display result search
منو
جنگ روایتها، جلسه سوم

جنگ روایتها، جلسه سوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 49 دقیقه مدت قطعه
  • 621 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی با موضوع «جنگ روایتها»، جلسه سوم، سال 1398

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دچارِ دو هجوم شده‌اند و در دو جبهه جنگیده‌اند، یک هجوم دو ساعت طول کشید و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در آن هجوم جانِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نجات دادند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همه‌ی عمرِ خود را در جنگ روایت از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دفاع کردند و تا همین امروز هم درگیر هستند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حتّی برای امروزِ ما هم کار کرده‌اند.
در حالِ مطرح کردنِ بحثی با یکدیگر هستیم که هم جهتِ اعتقادی دارد، هم جهتِ اجتماعی دارد، هم جهتِ سیاسی دارد. اصلاً یک بحثِ علمی است، اثرِ عملی هم دارد.
این جنگ روایت‌ها چند ویژگی دارد؛ منظورِ ما از «روایت» در اینجا یک حدیث نیست، پازلی که برای کودکان می‌خرند را در نظر بگیرید، مجموعه‌ی تصاویر، معانی و مفاهیم در کنارِ یکدیگر یک تصویرِ واحد ارائه می‌کند، به آن تصویر واحد در این بحث «روایت» می‌گویند؛ مجموعه‌ی آنچه که یک رخداد را توصیف می‌کند.
بقیه‌ی جاها هم همینطور است، تمامِ این نبردهای سیاسی و انتخاباتی عمدتاً جنگ روایت‌هاست؛ البته بحثِ ما سیره‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
جنگِ معمولی این جنگ روایت‌هاست، چرا؟ جنگی که در آن کشتار صورت می‌گیرد که معمولی نیست، قطعاً بیش از یک صدم بیشتر از این جمع تجربه‌ی جنگ سخت نداشته‌اند، ولی جنگ روایت‌ها همه را در بر می‌گیرد، همه‌ی زمان‌ها، همه‌ی مکان‌ها، همه‌ی افراد. جنگ روایت‌ها شروع دارد اما پایان ندارد، پایانِ جنگ روایت‌ها وقتی است که دیگر آن موضوع ارزشی نداشته باشد، و چون موضوع حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام تا زمان امام زمان ارواحنا فداه از اهمیّت نمی‌افتد جنگِ روایت‌های مربوط به این بزرگواران هم تمام نخواهد شد.
جنگِ معمولی این جنگ روایت‌هاست که ما هر روز درگیرِ آن هستیم و هیچ لحظه‌ای هم از آن منفک نمی‌شویم، این جنگِ معمولی است.
پیش از هر نبردی، این جنگ شروع می‌شود و روایتِ غالب، معمولاً این جنگ را می‌برد.
روایتی که ما از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم که ایشان زاهد و عابد بودند و هر چه داشتند در راهِ خدای متعال می‌بخشیدند و بضعه الرَّسول بودند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به سمتِ در می‌دویدند دستِ ایشان را می‌بوسیدند و ایشان را در جای خود می‌نشاندند و محور حدیث کساء بودند و روایاتی از این دست؛ اگر این روایت غالب باشد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به مسجد بروند و بفرمایند که فدک را بدهید و از ایشان شاهد بخواهند «کفرِ» طرفِ مقابل ثابت می‌شود، مثلِ این می‌ماند که یک نفر به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بگوید که یک دلیل برای راست گفتنِ خودتان بفرمایید، این شخص دیگر مسلمان نیست، در مسئله‌ی «سَبُّ النَّبی» یا همان دشنام به پیغمبر بدترین فحش «تکذیب» است، چون با تکذیبِ نبی دیگر هیچ چیزی از نبوّتِ او نمی‌ماند، ممکن است دشنام‌های دیگر قابل عفو باشند اما اینکه بگویند نبی دروغ می‌گوید دیگر کار تمام است، چون پیغمبری که دروغ می‌گوید دیگر هیچ چیزی ندارد، یعنی قوامِ نبوّت به صدقِ نبی است، لذا این بدترین نوعِ سَب بود.

اما جنگ روایت‌ها اینطور نیست که یک موشک بزنید و بر سرِ جای خود بنشینید، فرقِ تفنگِ عادی با تفنگِ شکاری چیست؟ وقتی با تفنگ شکاری محدوده را می‌زنید آن گلوله منفجر می‌شود. مثلاً یک گلوله‌ی تفنگ شکاری را می‌زنند و پانزده مرغابی به زمین می‌افتد، چرا؟ چون وقتی منفجر می‌شود تعداد زیادی ساچمه در آن است، یعنی شلّیک کردن با این نوع اسلحه آسان‌تر است.
در جنگ روایت‌ها هم دقیقاً همین کار را می‌کنند، یک روایت نمی‌گویند که اگر کسی پذیرفت که پذیرفت و اگر کسی نپذیرفت اشکالی نداشته باشد، ممکن است کسی این روایت را نپذیرد، در کنارِ آن روایاتِ دیگری هم تولید می‌کند که به مجموعه‌ی اخبار تبدیل شود، یعنی برای سلایقِ مختلف تصویر را کمی جابجا می‌کنند.
مسئله‌ی ولایتِ اهل بیت علیهم السلام با نفس مصنوعی به دستِ کسی نمی‌رسد، از مادر می‌رسد، این موضوع طیفی است، هر چه مادر بهتر باشد این هم بهتر می‌شود، اینطور نیست که بگویید طرف کلاً بی‌ریشه است و او را با نفس مصنوعی ولایتی و برائتی کنند، اینطور نمی‌شود، «السَّعیدُ مَن سَعِدَ فی بَطنِ اُمِّه.
مسلّماً همه قبول نمی‌کنند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌خواستند بیت المال را تصاحب کنند، حال باید چکار کند؟ نشسته‌اند و فکر کرده‌اند، گفته‌اند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بالاخره صحابی که بوده‌اند.
حال یک نفر بپرسد چرا به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نه به یک صحابه، به بضعه الرَّسول، به معصومِ به آیه‌ی تطهیر گفتی که شاهد بیاورند؟ بعد تازه شاهد آوردند و قبول نکردید! شاهدی که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است!
ائمه علیهم صلوات الله اینجا آبروی خود را به میان آورده‌اند که مسئله فراموش نشود، «ائمه علیهم السلام چکار کردند که مسئله‌ی فدک فراموش نشود؟»
امام سجّاد علیه الصلاه و السلام محبوب‌ترین امامِ شیعه نزدِ همه‌ی مسلمین هستند، در بینِ همه‌ی فرقه‌ها.
وقتی امام زین العابدین علیه السلام می‌خواستند به نماز بایستند در اذان و اقامه بعد از «حیّ علی الفلاح» «حیّ علی خیر العمل» را می‌فرمودند، آن‌ها «حیّ علی خیر العمل» را حذف کرده بودند، یکی از روایاتِ «حیّ علی خیر العمل» در موردِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
همه در حالِ نگاه کردن هستند که نمازِ امام سجّاد علیه السلام چطور است و ایشان چه حالی دارند. آن‌ها می‌گفتند: هر بلایی بر سرِ این آقا آمده است، این چه نمازی است؟ آن هم اینقدر عاشقانه!
آن کسی که طبقِ نظرِ آن‌ها باید قهر می‌کرد حضرت سجّاد علیه السلام بود، اما ببینید چه نمازی! لذا نمازِ حضرت امام سجّاد علیه السلام کانونِ توجّهات بود.
«حیَّ عَلَی الصَّلاه»، «حیَّ عَلَی الصَّلاه»، «حیَّ عَلَی الفَلاح»، «حیَّ عَلَی الفَلاح»، بعد… انسان که در میانِ اذان حرف نمی‌زند، اذان عبادت است، انسان که همینطور در آن جمله اضافه نمی‌کند، دیدند حضرت امام سجّاد علیه السلام می‌فرمایند: «حیَّ عَلَی خَیرِ العَمَل وَ هُوَ الأذانُ الأوَّل»، امام سجّاد علیه السلام می‌فرمایند: حال که روی من توجّه است، این اذانِ اصلی است.
وقتی می‌خواست نماز شروع بشود این آقایان… از قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگیرید تا معاویه و بعد از او دیگر «بسم الله» را بلند نمی‌گفتند. امام سجّاد علیه السلام جهر به «بسم الله» می‌کردند، بلند «بسم الله» می‌گفتند و آن‌ها هم می‌شنیدند، می‌شد وقتی از ایشان سؤال می‌کردند که «علّتِ این کار چیست؟» بفرمایند: «از نظرِ فقهی اینطور درست است»، اما می‌فرمودند: ما فرزندانِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «بسم الله» را بلند می‌گوییم.
یعنی توجّهات را به سمتِ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌بردند.
مردم سؤال می‌کردند و می‌گفتند: شما امام زین العابدین علیه السلام را ببینید، چه کسی را بهتر از ایشان داریم؟ چرا فدکِ مادرِ ایشان را غصب کردید؟ دقّت کنید که مطالبه‌ی مردم شد.
امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام شروع کردند به کار کردن. مردم تا آن زمان یک عدّه آخوندِ سطحِ پایینِ بنی‌امیّه دیده بودند، همینکه فضا کمی باز شد تا به سراغِ امام صادق علیه السلام بیایند.
این‌ها از هر دری که وارد می‌شدند امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام پاسخ می‌دادند، تعجّب می‌کردند، همینکه در کانونِ توجّهات قرار می‌گرفتند می‌فرمودند: این سلطان با این همه ثروت یک زمین که از مادرِ ما به ما ارث رسیده است را غصب کرده است.
حال برگردیم، قاعده‌ی آن این بود که مسئله‌ی فدک را اصلاً بخاری و اساتیدِ او مانند «ابن ابی شیبه» نقل نمی‌کردند، اما حضرات ائمه علیهم السلام کاری کرده بودند که مسئله‌ی فدک در جامعه زنده بود. اهل بیت علیهم السلام کدام نقل از فدک را می‌فرمودند؟ اینکه پیغمبر به مادرِ ما بخشیده بود و این‌ها از مادرِ ما مطالبه‌ی شهود کردند.
برای همین امثالِ بخاری گفتند چکار کنیم؟ یک کاری کنیم که وسط را بگیریم، فدک را نقل می‌کنیم اما می‌گوییم میراث بوده است و نمی‌گوییم که هبه بوده است، چون اگر «هبه» باشد و بعد از ایشان مطالبه‌ی شهود کرده باشند… از چه کسی؟ از یک صحابی که سیّده‌ نساء اهل الجنّه است، در اینصورت گیر می‌کنیم.
اگر هیچ چیزی هم نگوییم نمی‌شود، چون این‌ها هر کجا می‌نشینند از فدک حرف می‌زنند و نمی‌شود چیزی نگوییم.
مسلّماً بخاری نمی‌خواسته است که خبری را فاش کند، یک چیزی گفته است که یک چیزِ دیگری را نگوید، بخشی را گفته است که بخشی را نگوید، و حال اینکه همین بخشی که گفته است باعثِ گیر افتادنِ آن‌ها شده است.
بعد حضرت در این فضا یک «ضدّ روایت» تولید کردند، یعنی چه؟ یعنی یک خبر نگذاشت که بگویند یک خبر این است و یک خبر این است، حضرت چکار کردند؟ فرمودند: علی جان! یک وصیّتی به شما دارم، خیلی سخت است، اگر نمی‌توانید انجام بدهید به شخص دیگری وصیّت می‌کنم، و اگر قبول می‌کنید به شما وصیّت کنم برای آن شاهد هم می‌گیرم، مقداد و فلانی و فلانی باید بیایند و شهادت بدهند که «غَسِّلنی وَ کَفِنّی وَ دَفِنّی بِاللَّیل. اصطلاحاً در علمِ ارتباطات به این کار «ضدّ روایت» می‌گویند، یعنی روایت تولید نکردند بلکه خلأ ایجاد کردند که شما بگویید چه شد و کجا رفتند و کجا دفن هستند؟
چون اگر معلوم بود کجا دفن شده‌اند بعداً می‌شد ساخت که تشییعِ باشکوهی هم صورت گرفته بود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خلأ ایجاد کردند، این هم یک روش در جنگ روایت‌هاست، آن‌ها هم مجبور شدند همین را بگویند، چون مردم سؤال می‌کنند، می‌گویند جزئیاتِ زندگیِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معلوم است اما الآن دخترِ ایشان کجاست؟… گیر کردند.
بخاری برای اینکه شخصی را از کُفر نجات بدهد راضی به «دروغگو» شدنِ خود شد.
گفت: وقتی حضرت مطالبه کرد و او نداد «فَوَجَدَتْ فاطِمَهُ عَلی أَبی بَکرٍ فِی ذلِک، فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ یکلمْهُ حَتی تُوُفیتْ»[9]، «فَوَجَدَت» به معنای «غَضِبَت» است، حضرت خشمگین شدند، با او قهر کردند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با او قهر کردند که بفرمایند با مسلمان می‌شود تا سه روز قهر کرد، یا معاذالله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خلاف شرع عمل کرده‌اند و یا طرف مقابل را مسلمان نمی‌دانستند.
«فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِی لَیلاً وَ لَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ»، اذن ندادند او بیاید، که تا قیامِ قیامت این‌ها هرچه زور بزنند که بگویند بالاخره در نهایت آشتی صورت گرفت نتوانند، بگویند وقتی صبح آمدیم دیدیم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دفن شده است.
بلاتشبیه از همه جهت فرض کنید وقتی شهید سلیمانی رحمه الله تعالی علیه به شهادت رسیدند شما ساعت هشت صبح به دانشگاه تهران می‌رفتید و می‌دیدید که پیکر شهدا را دفن کرده‌اند، حتّی صد سال دیگر هم نمی‌شد این بمبِ خبری را جمع کرد.
وقتی این‌ها به خانه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام رجوع کردند، از مقداد پرسیدند چه خبر؟ گفت: «دَفَنّاها بِاللَّیل.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «ضدّ روایت» تولید کردند، یعنی به هدایتِ امروزِ ما هم فکر کردند، یک کاری کردند که حرف تا امروز باقی بماند، مسئله تمام نشده است، این مسئله تمام نیست.
این جنگ بین حق و باطل اصلاً تمام نمی‌شود، بیچاره آن کسی که به مردم آدرسِ غلط می‌دهد و می‌گوید: این بحث‌ها قدیمی شده است.
جنگ روایت تمام نمی‌شود، گفتنِ این حرف همانقدر خیانت است که در میانِ جنگ به یک نفر بگویند آتش‌بس شده است و راحت لبِ خط حرکت کن، مسلّماً تیر می‌زنند و او را نابود می‌کنند.
اصلاً جنگِ تمامِ جبهه‌ی حق و باطل تمام نشده است، این موضوع همه‌ی زندگیِ ما را گرفته است.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 49:39

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عاااااااااااااالی

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی