- 2454
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 79 سوره کهف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره کهف - آیه 79
أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَکِینَ یَعْمَلُونَ فِى الْبَحْرِ فَأَرَدْتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَآءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْباً
ترجمه
اما آن کشتى (که سوراخ کردم) از آنِ بینوایانى بود که در دریا کار مىکردند. خواستم آن را معیوبش کنم، (چون) در کمین آنان پادشاهى بود که غاصبانه و به زور، هر کشتى (سالمى) را مىگرفت.
«وراء» به هر مکان پنهانى و پوشیده گفته مى شود؛ خواه آن مکان روبروى انسان باشد، یا پشت سر او.
آنچه را انسان مشاهده مى کند، یک چهره ظاهرى امور است که چه بسا براى آن، چهره باطنى نیز وجود داشته باشد. ظاهر کارهاى خضر در دیدگاه حضرت موسى کار خلاف بود، ولى در باطن آن، راز و رمز و حقیقتى نهفته بود.
خضر، کشتى را بهگونهاى سوراخ نکرد که آب در آن رفته و سبب غرق شود، بلکه آن را معیوب ساخت. چه بسا عیبها و نواقصى که مصلحتها در آن است.
معیوب کردن کشتى براى آن بود که به دست آن پادشاه ستمگر نیفتد و آن بینوایان، بینواتر نشوند. در واقع دفع اَفسد به فاسد بود، که این کار همه کس نیست و تشخیص اهمّ و مهم کار دین شناسان عمیق است.
اهل بیت گاهى برخى یاران خالص خود را در حضور دیگران نکوهش و عیبجویى مى کردند، تا مورد سوءظنّ حکومت ستمگر قرار نگیرند و جانشان سالم بماند. چنان که امام صادق علیه السلام از زراره انتقاد علنى کرد تا از آزار عبّاسیان درامان باشد، سپس به او پیام داد که براى حفظ جان تو چنین کردم. آنگاه این آیه را تلاوت کردند: «اما السفینة...» و فرمودند: تو بهترین کشتى این دریایى که طاغوت در پى تو و مراقب توست.
کسانى پا به دنیاى اسرار گذاشته و به باطن اشیا آگاه مىشوند که از مرحله اهر گذشته باشند، همچون موسى (ع) که عالم به شریعت بود و به آن عمل مى کرد، در دوره همراهى با خضر، به اسرار باطنى نیز آگاه شد.
بسا شکست کز آن کارها درست شود کلید رزق گدا پاى لنگ و دست شل است (صائب)
پیام ها
1- مراعات نظم در شیوه آموزش مهم است. سؤال اوّل از شکستن کشتى بود، ابتدا پاسخ همین سؤال مطرح مى شود. «امّا السفینة»
2- اسرار ناگفته و راز کارها، روزى آشکار مى شود. «امّا السفینة»
3- شخص حکیم، هرگز کار لغو نمى کند و اعمالش براساس حکمت و مصلحت است «امّا السفینة»
4- افراد متعهّد، باید حافظ حقوق و اموال محرومان باشند. «فکانت لم ساکین...»
5 - اولیاى خدا دلسوز مساکین و محرومانند. «لمساکین»
6- چه بسا کسانى با داشتن سرمایه و کار، باز هم درآمدشان براى مخارجشان کافى نباشد و از نظر قرآن، مسکین محسوب شوند. «مساکین یعملون»
7- مشارکت در سرمایه و کار، عقد قانونى و در ادیان قبل نیز بوده است. «مساکین یعملون»
8 - باید حاکمان غاصب را از دستیابى به اموال مردم محروم کرد. «اعیبها... ملک یأخذ»
9- دفع افسد به فاسد جایز ورعایت اهمّ و مهم لازم است. «اعیبها... ملک یأخذ»
10- طاغوتها به کم راضى نیستند. به فقرا و سرمایه هاى اندک هم رحم نمىکنند. «یأخذ کل سفینةٍ»
11- هر چند کار خضر به فرمان خدا بود، «ما فعلتُه عن أمرى» امّا براى رعایت ادب، عیبدار ساختن کشتى را به خود نسبت داد. «أعیبها»
12- کار پیامبران معمولاً براساس قوانین ظاهرى است، امّا وظیفه خضر، براساس واقعیّات بود. «اردت ان اعیبها... ملک یأخذ»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَکِینَ یَعْمَلُونَ فِى الْبَحْرِ فَأَرَدْتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَآءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْباً
ترجمه
اما آن کشتى (که سوراخ کردم) از آنِ بینوایانى بود که در دریا کار مىکردند. خواستم آن را معیوبش کنم، (چون) در کمین آنان پادشاهى بود که غاصبانه و به زور، هر کشتى (سالمى) را مىگرفت.
«وراء» به هر مکان پنهانى و پوشیده گفته مى شود؛ خواه آن مکان روبروى انسان باشد، یا پشت سر او.
آنچه را انسان مشاهده مى کند، یک چهره ظاهرى امور است که چه بسا براى آن، چهره باطنى نیز وجود داشته باشد. ظاهر کارهاى خضر در دیدگاه حضرت موسى کار خلاف بود، ولى در باطن آن، راز و رمز و حقیقتى نهفته بود.
خضر، کشتى را بهگونهاى سوراخ نکرد که آب در آن رفته و سبب غرق شود، بلکه آن را معیوب ساخت. چه بسا عیبها و نواقصى که مصلحتها در آن است.
معیوب کردن کشتى براى آن بود که به دست آن پادشاه ستمگر نیفتد و آن بینوایان، بینواتر نشوند. در واقع دفع اَفسد به فاسد بود، که این کار همه کس نیست و تشخیص اهمّ و مهم کار دین شناسان عمیق است.
اهل بیت گاهى برخى یاران خالص خود را در حضور دیگران نکوهش و عیبجویى مى کردند، تا مورد سوءظنّ حکومت ستمگر قرار نگیرند و جانشان سالم بماند. چنان که امام صادق علیه السلام از زراره انتقاد علنى کرد تا از آزار عبّاسیان درامان باشد، سپس به او پیام داد که براى حفظ جان تو چنین کردم. آنگاه این آیه را تلاوت کردند: «اما السفینة...» و فرمودند: تو بهترین کشتى این دریایى که طاغوت در پى تو و مراقب توست.
کسانى پا به دنیاى اسرار گذاشته و به باطن اشیا آگاه مىشوند که از مرحله اهر گذشته باشند، همچون موسى (ع) که عالم به شریعت بود و به آن عمل مى کرد، در دوره همراهى با خضر، به اسرار باطنى نیز آگاه شد.
بسا شکست کز آن کارها درست شود کلید رزق گدا پاى لنگ و دست شل است (صائب)
پیام ها
1- مراعات نظم در شیوه آموزش مهم است. سؤال اوّل از شکستن کشتى بود، ابتدا پاسخ همین سؤال مطرح مى شود. «امّا السفینة»
2- اسرار ناگفته و راز کارها، روزى آشکار مى شود. «امّا السفینة»
3- شخص حکیم، هرگز کار لغو نمى کند و اعمالش براساس حکمت و مصلحت است «امّا السفینة»
4- افراد متعهّد، باید حافظ حقوق و اموال محرومان باشند. «فکانت لم ساکین...»
5 - اولیاى خدا دلسوز مساکین و محرومانند. «لمساکین»
6- چه بسا کسانى با داشتن سرمایه و کار، باز هم درآمدشان براى مخارجشان کافى نباشد و از نظر قرآن، مسکین محسوب شوند. «مساکین یعملون»
7- مشارکت در سرمایه و کار، عقد قانونى و در ادیان قبل نیز بوده است. «مساکین یعملون»
8 - باید حاکمان غاصب را از دستیابى به اموال مردم محروم کرد. «اعیبها... ملک یأخذ»
9- دفع افسد به فاسد جایز ورعایت اهمّ و مهم لازم است. «اعیبها... ملک یأخذ»
10- طاغوتها به کم راضى نیستند. به فقرا و سرمایه هاى اندک هم رحم نمىکنند. «یأخذ کل سفینةٍ»
11- هر چند کار خضر به فرمان خدا بود، «ما فعلتُه عن أمرى» امّا براى رعایت ادب، عیبدار ساختن کشتى را به خود نسبت داد. «أعیبها»
12- کار پیامبران معمولاً براساس قوانین ظاهرى است، امّا وظیفه خضر، براساس واقعیّات بود. «اردت ان اعیبها... ملک یأخذ»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است