display result search
منو
تفسیر آیات 81 و 82 سوره آل‌عمران _ بخش اول

تفسیر آیات ۸۱ و ۸۲ سوره آل‌عمران _ بخش اول

  • ۱ تعداد قطعات
  • ۲۷ دقیقه مدت قطعه
  • ۱۷ دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات ۸۱ و ۸۲ سوره آل‌عمران _ بخش اول"

مهم ترین پیمان خداوند از انبیاء و پیروانشان
تفاوت میثاق عالم ذر با پیمان خداوند از انبیاء
کیفیت شهادت خداوند و انبیاء بر توحید

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ ءَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ ﴿۸۱﴾ فَمَنْ تَوَلّی بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ ﴿۸۲﴾

مهم‌ترین پیمان خداوند از انبیا و پیروانشان
ظاهر این کریمه آن است که خداوند از انبیا (علیهم السل... ام) و از امم آنها پیمان گرفت که اگر قرآن نازل شد و وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ظهور کرد آنها قرآن را به عنوان کتاب آسمانی بپذیرند و وجود مبارک حضرت را به عنوان رسول خاتم قبول کنند، این پیمان هم از انبیا گرفته شد هم از امتها، آن‌گاه برای تأکید این پیمان، خداوند به انبیا می‌فرماید که به مردم بگویید آیا اقرار کردید و اعتراف نمودید، مردم هم اقرار کردند، آن‌گاه خدا فرمود شما شاهد باشید نسبت به یکدیگر گواه باشید و من هم گواهم، پس پیمان گیرنده خدا، پیمان سپرنده انبیا و امتها، محور پیمان هم قرآن و وجود مبارک پیغمبر خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و شرایط پیمان و دستور تعهّد هم این است که به پیغمبر خاتم ایمان بیاورند، او را یاری کنند و تعظیم‌اش را حفظ کنند و بر این پیمان اقرار دارند و براساس این پیمان هم گواه یکدیگر بودند و خدا هم گواه است، این ظاهر کریمه.

اقسام پیمان خداوند از انسانها
پیمانی که خداوند از انسانها گرفت تقریباً به سه قسم تقسیم می‌شود: یک پیمان عمومی است که از هر انسان و مکلّفی پیمان گرفته است، گاهی به صورت ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی﴾ است، که این یک پیمان عامی است و همه هم اقرار کردند به ربوبیت حق تعالی و عبودیت خودشان، این پیمان عام است. حالا این پیمان به زبان عقل است به زبان فطرت است به زبان وحی است در عالم طبیعت هست یا در ملکوت هست، بالأخره پیمانی است که از همه گرفته شد و هیچ کسی بدون تعهّد نیست و آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «یس» آمده است ﴿أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ﴾ ظاهراً ناظر به این عهد و میثاق عمومی است.

پیمان دیگر از خصوص انبیا (علیهم السلام) گرفته شده که انبیا تعهّد سپردند که حافظان دین الهی و مبلّغان راستین صدای وحی باشند، نظیر آنچه در سورهٴ «احزاب» آیهٴ هفت آمده است ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقًا غَلیظًا﴾؛ این آیه ناظر به میثاقی است که از انبیا گرفته شده، فرمود ما از همه انبیا تعهّد گرفتیم به طور عموم و از این پنج نفر به طور خصوص، تعهّد دیگر گرفتیم یعنی همان تعهّد را به طور خصوص گرفتیم ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ﴾ همه انبیا چه اولواالعزم چه غیر اولواالعزم، بعد فرمود: ﴿وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسَی ابْنِ مَرْیَمَ﴾ که این پنج پیامبر اولواالعزم را جداگانه یاد می‌کند اینها یک خصوصیت جهانی دارند، لذا یک تعهّد بیشتری را باید بسپارند ﴿وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقًا غَلیظًا﴾ خود میثاق، آن عهد محکم است و اگر به وصف غلظت و شدّت، موصوف بشود یقیناً شدّت بیشتری را به همراه دارد؛ انبیا یک پیمان خاصی سپردند اولواالعزم یک پیمان اخصی سپردند که حافظان دین الهی باشند، این غیر از آن پیمان عام مشترکی است که خدا را عبادت کنند و به ربوبیت حق اقرار کنند و به عبودیت خود اعتراف کنند.

پرسش: ...
پاسخ: بله؛ از همه پیمان گرفت، در جریان آن پیمان عام هم از همه جداگانه پیمان گرفت یعنی تک تک افراد را در آن نشئه احضار کرد ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾ یک پیمان عامی که از جامعه پیمان گرفته باشد که نیست، در آن پیمان عمومی هم از تک تک افراد پیمان گرفته است، تک تک افراد اقرار کردند به ربوبیت حق و عبودیت خودشان، در مرحله‌ای که از انبیا (علیهم السلام) پیمان می‌گیرد از تک تک اینها پیمان می‌گیرد؛ منتها از انبیای غیراولواالعزم در یک حدی و از انبیای اولواالعزم در یک حد شدیدتری، از تک تک اینها تعهّد گرفتند: ﴿وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقًا غَلیظًا﴾ .

ویژگی پیمان خصوصی خداوند از علماء
اینها که پیمان اخص است، آن پیمان اعم و عام است که از همه مردم گرفته‌اند، در این خلال یک پیمان خصوصی هم هست که نه به عمومیت پیمان اول است نه به اخصّیت پیمان سوم [بلکه] این پیمانی است که از علما گرفته، نظیر آیهٴ ۱۸۷ سورهٴ «آل عمران» فرمود: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ﴾؛ فرمود خداوند از کسانی که به آنها کتاب داده شد تعهّد گرفت که این کتاب آسمانی را به طور صریح با حفظ امانت، برای مردم تفسیر و تبیین کنید. این تعهّد را از انبیا نگرفت، چون آن تعهّد انبیا تعهّد اخص است و این تعهّد را از همه بنی آدم نگرفت، چون همه بنی آدم قدرت تبیین کتاب ندارند [بلکه] تعهّدی است که از علما گرفته است، نظیر تعهّدی که در خطبه شقشقیه از علما به میان آمده است که فرمود: «أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظْلُومٍ» این یک تعهّد خصوصی است که نه به وسعت تعهّد عام است نه به تنگنای تعهّد اخص، هیچ کسی حق ندارد که شاهد شکمبارگی اغنیا و گرسنگی فقرا باشد، ایمان اقتضا می‌کند که انسان این را امضا نکند ولی این معنا از توده مردم به نحو عام تعهّد گرفته شد، از انبیا (علیهم السلام) به نحو اخص و از علما به نحو خاص، بالأخره در موطنی علما این تعهّد را سپرده‌اند ولو ناظر به شواهد دیگر نباشد [و] ما دلیل دیگری بر این تعهّد خصوصی اقامه نکنیم، خود بیان حضرت می‌شود سند معلوم می‌شود که علما به وسیله ائمه (علیهم السلام) مکلّف شدند که این تکلیف خاص را إعمال کنند: «أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ، وَ لا سَغَبِ مَظْلُومٍ» ولی در جریان تفسیر و تبیین کتاب، آیهٴ ۱۸۷ سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» دلالت خوبی دارد که این میثاق، میثاقی نیست که از توده مردم گرفته باشند، چه اینکه میثاقی نیست که مربوط به خصوص انبیا باشد (علیهم السلام) بلکه میثاقی است که از علما و مجتهدان صاحبان دین این تعهّد گرفته شد: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ﴾ همان علمایی که تعهّد سپردند، به جای تفسیر و تبیین کتاب او را کتمان کردند و پشت سرشان انداختند و با این دنیایی را خریدند که متاع اندک است ﴿فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ﴾ این سه تعهّد هست.

ویژگی میثاق خداوند از بنی‌اسرائیل
در آیهٴ محل بحث یک تعهّد جامعی است غیر از آیهٴ محل بحث، قرآن درباره تعهّدی که از بنی اسرائیل گرفته است، اعم از یهودیها و مسیحیها و همچنین تعهّدی که از خصوص مسیحیها گرفته است آنها را هم یادآور می‌شود. در سورهٴ مبارکهٴ «مائده» بخشی از تعهّدات مربوط به بنی اسرائیل را ذکر می‌کند، آیهٴ دوازده به بعد سورهٴ «مائده» دو سه بار سخن از میثاقی است که بنی اسرائیل سپرده‌اند، آیهٴ دوازده سورهٴ «مائده» این است که ﴿وَ لَقَدْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقیبًا﴾؛ ما از بنی اسرائیل تعهّد خاص گرفتیم در عمل به تورات، در ایمان به تورات و حفظ مواحید توراتی بعد در آیهٴ سیزده می‌فرماید که ﴿فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ﴾ که این ناظر به نقض میثاق یهودیهاست و آن پیامدهای تلخی که دامنگیر اینها شد. در آیهٴ چهارده همان سورهٴ «مائده» میثاق مسیحیها را ذکر می‌کند، می‌فرماید: ﴿وَ مِنَ الَّذینَ قالُوا إِنّا نَصاری أَخَذْنا میثاقَهُمْ﴾ خب، پس گذشته از آن مواثیق عام از این امتها هم میثاقهای خاص اخذ شده است.

تعهّد خداوند از انبیا و پیروانشان برای ایمان آوردن به رسالت خاتم
در آیه محل بحث می‌فرماید ما از انبیا و امم از همه اینها میثاق گرفتیم که اگر پیامبری آمد و قرآنی آورد، شما ایمان بیاورید و از او حمایت کنید ﴿وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ﴾ یعنی به انبیا فرمود از شما مستقیماً و از امتهای شما به وسیله شما به طور غیر مستقیم پیمان گرفتیم که ﴿ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ﴾؛ اگر پیامبری آمده با این خصوصیات که خطوط کلّی حرفهای شما را تصدیق می‌کند ﴿لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ﴾؛ هم به او ایمان بیاورید و هم از او حمایت بکنید مؤمن به او باشید و ناصر او باشید بعد خداوند به زبان انبیا به همه اینها به انبیا بلاواسطه و به مردم مع¬الواسطه فرمود: ﴿ءَ أَقْرَرْتُمْ﴾ نظیر همان اخذ میثاق عامی که ﴿الَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾ در کنارش هست ﴿قالوا بلی﴾ اینجا هم می‌فرماید: ﴿ءَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری﴾؛ آیا قبول کردید و این اصر و تعهد شدید مرا گرفتید؛ مستمسک شدید به این إصر، إصر همان میثاق اکید است همان عهد اکید است، عهد اکید را می‌گویند میثاق و اصر، فرمود این میثاقم را پذیرفتید، اخذ کردید [و] استمساک نمودید ﴿قالُوا أَقْرَرْنا﴾؛ بله اقرار داریم اعتراف داریم، نظیر ﴿قالوا بلی﴾ در آیهٴ ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾ آن‌گاه فرمود: ﴿قالَ فَاشْهَدُوا﴾؛ پس شاهد باشید، شاهد یکدیگر باشید [و] گواه باشید علیه یکدیگر که همه‌تان اقرار کردید ﴿وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ﴾؛ من هم شاهد اقرار شمایم؛ شاهدم که شما اعتراف کردید.

تفاوت میثاق عالم ذرّ با پیمان خداوند از انبیا
در آیهٴ ﴿أَ لَسْتُ﴾ در آنجا اقرار با شهود همراه است: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾ یعنی همه این افراد را در آن نشئه ـ حالا نشئه فطرت است یا عقل است یا وحی است یا ملکوت است ؤا ما شئت فسمه در آن نشئه ـ همه اینها را احضار کرد و هر کسی را به خودش نشان داد؛ هر کسی را شاهد بر خودش کرد، گفت خودت را ببین، سر ما را خم کرد ما را نشان خودمان داد الآن ما سر به هواییم و خود را فراموش کرده‌ایم ﴿نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾ در آن لحظه، خدا سر ما را خم کرد به خود ما نشان داد، از ما سؤال کرد چه می‌بینی گفتیم ربوبیت تو و عبودیت خود را می‌بینیم، چون اگر کسی حقیقتاً خود را بیابد می‌بیند بسته به اوست، این غفلت‌پذیر نیست اگر خود را فراموش کرد ارتباط با خدا هم از یادش می‌رود. در آن لحظه خدا ﴿أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ﴾ مثل اینکه کسی را مصحّح ورقه امتحانی خودش قرار بدهند، بگویند این ورقه‌ات خودت تصحیح بکن او به عجزش اعتراف می‌کند، در آن لحظه ما را به خود ما نشان دادند سؤال کردند چه می‌بینی، گفتیم ربوبیت خدا و عبودیت خود همین، آنجا خود ما شاهدیم ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی﴾ فرمود این کار را ما کردیم که شما نگویید ما خودمان را فراموش کردیم یا پیمانی نسپردیم و مانند آن؛ اما در اینجا می‌فرماید: ﴿ءَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری﴾ آیا اقرار کردید که به پیامبر ایمان بیاورید و از او حمایت بکنید و تعهّد مرا گرفتید یا نه ﴿قالُوا أَقْرَرْنا﴾ آن‌گاه ‌فرمود: ﴿فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ﴾؛ شما شاهد یکدیگر باشید و من هم شاهد همه؛ هم انبیا شاهد شما باشند هم شما شاهد یکدیگر باشید و هم من شاهد کل.

خداوند، شاهد کل؛ و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، شاهد بر شاهدان
در آن بخشی از قرآن که ظاهراً در سورهٴ «نساء» است که ﴿جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیدًا﴾ معلوم می‌شود هر امتی شهیدی دارد، شاهدی دارد به نام پیامبر آن امت و وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شهید شهداست: ﴿وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیدًا﴾، ﴿جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ﴾ که شهید هر امت، همان پیامبر آن امت است که شاهد اعمال آنهاست و تو را ما شهید بر آنان قرار دادیم نه بر امم به تنهایی [بلکه] هم بر انبیا هم بر امم، آن وقت وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌شود شهید شهدا ﴿وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ﴾یعنی «علی هولاء الشهود» ﴿ شَهیدًا﴾ قهراً هم او شاهد شهداست هم شاهد مشهود علیهم است. در اینجا وجود مبارک پیغمبر هم شهید است، انبیا هم شهیدند و مردم هم نسبت به هم شاهدند و آن که شاهد مطلق است و شاهد کل، خداست که فرمود: ﴿وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ﴾ این تنزّل ذات اقدس حق است در مقام فعل، فرمود منم جزء شاهدانم که شما تعهّد سپردید، پس هیچ راه برای انکار نیست.

کیفیت شهادت خداوند و انبیا بر توحید الهی
پرسش:...
پاسخ: آن در همین اوایل سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» بحثش گذشت که این شهادت خدا به چه معناست، شهادت فرشته‌ها به چه معناست و شهادت علما به چه معناست، آن هم درباره توحید است نه میثاق و امثال ذلک. در آنجا شهادت به توحید از ذات اقدس الهی به یک معنای خاص است که آن آیهٴ هجده سورهٴ «آل عمران» است که قبلاً بحثش گذشت ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِمًا بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ﴾ آیا این شهادت فعلی است یا شهادت قولی است، خدا قولاً شهادت داد فرمود: «لا اله الا انا» که این ادعاست، با شهادت آمیخته شده یا نه اصلاً الوهیت شهادت به وحدانیت می‌دهد، خدایی شاهد به وحدانیت است؛ نمی‌شود موجودی خدا باشد و شهادت ندهد، خدایی دو برنمی‌دارد که الوهیت شهادت به وحدانیت بدهد، قهراً آن ﴿قائِمًا بِالْقِسْطِ﴾ هم که وصف فعلی است شاید شهادت به این معنا را تأیید کند، شهادت ملائکه بر وحدانیت حق به یک معناست و شهادت اولواالعلم هم به یک معناست.

تعهّد خداوند از انبیا برای ایمان آوردن به رسالت خاتم
اما اینجا که مسئله سپردن میثاق است، تعهّدی است که خداوند از انبیای قبلی گرفته درباره خاتم انبیا، چون هر پیامبری موظّف است دو کار داشته باشد: نسبت به گذشته تصدیق داشته باشد [و] نسبت به آینده تبشیر، مگر خاتم انبیا (علیهم الصلاة و علیهم السلام) که چون خاتِم و خاتَم است آینده‌ای ندارد، فقط کار او تصدیق جمیع انبیای قبلی است و امت او هم کارشان همین است که ﴿لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ﴾ وظیفه امتهای اسلامی است.

پرسش: ...
پاسخ: نه یعنی اگر هر عصری پیامبر آمد شما باید ایمان بیاورید، از همه انبیا ایمان گرفت برابر آیهٴ سورهٴ «احزاب» که ایمان اخص است، فرمود: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقًا غَلیظًا﴾ در این آیه از هر پیامبری میثاق می‌گیرند که هر وقت پیامبری آمد شما تصدیق بکنید، خواه بعد از شما خواه در زمان شما. اگر بعد از شماست که تکلیفی ندارید فقط به امتها باید تعلیم بدهید، اگر در زمان شماست که خب ایمان بیاورید، نظیر اینکه لوط به حضرت ابراهیم ایمان آورد، فرمود :﴿فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ﴾ لوط پیغمبر است، حضرت ابراهیم پیغمبر است [و] این پیامبر به آن پیامبر ایمان می‌آورد. هارون، پیامبر است موسی، پیامبر است (علیهم السلام) این یکی به او ایمان می‌آورد. فرمود از همه انبیا تعهّد گرفتیم که اگر کسی با این خصوصیات آمد ﴿لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ﴾.

پرسش: ...
پاسخ: مثل تکلیف دیگر، عصمت که مانع تکلیف نیست، اینها یقیناً مکلف‌اند و یقیناً هم عمل می‌کنند ولی مکلّف‌اند، تعهّد سپردند تا اسوه برای دیگران باشند دیگر ﴿وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ﴾ آن‌گاه فرمود: ﴿فَمَنْ تَوَلّی بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ﴾ اگر کسی بعد از حضور در صحنه میثاق و بعد از اقرار و اعتراف و بعد از انجام مراسم استشهاد و شهادت متقابل که شاهدان هم بودند و انبیا شاهد آنها بودند و من هم شهید شهدا بودم، اگر با گذشت همه این مراحل، کسی اعراض کند ﴿فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ﴾ اینها ممحض در فسق‌اند که فسق، فسق کامل است.
«و الحمد لله رب العالمین»
   نمایش بیشتر

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • ۲۷:۰۴

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن