- 113
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 54 تا 57 سوره حج _ بخش دوم
علی شفیعی
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 54 تا 57 سوره حج _ بخش دوم"
اختیاری بودن تأثیر القای شیطان در انسان
جعل سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر اساس معنای تمنا
ناتوانی کفار در احراز ایمان یا کفر در صحنه قیامت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿54﴾ وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ ﴿55﴾ الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿56﴾ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَأَُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿57﴾
اختیاری بودن تأثیر القای شیطان در انسان
بعد از اینکه فرمود هر پیامبری که برای هدایت مردم مبعوث بشود شیطان در جامعه وسوسه میکند و مانع نفوذ هدایتِ آن پیامبر است بعد فرمود خدای سبحان این وسوسههای شیطان را نسخ میکند سپس آیات الهی را تحکیم میکند. برای روشن شدن اینکه هم آنها که هدایت شدند به اختیار خود هدایت شدند گرچه به نعمتِ الهی مُهتدیاند و آنها که گمراه شدند به اختیار خودشان گمراه شدند گرچه با لطف خدا همراه بود که به آنها مهلت داد. فرمود: ﴿فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ﴾ فتنهٴ شیطان در گروهی اثر کرده و در گروهی اثر نکرده در آیات دیگر هم فرمود: ﴿قُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّکُمْ فَمَن شَاءَ فَلْیُوْمِن وَمَن شَاءَ فَلْیَکُفُرْ﴾ بنابراین از همان زمانی که خدای سبحان انبیا را فرستاده إلی یوم القیامه که آثارش به وسیلهٴ اهل بیت محفوظ است مردم دو قسماند: آنها که مؤمناند به اختیار خود مؤمناند آنها که کافرند به اختیار خود کافرند و هر دو فعل را خدای سبحان به آنها اسناد داد، ولی آنها در برابر وحی الهی محکوماند برای اینکه فرمود: ﴿فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ﴾
جعل سخن پیامبر(ص) بر اساس معنای تمنای
برخی از مفسّران عربزبان تلاش و کوششی کردند و ثابت کردند که اصلاً «تَمنّی» به معنای تلاوت و قرائت نیامده عدّهای آن قصّه را ساختند (اولاً)، به دنبال سند گشتند (ثانیاً)، شعرِ حسّانبنثابت را پیدا کردند (ثالثاً)، آن شعر هم که دارد «تمنّی کتاب» به معنای «قرأ کتاب» نیست (رابعاً) ایشان با اینکه عربزبان است میگوید برای ما معهود نیست که در لغت عرب «تمنّی» به معنی تلاوت یا قرائت باشد. به هر تقدیر حالا چه باشد چه نباشد دلیلِ قطعیِ قرآنی، روایی، عقلی هست که حوزهٴ هویّت و رسالتِ پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از اینکه سهو و نسیان داشته باشد، جهل داشته باشد، آیه را کم بکند، آیه را زیاد بکند خطئاً، سهواً، نسیاناً محال است بنابراین آن جریان غرانیقی که «وإنّ شفاعتهنّ لترجیٰ» اِفکی است و دستساز. آنگاه فرمود علم اگر الهی باشد ایمان را به همراه دارد و اگر ایمان محفوظ بماند مراقبت بشود اِخبات را هم به دنبال دارد. اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» از یک طرف و در سورهٴ «انفال» از طرف دیگر فرمود: ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾ یا ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾ که چندین بار این دو آیه ذکر شد اول برای مؤمنان درجات است وقتی این درجات از حال به مَلکه منتقل شد از ملکه به منزلهٴ فصل مقوِّم منتقل شد خودِ شخص میشود درجه، حالا به تعبیر اصطلاحی در روایات نیست ولی حقیقتش در روایات است که دربارهٴ عمار وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «مِن قَرنه إلی قَدمه» ایمان است یعنی ایمان در جانِ او رسوخ کرده این مرحلهٴ کاملهٴ ایمان است. خب این قسمت با ﴿إِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ﴾ هماهنگ است آنها که مؤمناند خدای سبحان به آنها پاداشی عطا میکند گرایشی عطا میکند به آسانی اهل شبزندهداریاند به آسانی اهل گذشتاند به آسانی فداکاری میکنند که ﴿نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَی﴾ این راهها را به سرعت و به آسانی طی میکنند میشوند مُخبِت که بعد فرمود: ﴿وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ﴾ این اِخبات نتیجهٴ همان هدایتِ پاداشیِ خداست که نسبت به مؤمنین است و اینکه فرمود: ﴿الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ این با اصلِ ایمان همراه است نه اینکه عالِماند و مؤمن نشدند و بعداً میخواهند بشوند. این ایمانی که بعد دارد ایمانِ متکامل است ایمانِ کمالیافته است زیرا در سورهٴ مبارکهٴ «روم» وقتی از این گروه سخن به میان میآید میفرماید: ﴿قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِیمَانَ﴾ فرمود اینها کسانیاند که هم اهل علماند هم اهل ایمان بیان سورهٴ مبارکهٴ «روم» این است که ﴿وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذلِکَ کَانُوا یُؤْفَکُونَ ٭ وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِیمَانَ﴾ خدای سبحان به کسانی میگوید ﴿أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ که علمشان نافع باشد وگرنه علمی که غیرنافع باشد که خدا از آنها به عنوان ﴿أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ یاد نمیکند، اگر قرینهای آن را همراهی کرد ممکن است، پس بنابراین اینجا که فرمود: ﴿وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ یعنی «اوتوا العلم و الإیمان» و آن ﴿فَیُؤْمِنُوا بِهِ﴾ ایمانِ متکامل است که ایمانی است روی ایمان که فرمود: ﴿وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾ اینها مؤمنانیاند که ایمانشان افزوده میشود و به مرحلهٴ کمال که برسد به مقام اِخبات نائل میشوند که فرمود: ﴿فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ﴾.
اما جریان کفار، با فعل مضارع که نشانهٴ استمرار است از یک سو، با کلمهٴ ﴿لاَ یَزَالُ﴾ هم که مادّهٴ او استمرار را در بردارد از سوی دیگر فرمود اینها دائماً درصدد کذب و تکذیباند هم خودشان اهل دروغاند هم وحی را ـ معاذ الله ـ تکذیب میکنند ﴿وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ﴾ از این وحی و کتاب الهی ﴿حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً﴾ گرچه اشراطالساعه تدریجی است ولی خود ساعه بَغته است فرض ندارد که ساعه تدریجی باشد یعنی وقتی زمان میخواهد برداشته بشود زمان دیگر در لازمان برداشته میشود، اگر کلّ آسمان و زمین یکجا به هم میریزد دیگر زمانی نمیماند ما آفتابی باید داشته باشیم، زمینی باید داشته باشیم این زمین به دور خود بگردد تا بشود شب و روز، به دور آفتاب بگردد تا بشود سال و ماه، اگر شمس و زمین، شمس و قمر کلاً بساطش برچیده شد ﴿دَکَّتِ الأرض﴾ شد تناثر نجوم شد ﴿وَالأرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ شد، ﴿وَالْسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ﴾ شد زمانی نمیماند لذا دربارهٴ قیامت فرمود بغته است اما اشراطالساعه چرا، تدریجی است. فرمود قیامت دفعتاً قیام میکند یا عذابِ یوم عَقیم که برسد تا آن روز اینها کفر میورزند بعد دیگر کفرشان، کفرورزیشان تمام میشود نه ایمان میآورند برای اینکه انسان که مُرد دیگر نه ایمان دارد نه کفر، نتیجهٴ عمل خودش را میبیند نه میتواند کافر بشود چون عملی در کار نیست نه میتواند ایمان بیاورد اینچنین نیست که میتواند ایمان بیاورد یا میتواند کفر بورزد ولی کارش لغو و بیاثر است این طور نیست زیرا اگر انسان در آن صحنه مختار بود از نظر عمل و میتوانست احدهما را انجام بدهد خب اگر این نعمت و این قدرت و انتخاب و اراده در قیامت برای او باشد یک نحوه کمالی است حتماً خدای سبحان این قدرت را که داد راهنمایی هم میکند اینچنین نیست که در قیامت بتواند کفر بورزد ولی بیاثر یا ایمان بیاورد بیاثر، نه ایمان ممکن است نه کفر. نظیر همان مثالی که
ناتوانی کفار در احراز ایمان یا کفر در صحنه قیامت
در سورهٴ مبارکهٴ «نور» که به خواست خدا در پیش داریم فرمود: ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً﴾ یک انسانِ تشنهای که حرفِ راهیانِ راه را و کوثرشناسان را گوش نمیدهد سرابی از دور میبیند که آبنماست او خیال میکند آب است هر چه به او میگویند آن آبنماست و آب نیست گوش نمیدهد تشنه است دوان دوان به طرف سراب میرود تمام نیروهای او از دست میرود تمام دست و پای او میشکند بعد وقتی به کرانهٴ افق رسید میبیند خبری نیست عطش هست (یک)، راه برگشت نیست (دو)، فرمود جریان کفار همین طور است دیگر نمیتوانند راهی برای تحصیل کوثر داشته باشند خودشان را سیراب بکنند انسان بعد از مرگ کلاً از عمل محروم است نه میتواند ایمان بیاورد نه میتواند کفر بورزد فقط خیلی از حقایق را که نفهمیده بود برایش کشف میشود و اگر ـ خدای ناکرده ـ سنّتهای سیّئهای گذاشته باشد تا آن سنّتهای سیّئه هست درکاتش برای او میرسد اگر سنّتهای حَسنه گذاشته باشد تا آن سنّتهای حسنه هست حسناتش و درجاتش به او میرسد اینها همه محصول کار اوست نه اینکه کارِ جدیدی بکند ایمانی بیاورد یا کفر بورزد خب، اینکه فرمود: ﴿لاَ یَزَالُ﴾ اینها کافرند ﴿حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ﴾ یعنی کفرشان تمام میشود دیگر کافر نیستند دیگر فعل نیست نه اینکه حالا ایمان میآورند ﴿وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً﴾ یا نه، عذاب آن روز بیاید ﴿یَأْتِیَهُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ﴾ روزی را عَقیم میگویند که فرمود: ﴿لاَ تُبْقِی وَلاَ تَذَرُ﴾ این طور باشد برخیها گفتند که آن روز عقیم است برای اینکه نه شب را به دنبال دارد و نه روزِ بعد را به دنبال دارد روزی است مُستمرّ از این جهت عقیم است.
بررسی امان الهی بودن وجود پیامبر(ص) در برابر عذاب
میماند این مطلب که در قرآن کریم خدای سبحان فرمود دو چیز باعث امنیّت مردم از عذاب است یکی وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) یکی هم استغفارِ مردم. این مضمون را که قبلاً هم بحثش گذشت فرمود: ﴿وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمُ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ خب، وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) امانِ الهی است و با بودِ پیامبر عذاب بر کسی نازل نمیشود و چون اهل بیت(علیهم السلام) نورِ واحدند امروز وجود مبارک ولیّعصر(سلام الله علیه) در بین مردم هست پس نباید عذاب نازل بشود. این سخن ناصواب است برای اینکه این آیه جزء مختصّات پیامبر را بیان میکند درست است که اینها در آن عالَم نور واحدند چون آنجا که نور واحدند کثرت نیست تمایز بین آنها نیست ولی در نشئهٴ دنیا که کثرت هست تمایز هست یکی از مختصّات وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است که با بودِ آن حضرت عذاب هرگز نازل نمیشود. پرسش:...
پاسخ: بله، استغفار هست حالا استغفار رافعِ عذاب است البته، ولی اینها که استغفار نمیکنند که. نه، آن اشکال این است که چون اهل بیت نور واحدند و امروز وجود مبارک حضرت حجّت(سلام الله علیه) هست نباید عذاب باشد این اشکال و سؤال که خدا در قرآن فرمود با بودِ پیامبر عذاب نیست این مطلب اول، اهل بیت هم نور واحدند مطلب دوم، امروز وجود مبارک ولیّعصر ولیّ عالَم است این اصل سوم، طبق این نباید عذاب در روی زمین راه پیدا کند اصل چهارم.
پاسخش این است که مستفاد از آیه، بیان مختصّات شخص پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است در آن عالَم که نور واحدند کثرتی نیست تا بگوییم کدام نور پیامبر است کدام نور امام، در عالَم دنیا که کثرت است خب یکی پیامبر است حکم خاصّ خودش را دارد نماز شب بر او واجب است دیگری نماز شب بر او واجب نیست این احکام خاصّهای است که در کتابهای فقهی بخشی از اینها آمده در کتابهای کلامی بخشی از اینها آمده.
بیان حضرت علی(ع) درباره وجود دو أمان الهی بر روی زمین
وجود مبارک حضرت امیر بیانی دارد که آن بیان را وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) نقل میکند و مرحوم سیّدرضی(رضوان الله علیه) آن را در نهجالبلاغه بیان کرده. آن روایتی را که سیّدرضی(رضوان الله تعالی علیه) از وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) در نهجالبلاغه نقل کرده این است که حضرت فرمود یعنی وجود مبارک امام باقر و از او حکایت شده است «ابوجعفر محمدبنعلی باقر(علیهما السلام) أنّه قال» که وجود مبارک امام باقر فرمود وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «کَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ» دو امان از طرف خدای سبحان در زمین بود «کَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا» این بیان را وجود مبارک حضرت امیر بعد از رحلت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود، فرمود یکی از این دو امان رفت، رفع شد به طرف آسمان شما بکوشید «فَدُونَکُمُ الْآخَرَ» بکوشید آن امان دیگر را حفظ کنید «فَتَمَسَّکُوا بِهِ» آن امان دیگر را بگیرید متمسّک بشوید به آن امان. آن وقت توضیح میدهد میفرماید: « أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسول اللَّه(صلی الله علیه وآله وسلم)» که رحلت کرده است «وَ أَمَّا الْأَمَانُ البَاقِی فَالْاِسْتِغْفَارُ» چون در آیه دارد که ﴿وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمُ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ عامل دوم استغفار است بعد خود حضرت یعنی حضرت امیر استدلال کرد فرمود: « قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: ﴿وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمُ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾» بعد مرحوم سیّدرضی(رضوان الله علیه) میگوید که «وهذا مِن محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط» اهل بیت که خودشان قرآنِ ناطقاند یک استنباط لطیفی وجود مبارک حضرت امیر از این آیه کرده است. خب طبق این بیان درست است اینها در عالَم دیگر نور واحدند ولی در عالم کثرت هر کدام حکم خاصّ خودشان را دارند این حکم مخصوص پیغمبر است با اینکه حضرت امیر بود, حضرت زهرا بود, امام حسن بود, امام حسین(سلام الله علیهم اجمعین) بود در این ظرف وجود مبارک حضرت امیر میفرماید آن امان رفت, بنابراین خدای سبحان آن عذاب را به برکت پیغمبر برمیدارد.
بررسی زمان و مکان رفع عذاب با حضور پیامبر(ص)
مطلب دیگر اینکه آیا در زمان خود حضرت عذاب را از کلّ مردم برداشت یا از حجاز برداشت یا از خصوص مکّه؟ برخی از مفسّران ذیل همین آیه میگویند منظور آن است که خدای سبحان اهل مکّه را مادامی که تویِ پیغمبر در میان اینها هستی عذاب نمیکند اما وقتی شما از مکه به مدینه مهاجرت کردی اینها را عذاب میکند که صنادیدشان را در چاه میاندازی خب بالأخره در جنگ بدر همین طور بود دیگر الآن شما که بین مکّه و مدینه اگر سَری به بدر زده باشید یک دیوار کوچکی است دورِ این قبرستان که شهدای بدر(رضوان الله علیهم) آنجا دفناند پشت دیوار چاهی است که صنادید قریش را آنجا انداختند دیگر که حضرت فرمود: «فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدکم رَبُّکُمْ حَقّاً» خب این عذاب است اینها میگویند که منظور آیه این است که حضرت تا در مکّه باشد خدا بر مردم مکّه عذاب نازل نمیکند وقتی از مکّه به مدینه مهاجرت کرد خدا اینها را به عذاب میسپارد و عذاب بر اینها نازل میکند اثبات اینکه در زمان حضرت در دنیا عذابی اتفاق نمیافتاد خیلی کارِ سخت است چون حضرت هم ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ﴾ است دیگر خب.
پرسش:...
پاسخ: امانِ اهل ارض از نظر هدایتِ مردم مثل اینکه ستارهها اماناند فرمود ستارهها اماناند ستاره که امان است معنایش این نیست که سیل و زلزله نمیآید که معنایش این است که نور میدهد حالا اگر کسی نخواست نور بگیرد خودش میافتد در چاه. در زمان خود آنها عذابهای فراوانی آمده همان جریان زیدبنعلی از همین مورد است خود حسینبنعلی که قرآنِ ناطق است به آن روز در آمده دیگر, شما چه توقّعی دارید که دیگر عذابی نیاید. بنابراین آن عذاب به آن معنا رفع شدن مخصوص وجود خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
تأثیر اعمال آدمی در نزول عذاب و مصائب
مطلب دیگر اینکه آنچه در دنیایِ کنونی میگذرد میبینیم خدای سبحان اصلِ کلی را مشخص کرد که هر مصیبتی که هست به وسیلهٴ کار خود مردم است خدای سبحان ابتدائاً کسی را عذاب نمیکند (یک) و ﴿سَرِیعُ الْعِقاب﴾ هم به لحاظ دنیایی نیست (دو), چندین بار مهلت میدهد تا توبه کنند اِنابه کنند برگردند (سه), اگر نشد آنگاه میگیرد. اصل کلی را قرآن کریم مشخص کرده است که هر گونه عذابی که دامنگیر ملّت میشود در اثر سوء رفتار خود ملّت است این اصل کلی, حالا ما کم کم بیاییم به جریان ژاپن برسیم جریانی که در خاورمیانه دارد میگذرد بررسی کنیم ببینیم از منظر قرآن اینها را چطوری باید حل کرد. آیهٴ سی سورهٴ مبارکهٴ «شوریٰ» این است ﴿وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ﴾ این اصل کلی است که هر مصیبتی که دامنگیر بشر میشود در اثر سیّئاتی است که او کسب کرده است البته با اینکه ﴿وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ﴾ چون خدای سبحان رحمتش بیش از غضب است هم بیش از غضب هم پیش از غضب, غضبش به رهبری رحمت حرکت میکند در خیلی از موارد هم رحمتش اقتضای عفو میکند این دعای معروف «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر» از همین آیه سی سورهٴ مبارکهٴ «شوریٰ» است که فرمود: ﴿وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ﴾
سوء استفاده از نعمات الهی در جهت قتل و جنایت
خب. حالا بیاییم وضع دنیای کنونی را ببینیم گاهی ممکن است در عدلِ الهی, رحمت الهی, سِعهٴ عفو الهی کسی نقد کند اشکال کند که این سیلی که میآید این زلزلهای که میآید اینها چیست؟ پاسخش ﴿فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ﴾ است خدای سبحان سفرهای به اندازهٴ نظام خلقت پهن کرد (یک), یعنی زمین تا اعماقش لبریز از برکت است این سفره را خلق کرد آسمانها لبریز از برکتاند این سفره را پهن کرد, بین الأرض و السماء مملو از حرکت است این سفره را پهن کرد, بعد مهمان دعوت کرد به نام انسان فرمود تو خلیفهٴ منی همه از سپهر تا عمق دریا و اقیانوسها مسخّر توست من همه را برای تو مسخّر کردم ﴿سَخَّرَ لَکُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ﴾ از هر غذایِ آسمانی, زمینی, بین الأرض و السماء بخواهی استفاده کنی من راه را برای تو فراهم کردم برای تو مسخّر کردم با یک دست جهان را میبینی به نام عقلِ نظر که میفهمی, با دست دیگر جهان را میسازی با اراده میسازی به نام عقلِ عمل آنجایی که راه افتادی زیردریایی ساختی خودت دیدی دیگران هم دیدند من اقیانوس را مسخّر تو کردم الآن شما میبینید شهرهای کوچک برای مترو ساختن در زحمتاند اما این شهرهای پیشرفته زیر دریا مترو ساختند که کشوری را به کشور دیگر وصل میکند این را مسخّر کردم مثل جادهٴ عادی, خب همان طوری که جادهٴ عادی روی زمین گذاشتند در عمق دریا مترو ساختند آن هم چند طبقه این دیگر افسانه که نیست که هر روز دارند رفت و آمد میکنند خب این را خدا مسخّر کرده از نظر اوجِ سپهر هم که الآن مریخپیما درست کردید رفتید خدای سبحان مسخّر کرده فرمود آسمان بخواهید بروید راه باز است زمین بخواهید بروید راه باز است دریا بخواهید بروید راه باز است هم هوش به شما دادم هم وسایل را به شما دادم بروید این کار را بکنید. اما بشرِ امروز تمام این بودجههای کرهٴ زمین را شما ارزیابی بکنید الآن اینچنین نیست که بودجههای نظامی مستور باشد گرچه بعضی از بودجههای امنیتی مستور است اما غالب بودجههای نظامی میرود مرکز قانونگذاریاش مشخص است اکثر درآمدهای کُرهٴ زمین صرف آدمکُشی است این کارخانههای اسلحهسازی که مرتب دارد اسلحه تولید میکند برای آدمکُشی است آن دانشکدههایی که افسران آدمکُش تربیت میکنند همه برای این است قسمت مهمّ بودجهٴ کُرهٴ زمین صرف آدمکشی است بخشی از آن بودجهها هم صرف مفاسد اخلاقی است مختصری میماند صرف خوراک و پوشاک مگر بشر چقدر غذا میخورد این بشر است صدای انبیا هم به اینها میرسد, صدای اولیا هم به اینها میرسد, صدای مسجد و حسینیه و قرآن و عترت هم به همه میرسد همه ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ﴾
عواقب تهاجم و لشکرکشی استکبار در نظام زیبای آفرینش
خب در قرآن فرمود: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ ما عالمِ زیبا آفریدیم هیچ نقصی در آن نیست ﴿هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ﴾ شما این بشرِ استکباری صهیونیستی را بگذار کنار کلّ جهان را نگاه کنی یک تابلوست اگر در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» فرمود: ﴿لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾ در سورهٴ «ملک» فرمود بالا بروید پایین بروید بین الأرض و السماء فراهم کنی غیر از تابلوی زیبا چیز دیگر نمیبینی ﴿هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ﴾ دو بار, ده بار, صد بار بالا و پایین بروی یک تابلو میبینی این قدر ما عالم را زیبا آفریدیم از ابوریحان بیرونی نقل شده که اگر عالم به حرف در بیاید میشود موسیقی از بس منظّم است خب این حرف از ابوریحانی بیرونی قابل قبول است چون این گونه از افراد در هر هزار سال شاید یک نفر دو نفر پیدا بشود این عالم است خب اگر این عالم با این نظم خلق شده اینها دریا را فاسد کردند صحرا را فاسد کردند ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ بعد یک سونامی که پیش میآید میگویند در عالم شرّ زیاد است خب شما که میتوانی زیردریا و مترو بسازی چرا آنجایی که گُسل هست خانه میسازی چرا به این فکر نیستی که بفهمی کجا گسل زلزله است کجا نیست این را کاملاً میشود تشخیص داد خیلی آسان است منتها به دنبال این نرفتی به دنبال آدمکشی رفتی هر چه به شما گفتند خدایی هست باور نکردید, قیامتی هست باور نکردید, پیغمبری هست باور نکردید, اهل بیتی هست باور نکردید آن وقت یک تکان مختصری به اقیانوس میدهد ده پانزده هزار نفر را خاک میکند این ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ است این در شرقِ ما, در غربِ ما میبینید یک عدّه مدّعیاند خادمالحرمیناند این بیان نورانی علیبنابیطالب(سلام الله علیه) که برای مالک نوشت این در دست یک عدّه به اسارت رفته «فإِنَّ هذا الدِّیْنَ قَدْ کَانَ أَسِیْراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ» مهمترین برنامههای رسمی دین حرمین است حرف از کنار کعبه بالأخره باید بلند بشود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از کنار کعبه که مَهبِط وحی است صدایش را به جهان رساند ابراهیم خلیل اینچنین بود وجود مبارک حضرت(سلام الله علیه) که ظهور میکند پشت به دیوار کعبه میدهد میفرماید: «أنا بقیّة الله» حرف باید از آنجا به عالَم برسد. این در اسارت آنهاست کسی خود را خادم حرمین میداند لشکرکشی میکند برای کشتن مسلمانها و هیچ کسی هم حرف نمیزند خب شما دلتان میخواهد نه سونامی بیاید نه زلزله بیاید نه سیل بیاید. یک عدّه از علما هم که مشایخ سوءاند که یا ساکتاند که «السّاکت عن الحق شیطانٌ أخرس» این از بیانات نورانی پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است فرمود اینها شیطانِ دهنبستهاند «السّاکت عن الحق شیطانٌ أخرس» یا حرف این خادمان حرم و قلاّبی را تصدیق میکنند یا جلوی تظاهرات مسلمانهای عربستان را میگیرند روز روشن در بین بیش از میلیونها نفر با حضور علما از مقدّسترین مکان کُرهٴ زمین لشکرکشی میکنند برای کُشتن مسلمانها و شیعههای بحرین اینها دعای فرج میخوانند آنها گلوله میزنند آن وقت دلتان میخواهد نه سونامی, نه سیل, نه زلزله این طور نمیشود عالم را با این وضع نگه داشت حالا علمای ما, بزرگان ما, مراجع ما, مسئولین ما همه فرمودند ما هم وظیفهمان این است که این دعا را فراموش نکنیم بگوییم خدایا! تو را به پیغمبرت, تو را به علیّات, تو را به زهرایت, تو را به حسن و حسینت, تو را به زینالعابدینت, تو را به باقرت, تو را به صادقت, تو را به کاظم و رضایت, تو را به جواد و هادیت, تو را به عسکری و حجّتت به داد مسلمانها برس!
تو را به اهل بیت و قرآن و عترت این مسلمانها را از شرّ این حاکمان نجات مرحمت کن!
دست استکبار و صهیونیست را قطع بکن!
آمریکا و اسرائیل را به خاک مذلّت بنشان!
خدایا! اینها با دعای فرج و نماز دارند دین تو را یاری میکنند تو را به قرآن و عترت به دادِ اینها برس!
امیدواریم آن نظامها و نظام ما تا ظهور ولیّ عصر از هر خطری محفوظ بماند!
«غفر الله لنا و لکم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 54 تا 57 سوره حج _ بخش دوم"
اختیاری بودن تأثیر القای شیطان در انسان
جعل سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر اساس معنای تمنا
ناتوانی کفار در احراز ایمان یا کفر در صحنه قیامت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿54﴾ وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ ﴿55﴾ الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿56﴾ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَأَُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿57﴾
اختیاری بودن تأثیر القای شیطان در انسان
بعد از اینکه فرمود هر پیامبری که برای هدایت مردم مبعوث بشود شیطان در جامعه وسوسه میکند و مانع نفوذ هدایتِ آن پیامبر است بعد فرمود خدای سبحان این وسوسههای شیطان را نسخ میکند سپس آیات الهی را تحکیم میکند. برای روشن شدن اینکه هم آنها که هدایت شدند به اختیار خود هدایت شدند گرچه به نعمتِ الهی مُهتدیاند و آنها که گمراه شدند به اختیار خودشان گمراه شدند گرچه با لطف خدا همراه بود که به آنها مهلت داد. فرمود: ﴿فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ﴾ فتنهٴ شیطان در گروهی اثر کرده و در گروهی اثر نکرده در آیات دیگر هم فرمود: ﴿قُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّکُمْ فَمَن شَاءَ فَلْیُوْمِن وَمَن شَاءَ فَلْیَکُفُرْ﴾ بنابراین از همان زمانی که خدای سبحان انبیا را فرستاده إلی یوم القیامه که آثارش به وسیلهٴ اهل بیت محفوظ است مردم دو قسماند: آنها که مؤمناند به اختیار خود مؤمناند آنها که کافرند به اختیار خود کافرند و هر دو فعل را خدای سبحان به آنها اسناد داد، ولی آنها در برابر وحی الهی محکوماند برای اینکه فرمود: ﴿فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ﴾
جعل سخن پیامبر(ص) بر اساس معنای تمنای
برخی از مفسّران عربزبان تلاش و کوششی کردند و ثابت کردند که اصلاً «تَمنّی» به معنای تلاوت و قرائت نیامده عدّهای آن قصّه را ساختند (اولاً)، به دنبال سند گشتند (ثانیاً)، شعرِ حسّانبنثابت را پیدا کردند (ثالثاً)، آن شعر هم که دارد «تمنّی کتاب» به معنای «قرأ کتاب» نیست (رابعاً) ایشان با اینکه عربزبان است میگوید برای ما معهود نیست که در لغت عرب «تمنّی» به معنی تلاوت یا قرائت باشد. به هر تقدیر حالا چه باشد چه نباشد دلیلِ قطعیِ قرآنی، روایی، عقلی هست که حوزهٴ هویّت و رسالتِ پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از اینکه سهو و نسیان داشته باشد، جهل داشته باشد، آیه را کم بکند، آیه را زیاد بکند خطئاً، سهواً، نسیاناً محال است بنابراین آن جریان غرانیقی که «وإنّ شفاعتهنّ لترجیٰ» اِفکی است و دستساز. آنگاه فرمود علم اگر الهی باشد ایمان را به همراه دارد و اگر ایمان محفوظ بماند مراقبت بشود اِخبات را هم به دنبال دارد. اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» از یک طرف و در سورهٴ «انفال» از طرف دیگر فرمود: ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾ یا ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾ که چندین بار این دو آیه ذکر شد اول برای مؤمنان درجات است وقتی این درجات از حال به مَلکه منتقل شد از ملکه به منزلهٴ فصل مقوِّم منتقل شد خودِ شخص میشود درجه، حالا به تعبیر اصطلاحی در روایات نیست ولی حقیقتش در روایات است که دربارهٴ عمار وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «مِن قَرنه إلی قَدمه» ایمان است یعنی ایمان در جانِ او رسوخ کرده این مرحلهٴ کاملهٴ ایمان است. خب این قسمت با ﴿إِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ﴾ هماهنگ است آنها که مؤمناند خدای سبحان به آنها پاداشی عطا میکند گرایشی عطا میکند به آسانی اهل شبزندهداریاند به آسانی اهل گذشتاند به آسانی فداکاری میکنند که ﴿نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَی﴾ این راهها را به سرعت و به آسانی طی میکنند میشوند مُخبِت که بعد فرمود: ﴿وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ﴾ این اِخبات نتیجهٴ همان هدایتِ پاداشیِ خداست که نسبت به مؤمنین است و اینکه فرمود: ﴿الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ این با اصلِ ایمان همراه است نه اینکه عالِماند و مؤمن نشدند و بعداً میخواهند بشوند. این ایمانی که بعد دارد ایمانِ متکامل است ایمانِ کمالیافته است زیرا در سورهٴ مبارکهٴ «روم» وقتی از این گروه سخن به میان میآید میفرماید: ﴿قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِیمَانَ﴾ فرمود اینها کسانیاند که هم اهل علماند هم اهل ایمان بیان سورهٴ مبارکهٴ «روم» این است که ﴿وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذلِکَ کَانُوا یُؤْفَکُونَ ٭ وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِیمَانَ﴾ خدای سبحان به کسانی میگوید ﴿أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ که علمشان نافع باشد وگرنه علمی که غیرنافع باشد که خدا از آنها به عنوان ﴿أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ یاد نمیکند، اگر قرینهای آن را همراهی کرد ممکن است، پس بنابراین اینجا که فرمود: ﴿وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ یعنی «اوتوا العلم و الإیمان» و آن ﴿فَیُؤْمِنُوا بِهِ﴾ ایمانِ متکامل است که ایمانی است روی ایمان که فرمود: ﴿وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾ اینها مؤمنانیاند که ایمانشان افزوده میشود و به مرحلهٴ کمال که برسد به مقام اِخبات نائل میشوند که فرمود: ﴿فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ﴾.
اما جریان کفار، با فعل مضارع که نشانهٴ استمرار است از یک سو، با کلمهٴ ﴿لاَ یَزَالُ﴾ هم که مادّهٴ او استمرار را در بردارد از سوی دیگر فرمود اینها دائماً درصدد کذب و تکذیباند هم خودشان اهل دروغاند هم وحی را ـ معاذ الله ـ تکذیب میکنند ﴿وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ﴾ از این وحی و کتاب الهی ﴿حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً﴾ گرچه اشراطالساعه تدریجی است ولی خود ساعه بَغته است فرض ندارد که ساعه تدریجی باشد یعنی وقتی زمان میخواهد برداشته بشود زمان دیگر در لازمان برداشته میشود، اگر کلّ آسمان و زمین یکجا به هم میریزد دیگر زمانی نمیماند ما آفتابی باید داشته باشیم، زمینی باید داشته باشیم این زمین به دور خود بگردد تا بشود شب و روز، به دور آفتاب بگردد تا بشود سال و ماه، اگر شمس و زمین، شمس و قمر کلاً بساطش برچیده شد ﴿دَکَّتِ الأرض﴾ شد تناثر نجوم شد ﴿وَالأرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ شد، ﴿وَالْسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ﴾ شد زمانی نمیماند لذا دربارهٴ قیامت فرمود بغته است اما اشراطالساعه چرا، تدریجی است. فرمود قیامت دفعتاً قیام میکند یا عذابِ یوم عَقیم که برسد تا آن روز اینها کفر میورزند بعد دیگر کفرشان، کفرورزیشان تمام میشود نه ایمان میآورند برای اینکه انسان که مُرد دیگر نه ایمان دارد نه کفر، نتیجهٴ عمل خودش را میبیند نه میتواند کافر بشود چون عملی در کار نیست نه میتواند ایمان بیاورد اینچنین نیست که میتواند ایمان بیاورد یا میتواند کفر بورزد ولی کارش لغو و بیاثر است این طور نیست زیرا اگر انسان در آن صحنه مختار بود از نظر عمل و میتوانست احدهما را انجام بدهد خب اگر این نعمت و این قدرت و انتخاب و اراده در قیامت برای او باشد یک نحوه کمالی است حتماً خدای سبحان این قدرت را که داد راهنمایی هم میکند اینچنین نیست که در قیامت بتواند کفر بورزد ولی بیاثر یا ایمان بیاورد بیاثر، نه ایمان ممکن است نه کفر. نظیر همان مثالی که
ناتوانی کفار در احراز ایمان یا کفر در صحنه قیامت
در سورهٴ مبارکهٴ «نور» که به خواست خدا در پیش داریم فرمود: ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً﴾ یک انسانِ تشنهای که حرفِ راهیانِ راه را و کوثرشناسان را گوش نمیدهد سرابی از دور میبیند که آبنماست او خیال میکند آب است هر چه به او میگویند آن آبنماست و آب نیست گوش نمیدهد تشنه است دوان دوان به طرف سراب میرود تمام نیروهای او از دست میرود تمام دست و پای او میشکند بعد وقتی به کرانهٴ افق رسید میبیند خبری نیست عطش هست (یک)، راه برگشت نیست (دو)، فرمود جریان کفار همین طور است دیگر نمیتوانند راهی برای تحصیل کوثر داشته باشند خودشان را سیراب بکنند انسان بعد از مرگ کلاً از عمل محروم است نه میتواند ایمان بیاورد نه میتواند کفر بورزد فقط خیلی از حقایق را که نفهمیده بود برایش کشف میشود و اگر ـ خدای ناکرده ـ سنّتهای سیّئهای گذاشته باشد تا آن سنّتهای سیّئه هست درکاتش برای او میرسد اگر سنّتهای حَسنه گذاشته باشد تا آن سنّتهای حسنه هست حسناتش و درجاتش به او میرسد اینها همه محصول کار اوست نه اینکه کارِ جدیدی بکند ایمانی بیاورد یا کفر بورزد خب، اینکه فرمود: ﴿لاَ یَزَالُ﴾ اینها کافرند ﴿حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ﴾ یعنی کفرشان تمام میشود دیگر کافر نیستند دیگر فعل نیست نه اینکه حالا ایمان میآورند ﴿وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتَّی تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً﴾ یا نه، عذاب آن روز بیاید ﴿یَأْتِیَهُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ﴾ روزی را عَقیم میگویند که فرمود: ﴿لاَ تُبْقِی وَلاَ تَذَرُ﴾ این طور باشد برخیها گفتند که آن روز عقیم است برای اینکه نه شب را به دنبال دارد و نه روزِ بعد را به دنبال دارد روزی است مُستمرّ از این جهت عقیم است.
بررسی امان الهی بودن وجود پیامبر(ص) در برابر عذاب
میماند این مطلب که در قرآن کریم خدای سبحان فرمود دو چیز باعث امنیّت مردم از عذاب است یکی وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) یکی هم استغفارِ مردم. این مضمون را که قبلاً هم بحثش گذشت فرمود: ﴿وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمُ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ خب، وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) امانِ الهی است و با بودِ پیامبر عذاب بر کسی نازل نمیشود و چون اهل بیت(علیهم السلام) نورِ واحدند امروز وجود مبارک ولیّعصر(سلام الله علیه) در بین مردم هست پس نباید عذاب نازل بشود. این سخن ناصواب است برای اینکه این آیه جزء مختصّات پیامبر را بیان میکند درست است که اینها در آن عالَم نور واحدند چون آنجا که نور واحدند کثرت نیست تمایز بین آنها نیست ولی در نشئهٴ دنیا که کثرت هست تمایز هست یکی از مختصّات وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است که با بودِ آن حضرت عذاب هرگز نازل نمیشود. پرسش:...
پاسخ: بله، استغفار هست حالا استغفار رافعِ عذاب است البته، ولی اینها که استغفار نمیکنند که. نه، آن اشکال این است که چون اهل بیت نور واحدند و امروز وجود مبارک حضرت حجّت(سلام الله علیه) هست نباید عذاب باشد این اشکال و سؤال که خدا در قرآن فرمود با بودِ پیامبر عذاب نیست این مطلب اول، اهل بیت هم نور واحدند مطلب دوم، امروز وجود مبارک ولیّعصر ولیّ عالَم است این اصل سوم، طبق این نباید عذاب در روی زمین راه پیدا کند اصل چهارم.
پاسخش این است که مستفاد از آیه، بیان مختصّات شخص پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است در آن عالَم که نور واحدند کثرتی نیست تا بگوییم کدام نور پیامبر است کدام نور امام، در عالَم دنیا که کثرت است خب یکی پیامبر است حکم خاصّ خودش را دارد نماز شب بر او واجب است دیگری نماز شب بر او واجب نیست این احکام خاصّهای است که در کتابهای فقهی بخشی از اینها آمده در کتابهای کلامی بخشی از اینها آمده.
بیان حضرت علی(ع) درباره وجود دو أمان الهی بر روی زمین
وجود مبارک حضرت امیر بیانی دارد که آن بیان را وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) نقل میکند و مرحوم سیّدرضی(رضوان الله علیه) آن را در نهجالبلاغه بیان کرده. آن روایتی را که سیّدرضی(رضوان الله تعالی علیه) از وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) در نهجالبلاغه نقل کرده این است که حضرت فرمود یعنی وجود مبارک امام باقر و از او حکایت شده است «ابوجعفر محمدبنعلی باقر(علیهما السلام) أنّه قال» که وجود مبارک امام باقر فرمود وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «کَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ» دو امان از طرف خدای سبحان در زمین بود «کَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا» این بیان را وجود مبارک حضرت امیر بعد از رحلت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود، فرمود یکی از این دو امان رفت، رفع شد به طرف آسمان شما بکوشید «فَدُونَکُمُ الْآخَرَ» بکوشید آن امان دیگر را حفظ کنید «فَتَمَسَّکُوا بِهِ» آن امان دیگر را بگیرید متمسّک بشوید به آن امان. آن وقت توضیح میدهد میفرماید: « أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسول اللَّه(صلی الله علیه وآله وسلم)» که رحلت کرده است «وَ أَمَّا الْأَمَانُ البَاقِی فَالْاِسْتِغْفَارُ» چون در آیه دارد که ﴿وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمُ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ عامل دوم استغفار است بعد خود حضرت یعنی حضرت امیر استدلال کرد فرمود: « قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: ﴿وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمُ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾» بعد مرحوم سیّدرضی(رضوان الله علیه) میگوید که «وهذا مِن محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط» اهل بیت که خودشان قرآنِ ناطقاند یک استنباط لطیفی وجود مبارک حضرت امیر از این آیه کرده است. خب طبق این بیان درست است اینها در عالَم دیگر نور واحدند ولی در عالم کثرت هر کدام حکم خاصّ خودشان را دارند این حکم مخصوص پیغمبر است با اینکه حضرت امیر بود, حضرت زهرا بود, امام حسن بود, امام حسین(سلام الله علیهم اجمعین) بود در این ظرف وجود مبارک حضرت امیر میفرماید آن امان رفت, بنابراین خدای سبحان آن عذاب را به برکت پیغمبر برمیدارد.
بررسی زمان و مکان رفع عذاب با حضور پیامبر(ص)
مطلب دیگر اینکه آیا در زمان خود حضرت عذاب را از کلّ مردم برداشت یا از حجاز برداشت یا از خصوص مکّه؟ برخی از مفسّران ذیل همین آیه میگویند منظور آن است که خدای سبحان اهل مکّه را مادامی که تویِ پیغمبر در میان اینها هستی عذاب نمیکند اما وقتی شما از مکه به مدینه مهاجرت کردی اینها را عذاب میکند که صنادیدشان را در چاه میاندازی خب بالأخره در جنگ بدر همین طور بود دیگر الآن شما که بین مکّه و مدینه اگر سَری به بدر زده باشید یک دیوار کوچکی است دورِ این قبرستان که شهدای بدر(رضوان الله علیهم) آنجا دفناند پشت دیوار چاهی است که صنادید قریش را آنجا انداختند دیگر که حضرت فرمود: «فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدکم رَبُّکُمْ حَقّاً» خب این عذاب است اینها میگویند که منظور آیه این است که حضرت تا در مکّه باشد خدا بر مردم مکّه عذاب نازل نمیکند وقتی از مکّه به مدینه مهاجرت کرد خدا اینها را به عذاب میسپارد و عذاب بر اینها نازل میکند اثبات اینکه در زمان حضرت در دنیا عذابی اتفاق نمیافتاد خیلی کارِ سخت است چون حضرت هم ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ﴾ است دیگر خب.
پرسش:...
پاسخ: امانِ اهل ارض از نظر هدایتِ مردم مثل اینکه ستارهها اماناند فرمود ستارهها اماناند ستاره که امان است معنایش این نیست که سیل و زلزله نمیآید که معنایش این است که نور میدهد حالا اگر کسی نخواست نور بگیرد خودش میافتد در چاه. در زمان خود آنها عذابهای فراوانی آمده همان جریان زیدبنعلی از همین مورد است خود حسینبنعلی که قرآنِ ناطق است به آن روز در آمده دیگر, شما چه توقّعی دارید که دیگر عذابی نیاید. بنابراین آن عذاب به آن معنا رفع شدن مخصوص وجود خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
تأثیر اعمال آدمی در نزول عذاب و مصائب
مطلب دیگر اینکه آنچه در دنیایِ کنونی میگذرد میبینیم خدای سبحان اصلِ کلی را مشخص کرد که هر مصیبتی که هست به وسیلهٴ کار خود مردم است خدای سبحان ابتدائاً کسی را عذاب نمیکند (یک) و ﴿سَرِیعُ الْعِقاب﴾ هم به لحاظ دنیایی نیست (دو), چندین بار مهلت میدهد تا توبه کنند اِنابه کنند برگردند (سه), اگر نشد آنگاه میگیرد. اصل کلی را قرآن کریم مشخص کرده است که هر گونه عذابی که دامنگیر ملّت میشود در اثر سوء رفتار خود ملّت است این اصل کلی, حالا ما کم کم بیاییم به جریان ژاپن برسیم جریانی که در خاورمیانه دارد میگذرد بررسی کنیم ببینیم از منظر قرآن اینها را چطوری باید حل کرد. آیهٴ سی سورهٴ مبارکهٴ «شوریٰ» این است ﴿وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ﴾ این اصل کلی است که هر مصیبتی که دامنگیر بشر میشود در اثر سیّئاتی است که او کسب کرده است البته با اینکه ﴿وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ﴾ چون خدای سبحان رحمتش بیش از غضب است هم بیش از غضب هم پیش از غضب, غضبش به رهبری رحمت حرکت میکند در خیلی از موارد هم رحمتش اقتضای عفو میکند این دعای معروف «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر» از همین آیه سی سورهٴ مبارکهٴ «شوریٰ» است که فرمود: ﴿وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ﴾
سوء استفاده از نعمات الهی در جهت قتل و جنایت
خب. حالا بیاییم وضع دنیای کنونی را ببینیم گاهی ممکن است در عدلِ الهی, رحمت الهی, سِعهٴ عفو الهی کسی نقد کند اشکال کند که این سیلی که میآید این زلزلهای که میآید اینها چیست؟ پاسخش ﴿فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ﴾ است خدای سبحان سفرهای به اندازهٴ نظام خلقت پهن کرد (یک), یعنی زمین تا اعماقش لبریز از برکت است این سفره را خلق کرد آسمانها لبریز از برکتاند این سفره را پهن کرد, بین الأرض و السماء مملو از حرکت است این سفره را پهن کرد, بعد مهمان دعوت کرد به نام انسان فرمود تو خلیفهٴ منی همه از سپهر تا عمق دریا و اقیانوسها مسخّر توست من همه را برای تو مسخّر کردم ﴿سَخَّرَ لَکُم مَا فِی السَّماوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ﴾ از هر غذایِ آسمانی, زمینی, بین الأرض و السماء بخواهی استفاده کنی من راه را برای تو فراهم کردم برای تو مسخّر کردم با یک دست جهان را میبینی به نام عقلِ نظر که میفهمی, با دست دیگر جهان را میسازی با اراده میسازی به نام عقلِ عمل آنجایی که راه افتادی زیردریایی ساختی خودت دیدی دیگران هم دیدند من اقیانوس را مسخّر تو کردم الآن شما میبینید شهرهای کوچک برای مترو ساختن در زحمتاند اما این شهرهای پیشرفته زیر دریا مترو ساختند که کشوری را به کشور دیگر وصل میکند این را مسخّر کردم مثل جادهٴ عادی, خب همان طوری که جادهٴ عادی روی زمین گذاشتند در عمق دریا مترو ساختند آن هم چند طبقه این دیگر افسانه که نیست که هر روز دارند رفت و آمد میکنند خب این را خدا مسخّر کرده از نظر اوجِ سپهر هم که الآن مریخپیما درست کردید رفتید خدای سبحان مسخّر کرده فرمود آسمان بخواهید بروید راه باز است زمین بخواهید بروید راه باز است دریا بخواهید بروید راه باز است هم هوش به شما دادم هم وسایل را به شما دادم بروید این کار را بکنید. اما بشرِ امروز تمام این بودجههای کرهٴ زمین را شما ارزیابی بکنید الآن اینچنین نیست که بودجههای نظامی مستور باشد گرچه بعضی از بودجههای امنیتی مستور است اما غالب بودجههای نظامی میرود مرکز قانونگذاریاش مشخص است اکثر درآمدهای کُرهٴ زمین صرف آدمکُشی است این کارخانههای اسلحهسازی که مرتب دارد اسلحه تولید میکند برای آدمکُشی است آن دانشکدههایی که افسران آدمکُش تربیت میکنند همه برای این است قسمت مهمّ بودجهٴ کُرهٴ زمین صرف آدمکشی است بخشی از آن بودجهها هم صرف مفاسد اخلاقی است مختصری میماند صرف خوراک و پوشاک مگر بشر چقدر غذا میخورد این بشر است صدای انبیا هم به اینها میرسد, صدای اولیا هم به اینها میرسد, صدای مسجد و حسینیه و قرآن و عترت هم به همه میرسد همه ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ﴾
عواقب تهاجم و لشکرکشی استکبار در نظام زیبای آفرینش
خب در قرآن فرمود: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ ما عالمِ زیبا آفریدیم هیچ نقصی در آن نیست ﴿هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ﴾ شما این بشرِ استکباری صهیونیستی را بگذار کنار کلّ جهان را نگاه کنی یک تابلوست اگر در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» فرمود: ﴿لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾ در سورهٴ «ملک» فرمود بالا بروید پایین بروید بین الأرض و السماء فراهم کنی غیر از تابلوی زیبا چیز دیگر نمیبینی ﴿هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ﴾ دو بار, ده بار, صد بار بالا و پایین بروی یک تابلو میبینی این قدر ما عالم را زیبا آفریدیم از ابوریحان بیرونی نقل شده که اگر عالم به حرف در بیاید میشود موسیقی از بس منظّم است خب این حرف از ابوریحانی بیرونی قابل قبول است چون این گونه از افراد در هر هزار سال شاید یک نفر دو نفر پیدا بشود این عالم است خب اگر این عالم با این نظم خلق شده اینها دریا را فاسد کردند صحرا را فاسد کردند ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ بعد یک سونامی که پیش میآید میگویند در عالم شرّ زیاد است خب شما که میتوانی زیردریا و مترو بسازی چرا آنجایی که گُسل هست خانه میسازی چرا به این فکر نیستی که بفهمی کجا گسل زلزله است کجا نیست این را کاملاً میشود تشخیص داد خیلی آسان است منتها به دنبال این نرفتی به دنبال آدمکشی رفتی هر چه به شما گفتند خدایی هست باور نکردید, قیامتی هست باور نکردید, پیغمبری هست باور نکردید, اهل بیتی هست باور نکردید آن وقت یک تکان مختصری به اقیانوس میدهد ده پانزده هزار نفر را خاک میکند این ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ است این در شرقِ ما, در غربِ ما میبینید یک عدّه مدّعیاند خادمالحرمیناند این بیان نورانی علیبنابیطالب(سلام الله علیه) که برای مالک نوشت این در دست یک عدّه به اسارت رفته «فإِنَّ هذا الدِّیْنَ قَدْ کَانَ أَسِیْراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ» مهمترین برنامههای رسمی دین حرمین است حرف از کنار کعبه بالأخره باید بلند بشود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از کنار کعبه که مَهبِط وحی است صدایش را به جهان رساند ابراهیم خلیل اینچنین بود وجود مبارک حضرت(سلام الله علیه) که ظهور میکند پشت به دیوار کعبه میدهد میفرماید: «أنا بقیّة الله» حرف باید از آنجا به عالَم برسد. این در اسارت آنهاست کسی خود را خادم حرمین میداند لشکرکشی میکند برای کشتن مسلمانها و هیچ کسی هم حرف نمیزند خب شما دلتان میخواهد نه سونامی بیاید نه زلزله بیاید نه سیل بیاید. یک عدّه از علما هم که مشایخ سوءاند که یا ساکتاند که «السّاکت عن الحق شیطانٌ أخرس» این از بیانات نورانی پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است فرمود اینها شیطانِ دهنبستهاند «السّاکت عن الحق شیطانٌ أخرس» یا حرف این خادمان حرم و قلاّبی را تصدیق میکنند یا جلوی تظاهرات مسلمانهای عربستان را میگیرند روز روشن در بین بیش از میلیونها نفر با حضور علما از مقدّسترین مکان کُرهٴ زمین لشکرکشی میکنند برای کُشتن مسلمانها و شیعههای بحرین اینها دعای فرج میخوانند آنها گلوله میزنند آن وقت دلتان میخواهد نه سونامی, نه سیل, نه زلزله این طور نمیشود عالم را با این وضع نگه داشت حالا علمای ما, بزرگان ما, مراجع ما, مسئولین ما همه فرمودند ما هم وظیفهمان این است که این دعا را فراموش نکنیم بگوییم خدایا! تو را به پیغمبرت, تو را به علیّات, تو را به زهرایت, تو را به حسن و حسینت, تو را به زینالعابدینت, تو را به باقرت, تو را به صادقت, تو را به کاظم و رضایت, تو را به جواد و هادیت, تو را به عسکری و حجّتت به داد مسلمانها برس!
تو را به اهل بیت و قرآن و عترت این مسلمانها را از شرّ این حاکمان نجات مرحمت کن!
دست استکبار و صهیونیست را قطع بکن!
آمریکا و اسرائیل را به خاک مذلّت بنشان!
خدایا! اینها با دعای فرج و نماز دارند دین تو را یاری میکنند تو را به قرآن و عترت به دادِ اینها برس!
امیدواریم آن نظامها و نظام ما تا ظهور ولیّ عصر از هر خطری محفوظ بماند!
«غفر الله لنا و لکم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
تاکنون نظری ثبت نشده است