- 388
- 1000
- 1000
- 1000
مسیر سعادت از معرفت و حبّ اهلبیت
سخنرانی حجت الاسلام سید حسین مومنی با موضوع "مسیر سعادت از معرفت و حبّ اهلبیت"، سال 1404
ذات اقدس اله دو نعمت را در وجود ما ویژه قرار داده است و بر اساس این دو نعمت اگر انسان سالک طریق باشد، یقینا طریق او طریق عاقبت به خیری است. اولین نعمت عبارت است از معرفت و شناخت که در وجود ما قرار گرفته است و باید از آن بهره ببریم. زمینه و بستر برای کسب معرفت در انسان قرار گرفته است. دوم محبت است. این دو مطلب اگر در جهت صحیح سوق داده شود طریق انسان طریق سعادت و کمال هست. اگر این دو نعمت درست ازش بهره برده نشود یقینا طریق او طریق کمال و سعادت نیست. اگر در دوران جوانی انسان نسبت به این دو نعمت توجه بکند و در جهت خاص سوق بدهد، یک عمر می تواند، ارتزاق کند و آن می شود راس برای رسیدن و دستیابی به هر مقام بلند و رفیعی یا به هر چیز ارزشمندی در دنیا و طبیعتا در آخرت. خدا در ازای نعمتی که به ما می دهد از ما مطالبه می کند. در طریقی که خدا قرار داده اگر ما این دو مطلب را در طریق کسب معرفت و محبت، بعد نسبت به دین و اهل بیت علیهم السلام همانی که پیغمبر خدا فرمود همان ثقل اکبر قرآن ثقل اصغر عترت به واسطه معرفت و آگاهی نسبت به این دو مطلب و در نتیجه محبت ثمره اش می شود اینکه ما هیچ گاه گمراه نمی شویم. تمام مشکلات بشر ناشی از عدم معرفت نسبی به اهل بیت علیهم السلام هست. پیغمبر خدا به عنوان رئیس العقلای عالم این همه توصیه فرمودند از این علی فاصله نگیرید اما کار به جایی می رسد که امیرالمومنین را تنها می گذارند، لذا جامعه آن زمان تیره و تار شد به جهت ضعف معرفت نسبت به امام و اینان از صراط مستقیم خارج شدند. امروز در تشییع امام حسن علیه السلام اینقدر آقا غریب و مظلوم هست که مروان حکم خبیث دارد گریه می کند و گفت من می دانم چه کسی را دفن می کنید، کسیکه صبر او از کوه بیشتر هست. چرا امام حسن صلح کرد؟ چه کند؟ کی کنارش هست؟ یاران او انقدر بی معرفت بودند که نامه نوشتن به معاویه بیا به سمت کوفه یا این حسن رو می کشیم یا او را دست بسته در اختیارت قرار می دهیم. امام حسن علیه السلام صلح تحمیلی را پذیرفتند، با این شرط که معاویه باید بر اساس کتاب خدا قرآن و سنت عمل کند و حق ندارد بعد از خودش جانشین تعیین کند. اما معاویه ملعون از هیچ گناهی و خطایی چشم پوشی نمی کرد.پس دلیل مظلومیت ائمه برای ضعف معرفت اهل آن زمان نسبت به امام زمانشون هست.
ذات اقدس اله دو نعمت را در وجود ما ویژه قرار داده است و بر اساس این دو نعمت اگر انسان سالک طریق باشد، یقینا طریق او طریق عاقبت به خیری است. اولین نعمت عبارت است از معرفت و شناخت که در وجود ما قرار گرفته است و باید از آن بهره ببریم. زمینه و بستر برای کسب معرفت در انسان قرار گرفته است. دوم محبت است. این دو مطلب اگر در جهت صحیح سوق داده شود طریق انسان طریق سعادت و کمال هست. اگر این دو نعمت درست ازش بهره برده نشود یقینا طریق او طریق کمال و سعادت نیست. اگر در دوران جوانی انسان نسبت به این دو نعمت توجه بکند و در جهت خاص سوق بدهد، یک عمر می تواند، ارتزاق کند و آن می شود راس برای رسیدن و دستیابی به هر مقام بلند و رفیعی یا به هر چیز ارزشمندی در دنیا و طبیعتا در آخرت. خدا در ازای نعمتی که به ما می دهد از ما مطالبه می کند. در طریقی که خدا قرار داده اگر ما این دو مطلب را در طریق کسب معرفت و محبت، بعد نسبت به دین و اهل بیت علیهم السلام همانی که پیغمبر خدا فرمود همان ثقل اکبر قرآن ثقل اصغر عترت به واسطه معرفت و آگاهی نسبت به این دو مطلب و در نتیجه محبت ثمره اش می شود اینکه ما هیچ گاه گمراه نمی شویم. تمام مشکلات بشر ناشی از عدم معرفت نسبی به اهل بیت علیهم السلام هست. پیغمبر خدا به عنوان رئیس العقلای عالم این همه توصیه فرمودند از این علی فاصله نگیرید اما کار به جایی می رسد که امیرالمومنین را تنها می گذارند، لذا جامعه آن زمان تیره و تار شد به جهت ضعف معرفت نسبت به امام و اینان از صراط مستقیم خارج شدند. امروز در تشییع امام حسن علیه السلام اینقدر آقا غریب و مظلوم هست که مروان حکم خبیث دارد گریه می کند و گفت من می دانم چه کسی را دفن می کنید، کسیکه صبر او از کوه بیشتر هست. چرا امام حسن صلح کرد؟ چه کند؟ کی کنارش هست؟ یاران او انقدر بی معرفت بودند که نامه نوشتن به معاویه بیا به سمت کوفه یا این حسن رو می کشیم یا او را دست بسته در اختیارت قرار می دهیم. امام حسن علیه السلام صلح تحمیلی را پذیرفتند، با این شرط که معاویه باید بر اساس کتاب خدا قرآن و سنت عمل کند و حق ندارد بعد از خودش جانشین تعیین کند. اما معاویه ملعون از هیچ گناهی و خطایی چشم پوشی نمی کرد.پس دلیل مظلومیت ائمه برای ضعف معرفت اهل آن زمان نسبت به امام زمانشون هست.


تاکنون نظری ثبت نشده است