- 513
- 1000
- 1000
- 1000
تولی و تبری، جلسه ششم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «تولی و تبری»، جلسه ششم، سال 1395
خوراک انسان، سوخت بدن ما، بدن مثالی ما، یا روح ما یا باعثهی اعمال ما حبّ و بغض ما است یا بگو حداقل یکی از سوختها این است. در عمل ما، عکس العمل ما، رفتار ما رویکرد ما، بسیار اهمّیّت دارد؛ لذا اسلام شریف که یک برنامهی زندگی است، برای این موضوع خیلی سرمایهگذاری کرده است، هم در جنبهی اعتقادی به آن پرداخته است؛ یعنی برائت و ولایت، منظور من از ولایت و برائت اینجا چون به قول طلبهها قرینهها داریم یعنی محبّت و بغض است. هم جنبهی اعتقادی دارد. یکی از شاخصهای عقیدهی ما است. اگر کسی از دشمنان اهل بیت به صورت معرفتی و قلباً بیزار نباشد، گفتند این طعم ایمان را نچشیده است، در روایات ما وجود دارد. یعنی کسی نسبت به آن اعداد سه گانه یک و دو و سه، اذناب آنها، طرفداران آنها اگر در دل خود بیزار نباشد قلباً اسم آنها میآید حال او بد نشود، منزجر نشود، مشمئز نشود، طعم ایمان را نچشیده است.
وحدت اینجا چه کاره است، عقاید ما است، از اصول دین است، نیست. این دو عنوان حبّ و بغضی که الآن راجع به آن صحبت کردیم که هم اعتقاد قلبی به آن لازم است، این لازمه، لازمهی فقهی نیست. لازمهی اعتقادی است، هم ابراز آن. یعنی ابراز محبّت اهل بیت، هم ابراز بغض نسبت به دشمنان اهل بیت لازم است. لذا اینقدر صلوات اهمّیّت دارد و همینطور ابراز بیزاری از آن ارقام سه گانه این هم واجب شرعی است.
منتها در واجبات فقهی آدم گاهی چند تا وظیفه را با هم دارد به آن تزاحم میگویند، مثل این میماند که من وظیفه دارم فرض بفرمایید که نماز بخوانم، الآن هم در یک زمین غصبی حضور دارم، از زمین غصبی باید بیرون بروم -چون هر لحظه که بایستی گناه است، حرام است- نماز خود را هم واجب است بخوانم، نگاه میکنم مثلاً اینقدری هم فرصت ندارم. خوب من هر دو تکلیف خود را الآن نمیتوانم انجام بدهم. یکی از آنها را مجبور هستم انجام بدهم. پنج دقیقه، هفت دقیقهی دیگر وقت نماز تمام است، من هم شش، هفت دقیقه طول میکشد بخواهم از زمین غصبی مثلاً بیرون بروم. به صورت اشتباهی وارد باغ یک نفری شدم یا اصلاً قبل از آن گناه کردم وارد شدم حالا دیگر از همین الآن توبه کردم. از این چند تا یکی از آنها را بیشتر نمیتوانم انجام بدهم. بحث تزاحم است. خوب معلوم است مثلاً اگر نماز دارد قضا میشود و خروج از این تصرّفی که در باغ مردم هستم در روایات دارد مثلاً فرض بفرمایید که آنجا نماز خود را بخواند و بعد بیرون بیاید. درست است نماز در زمین غصبی باطل است، اینجا تزاحم است. در حالت عادی نماز در زمین غصبی با یک دگمهی غصبی با یک پیراهن غصبی هم قبول نیست. این حالت عادی نیست، این تزاحم است یعنی من یک لحظه، یک جایی گرفتار شدم. این تزاحمها زیاد است. مثلاً فرض کنید من باید یک حرف حقّی را بزنم، میبینم اگر این حرف حق را بزنم، جان یک مؤمن دیگری در خطر میافتد، این حرف حق را باید بزنم، یک جانی را هم باید حفظ بکنم. وگرنه از لحاظ فقهی ابراز بیزاری از آن اعداد سه گانه بر ما واجب است. منتها در شرایط مختلف مثل شرایطی که الآن اگر ما چشمک بزنیم، آن طرف دنیا فیلم آن پخش میشود. خوب این به صورت علنی؛ رفتار کردن این واجب با یک حرامی درگیر است که آن حفظ جان یک عدّهای است فرض بفرمایید و نکات دیگر. آنجا حالا میگوید باید بغض قلبی که اعتقادی است داشته باش، اظهار هم آنجایی که میتوانی داشته باش، مثلاً در خانهی خود برای فرزند خود باید یاد بگیرد که از دشمنان خدا بیزار باشد، آنجا هم داشته باش، صدای خود را ضبط نکن، در یک جمع عمومی مطرح نکن، چون چه شده است؟ تزاحم شده است، یعنی چند تا وظیفه اینجا با هم درگیر است، من هم نمیتوانم دو تا سه تا از آنها را با هم انجام بدهم، باید یکی از آنها را انجام بدهم.
خوراک انسان، سوخت بدن ما، بدن مثالی ما، یا روح ما یا باعثهی اعمال ما حبّ و بغض ما است یا بگو حداقل یکی از سوختها این است. در عمل ما، عکس العمل ما، رفتار ما رویکرد ما، بسیار اهمّیّت دارد؛ لذا اسلام شریف که یک برنامهی زندگی است، برای این موضوع خیلی سرمایهگذاری کرده است، هم در جنبهی اعتقادی به آن پرداخته است؛ یعنی برائت و ولایت، منظور من از ولایت و برائت اینجا چون به قول طلبهها قرینهها داریم یعنی محبّت و بغض است. هم جنبهی اعتقادی دارد. یکی از شاخصهای عقیدهی ما است. اگر کسی از دشمنان اهل بیت به صورت معرفتی و قلباً بیزار نباشد، گفتند این طعم ایمان را نچشیده است، در روایات ما وجود دارد. یعنی کسی نسبت به آن اعداد سه گانه یک و دو و سه، اذناب آنها، طرفداران آنها اگر در دل خود بیزار نباشد قلباً اسم آنها میآید حال او بد نشود، منزجر نشود، مشمئز نشود، طعم ایمان را نچشیده است.
وحدت اینجا چه کاره است، عقاید ما است، از اصول دین است، نیست. این دو عنوان حبّ و بغضی که الآن راجع به آن صحبت کردیم که هم اعتقاد قلبی به آن لازم است، این لازمه، لازمهی فقهی نیست. لازمهی اعتقادی است، هم ابراز آن. یعنی ابراز محبّت اهل بیت، هم ابراز بغض نسبت به دشمنان اهل بیت لازم است. لذا اینقدر صلوات اهمّیّت دارد و همینطور ابراز بیزاری از آن ارقام سه گانه این هم واجب شرعی است.
منتها در واجبات فقهی آدم گاهی چند تا وظیفه را با هم دارد به آن تزاحم میگویند، مثل این میماند که من وظیفه دارم فرض بفرمایید که نماز بخوانم، الآن هم در یک زمین غصبی حضور دارم، از زمین غصبی باید بیرون بروم -چون هر لحظه که بایستی گناه است، حرام است- نماز خود را هم واجب است بخوانم، نگاه میکنم مثلاً اینقدری هم فرصت ندارم. خوب من هر دو تکلیف خود را الآن نمیتوانم انجام بدهم. یکی از آنها را مجبور هستم انجام بدهم. پنج دقیقه، هفت دقیقهی دیگر وقت نماز تمام است، من هم شش، هفت دقیقه طول میکشد بخواهم از زمین غصبی مثلاً بیرون بروم. به صورت اشتباهی وارد باغ یک نفری شدم یا اصلاً قبل از آن گناه کردم وارد شدم حالا دیگر از همین الآن توبه کردم. از این چند تا یکی از آنها را بیشتر نمیتوانم انجام بدهم. بحث تزاحم است. خوب معلوم است مثلاً اگر نماز دارد قضا میشود و خروج از این تصرّفی که در باغ مردم هستم در روایات دارد مثلاً فرض بفرمایید که آنجا نماز خود را بخواند و بعد بیرون بیاید. درست است نماز در زمین غصبی باطل است، اینجا تزاحم است. در حالت عادی نماز در زمین غصبی با یک دگمهی غصبی با یک پیراهن غصبی هم قبول نیست. این حالت عادی نیست، این تزاحم است یعنی من یک لحظه، یک جایی گرفتار شدم. این تزاحمها زیاد است. مثلاً فرض کنید من باید یک حرف حقّی را بزنم، میبینم اگر این حرف حق را بزنم، جان یک مؤمن دیگری در خطر میافتد، این حرف حق را باید بزنم، یک جانی را هم باید حفظ بکنم. وگرنه از لحاظ فقهی ابراز بیزاری از آن اعداد سه گانه بر ما واجب است. منتها در شرایط مختلف مثل شرایطی که الآن اگر ما چشمک بزنیم، آن طرف دنیا فیلم آن پخش میشود. خوب این به صورت علنی؛ رفتار کردن این واجب با یک حرامی درگیر است که آن حفظ جان یک عدّهای است فرض بفرمایید و نکات دیگر. آنجا حالا میگوید باید بغض قلبی که اعتقادی است داشته باش، اظهار هم آنجایی که میتوانی داشته باش، مثلاً در خانهی خود برای فرزند خود باید یاد بگیرد که از دشمنان خدا بیزار باشد، آنجا هم داشته باش، صدای خود را ضبط نکن، در یک جمع عمومی مطرح نکن، چون چه شده است؟ تزاحم شده است، یعنی چند تا وظیفه اینجا با هم درگیر است، من هم نمیتوانم دو تا سه تا از آنها را با هم انجام بدهم، باید یکی از آنها را انجام بدهم.
تاکنون نظری ثبت نشده است