display result search
- 40
- 1000
- 1000
- 1000
معامله با خدا در قاموس عاشوراییان منتظر،9
سخنرانی دکتر علی غلامی با موضوع "معامله با خدا در قاموس عاشوراییان منتظر"، جلسه نهم: عوامل اساسی آرامش در زندگی، سال 1402
اگر انسان با خداوند معامله بکند، میل و رغبت و گرایش پیدا می کند به اخلاص. دوم گرایش پیدا می کنه به سمت تسلیم و رضا و سوم گرایش پیدا می کنه به رجا خائفانه و امید همراه با یک ترس و نگرانی جمع این ها چه خواهد شد؟ اگر انسانی با خداوند معامله کرد علاوه بر آثار شناختی به نتایج گرایشی هم می رسد. در حوزه گرایش اتفاقی که برای او خواهد افتاد عبارت است از آرامش. آرامش به معنای حالت آسودگی روانی و ثبات روحی که از آثار رفتاری و کرداری اون فرد ما می تونیم بهش پی ببریم. عنایات خفیه الهی به معنای آن ابتلائاتی است که خداوند برای ما به وجود می آورد تا عیار ما را بسنجد. اگر انسان قرار هست به آرامش برسد، قبلش یه نگاهی بکنیم چی تو این عالم نگران کننده است؟
آینده تاریک، گذشته تاریک، نوعی احساس پوچی و خلا در زندگی و نهایتا توقعاتی که ما از دیگران داریم و به جا نیست. این چهارتا عامل نگرانی می شود و ما یا دنبال پاسخ مادی هستیم یا پاسخ معنوی. گفتیم که سنخ روح ما با مسائل زمینی آرام نمی شود. ما سه جور آرامش داریم؛ یک آرامش طبیعی که تو ادبیات روانشناسی به این آسایش می گویند. آرامش طبیعی با چه چیزی محقق می شود؟ در قرآن داریم که خداوند شب را مایه بودیم بشر قرار داده است. دومین پدیده طبیعی که قرآن می فرماید در این دنیا مایه آرامش شماست، همسر هست. سومین عامل خانه و کاشانه است. جالبه قرآن خانه را عامل آرامش می داند. تقوا یعنی مطالعه و تحقیق و علم آموزی و عمل و التزام و با علم خالی ما به آرامش اعتقادی نمی رسیم. سوم آرامش روانی که معمولا گرفتاری اینجاست. ما انسان ها دو بعد داریم یه خود دانی داریم یه خود عالی. خود دانی ما بعد حیوانی ما انسان هاست که با حیوانات مشترک است مانند خور و خواب و غضب و شهوت غریز است. ما اگر تحت امر خور و خواب و غضب و شهوت قرار بگیریم هیچ وقت به آرامش نمی رسیم. به خاطر اینکه سنخ ما این نیست. بعد دوم ما خود عالیه خود عالی ما فطرت مونه حقیقت جوییم، ما خیرخواه دیگرانیم، دوست داریم جاودانه بشیم، زیبایی دوستیم، میل به پرستش داریم این بعد دوم ما اگر حاکم بشه بر بعد اول ما، ما آرامش پیدا می کنیم. هرچی ما به بعد از ظهر عاشورا نزدیک می شویم و تعداد بیشتری از یاران اباعبدالله شهید می شوند و فضا سخت تر می شود. راویان می گویند صورت اباعبدالله برافروخته تر می شد. آقا الان شما باید بیشتر دچار تشویش و اضطراب و نگرانی بشی مطلقا مطلقا به این خاطر حضرت می آد خداحافظی می کنه خانواده رو آرام می کنه تو میدان جنگ شعار او لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیمه از دستش در نمیره. به واسطه اینکه خود عالی و عقل او حاکم است. اولین چیزی که ما را آرام می کند ایمان و دوستی با خداوند است. ایمان در یک کلمه یعنی چشم خداوندا الان چه دستور می فرمایید. اولین عامل آرامش ایمان است. بین بی دینی و امکانات یک رابطه مستقیمی هست. گاهی اوقات خداوند بعضی‌ها را رها می کند.
اگر انسان با خداوند معامله بکند، میل و رغبت و گرایش پیدا می کند به اخلاص. دوم گرایش پیدا می کنه به سمت تسلیم و رضا و سوم گرایش پیدا می کنه به رجا خائفانه و امید همراه با یک ترس و نگرانی جمع این ها چه خواهد شد؟ اگر انسانی با خداوند معامله کرد علاوه بر آثار شناختی به نتایج گرایشی هم می رسد. در حوزه گرایش اتفاقی که برای او خواهد افتاد عبارت است از آرامش. آرامش به معنای حالت آسودگی روانی و ثبات روحی که از آثار رفتاری و کرداری اون فرد ما می تونیم بهش پی ببریم. عنایات خفیه الهی به معنای آن ابتلائاتی است که خداوند برای ما به وجود می آورد تا عیار ما را بسنجد. اگر انسان قرار هست به آرامش برسد، قبلش یه نگاهی بکنیم چی تو این عالم نگران کننده است؟
آینده تاریک، گذشته تاریک، نوعی احساس پوچی و خلا در زندگی و نهایتا توقعاتی که ما از دیگران داریم و به جا نیست. این چهارتا عامل نگرانی می شود و ما یا دنبال پاسخ مادی هستیم یا پاسخ معنوی. گفتیم که سنخ روح ما با مسائل زمینی آرام نمی شود. ما سه جور آرامش داریم؛ یک آرامش طبیعی که تو ادبیات روانشناسی به این آسایش می گویند. آرامش طبیعی با چه چیزی محقق می شود؟ در قرآن داریم که خداوند شب را مایه بودیم بشر قرار داده است. دومین پدیده طبیعی که قرآن می فرماید در این دنیا مایه آرامش شماست، همسر هست. سومین عامل خانه و کاشانه است. جالبه قرآن خانه را عامل آرامش می داند. تقوا یعنی مطالعه و تحقیق و علم آموزی و عمل و التزام و با علم خالی ما به آرامش اعتقادی نمی رسیم. سوم آرامش روانی که معمولا گرفتاری اینجاست. ما انسان ها دو بعد داریم یه خود دانی داریم یه خود عالی. خود دانی ما بعد حیوانی ما انسان هاست که با حیوانات مشترک است مانند خور و خواب و غضب و شهوت غریز است. ما اگر تحت امر خور و خواب و غضب و شهوت قرار بگیریم هیچ وقت به آرامش نمی رسیم. به خاطر اینکه سنخ ما این نیست. بعد دوم ما خود عالیه خود عالی ما فطرت مونه حقیقت جوییم، ما خیرخواه دیگرانیم، دوست داریم جاودانه بشیم، زیبایی دوستیم، میل به پرستش داریم این بعد دوم ما اگر حاکم بشه بر بعد اول ما، ما آرامش پیدا می کنیم. هرچی ما به بعد از ظهر عاشورا نزدیک می شویم و تعداد بیشتری از یاران اباعبدالله شهید می شوند و فضا سخت تر می شود. راویان می گویند صورت اباعبدالله برافروخته تر می شد. آقا الان شما باید بیشتر دچار تشویش و اضطراب و نگرانی بشی مطلقا مطلقا به این خاطر حضرت می آد خداحافظی می کنه خانواده رو آرام می کنه تو میدان جنگ شعار او لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیمه از دستش در نمیره. به واسطه اینکه خود عالی و عقل او حاکم است. اولین چیزی که ما را آرام می کند ایمان و دوستی با خداوند است. ایمان در یک کلمه یعنی چشم خداوندا الان چه دستور می فرمایید. اولین عامل آرامش ایمان است. بین بی دینی و امکانات یک رابطه مستقیمی هست. گاهی اوقات خداوند بعضی‌ها را رها می کند.
تاکنون نظری ثبت نشده است