- 932
- 1000
- 1000
- 1000
مقدماتی بر فهم ما از عقائد اسلامی، جلسه هشتم
سخنرانی از حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی با موضوع «مقدماتی بر فهم ما از عقائد اسلامی»، جلسه هشتم، سال 1400
در اذهان و باور شیعیان تفکر اعتقادی به چه شکل و کیفیتی پا گرفته و رسوب کرده است. به چند جهت، یکی اینکه فضای جامعه آنقدر گنهکار و خلافکار و دزد و... دیده بود که باور نداشتند اصلا معصومین علیهم السلام این قدر با بقیه متفاوت باشند. از طرف دیگر به دلیل اینکه اهلبیت علیهم السلام را به طور دائم با حکام و شاهان قیاس می کردند و این از بزرگترین خیانت های سقیفه است که مرتکب شدند، مسئله امام هدایت، هادی بودن حاکم مسلمین، وصی پیامبر بودن، دستگیری و ملجاء و مأوا و پناهگاه و فریادرس روحی مادی و معنوی و... از اذهان جامعه رخت بربست.
وقتی دیگران بر تخت خلافت نشستند تا یزید، اصلا کسی به این فکر نمی کرد که حاکم مسلمین باید دارای مقامات معنوی و وصی رسول خدا باشد. این خسارت سنگینی بود.
یک فضای خفقان شدیدی هم بود که اصلا اجازه اظهار نظر و تفکر و بیان را نمی داد.
وقتی امام حسن علیه السلام آتش بس را با معاویه امضا کرد و از طرف مومنان به علت هایی که مانع فهم آنها بود و قدرت تحلیل امام را از آنها گرفته بود، به نوعی طرد شدند. بهانه بهانه خوبی بود ولی حرف آنها حرف درست و خوبی نبود. با معاویه چگونه می شود آتش بس کرد ولی توجه نداشتند که امام، امام معصومی است که عرصه ها، عوالم و... را در دید مشاهد خود دارد. مانند ماجرای حضرت خضر و حضرت موسی.
سقیفه و خلفا فاجعه درست کرده بودن. ائمه معصومین از جهات مختلف برای حرف زدن محدودیت داشتند. در چنین فضایی مردم فکر می کردند حاکم و امام فقط مسئولیت سیاسی دارد و می پنداشتند که امام وقتی کار سیاسی دارد او را همراهی کنیم، اما حالا که امام حسن علیه السلام حکومت را تحویل داده، تا دور بعد که مثلا دوباره رأی بیاورد که کار سیاسی ندارد. فهم آنها از امامت یعنی حاکمیت سیاسی بود لذا امام را طرد کردند.
در اذهان و باور شیعیان تفکر اعتقادی به چه شکل و کیفیتی پا گرفته و رسوب کرده است. به چند جهت، یکی اینکه فضای جامعه آنقدر گنهکار و خلافکار و دزد و... دیده بود که باور نداشتند اصلا معصومین علیهم السلام این قدر با بقیه متفاوت باشند. از طرف دیگر به دلیل اینکه اهلبیت علیهم السلام را به طور دائم با حکام و شاهان قیاس می کردند و این از بزرگترین خیانت های سقیفه است که مرتکب شدند، مسئله امام هدایت، هادی بودن حاکم مسلمین، وصی پیامبر بودن، دستگیری و ملجاء و مأوا و پناهگاه و فریادرس روحی مادی و معنوی و... از اذهان جامعه رخت بربست.
وقتی دیگران بر تخت خلافت نشستند تا یزید، اصلا کسی به این فکر نمی کرد که حاکم مسلمین باید دارای مقامات معنوی و وصی رسول خدا باشد. این خسارت سنگینی بود.
یک فضای خفقان شدیدی هم بود که اصلا اجازه اظهار نظر و تفکر و بیان را نمی داد.
وقتی امام حسن علیه السلام آتش بس را با معاویه امضا کرد و از طرف مومنان به علت هایی که مانع فهم آنها بود و قدرت تحلیل امام را از آنها گرفته بود، به نوعی طرد شدند. بهانه بهانه خوبی بود ولی حرف آنها حرف درست و خوبی نبود. با معاویه چگونه می شود آتش بس کرد ولی توجه نداشتند که امام، امام معصومی است که عرصه ها، عوالم و... را در دید مشاهد خود دارد. مانند ماجرای حضرت خضر و حضرت موسی.
سقیفه و خلفا فاجعه درست کرده بودن. ائمه معصومین از جهات مختلف برای حرف زدن محدودیت داشتند. در چنین فضایی مردم فکر می کردند حاکم و امام فقط مسئولیت سیاسی دارد و می پنداشتند که امام وقتی کار سیاسی دارد او را همراهی کنیم، اما حالا که امام حسن علیه السلام حکومت را تحویل داده، تا دور بعد که مثلا دوباره رأی بیاورد که کار سیاسی ندارد. فهم آنها از امامت یعنی حاکمیت سیاسی بود لذا امام را طرد کردند.
کاربر مهمان