- 81
- 1000
- 1000
- 1000
ضرورت وجود مذهب، جلسه پنجم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «ضرورت وجود مذهب»، جلسه پنجم: مذهب حق، سال 1403
این بحث بحثِ خیلی مهمّی است، این بحثها در کتب فراوانی از کتب شیعه آمده است، مانند آثار شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه، آثار علامه حلّی رضوان الله تعالی علیه، الغدیر علامه امینی، دلائل الصدق، آمده است. این نوع بحثها در نوع کتب بزرگان ما آمده است، حال ما سادهشده و نرمشدهی بحث را اشاره خواهیم کرد.
بهانهی بحث این است که امروز جریانی، که ممکن است بین آنها قصد خیر و مجاهدت راه خدا و نصرت اسلام باشد، یا بیمار و دشمن هم باشد، ما تفکیک و قضاوت نمیکنیم، ولی آن جریان تقویت مذهب را تخریب میدانند، و به کسی که تقویت مذهب کند دشنام میدهند و او را نفی میکنند و او را منحرف و اهل بدعت میدانند و معتقدند بایستی صدای این شخص را قطع کرد.
بین آنها افراد بسیار باتقوا و دیندار و دلسوز هم هستند، که به نظر ما میرسد که در این موضوع جهل دارند، ممکن است بعضیها هم نفوذی دشمن باشند.
وقتی ما اینجا «مذهب» میگوییم، مذهب را «راه» درنظر میگیریم، مذهب تشیّع را طریق رسیدن به حقیقت درنظر میگیریم. مثال بحث این بود که وقتی میخواهیم به مشهد برویم، راه هوایی، راه ماشینی، راه آهن وجود دارد، شما هم یکی از این راهها را برای رسیدن به مشهد انتخاب میکنید؛ مذهب را هم طریق رسیدن به اسلام معرّفی کردیم.
اگر همینجا بحث را میبستیم، اشکالاتی به بحث بود، یعنی ما خودمان هم مذهب را تقلیل و تنزّل دادهایم. البته به اینجا خواهیم رسید. علی الحساب همینقدر هم محل اختلاف است، یعنی در این جلسات میگوییم اگر در حد یک راه هم ببینیم، باید بین راه و بیراهه تفاوت قائل شد، باید گفت راه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و راه معاویه یکی است، بعد حالا هم بگوییم بعد از هزار سال، پیروانشان مانند هم هستند!
این یک دروغ بزرگ و یک ظلم بزرگ به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، البته ممکن است کسی ناخواسته این کار را کند.
این بحث بحثِ خیلی مهمّی است، این بحثها در کتب فراوانی از کتب شیعه آمده است، مانند آثار شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه، آثار علامه حلّی رضوان الله تعالی علیه، الغدیر علامه امینی، دلائل الصدق، آمده است. این نوع بحثها در نوع کتب بزرگان ما آمده است، حال ما سادهشده و نرمشدهی بحث را اشاره خواهیم کرد.
بهانهی بحث این است که امروز جریانی، که ممکن است بین آنها قصد خیر و مجاهدت راه خدا و نصرت اسلام باشد، یا بیمار و دشمن هم باشد، ما تفکیک و قضاوت نمیکنیم، ولی آن جریان تقویت مذهب را تخریب میدانند، و به کسی که تقویت مذهب کند دشنام میدهند و او را نفی میکنند و او را منحرف و اهل بدعت میدانند و معتقدند بایستی صدای این شخص را قطع کرد.
بین آنها افراد بسیار باتقوا و دیندار و دلسوز هم هستند، که به نظر ما میرسد که در این موضوع جهل دارند، ممکن است بعضیها هم نفوذی دشمن باشند.
وقتی ما اینجا «مذهب» میگوییم، مذهب را «راه» درنظر میگیریم، مذهب تشیّع را طریق رسیدن به حقیقت درنظر میگیریم. مثال بحث این بود که وقتی میخواهیم به مشهد برویم، راه هوایی، راه ماشینی، راه آهن وجود دارد، شما هم یکی از این راهها را برای رسیدن به مشهد انتخاب میکنید؛ مذهب را هم طریق رسیدن به اسلام معرّفی کردیم.
اگر همینجا بحث را میبستیم، اشکالاتی به بحث بود، یعنی ما خودمان هم مذهب را تقلیل و تنزّل دادهایم. البته به اینجا خواهیم رسید. علی الحساب همینقدر هم محل اختلاف است، یعنی در این جلسات میگوییم اگر در حد یک راه هم ببینیم، باید بین راه و بیراهه تفاوت قائل شد، باید گفت راه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و راه معاویه یکی است، بعد حالا هم بگوییم بعد از هزار سال، پیروانشان مانند هم هستند!
این یک دروغ بزرگ و یک ظلم بزرگ به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، البته ممکن است کسی ناخواسته این کار را کند.
تاکنون نظری ثبت نشده است