- 206
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 81 و 82 سوره انبیاء _ بخش اول
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 81 و 82 سوره انبیاء _ بخش اول"
تبیین رسالت اصلی پیامبران در سوره "انبیا"
بررسی مواهب خاص الهی به حضرت داود و سلیمان
تسخیر باد، معجزه بی¬سابقه حضرت سلیمان
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ ﴿81﴾ وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ﴿82﴾
تبیین رسالت اصلی پیامبران در سوره "انبیا"
همان طوری که قبلاً ملاحظه فرمودید این سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» که در مکه نازل شد عناصر محوری این سوره اصول دین است یعنی توحید و وحی و نبوّت و معاد و در همین سورهٴ مبارکه آیهٴ 25 این بود ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَ نَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ﴾ اصلِ رسالت را و اشاره به نبوّت عامه را آیهٴ 25 این سوره در بردارد آنگاه نام هفده پیامبر(علیهم السلام) در این سوره آمده و قصص برخی از آنها تا حدودی مبسوطاً بیان شده.
بررسی مواهب خاص الهی به حضرت داود و سلیمان
در جریان داود و سلیمان(سلام الله علیهما) از آیهٴ 78 به بعد این مطالب شروع شد قرآن کریم بخشی از کرامتها را و نعمتهای الهی را مشترکِ بین داود و سلیمان میداند که این دو بزرگوار گفتند ﴿عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ﴾ و خود سلیمان از مواهب الهی است که به داود عطا شده است که فرمود: ﴿وَوَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ﴾ این بهترین هِبهٴ خداست نسبت به حضرت داود که به او چنین فرزنید مرحمت کرده است که مانند پدرش به مقام نبوّت رسید. در ادامهٴ آن مباحث آیهٴ 78 همین سوره به این صورت بیان شد که ﴿وَدَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ إِذْ یَحْکُمَانِ فِی الْحَرْثِ﴾ که بحثش گذشت. در جریان داود(سلام الله علیه) فرمود ما کوهها را با او مسخّر کردیم، پرندهها را با او مسخّر کردیم ﴿وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ﴾ ولی دربارهٴ سلیمان(سلام الله علیه) با لام تعبیر کرد فرمود: ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ﴾ یعنی «سخّرنا لسلیمان الریح» باد را مسخَّر حضرت سلیمان(سلام الله علیه) قرار داد. در جریان تسخیر جبال و طیر برای داود کلمهٴ «مع» آمده که ﴿وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ﴾ ولی در جریان تسخیر باد برای سلیمان(سلام الله علیه) کلمهٴ لام آمده ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ﴾ آنجا گفتند سخن از تسبیحِ سلسلهٴ جبال، تسبیح پرندههاست قداست تسبیح باعث شده است که از آن حال با «مع» یاد بشود که همهٴ اینها با هم در پیشگاه خدا خاضعاند اما اینجا سخن از فرمانروایی و مدیریت و مدبّریت سلیمان نسبت به باد است تعبیر به لام شده است که فرمود: ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً﴾ باد عبارت از همان هوای متحرّک است اگر هوا اصلاً حرکت نکند نه متّصف به رُخاست نه متّصف به عاصف نه نسیم است نه طوفانی، وقتی حرکت کرد به این صورت به صورت باد در میآید حالا یا رخاء است یا عاصف، بادِ تند طوفانی را اگر کسی بتواند نرم کند و در اختیار خود قرار بدهد مثل آن است که آهنِ سخت و سرد را در اختیار خود داشته باشد دربارهٴ داود(سلام الله علیه) فرمود: ﴿وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ﴾ آهنِ سخت و سرد را ما برای داود(سلام الله علیه) نَرم کردیم اینجا هم بادِ طوفانی را برای سلیمان نَرم کردیم مسخّر او قرار دادیم در تحت تدبیر و امرِ او قرار دادیم ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً﴾. جِرمِ عادی اگر در اختیار کسی قرار بگیرد خیلی اعجازآور نیست اما جِرم سخت نظیر آهن، نظیر طوفان اگر در اختیار کسی باشد آیتِ الهی تلقّی میشود اصلِ باد به فرمان الهی در اختیار وجود مبارک سلیمان قرار گرفت در همان منطقهٴ مأموریّتش و دوتا وصف برای این باد ذکر شده است یکی حالت رخاء اوست یکی حالت عَصْف اوست یک وقت است که نَرم است و نسیمگونه میوَزد یک وقت است که عاصف است و طوفانگونه میوزد این دوتا آیه چون مُثبِتاناند مخالف هم نیستند در آن آیه حالت رَخاء و سستی و نَرمی و نسیمی او بیان شده در این آیه حالت طوفانی او بیان شده وگرنه رُخاء بودن اگر به معنای منحصر باشد بله، منافی با عاصِف بودن است ولی اگر سخن از انحصار نیست منافاتی با عاصف بودن ندارد.
تسخیر باد، معجزه بیسابقه حضرت سلیمان
در سورهٴ مبارکهٴ «ص» آیهٴ 34 به بعد این است ﴿وَلَقَدْ فتَنَّا سُلَیْمانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَی کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنَّابَ ٭ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکاً لَا یَنْبَغِی لِأَِحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ٭ فَسَخَّرْنَا لهُ الرِّیحَ﴾ عرض کرد خدایا! چیزی که برای دیگران نیست به من عطا بکن که ﴿لَا یَنْبَغِی لِأَِحَدٍ مِنْ بَعْدِی﴾ ـ انشاءالله ـ اگر به سورهٴ مبارکهٴ «ص» رسیدیم معنای آن آیهٴ مبارکه هم روشن خواهد شد که ﴿لَا یَنْبَغِی لِأَِحَدٍ﴾ یعنی چه و چرا وجود مبارک سلیمان چنین خواهشی را کرده. به هر تقدیر بعد از درخواستِ سلیمان خدای سبحان یک معجزهٴ بیسابقه و بیلاحقهای که سابقه نداشت لاحقه هم نداشت به حضرت سلیمان عطا کرد و آن این است که باد را در اختیار او قرار داد ﴿فَسَخَّرْنَا لهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ﴾ این رُخاء یعنی نَرم نظیر نسیم آن عاصِف یعنی تند نظیر طوفان این آیه درصدد حصر نیست که با آیه محلّ بحث سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» معارض باشد چه اینکه آیه سورهٴ «انبیاء» هم درصدد حصر نیست تا معارض آیه سورهٴ مبارکهٴ «ص» باشد اینها مثبتاناند هر کدام حالتی را بیان کردند و جامعش این است که باد در اختیار اوست اگر گفتند این وسیلهٴ نقلیه در اختیار فلان شخص است تند و کندش به دستور اوست و به هدایت او، او اگر خواست این هواپیما را یا این کشتی را یا این اتومبیل را تند میراند یا کُند میراند اینچنین نیست که اگر گفتند تند است یا گاهی گفتند کُند است مفید حصر باشد اگر اتومبیلی در اختیار رانندهای بود این رُخاء و عاصفش به ارادهٴ اوست، تند و کُندش به عهدهٴ اوست، سرعت و بطیءاش در اختیار اوست. خب، فرمود: ﴿فَسَخَّرْنَا لهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ﴾. مطلب بعدی آن است که مسخَّر کردنِ بادِ تند یعنی طوفان خب دشوارتر از مسخّر کردن بادِ رخاء و نَرم یعنی نسیم است لذا در آیهای که سخن از اعجاز و امثال اینها مطرح است ﴿عَاصِفَةً﴾ مطرح شده.
بیان قدرت و سیر خارق العادن بودن باد
مطلب بعدی آن است که این باد برای تبیین قدرتِ او در سورهٴ مبارکهٴ «سبأ» مسافت او هم مشخص شده است آیهٴ دوازده سورهٴ مبارکهٴ «ص» این است ﴿وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ یعنی این باد بامداد غُدوِه، صبحگاه به اندازهٴ راهِ یک ماهه میرود و عصر به اندازهٴ راهِ یک ماهه میرود ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا﴾ یعنی پایانِ روز یعنی عصر، عَشیء، ﴿شَهْرٌ﴾ پس او یکروزه میتواند راهِ دو ماهه را طی کند ﴿وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ﴾ که ﴿غُدُوُّهَا﴾ بامداد او یک ماه و شامگاه او هم یک ماه. خب، یعنی روزی راه دو ماهه را میرود این هم مفید حصر نیست که اگر یک وقت وجود سلیمان میخواست تندتر برود او اطاعت نکند حالا سرعت گاهی صد کیلومتر است گاهی بیشتر است گاهی کمتر است برابر نیاز مردم آن عصر و مصر خواهد بود شاید نیازی بیش از این نبود و منطقهٴ آنها هم بیش از این وسیع نبود به هر تقدیر اگر ما دلیل دیگری داشتیم یا داشته باشیم که سرعت این باد در حال عصر بیش از شَهر است یعنی در غُدوّ بیش از شهر است، در رواح بیش از شهر است منافی با این نیست این بیان حدّ متوسّط آن را ذکر میکند یا حدّ متعارف ذکر میکند گرچه کسانی که در خدمت سلیمان(سلام الله علیه) بودند کاری کردند که نه تنها ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ بلکه به اندازهٴ یک چشم به هم زدن کارِ یک ساله را کردند نه تنها یک شهر خب آن شاگرد تربیتشدهٴ محضر سلیمان(سلام الله علیه) که عرض کرد ﴿أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ﴾ یَمن کجا فلسطین کجا، فاصلهٴ چندین فرسخی را با یک لحظه چشم به هم زدن آن تخت را آورد سرعت سیرِ انسانی که موفّق به طیّالأرض است به مراتب بیش از و پیش از ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ حالا این نمونهای بود که در اینجا ذکر شده و وجود مبارک سلیمان خیلی بیش از اینها قدرت داشت. به هر تقدیر او که میگوید من تخت بالقیس را از یمن برای شما در فلسطین یا شام ﴿قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ﴾ میآورم به مراتب قدرتش و طوفندگیاش بیش از ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ است.
تبیین مبدأ حرکت و سیر حضرت سلیمان توسط باد
خب، در این کریمه که فرمود ﴿عَاصِفَةً﴾ در اختیار اوست ﴿تَجْرِی بِأَمْرِهِ﴾ یعنی تسخیر، تسخیر الهی است ولی این فاعلِ قَریب است به اصطلاح، مُجری دستور خدای سبحان است. به کجا جاری میشود ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ این سرزمین همان سرزمین شام است که در همین سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» آیهٴ 71 از او سخنی به میان آمده که فرمود ما حضرت ابراهیم و لوط(سلام الله علیهم) را نجات دادیم ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ﴾ که سرزمین شام است منشأ برکت است زندگی بسیاری از انبیا در آن محدوده بود و مانند آن ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ خب چرا فرمود: ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ برای اینکه مَقرّ حکومت وجود مبارک سلیمان آنجا بود این یک، باد هر جا بود باید به آنجا خودش را میرساند تا به دستور سلیمان(سلام الله علیه) به هر جایی که بخواهد بروند، بروند بعد باید دوباره برگردند بیایند آنجا لذا سخن از «مِن الأرض» نیست سخن از ﴿إِلَی الْأَرْضِ﴾ است هر جا هست باید آنجا بیاید برای اینکه آنجا مقرّ حکومت است دستور را باید از آنجا بگیرد بعد از اجرا هم باید به آنجا برگردد لذا فرمود: ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ حالا آن جریان نَمل در سورهٴ مبارکهٴ «نمل» مشخص خواهد شد به خواست خدا که آن در کدام منطقه بود که مسئول مورچهها به مورچههای زیرمجموعهاش گفت ﴿یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ﴾ برای اینکه سلیمان و همراهانش دارند میآیند ممکن است ﴿لاَ یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ﴾ این جداگانه باید بحث بشود که خب حالا چطور آنها در فضا دارند حرکت میکنند این مورچه از کجا آسیبپذیری خود را از جنود سلیمان احساس کرده است این در سورهٴ مبارکهٴ «نمل» ـ انشاءالله ـ مشخص میشود.
سخنی پیرامون برتری سیر معنوی بر سیر مادی
خب، در قرآن کریم برای امّت اسلامی شبی را قرار داد که آن شب کار هشتاد سال عبادت را میکند یعنی اگر کسی بتواند باد را مسخَّر کند او میتواند زمینِ یک ماهه را در یک صبحگاه طی کند یا مسافت یک ماهه را در یک شامگاه طی کند ولی اگر کسی لیلهٴ قدر را درک کرد زمینه، زمینه یعنی زمینه کاری به زمین ندارد او میتواند ﴿خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ باشد مسافتِ معنوی هزار ماهه را یک شبه طی کند بنابراین باد آن قدرت را ندارد که انسان را همانند ادراک فضیلت لیلهٴ قدر جابهجا کند آنچه در امّت اسلامی هست به مراتب قویتر و غنیتر از ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ است آن یک راه دیگری دارد البته ولی این راهِ زمینی و راه ظاهری و راه مادّی همین است که این باد بتواند یک بامداد کارِ یک ماهه را بکند یک عصر و شامگاه هم کارِ یک ماهه را بکند و وجود مبارک سلیمان هم چون مَقرّش همان ﴿الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ بود لذا این باد به آن سرزمین حرکت میکرد و هر جا هم بود به آنجا میآمد.
بیان اوصاف علم ذات باری تعالی
فرمود: ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ﴾ ما به هر چیزی قبل از حدوث او، همراه حدوث او، بعد از حدوث او عالِم بودیم و هستیم علمِ ذات اقدس الهی در بحثهای علمِ فعلی گذشت که دو قِسم است علمی خداوند یک صفت ذات دارد و یک صفت فعل، صفت ذات هم اوصاف ذات عین هماند یک، و هم اوصاف عین موصوفاند دو، آنجا جز تعدّد مفهومی چیز دیگری در کار نیست حقیقتِ صفات عین هماند، حقیقت صفات عین موصوفاند و متّحدند اما صفتِ فعل زائد بر ذات است خارج از ذات است و محدود است و مخلوق است مثل شِفا، مثل رزق، مثل خلق کردن، مثل قبض، مثل بَسط و مانند آن، اینها اوصاف فعل است و خارج از ذات است و ممکن است و حادث است و مانند آن. برای اوصاف ذات عنوانی است مثل حیات، مثل قدرت اینها اوصاف ذاتاند برای اوصاف فعل عناوینی است مثل رزق خدا رازق است، خدا شافی است، خدا خالق است، خدا قابض است، خدا باسط است که اینها گاهی هست و گاهی نیست چون فعلِ خداست دیگر خدا گاهی بر اساس حکمت این کار را انجام میدهد گاهی بر اساس حکمت آن کار را، گاهی احیا هست گاهی اِماته است و مانند آن.
بررسی اسمای مشترک فعل و ذات الهی
مطلب سوم آن است که برخی از اسمای فعل و اسمای ذات نامِ مشترک دارند و بعضیها نامِ جدا آنها که نام جدا دارند صفت ذات نظیر قدرت این غیر از صفت فعل نظیر رزق و شفا و قبض و بسط و امثال ذلک است همهٴ این اوصاف و کارها منشأ آنها قدرت ذاتی خداست آن صفتِ ذات به نام قدرت است این صفت فعل به نام قبض و بسط و رزق و شفا و امثال ذلک است که گاهی هست و گاهی نیست. برخی از اوصاف ذات و فعلاند که مشترکاند یعنی یک عنوان هم صفت ذات است هم صفت فعل مثل علم که خدای سبحان هم دارای علمِ ازلی است که «عالِمٌ إذ لا معلوم» قبل از اینکه معلومی پدید بیاید خدا به او علم داشت یک وقت است که نه، علم عین معلوم است نظیر همان علمهای امتحانی فرمود خدای سبحان شما را میآزماید ﴿لِنَعْلَمَ﴾ ، ﴿لِیَعْلَمَ﴾ تا خدا بداند چه کسی صابر است، خدا بداند که چه کسی شاکر است که این علمِ فعلی است و حادث است و عین معلوم است و از مقام معلوم انتزاع میشود و مانند آن، بنابراین اگر در بعضی از آیات علمِ خدا در کنار آزمون الهی ذکر شد که خداوند فرمود: ﴿لیبلونکم حتی لیعلمن﴾ و مانند آن، این علم ازلی ذاتی نیست چون آن «عالِمٌ إذ لا معلوم» علمِ فعلی است که حادث است و از مقام فعل انتزاع میشود منتها این صفت یعنی صفتِ فعل با صفتِ ذات یک عنوان مشترکی دارند.
عدم تأثیر موانع خمسه بر علم الهی
در مقام محلّ بحث هم که فرمود ما «بکلّ شیء عالم» هستیم یعنی علمِ ازلی ما هست یک، و در مقام فعل هم شما هر کاری را بخواهید انجام بدهید در مَشهَد و در محضر ما هستید که در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» این مسئله مبسوطاً گذشت که هر چیزی را که شما انجام میدهید در مشهَد و در محضر خدای سبحان هستید همان وقتی که میخواهید وارد بشوید آنجا مشهود الهی هستید آیهٴ 61 سورهٴ مبارکهٴ «یونس» این بود که ﴿وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شَهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ﴾ همین که میخواهید وارد بشوید مشهود ما هستید در محضر ما هستید ﴿وَمَا یَعْزُبُ عَن رَبِّکَ مِن مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذلِکَ وَلاَ أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ﴾ نه دوری، نه نزدیکی، نه ریزی، نه تاریکی، نه حجاب و پوشش هیچ کدام از این موانع خمسه مانع شهود خدا نیست ما گرفتار این موانع خمسه و مانند آن هستیم اگر چیزی خیلی نزدیک باشد بچسانیم به چشم خب نمیبینیم اگر چیزی را بیاوریم بچسبانیم به چشممان خب نمیبینیم و چیزی خیلی دور باشد نمیبینیم این قُربِ مُفرِد آن بُعد مفرد هر دو مانع شهود است. سوم اگر چیزی خیلی ریز باشد نمیبینیم چهارم اگر چیزی در تاریکی باشد نمیبینیم پنجم اگر چیزی نزدیک باشد ولی پشت پرده باشد نمیبینیم در همهٴ این بخشها قرآن کریم این بیان را روشن کرد که نه ریزی، نه دوری، نه قُرب، نه بُعد، نه تاریکی، نه پوشش و حجاب هیچ چیزی مانع شهود خدای سبحان نیست فرمود همین که میخواهید وارد بشوید مشهود ما هستید. خب، پس هم علمِ ازلی دارد که «عالِمٌ إذ لا معلوم» هم علمِ فعلی که علمِ فعلی خود این شیء مشهود ذات اقدس الهی است فرمود ما اگر به بعضیها اعجاز دادیم به بعضیها ندادیم به بعضیها هم اعجاز خاص دادیم به بعضیها اعجاز مخصوص دیگر دادیم برابر علمِ حکیمانهٴ ماست ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ﴾ امروز چون اوّلین روز بعد از تعطیلات است و عدّهای از آقایان مستحضر نبودند تشریف نیاوردند به همین مقدار اکتفا میکنیم.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تبیین رسالت اصلی پیامبران در سوره "انبیا"
بررسی مواهب خاص الهی به حضرت داود و سلیمان
تسخیر باد، معجزه بی¬سابقه حضرت سلیمان
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ ﴿81﴾ وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ﴿82﴾
تبیین رسالت اصلی پیامبران در سوره "انبیا"
همان طوری که قبلاً ملاحظه فرمودید این سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» که در مکه نازل شد عناصر محوری این سوره اصول دین است یعنی توحید و وحی و نبوّت و معاد و در همین سورهٴ مبارکه آیهٴ 25 این بود ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَ نَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ﴾ اصلِ رسالت را و اشاره به نبوّت عامه را آیهٴ 25 این سوره در بردارد آنگاه نام هفده پیامبر(علیهم السلام) در این سوره آمده و قصص برخی از آنها تا حدودی مبسوطاً بیان شده.
بررسی مواهب خاص الهی به حضرت داود و سلیمان
در جریان داود و سلیمان(سلام الله علیهما) از آیهٴ 78 به بعد این مطالب شروع شد قرآن کریم بخشی از کرامتها را و نعمتهای الهی را مشترکِ بین داود و سلیمان میداند که این دو بزرگوار گفتند ﴿عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ﴾ و خود سلیمان از مواهب الهی است که به داود عطا شده است که فرمود: ﴿وَوَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ﴾ این بهترین هِبهٴ خداست نسبت به حضرت داود که به او چنین فرزنید مرحمت کرده است که مانند پدرش به مقام نبوّت رسید. در ادامهٴ آن مباحث آیهٴ 78 همین سوره به این صورت بیان شد که ﴿وَدَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ إِذْ یَحْکُمَانِ فِی الْحَرْثِ﴾ که بحثش گذشت. در جریان داود(سلام الله علیه) فرمود ما کوهها را با او مسخّر کردیم، پرندهها را با او مسخّر کردیم ﴿وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ﴾ ولی دربارهٴ سلیمان(سلام الله علیه) با لام تعبیر کرد فرمود: ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ﴾ یعنی «سخّرنا لسلیمان الریح» باد را مسخَّر حضرت سلیمان(سلام الله علیه) قرار داد. در جریان تسخیر جبال و طیر برای داود کلمهٴ «مع» آمده که ﴿وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ﴾ ولی در جریان تسخیر باد برای سلیمان(سلام الله علیه) کلمهٴ لام آمده ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ﴾ آنجا گفتند سخن از تسبیحِ سلسلهٴ جبال، تسبیح پرندههاست قداست تسبیح باعث شده است که از آن حال با «مع» یاد بشود که همهٴ اینها با هم در پیشگاه خدا خاضعاند اما اینجا سخن از فرمانروایی و مدیریت و مدبّریت سلیمان نسبت به باد است تعبیر به لام شده است که فرمود: ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً﴾ باد عبارت از همان هوای متحرّک است اگر هوا اصلاً حرکت نکند نه متّصف به رُخاست نه متّصف به عاصف نه نسیم است نه طوفانی، وقتی حرکت کرد به این صورت به صورت باد در میآید حالا یا رخاء است یا عاصف، بادِ تند طوفانی را اگر کسی بتواند نرم کند و در اختیار خود قرار بدهد مثل آن است که آهنِ سخت و سرد را در اختیار خود داشته باشد دربارهٴ داود(سلام الله علیه) فرمود: ﴿وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ﴾ آهنِ سخت و سرد را ما برای داود(سلام الله علیه) نَرم کردیم اینجا هم بادِ طوفانی را برای سلیمان نَرم کردیم مسخّر او قرار دادیم در تحت تدبیر و امرِ او قرار دادیم ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً﴾. جِرمِ عادی اگر در اختیار کسی قرار بگیرد خیلی اعجازآور نیست اما جِرم سخت نظیر آهن، نظیر طوفان اگر در اختیار کسی باشد آیتِ الهی تلقّی میشود اصلِ باد به فرمان الهی در اختیار وجود مبارک سلیمان قرار گرفت در همان منطقهٴ مأموریّتش و دوتا وصف برای این باد ذکر شده است یکی حالت رخاء اوست یکی حالت عَصْف اوست یک وقت است که نَرم است و نسیمگونه میوَزد یک وقت است که عاصف است و طوفانگونه میوزد این دوتا آیه چون مُثبِتاناند مخالف هم نیستند در آن آیه حالت رَخاء و سستی و نَرمی و نسیمی او بیان شده در این آیه حالت طوفانی او بیان شده وگرنه رُخاء بودن اگر به معنای منحصر باشد بله، منافی با عاصِف بودن است ولی اگر سخن از انحصار نیست منافاتی با عاصف بودن ندارد.
تسخیر باد، معجزه بیسابقه حضرت سلیمان
در سورهٴ مبارکهٴ «ص» آیهٴ 34 به بعد این است ﴿وَلَقَدْ فتَنَّا سُلَیْمانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَی کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنَّابَ ٭ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکاً لَا یَنْبَغِی لِأَِحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ٭ فَسَخَّرْنَا لهُ الرِّیحَ﴾ عرض کرد خدایا! چیزی که برای دیگران نیست به من عطا بکن که ﴿لَا یَنْبَغِی لِأَِحَدٍ مِنْ بَعْدِی﴾ ـ انشاءالله ـ اگر به سورهٴ مبارکهٴ «ص» رسیدیم معنای آن آیهٴ مبارکه هم روشن خواهد شد که ﴿لَا یَنْبَغِی لِأَِحَدٍ﴾ یعنی چه و چرا وجود مبارک سلیمان چنین خواهشی را کرده. به هر تقدیر بعد از درخواستِ سلیمان خدای سبحان یک معجزهٴ بیسابقه و بیلاحقهای که سابقه نداشت لاحقه هم نداشت به حضرت سلیمان عطا کرد و آن این است که باد را در اختیار او قرار داد ﴿فَسَخَّرْنَا لهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ﴾ این رُخاء یعنی نَرم نظیر نسیم آن عاصِف یعنی تند نظیر طوفان این آیه درصدد حصر نیست که با آیه محلّ بحث سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» معارض باشد چه اینکه آیه سورهٴ «انبیاء» هم درصدد حصر نیست تا معارض آیه سورهٴ مبارکهٴ «ص» باشد اینها مثبتاناند هر کدام حالتی را بیان کردند و جامعش این است که باد در اختیار اوست اگر گفتند این وسیلهٴ نقلیه در اختیار فلان شخص است تند و کندش به دستور اوست و به هدایت او، او اگر خواست این هواپیما را یا این کشتی را یا این اتومبیل را تند میراند یا کُند میراند اینچنین نیست که اگر گفتند تند است یا گاهی گفتند کُند است مفید حصر باشد اگر اتومبیلی در اختیار رانندهای بود این رُخاء و عاصفش به ارادهٴ اوست، تند و کُندش به عهدهٴ اوست، سرعت و بطیءاش در اختیار اوست. خب، فرمود: ﴿فَسَخَّرْنَا لهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ﴾. مطلب بعدی آن است که مسخَّر کردنِ بادِ تند یعنی طوفان خب دشوارتر از مسخّر کردن بادِ رخاء و نَرم یعنی نسیم است لذا در آیهای که سخن از اعجاز و امثال اینها مطرح است ﴿عَاصِفَةً﴾ مطرح شده.
بیان قدرت و سیر خارق العادن بودن باد
مطلب بعدی آن است که این باد برای تبیین قدرتِ او در سورهٴ مبارکهٴ «سبأ» مسافت او هم مشخص شده است آیهٴ دوازده سورهٴ مبارکهٴ «ص» این است ﴿وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ یعنی این باد بامداد غُدوِه، صبحگاه به اندازهٴ راهِ یک ماهه میرود و عصر به اندازهٴ راهِ یک ماهه میرود ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا﴾ یعنی پایانِ روز یعنی عصر، عَشیء، ﴿شَهْرٌ﴾ پس او یکروزه میتواند راهِ دو ماهه را طی کند ﴿وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ﴾ که ﴿غُدُوُّهَا﴾ بامداد او یک ماه و شامگاه او هم یک ماه. خب، یعنی روزی راه دو ماهه را میرود این هم مفید حصر نیست که اگر یک وقت وجود سلیمان میخواست تندتر برود او اطاعت نکند حالا سرعت گاهی صد کیلومتر است گاهی بیشتر است گاهی کمتر است برابر نیاز مردم آن عصر و مصر خواهد بود شاید نیازی بیش از این نبود و منطقهٴ آنها هم بیش از این وسیع نبود به هر تقدیر اگر ما دلیل دیگری داشتیم یا داشته باشیم که سرعت این باد در حال عصر بیش از شَهر است یعنی در غُدوّ بیش از شهر است، در رواح بیش از شهر است منافی با این نیست این بیان حدّ متوسّط آن را ذکر میکند یا حدّ متعارف ذکر میکند گرچه کسانی که در خدمت سلیمان(سلام الله علیه) بودند کاری کردند که نه تنها ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ بلکه به اندازهٴ یک چشم به هم زدن کارِ یک ساله را کردند نه تنها یک شهر خب آن شاگرد تربیتشدهٴ محضر سلیمان(سلام الله علیه) که عرض کرد ﴿أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ﴾ یَمن کجا فلسطین کجا، فاصلهٴ چندین فرسخی را با یک لحظه چشم به هم زدن آن تخت را آورد سرعت سیرِ انسانی که موفّق به طیّالأرض است به مراتب بیش از و پیش از ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ حالا این نمونهای بود که در اینجا ذکر شده و وجود مبارک سلیمان خیلی بیش از اینها قدرت داشت. به هر تقدیر او که میگوید من تخت بالقیس را از یمن برای شما در فلسطین یا شام ﴿قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ﴾ میآورم به مراتب قدرتش و طوفندگیاش بیش از ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ است.
تبیین مبدأ حرکت و سیر حضرت سلیمان توسط باد
خب، در این کریمه که فرمود ﴿عَاصِفَةً﴾ در اختیار اوست ﴿تَجْرِی بِأَمْرِهِ﴾ یعنی تسخیر، تسخیر الهی است ولی این فاعلِ قَریب است به اصطلاح، مُجری دستور خدای سبحان است. به کجا جاری میشود ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ این سرزمین همان سرزمین شام است که در همین سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» آیهٴ 71 از او سخنی به میان آمده که فرمود ما حضرت ابراهیم و لوط(سلام الله علیهم) را نجات دادیم ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ﴾ که سرزمین شام است منشأ برکت است زندگی بسیاری از انبیا در آن محدوده بود و مانند آن ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ خب چرا فرمود: ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ برای اینکه مَقرّ حکومت وجود مبارک سلیمان آنجا بود این یک، باد هر جا بود باید به آنجا خودش را میرساند تا به دستور سلیمان(سلام الله علیه) به هر جایی که بخواهد بروند، بروند بعد باید دوباره برگردند بیایند آنجا لذا سخن از «مِن الأرض» نیست سخن از ﴿إِلَی الْأَرْضِ﴾ است هر جا هست باید آنجا بیاید برای اینکه آنجا مقرّ حکومت است دستور را باید از آنجا بگیرد بعد از اجرا هم باید به آنجا برگردد لذا فرمود: ﴿إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ حالا آن جریان نَمل در سورهٴ مبارکهٴ «نمل» مشخص خواهد شد به خواست خدا که آن در کدام منطقه بود که مسئول مورچهها به مورچههای زیرمجموعهاش گفت ﴿یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ﴾ برای اینکه سلیمان و همراهانش دارند میآیند ممکن است ﴿لاَ یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ﴾ این جداگانه باید بحث بشود که خب حالا چطور آنها در فضا دارند حرکت میکنند این مورچه از کجا آسیبپذیری خود را از جنود سلیمان احساس کرده است این در سورهٴ مبارکهٴ «نمل» ـ انشاءالله ـ مشخص میشود.
سخنی پیرامون برتری سیر معنوی بر سیر مادی
خب، در قرآن کریم برای امّت اسلامی شبی را قرار داد که آن شب کار هشتاد سال عبادت را میکند یعنی اگر کسی بتواند باد را مسخَّر کند او میتواند زمینِ یک ماهه را در یک صبحگاه طی کند یا مسافت یک ماهه را در یک شامگاه طی کند ولی اگر کسی لیلهٴ قدر را درک کرد زمینه، زمینه یعنی زمینه کاری به زمین ندارد او میتواند ﴿خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ باشد مسافتِ معنوی هزار ماهه را یک شبه طی کند بنابراین باد آن قدرت را ندارد که انسان را همانند ادراک فضیلت لیلهٴ قدر جابهجا کند آنچه در امّت اسلامی هست به مراتب قویتر و غنیتر از ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ است آن یک راه دیگری دارد البته ولی این راهِ زمینی و راه ظاهری و راه مادّی همین است که این باد بتواند یک بامداد کارِ یک ماهه را بکند یک عصر و شامگاه هم کارِ یک ماهه را بکند و وجود مبارک سلیمان هم چون مَقرّش همان ﴿الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ بود لذا این باد به آن سرزمین حرکت میکرد و هر جا هم بود به آنجا میآمد.
بیان اوصاف علم ذات باری تعالی
فرمود: ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ﴾ ما به هر چیزی قبل از حدوث او، همراه حدوث او، بعد از حدوث او عالِم بودیم و هستیم علمِ ذات اقدس الهی در بحثهای علمِ فعلی گذشت که دو قِسم است علمی خداوند یک صفت ذات دارد و یک صفت فعل، صفت ذات هم اوصاف ذات عین هماند یک، و هم اوصاف عین موصوفاند دو، آنجا جز تعدّد مفهومی چیز دیگری در کار نیست حقیقتِ صفات عین هماند، حقیقت صفات عین موصوفاند و متّحدند اما صفتِ فعل زائد بر ذات است خارج از ذات است و محدود است و مخلوق است مثل شِفا، مثل رزق، مثل خلق کردن، مثل قبض، مثل بَسط و مانند آن، اینها اوصاف فعل است و خارج از ذات است و ممکن است و حادث است و مانند آن. برای اوصاف ذات عنوانی است مثل حیات، مثل قدرت اینها اوصاف ذاتاند برای اوصاف فعل عناوینی است مثل رزق خدا رازق است، خدا شافی است، خدا خالق است، خدا قابض است، خدا باسط است که اینها گاهی هست و گاهی نیست چون فعلِ خداست دیگر خدا گاهی بر اساس حکمت این کار را انجام میدهد گاهی بر اساس حکمت آن کار را، گاهی احیا هست گاهی اِماته است و مانند آن.
بررسی اسمای مشترک فعل و ذات الهی
مطلب سوم آن است که برخی از اسمای فعل و اسمای ذات نامِ مشترک دارند و بعضیها نامِ جدا آنها که نام جدا دارند صفت ذات نظیر قدرت این غیر از صفت فعل نظیر رزق و شفا و قبض و بسط و امثال ذلک است همهٴ این اوصاف و کارها منشأ آنها قدرت ذاتی خداست آن صفتِ ذات به نام قدرت است این صفت فعل به نام قبض و بسط و رزق و شفا و امثال ذلک است که گاهی هست و گاهی نیست. برخی از اوصاف ذات و فعلاند که مشترکاند یعنی یک عنوان هم صفت ذات است هم صفت فعل مثل علم که خدای سبحان هم دارای علمِ ازلی است که «عالِمٌ إذ لا معلوم» قبل از اینکه معلومی پدید بیاید خدا به او علم داشت یک وقت است که نه، علم عین معلوم است نظیر همان علمهای امتحانی فرمود خدای سبحان شما را میآزماید ﴿لِنَعْلَمَ﴾ ، ﴿لِیَعْلَمَ﴾ تا خدا بداند چه کسی صابر است، خدا بداند که چه کسی شاکر است که این علمِ فعلی است و حادث است و عین معلوم است و از مقام معلوم انتزاع میشود و مانند آن، بنابراین اگر در بعضی از آیات علمِ خدا در کنار آزمون الهی ذکر شد که خداوند فرمود: ﴿لیبلونکم حتی لیعلمن﴾ و مانند آن، این علم ازلی ذاتی نیست چون آن «عالِمٌ إذ لا معلوم» علمِ فعلی است که حادث است و از مقام فعل انتزاع میشود منتها این صفت یعنی صفتِ فعل با صفتِ ذات یک عنوان مشترکی دارند.
عدم تأثیر موانع خمسه بر علم الهی
در مقام محلّ بحث هم که فرمود ما «بکلّ شیء عالم» هستیم یعنی علمِ ازلی ما هست یک، و در مقام فعل هم شما هر کاری را بخواهید انجام بدهید در مَشهَد و در محضر ما هستید که در سورهٴ مبارکهٴ «یونس» این مسئله مبسوطاً گذشت که هر چیزی را که شما انجام میدهید در مشهَد و در محضر خدای سبحان هستید همان وقتی که میخواهید وارد بشوید آنجا مشهود الهی هستید آیهٴ 61 سورهٴ مبارکهٴ «یونس» این بود که ﴿وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شَهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ﴾ همین که میخواهید وارد بشوید مشهود ما هستید در محضر ما هستید ﴿وَمَا یَعْزُبُ عَن رَبِّکَ مِن مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذلِکَ وَلاَ أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ﴾ نه دوری، نه نزدیکی، نه ریزی، نه تاریکی، نه حجاب و پوشش هیچ کدام از این موانع خمسه مانع شهود خدا نیست ما گرفتار این موانع خمسه و مانند آن هستیم اگر چیزی خیلی نزدیک باشد بچسانیم به چشم خب نمیبینیم اگر چیزی را بیاوریم بچسبانیم به چشممان خب نمیبینیم و چیزی خیلی دور باشد نمیبینیم این قُربِ مُفرِد آن بُعد مفرد هر دو مانع شهود است. سوم اگر چیزی خیلی ریز باشد نمیبینیم چهارم اگر چیزی در تاریکی باشد نمیبینیم پنجم اگر چیزی نزدیک باشد ولی پشت پرده باشد نمیبینیم در همهٴ این بخشها قرآن کریم این بیان را روشن کرد که نه ریزی، نه دوری، نه قُرب، نه بُعد، نه تاریکی، نه پوشش و حجاب هیچ چیزی مانع شهود خدای سبحان نیست فرمود همین که میخواهید وارد بشوید مشهود ما هستید. خب، پس هم علمِ ازلی دارد که «عالِمٌ إذ لا معلوم» هم علمِ فعلی که علمِ فعلی خود این شیء مشهود ذات اقدس الهی است فرمود ما اگر به بعضیها اعجاز دادیم به بعضیها ندادیم به بعضیها هم اعجاز خاص دادیم به بعضیها اعجاز مخصوص دیگر دادیم برابر علمِ حکیمانهٴ ماست ﴿وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ﴾ امروز چون اوّلین روز بعد از تعطیلات است و عدّهای از آقایان مستحضر نبودند تشریف نیاوردند به همین مقدار اکتفا میکنیم.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است