- 1065
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 2 سوره نساء _ بخش دوم p
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیه 2 سوره نساء _ بخش دوم"
- بررسی معنی لغوی واژه یتیم؛
- بررسی معنی ﴿لا تتبدلوا الخبیث بالطیب﴾؛
- تبیین علت بیان جمله ﴿لا تاکلوا...﴾ بعد از دو تأکید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴿2﴾
مروری برشأن نزول آیه دوم
بعضی از قُدمای اهل تفسیر، شأن نزولی برای این کریمه یاد کردند، گفتند مردی از قبیله بنیغطفان، برادرش مُرد و برادرزاده او تحت کفالت او بود و اموالی هم به ارث به آنها رسید این بچه که بزرگ شد، این سرپرست از پرداخت اموال به او دریغ میکرد. وقتی این کریمه نازل شد که ﴿إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾ یعنی «اثماً کبیرا»، این گفت «نعوذ بالله من الحوب الکبیر» و توبه کرد و مال یتیم را به خود یتیم برگرداند .
مطلب دوم آن است که یتیم لغتاً یعنی منفرد، یکدانه. دُرّ یتیم یعنی دُرّی که در صدف، تنهاست و اگر یک قطره بارانی در دهن صدف رفت و آن صدف، دهنش را بست به عمق دریا فرورفت و آن قطره باران را به صورت دُر درآورد، یک دُر بود، اینهم درشت است هم شفاف است و هم گرانبهاتر، میگویند دُرّ یکدانه و اما اگر چند قطره یا قطرهای به چند جزء تبدیل شد و چند دُر در دهان این صدف متکوّن شد، نه خیلی درشت میشوند نه خیلی شفاف، گوهر یکدانه با گوهر چنددانه فرق میکند. دُرّ یتیم یعنی دُرّ منفرد. یتیم یعنی منفرد، «الرملة الیتیمه» یا «الدرّة الیتیمه» یعنی منفرد.
بررسی معنی لغوی واژه یتیم
انسان یا حیوانی که سرپرست خود را از دست بدهد که تنها زندگی کند، میشود یتیم؛ منتها یُتم در حیوانات به فقدان مادر است، در انسانها به فقدان پدر و اگر کسی پدر را از دست داد، یتیم است یعنی تنهاست ولو بالغ هم باشد، لغتاً اینچنین است و شرعاً وقتی به بلوغ رسید، دیگر این آثار یُتم و احکام یتیم بر او بار نیست، زیرا این بیان از رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیده است که «لا یُتمَ بعدَ اِحتلام» اینهم در تفسیر امام رازی آمده ، هم در تفسیر زمخشری در کشّاف آمده و هم در تفاسیر بعدی و اگر وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را میگفتند یتیم ابیطالب، این یا براساس لغت است که لغتاً یک انسان منفرد را میگویند یتیم یا به لسان گذشته است به علاقه «ما کان» است که قبلاً در تحت کفالت ابیطالب بود و یتیم بود، وقتی که بالغ شد دیگر یُتمی نیست: «لا یُتمَ بعد احتلام» این دو مطلب.
بررسی صَرفی کلمه یتیم
مطلب سوم آن است که این یتیم بر وزن «فعیل» جمعش «فعلیٰ»ست مثل مریض بر مرضیٰ جمع بسته میشود، قتیل به قتلیٰ جمع بسته میشود ولی اینجا به فعالیٰ جمع بسته شد. البته جمع مکسّر سمایی است، قیاسی نیست ولی احتمال اینکه این یتیم به یُتمیٰ جمع بسته شده باشد مثل أسریٰ، بعد به یتامیٰ جمع بسته شده باشد که این جمعالجمع باشد هست، چه اینکه احتمال قلب هم هست که این یتیم، به یَتأم جمع بسته شده باشد آن به یتامیٰ یا منقلب شده باشد، شده باشد یتامیٰ، به هر حال با سایر صِیَغ وصفی فرق دارد، فعیل وصفی بر فعلیٰ جمع بسته میشود؛ اما خب قیاسی نیست البته، سماعی است.
رعایت قواعد و لزوم تصرف جهت حفظ معنای آیه
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی﴾ یا باید در این ایتا تصرّف کرد یا در یتامیٰ، زیرا مال یتیم را نمیشود به یتیم داد، به دلیل همان آیهٴ سورهٴ «نساء» که در بحث دیروز خوانده شد، فرمود: ﴿وَابْتَلُوا الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ﴾ دادن مال یتیم به یتیم؛ دوتا شرط دارد: شرط اول بلوغ است، شرط دوم رشد. پس چگونه در این کریمه فرمود مال یتیم را به آن یتیم بدهید، بالأخره تصرّفی باید بشود یا در این ایتا و اعطا باید تصرّف بشود یا در یتیم.
تصرف در معنی ایتا برای حفظ قواعد
در ایتا تصرّف بشود، معنایش این است که نگهداری کنید، حفظ کنید که اگر اینها بالغ شدند به آنها بدهید، نه الآن ایتا کنید، الآن ندهید. منظور از یتیم، یتیم بالفعل است ولی وجوب ایتا برای آینده است که ایتا برای آینده است و اعطا برای آینده است ولی یتیم، منظور متلبّس بالفعل است.
یا نه، ایتا را اعطا را بر همان معنای ظاهریاش که فوریت است یا حال را لااقل میگیرد حمل بکنیم، منظور از یتیم، علاقه «ما کان» باشد یعنی کسی که قبلاً یتیم بود و الآن بالغ شد، به علاقه «ما کان» وگرنه هم یتیم به معنای متلبّس بالفعل باشد، هم ایتا حال باشد یعنی الآن مال یتیم را به یتیم بدهید، این با آیهٴ شش همین سوره سازگار نیست. مگر اینکه ایتا به معنای صَرف باشد، نه همان اعطا یعنی اگر یتیمی در تحت سرپرستی و کفالت شماست، مالی هم دارد، مالِ او را برای او صرف کنید. این اعطا نیست، این صرف کردن است ولی هم فعلیّت اعطا محفوظ شد، هم تلبّس آن شخص به یُتم بالفعل محفوظ مانده است و در غیر این صورت، در یکی از دو امر باید تصرّف بشود یا اعطا یعنی الآن بدهید کسی که قبلاً یتیم بود یا کسی که الآن یتیم است، مالِ او را حفظ کنید، وقتی بالغ شد به او اعطا کنید: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾.
قهراً هرگونه امساکی را و هرگونه اجحافی را این آیه نهی میکند، چون ایتا میشود واجب.
پرسش:...
پاسخ: بسیار خب، پس معلوم میشود که در احدالأمرین باید تصرّف بشود یا منظور آن است که کسی که قبلاً یتیم بود و هماکنون بالغ است و رشید و اطلاق یتیم بر او به علاقهٴ «ما کان» است، شما اعطا کنید یا اگر اینها یتیم بالفعلاند، در اعطا و ایتا باید تصرّف کرد یعنی مالشان را نگه دارید، وقتی بالغ شدند به اینها بدهید.
آنگاه اطلاق یتیم بر کسی که قبلاً یتیم بود و هماکنون بالغ و رشید است، میشود به علاقه «ما کان»، نظیر ﴿فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ﴾ اینها در حالی که به موسای کلیم ایمان آوردند و در برابر تهدید فرعون گفتند ﴿ إِنَّمَا تَقْضِی هذِهِ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا﴾ ، خدا فرمود: ﴿فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ﴾ در حین اینکه اینها خاضع و ساجد در برابر خدا و مطیع موسای کلیم شدند، دیگر سَحَره نبودند ﴿فَأُلْقِیَ﴾ کسانی که قبلاً ساحر بودند و الآن توبه کردند، اطلاق کلمه سحره بر مؤمنین آن قوم، به علاقه «ما کان» است، اینجا هم از همین قبیل است.
نقد نظر ابوبکر رازی
از بعضی از حنفیه[ابو بکررازی حنفی] نقل شده است که اگر کسی به 25 سالگی رسید ولو رشد هم نداشته باشد، مالِ او را میتوان به او داد و این برخلاف آیهٴ شش همین سوره است که در آیهٴ شش این سوره، دو امر را شرط کرد: یکی بلوغ طبیعی و یکی هم رشد فکری که اگر بلوغ پیدا کرد ولو سنّش به 25 سالگی رسید ولی رشید نبود، این تحت قیمومیّت قیّم و ولیّ شرعی یا ولیّ جعلی قرار دارد که برای او ولیّ جعل کرده باشند، مثل وصیّ. پس ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾ هرگونه امساک و بُخل و عدم پرداختی را نهی میکند، این برای این.
بررسی معنی ﴿لا تتبدلوا الخبیث بالطیب﴾ در آیه دوم
﴿وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ﴾ هرگونه جابهجایی نابهجا را هم نفی میکند که این تبدّل، اگر هم همانند استبدال باشد، این «باء» روی آن خوب درمیآید، نظیر ﴿أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ﴾ آنگاه آن بد، مفعول بلاواسطه است ﴿أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ﴾ که در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بود و آیهٴ 61 به موسای کلیم گفتند که ﴿لَنْ نَصْبِرَ عَلَی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا﴾ آنگاه ﴿قَالَ﴾؛ موسای کلیم(علیه السلام) فرمود: ﴿أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ﴾؛ آیا آن که بهتر است آن را از دست میدهید و آن که بدتر است میگیرید?
در اینجا آنکه بهتر است یعنی حلال است، آن را از دست میدهید و آنکه خبیث است و حرام است میگیرید؛ مال یتیم را که حرام است میگیرید و مال خودتان را که حلال و طیّب است میدهید این به آن معناست. اما به معنایی که دیگران گفتند که شما جیّد یتیم را میگیرید و رَدیّ خود را میدهید، این کلمهٴ «باء» روی آن معوَّض درآمده، نه روی عِوَض یعنی شما مال خبیث و ردیّ خود را میدهید؛ گوسفند لاغر را میدهید و چاق میگیرید، گندم ردیّ را میدهید و جیّد میگیرید که این «باء» روی مُبدَل درآمد در حقیقت، هر دو قِسمش البته روا و جایز است؛ منتها در قرآن کریم نوعاً مثل ﴿مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمَانِ﴾ ، ﴿اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَی﴾ امثالذلک، این کلمهٴ «باء» روی آن خوب درآمده و آنکه بد است، بدون حرف جرّ یاد شده است. پس این قِسم هم که یک نحو تصرّفی است در مال یتیم نهی شده است.
اصول سهگانه نهی شده در خصوص مال یتیم
پس قِسم اول، ندادن مال یتیم ضمناً نهی شد، چون اعطا و ایتای مال واجب است. قِسم دوم، تصرّف در مال یتیم است از راه تعویض نابهجا. صورت سوم و قِسم سوم این است که فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾؛ این مالها را باهم مخلوط بکنید که زمینهٴ جذب مال آنها را به مال خود فراهم بکنید؛ اول مال آنها را به مال خود ضمیمه بکنید، بعد در این مجموع تصرّف بکنید، این کار را هم نکنید. اینکه فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ نوع تصرّف در مال یتیم با این بیان، اشاره شده است. حالا اگر خطوط فرعی هم باشد، به این اصول سهگانه برمیگردد. بالأخره انسان، مال یتیم را که دارد یا اصلاً نمیپردازد یا جابهجا میکند طیّب و ردیّ میکند یا مخلوط میکند که مقداری از مال او با مال این ضمیمه بشود، همه اقسام سهگانه نهی شده است و جامع اقسام سهگانه هم تصرّف است.
منظور از بیان واژه «اکل» در آیه
منظور از این أکلی که در ذیل آیه آمده است ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ یعنی تصرّف نکنید، نه نخورید. نظیر اینکه ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ﴾ اکل، چون مهمترین اثر و تصرّف انسانی است، میتواند کنایه از مطلق تصرّفات باشد، لذا در تعبیرات فارسی هم و عُرفی هم اگر کسی فرش دیگری را غصب کرد، میگویند مال مردم را خورد، زمین کسی را غصب کرد، میگویند مال مردم را خورد، خوردن مال مردم یعنی تصرّف در مال مردم، اینجا هم که فرمود: ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ﴾ یعنی اموالتان به باطل تصرّف نشود، مگر اینکه ﴿تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ﴾ باشد. درباره مال یتیم هم که فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ یعنی در مال آنها به هیچ نحوه تجاوز نکنید و تصرّف نکنید، چون منظور از این اکل، مطلق تصرّف است و این جامع اقسام سهگانه است، آنگاه ضمیری که در ذیل یاده شده است، فرمود: ﴿إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾، این ﴿إِنَّهُ﴾ به این اکل برمیگردد، اکل هم جامع است[و] همه اقسام را شامل میشود یعنی همه این سه قِسم یادشده گناه بزرگ است، اختصاصی به این جمله سوم ندارد که اگر کسی تبدیل خبیث به طیّب کرد، مشمول این ذیل نباشد یا اگر پرهیز کرد، دریغ کرد از پرداخت مال یتیم، مشمول این ذیل نباشد، فقط این سومی مشمول باشد اینچنین نیست، بلکه منظور از این اکل، مطلق تصرّف است و ضمیر هم به این اکل به معنی مطلق تصرّف برمیگردد، قهراً اقسام سهگانه، محکوم همین حوب کبیرند: ﴿إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾.
استنباط همردیفی صله ارحام با صله ایتام
در بحث دیروز ملاحظه فرمودید که یتیم، از آن جهت که سرپرست ندارد، از نظر روانی و عاطفی کمبودی دارد، دستور اسلام نسبت به سرپرستی او و نوازش او، در کنار نوازش ارحام و صلهٴ ارحام هم یاد شده است که فرمود: ﴿وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ﴾ بعدش هم فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾، همان طوری که ارحام باید صِله بشوند، ایتام را هم باید صله بشوند که این مشکل روانی و کمبود عاطفی حل بشود و کسانی که یتیم را قهر کردهاند، طرد کردهاند، کمبود عاطفیشان را ترمیم نکردهاند، در سورهٴ «ماعون» به جهنم تهدید شدهاند، فرمود: ﴿أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ ٭ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ﴾ دع و دفع؛ طرد کردن، آیهٴ دوم سورهٴ «ماعون» این است که کسی که یتیم را طرد میکند، قهر میکند یتیم میشود مقهور او، این به آتش جهنم تهدید شده است. چه اینکه در همان سورهٴ مبارکهٴ «فجر» هم فرمود که ﴿بَلْ لَا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ﴾ گاهی از آن لحاظ تهدید میکند، گاهی هم به جهنم تهدید میکند پس هم کمبود عاطفی، ترمیم شده است، هم صیانت مال مطرح شده است، هم سرپرستی و مانند آن.
تبیین علت بیان جمله ﴿لا تاکلوا...﴾ بعد از دو تأکید
مطلب دیگر آن است که از جملهٴ اُولیٰ و از جملهٴ ثانیه، حُکم تصرّف در مال یتیم و أکل مال یتیم مشخص شد؛ احتیاجی نبود که این جملهٴ ثانیه بازگو بشود. اینکه فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾ خب اعطای مال یتیم به او واجب است، قهراً تصرّف نابهجا حرام است، اینهم که فرمود: ﴿وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ﴾ جابهجایی بیجا هم حرام است، دیگر چرا فرمود: ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ این را گفتند برای آنکه اگر بفرماید «لا تأکلوا اموالهم» این میشد تکرار ولی نفرمود «لا تأکلوا أموالهم» [بلکه] فرمود: ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ یعنی شما که مال دارید، تصرّف شما که مال دارید، تصرّف شما در مال یتیم، قبیحتر است از تصرّف آن گروه اول است. گروه اول معلوم نیست خودشان مالدار باشند، امین مال یتیماند حالا ولو محتاج باشند ولو بی مال باشند؛ اما این گروه سوم کسانیاند که مال دارند، اینها که مال دارند و تمکّن مالی دارند اگر با داشتن مال، بخواهند طمع در مال یتیم بکنند، این میشود حوب کبیر، این اقبح از آنهاست. گرچه اطلاق جملههای قبل، شامل اینهم میشود ولی اشنع بودن این و اقبح بودن این، باعث بازگویی آن مطلب به نحو استقلال شد، فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾.
آیات مربوط به یتیم در سایر سور و ارتباط میان آنها
سورهٴ مبارکهٴ «نساء» در مدینه نازل شد. حالا البته باید بحث بشود که این بخش از سورهٴ «نساء» با آن آیات سورهٴ مبارکهٴ «بقره» که الآن خوانده میشود، اینها کدامیک مقدم است و دیگری مؤخّر. ولی سورهٴ «انعام» در مکه نازل شد و بخشی از آیاتی که در بحث دیروز خوانده شد، آنها قبلاً نازل شد. آن آیات فرمود: ﴿وَلاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ که در سورهٴ «انعام» بود، آن سورهٴ «انعام» هم مکّی است.
مجموعه آیات و ارائه راه کار نحوه مدیریت مال یتیم
این احکامی که بخشیاش در مکه و بخشی از اینها در مدینه نازل شد و مخالطت با اموال یتامیٰ را تهدید کرد و تشدید کرد، گفتند این باعث شد که بعضیها پرهیز کنند از شرکت در اموال یتیم و سرپرستی آنها و مخالطت در اموال آنها. یا احیاناً آمدند سؤال کردند از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که این زمینهٴ همان آیهای که قبلاً در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بحث شد، زمینه نزول آن آیه را فراهم کرده است. آیهٴ 220 سورهٴ «بقره» است که ﴿وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی﴾ که آیا ما با اینها شرکت بکنیم یا نه? اینها که بیسرپرستاند، با اینها همغذا بشویم یا نه? همغذا شدن به این است که مال اینها را برای اینها طبخ کنیم، مال خود را برای خود طبخ کنیم و یکجا طبخ کنیم، یکجا زندگی کنیم. بالأخره ما که سرپرستان ایتامیم باید با این ایتام، در یک خانه زندگی کنیم، قهراً اختلاط مالی هست چه بکنیم?
در این زمنیه، با آن تشدیدی که ﴿لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ و مانند آن نازل شد، زمینهٴ این سؤال را فراهم کرد که چه کنیم? در آیهٴ 220 سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آمده است که ﴿ویَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ﴾؛ شما اگر به قصد اصلاح دارید، کار خیر است و اگر با اینها در یک خانه زندگی میکنید، اختلاط مالی دارید، اختلاط در زندگی دارید، اینها برادران دینی شمایند ولی خدا میداند که شما به قصد اصلاح با اینها اختلاط دارید یا به قصد افساد ﴿وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾. پس همه این راههای بهانهجویی بهانهجویان را بسته است، فرمود: ﴿وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ﴾ کار خوبی است، چرا پرهیز میکنید ﴿وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ﴾؛ اینها هم برادران شمایند، مخالطت که ضرر ندارد؛ اما ﴿وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَو شَاءَ اللّهُ لأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾.
تبیین شبهات در هماهنگی و تناسب فراز اول آیه سوم
خب، حالا این خطوط کلی بحث بود که دربارهٴ رعایت اموال یتامیٰ است. عمده آن است که این آیهٴ بعدی هم در فضای هم آیهٴ قبل است ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی﴾ یا نه? این آیه بعد، از آیاتی است که دستآویز عدهای شد که ـ معاذ الله ـ فکر میکردند در قرآن تحریف پیدا کرده؛ گفتند چون این دوتا جمله باهم هماهنگ نیست، بین این جمله چیزی افتاده است ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَی وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ﴾ میگویند این چه تناسبی است بین این مقدم و تالی یا شرط و جزا و مانند آن که شما اگر ترسیدید که قِسط و عدل را درباره یتامیٰ رعایت نکنید، در انتخاب همسر آزادید تا دو همسر یا سه همسر یا چهار همسر را آزادید انتخاب بکنید و اگر ترسیدید که عدالت را بین همسرها رعایت نکنید، یک همسر.
که شرط تعدّد زوجات، رعایت قِسط و عدل است. محذور آنها این است که چه تناسبی بین شرط و جزاست? چه تناسبی بین ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی﴾ و ﴿فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ﴾ است، این را ملاحظه میفرمایید تا معلوم بشود که کاملاً بینشان انسجام هست و چیزی هم در وسط نیفتاده.
«و الحمد لله رب العالمین»
- بررسی معنی لغوی واژه یتیم؛
- بررسی معنی ﴿لا تتبدلوا الخبیث بالطیب﴾؛
- تبیین علت بیان جمله ﴿لا تاکلوا...﴾ بعد از دو تأکید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴿2﴾
مروری برشأن نزول آیه دوم
بعضی از قُدمای اهل تفسیر، شأن نزولی برای این کریمه یاد کردند، گفتند مردی از قبیله بنیغطفان، برادرش مُرد و برادرزاده او تحت کفالت او بود و اموالی هم به ارث به آنها رسید این بچه که بزرگ شد، این سرپرست از پرداخت اموال به او دریغ میکرد. وقتی این کریمه نازل شد که ﴿إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾ یعنی «اثماً کبیرا»، این گفت «نعوذ بالله من الحوب الکبیر» و توبه کرد و مال یتیم را به خود یتیم برگرداند .
مطلب دوم آن است که یتیم لغتاً یعنی منفرد، یکدانه. دُرّ یتیم یعنی دُرّی که در صدف، تنهاست و اگر یک قطره بارانی در دهن صدف رفت و آن صدف، دهنش را بست به عمق دریا فرورفت و آن قطره باران را به صورت دُر درآورد، یک دُر بود، اینهم درشت است هم شفاف است و هم گرانبهاتر، میگویند دُرّ یکدانه و اما اگر چند قطره یا قطرهای به چند جزء تبدیل شد و چند دُر در دهان این صدف متکوّن شد، نه خیلی درشت میشوند نه خیلی شفاف، گوهر یکدانه با گوهر چنددانه فرق میکند. دُرّ یتیم یعنی دُرّ منفرد. یتیم یعنی منفرد، «الرملة الیتیمه» یا «الدرّة الیتیمه» یعنی منفرد.
بررسی معنی لغوی واژه یتیم
انسان یا حیوانی که سرپرست خود را از دست بدهد که تنها زندگی کند، میشود یتیم؛ منتها یُتم در حیوانات به فقدان مادر است، در انسانها به فقدان پدر و اگر کسی پدر را از دست داد، یتیم است یعنی تنهاست ولو بالغ هم باشد، لغتاً اینچنین است و شرعاً وقتی به بلوغ رسید، دیگر این آثار یُتم و احکام یتیم بر او بار نیست، زیرا این بیان از رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیده است که «لا یُتمَ بعدَ اِحتلام» اینهم در تفسیر امام رازی آمده ، هم در تفسیر زمخشری در کشّاف آمده و هم در تفاسیر بعدی و اگر وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را میگفتند یتیم ابیطالب، این یا براساس لغت است که لغتاً یک انسان منفرد را میگویند یتیم یا به لسان گذشته است به علاقه «ما کان» است که قبلاً در تحت کفالت ابیطالب بود و یتیم بود، وقتی که بالغ شد دیگر یُتمی نیست: «لا یُتمَ بعد احتلام» این دو مطلب.
بررسی صَرفی کلمه یتیم
مطلب سوم آن است که این یتیم بر وزن «فعیل» جمعش «فعلیٰ»ست مثل مریض بر مرضیٰ جمع بسته میشود، قتیل به قتلیٰ جمع بسته میشود ولی اینجا به فعالیٰ جمع بسته شد. البته جمع مکسّر سمایی است، قیاسی نیست ولی احتمال اینکه این یتیم به یُتمیٰ جمع بسته شده باشد مثل أسریٰ، بعد به یتامیٰ جمع بسته شده باشد که این جمعالجمع باشد هست، چه اینکه احتمال قلب هم هست که این یتیم، به یَتأم جمع بسته شده باشد آن به یتامیٰ یا منقلب شده باشد، شده باشد یتامیٰ، به هر حال با سایر صِیَغ وصفی فرق دارد، فعیل وصفی بر فعلیٰ جمع بسته میشود؛ اما خب قیاسی نیست البته، سماعی است.
رعایت قواعد و لزوم تصرف جهت حفظ معنای آیه
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی﴾ یا باید در این ایتا تصرّف کرد یا در یتامیٰ، زیرا مال یتیم را نمیشود به یتیم داد، به دلیل همان آیهٴ سورهٴ «نساء» که در بحث دیروز خوانده شد، فرمود: ﴿وَابْتَلُوا الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ﴾ دادن مال یتیم به یتیم؛ دوتا شرط دارد: شرط اول بلوغ است، شرط دوم رشد. پس چگونه در این کریمه فرمود مال یتیم را به آن یتیم بدهید، بالأخره تصرّفی باید بشود یا در این ایتا و اعطا باید تصرّف بشود یا در یتیم.
تصرف در معنی ایتا برای حفظ قواعد
در ایتا تصرّف بشود، معنایش این است که نگهداری کنید، حفظ کنید که اگر اینها بالغ شدند به آنها بدهید، نه الآن ایتا کنید، الآن ندهید. منظور از یتیم، یتیم بالفعل است ولی وجوب ایتا برای آینده است که ایتا برای آینده است و اعطا برای آینده است ولی یتیم، منظور متلبّس بالفعل است.
یا نه، ایتا را اعطا را بر همان معنای ظاهریاش که فوریت است یا حال را لااقل میگیرد حمل بکنیم، منظور از یتیم، علاقه «ما کان» باشد یعنی کسی که قبلاً یتیم بود و الآن بالغ شد، به علاقه «ما کان» وگرنه هم یتیم به معنای متلبّس بالفعل باشد، هم ایتا حال باشد یعنی الآن مال یتیم را به یتیم بدهید، این با آیهٴ شش همین سوره سازگار نیست. مگر اینکه ایتا به معنای صَرف باشد، نه همان اعطا یعنی اگر یتیمی در تحت سرپرستی و کفالت شماست، مالی هم دارد، مالِ او را برای او صرف کنید. این اعطا نیست، این صرف کردن است ولی هم فعلیّت اعطا محفوظ شد، هم تلبّس آن شخص به یُتم بالفعل محفوظ مانده است و در غیر این صورت، در یکی از دو امر باید تصرّف بشود یا اعطا یعنی الآن بدهید کسی که قبلاً یتیم بود یا کسی که الآن یتیم است، مالِ او را حفظ کنید، وقتی بالغ شد به او اعطا کنید: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾.
قهراً هرگونه امساکی را و هرگونه اجحافی را این آیه نهی میکند، چون ایتا میشود واجب.
پرسش:...
پاسخ: بسیار خب، پس معلوم میشود که در احدالأمرین باید تصرّف بشود یا منظور آن است که کسی که قبلاً یتیم بود و هماکنون بالغ است و رشید و اطلاق یتیم بر او به علاقهٴ «ما کان» است، شما اعطا کنید یا اگر اینها یتیم بالفعلاند، در اعطا و ایتا باید تصرّف کرد یعنی مالشان را نگه دارید، وقتی بالغ شدند به اینها بدهید.
آنگاه اطلاق یتیم بر کسی که قبلاً یتیم بود و هماکنون بالغ و رشید است، میشود به علاقه «ما کان»، نظیر ﴿فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ﴾ اینها در حالی که به موسای کلیم ایمان آوردند و در برابر تهدید فرعون گفتند ﴿ إِنَّمَا تَقْضِی هذِهِ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا﴾ ، خدا فرمود: ﴿فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ﴾ در حین اینکه اینها خاضع و ساجد در برابر خدا و مطیع موسای کلیم شدند، دیگر سَحَره نبودند ﴿فَأُلْقِیَ﴾ کسانی که قبلاً ساحر بودند و الآن توبه کردند، اطلاق کلمه سحره بر مؤمنین آن قوم، به علاقه «ما کان» است، اینجا هم از همین قبیل است.
نقد نظر ابوبکر رازی
از بعضی از حنفیه[ابو بکررازی حنفی] نقل شده است که اگر کسی به 25 سالگی رسید ولو رشد هم نداشته باشد، مالِ او را میتوان به او داد و این برخلاف آیهٴ شش همین سوره است که در آیهٴ شش این سوره، دو امر را شرط کرد: یکی بلوغ طبیعی و یکی هم رشد فکری که اگر بلوغ پیدا کرد ولو سنّش به 25 سالگی رسید ولی رشید نبود، این تحت قیمومیّت قیّم و ولیّ شرعی یا ولیّ جعلی قرار دارد که برای او ولیّ جعل کرده باشند، مثل وصیّ. پس ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾ هرگونه امساک و بُخل و عدم پرداختی را نهی میکند، این برای این.
بررسی معنی ﴿لا تتبدلوا الخبیث بالطیب﴾ در آیه دوم
﴿وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ﴾ هرگونه جابهجایی نابهجا را هم نفی میکند که این تبدّل، اگر هم همانند استبدال باشد، این «باء» روی آن خوب درمیآید، نظیر ﴿أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ﴾ آنگاه آن بد، مفعول بلاواسطه است ﴿أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ﴾ که در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بود و آیهٴ 61 به موسای کلیم گفتند که ﴿لَنْ نَصْبِرَ عَلَی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا﴾ آنگاه ﴿قَالَ﴾؛ موسای کلیم(علیه السلام) فرمود: ﴿أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ﴾؛ آیا آن که بهتر است آن را از دست میدهید و آن که بدتر است میگیرید?
در اینجا آنکه بهتر است یعنی حلال است، آن را از دست میدهید و آنکه خبیث است و حرام است میگیرید؛ مال یتیم را که حرام است میگیرید و مال خودتان را که حلال و طیّب است میدهید این به آن معناست. اما به معنایی که دیگران گفتند که شما جیّد یتیم را میگیرید و رَدیّ خود را میدهید، این کلمهٴ «باء» روی آن معوَّض درآمده، نه روی عِوَض یعنی شما مال خبیث و ردیّ خود را میدهید؛ گوسفند لاغر را میدهید و چاق میگیرید، گندم ردیّ را میدهید و جیّد میگیرید که این «باء» روی مُبدَل درآمد در حقیقت، هر دو قِسمش البته روا و جایز است؛ منتها در قرآن کریم نوعاً مثل ﴿مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمَانِ﴾ ، ﴿اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَی﴾ امثالذلک، این کلمهٴ «باء» روی آن خوب درآمده و آنکه بد است، بدون حرف جرّ یاد شده است. پس این قِسم هم که یک نحو تصرّفی است در مال یتیم نهی شده است.
اصول سهگانه نهی شده در خصوص مال یتیم
پس قِسم اول، ندادن مال یتیم ضمناً نهی شد، چون اعطا و ایتای مال واجب است. قِسم دوم، تصرّف در مال یتیم است از راه تعویض نابهجا. صورت سوم و قِسم سوم این است که فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾؛ این مالها را باهم مخلوط بکنید که زمینهٴ جذب مال آنها را به مال خود فراهم بکنید؛ اول مال آنها را به مال خود ضمیمه بکنید، بعد در این مجموع تصرّف بکنید، این کار را هم نکنید. اینکه فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ نوع تصرّف در مال یتیم با این بیان، اشاره شده است. حالا اگر خطوط فرعی هم باشد، به این اصول سهگانه برمیگردد. بالأخره انسان، مال یتیم را که دارد یا اصلاً نمیپردازد یا جابهجا میکند طیّب و ردیّ میکند یا مخلوط میکند که مقداری از مال او با مال این ضمیمه بشود، همه اقسام سهگانه نهی شده است و جامع اقسام سهگانه هم تصرّف است.
منظور از بیان واژه «اکل» در آیه
منظور از این أکلی که در ذیل آیه آمده است ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ یعنی تصرّف نکنید، نه نخورید. نظیر اینکه ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ﴾ اکل، چون مهمترین اثر و تصرّف انسانی است، میتواند کنایه از مطلق تصرّفات باشد، لذا در تعبیرات فارسی هم و عُرفی هم اگر کسی فرش دیگری را غصب کرد، میگویند مال مردم را خورد، زمین کسی را غصب کرد، میگویند مال مردم را خورد، خوردن مال مردم یعنی تصرّف در مال مردم، اینجا هم که فرمود: ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ﴾ یعنی اموالتان به باطل تصرّف نشود، مگر اینکه ﴿تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ﴾ باشد. درباره مال یتیم هم که فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ یعنی در مال آنها به هیچ نحوه تجاوز نکنید و تصرّف نکنید، چون منظور از این اکل، مطلق تصرّف است و این جامع اقسام سهگانه است، آنگاه ضمیری که در ذیل یاده شده است، فرمود: ﴿إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾، این ﴿إِنَّهُ﴾ به این اکل برمیگردد، اکل هم جامع است[و] همه اقسام را شامل میشود یعنی همه این سه قِسم یادشده گناه بزرگ است، اختصاصی به این جمله سوم ندارد که اگر کسی تبدیل خبیث به طیّب کرد، مشمول این ذیل نباشد یا اگر پرهیز کرد، دریغ کرد از پرداخت مال یتیم، مشمول این ذیل نباشد، فقط این سومی مشمول باشد اینچنین نیست، بلکه منظور از این اکل، مطلق تصرّف است و ضمیر هم به این اکل به معنی مطلق تصرّف برمیگردد، قهراً اقسام سهگانه، محکوم همین حوب کبیرند: ﴿إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾.
استنباط همردیفی صله ارحام با صله ایتام
در بحث دیروز ملاحظه فرمودید که یتیم، از آن جهت که سرپرست ندارد، از نظر روانی و عاطفی کمبودی دارد، دستور اسلام نسبت به سرپرستی او و نوازش او، در کنار نوازش ارحام و صلهٴ ارحام هم یاد شده است که فرمود: ﴿وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ﴾ بعدش هم فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾، همان طوری که ارحام باید صِله بشوند، ایتام را هم باید صله بشوند که این مشکل روانی و کمبود عاطفی حل بشود و کسانی که یتیم را قهر کردهاند، طرد کردهاند، کمبود عاطفیشان را ترمیم نکردهاند، در سورهٴ «ماعون» به جهنم تهدید شدهاند، فرمود: ﴿أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ ٭ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ﴾ دع و دفع؛ طرد کردن، آیهٴ دوم سورهٴ «ماعون» این است که کسی که یتیم را طرد میکند، قهر میکند یتیم میشود مقهور او، این به آتش جهنم تهدید شده است. چه اینکه در همان سورهٴ مبارکهٴ «فجر» هم فرمود که ﴿بَلْ لَا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ﴾ گاهی از آن لحاظ تهدید میکند، گاهی هم به جهنم تهدید میکند پس هم کمبود عاطفی، ترمیم شده است، هم صیانت مال مطرح شده است، هم سرپرستی و مانند آن.
تبیین علت بیان جمله ﴿لا تاکلوا...﴾ بعد از دو تأکید
مطلب دیگر آن است که از جملهٴ اُولیٰ و از جملهٴ ثانیه، حُکم تصرّف در مال یتیم و أکل مال یتیم مشخص شد؛ احتیاجی نبود که این جملهٴ ثانیه بازگو بشود. اینکه فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ﴾ خب اعطای مال یتیم به او واجب است، قهراً تصرّف نابهجا حرام است، اینهم که فرمود: ﴿وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ﴾ جابهجایی بیجا هم حرام است، دیگر چرا فرمود: ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ این را گفتند برای آنکه اگر بفرماید «لا تأکلوا اموالهم» این میشد تکرار ولی نفرمود «لا تأکلوا أموالهم» [بلکه] فرمود: ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ یعنی شما که مال دارید، تصرّف شما که مال دارید، تصرّف شما در مال یتیم، قبیحتر است از تصرّف آن گروه اول است. گروه اول معلوم نیست خودشان مالدار باشند، امین مال یتیماند حالا ولو محتاج باشند ولو بی مال باشند؛ اما این گروه سوم کسانیاند که مال دارند، اینها که مال دارند و تمکّن مالی دارند اگر با داشتن مال، بخواهند طمع در مال یتیم بکنند، این میشود حوب کبیر، این اقبح از آنهاست. گرچه اطلاق جملههای قبل، شامل اینهم میشود ولی اشنع بودن این و اقبح بودن این، باعث بازگویی آن مطلب به نحو استقلال شد، فرمود: ﴿وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾.
آیات مربوط به یتیم در سایر سور و ارتباط میان آنها
سورهٴ مبارکهٴ «نساء» در مدینه نازل شد. حالا البته باید بحث بشود که این بخش از سورهٴ «نساء» با آن آیات سورهٴ مبارکهٴ «بقره» که الآن خوانده میشود، اینها کدامیک مقدم است و دیگری مؤخّر. ولی سورهٴ «انعام» در مکه نازل شد و بخشی از آیاتی که در بحث دیروز خوانده شد، آنها قبلاً نازل شد. آن آیات فرمود: ﴿وَلاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ که در سورهٴ «انعام» بود، آن سورهٴ «انعام» هم مکّی است.
مجموعه آیات و ارائه راه کار نحوه مدیریت مال یتیم
این احکامی که بخشیاش در مکه و بخشی از اینها در مدینه نازل شد و مخالطت با اموال یتامیٰ را تهدید کرد و تشدید کرد، گفتند این باعث شد که بعضیها پرهیز کنند از شرکت در اموال یتیم و سرپرستی آنها و مخالطت در اموال آنها. یا احیاناً آمدند سؤال کردند از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که این زمینهٴ همان آیهای که قبلاً در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بحث شد، زمینه نزول آن آیه را فراهم کرده است. آیهٴ 220 سورهٴ «بقره» است که ﴿وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی﴾ که آیا ما با اینها شرکت بکنیم یا نه? اینها که بیسرپرستاند، با اینها همغذا بشویم یا نه? همغذا شدن به این است که مال اینها را برای اینها طبخ کنیم، مال خود را برای خود طبخ کنیم و یکجا طبخ کنیم، یکجا زندگی کنیم. بالأخره ما که سرپرستان ایتامیم باید با این ایتام، در یک خانه زندگی کنیم، قهراً اختلاط مالی هست چه بکنیم?
در این زمنیه، با آن تشدیدی که ﴿لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ و مانند آن نازل شد، زمینهٴ این سؤال را فراهم کرد که چه کنیم? در آیهٴ 220 سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آمده است که ﴿ویَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ﴾؛ شما اگر به قصد اصلاح دارید، کار خیر است و اگر با اینها در یک خانه زندگی میکنید، اختلاط مالی دارید، اختلاط در زندگی دارید، اینها برادران دینی شمایند ولی خدا میداند که شما به قصد اصلاح با اینها اختلاط دارید یا به قصد افساد ﴿وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾. پس همه این راههای بهانهجویی بهانهجویان را بسته است، فرمود: ﴿وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ﴾ کار خوبی است، چرا پرهیز میکنید ﴿وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ﴾؛ اینها هم برادران شمایند، مخالطت که ضرر ندارد؛ اما ﴿وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَو شَاءَ اللّهُ لأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾.
تبیین شبهات در هماهنگی و تناسب فراز اول آیه سوم
خب، حالا این خطوط کلی بحث بود که دربارهٴ رعایت اموال یتامیٰ است. عمده آن است که این آیهٴ بعدی هم در فضای هم آیهٴ قبل است ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی﴾ یا نه? این آیه بعد، از آیاتی است که دستآویز عدهای شد که ـ معاذ الله ـ فکر میکردند در قرآن تحریف پیدا کرده؛ گفتند چون این دوتا جمله باهم هماهنگ نیست، بین این جمله چیزی افتاده است ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَی وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ﴾ میگویند این چه تناسبی است بین این مقدم و تالی یا شرط و جزا و مانند آن که شما اگر ترسیدید که قِسط و عدل را درباره یتامیٰ رعایت نکنید، در انتخاب همسر آزادید تا دو همسر یا سه همسر یا چهار همسر را آزادید انتخاب بکنید و اگر ترسیدید که عدالت را بین همسرها رعایت نکنید، یک همسر.
که شرط تعدّد زوجات، رعایت قِسط و عدل است. محذور آنها این است که چه تناسبی بین شرط و جزاست? چه تناسبی بین ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی﴾ و ﴿فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ﴾ است، این را ملاحظه میفرمایید تا معلوم بشود که کاملاً بینشان انسجام هست و چیزی هم در وسط نیفتاده.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است