display result search
- 117
- 1000
- 1000
- 1000
صفات و ویژگی‌های حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها
سخنرانی حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی با موضوع «صفات و ویژگی‌های حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها»، سال 1403
می خواهم یک کتابی را معرفی کنم و از این کتاب یک مطالبی بخوانم از نویسنده اش یک داستان بسیار بسیار جذابی دارد کتابی داریم به نام خصائص فاطمیه نویسنده اش مرحوم ملا محمد باقر کجوری مازندرانی است کجور مازندران خودمان معروف به واعظ تهرانی هست ایشان تقریبا نود سال پیش از دنیا رفت این کتاب یک کتاب واقعا استثنایی است عزیزان اگر مراجعه بفرمایند راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها مطالب بسیار بسیار زیبایی بیان کرده انصافا احاطه این مرد محدث بوده که حالا به زندگی اش اشاره می کنم و اما داستانی که بگویم قبل از اینکه کتاب را بیشتر بهش بپردازیم این است که این نویسنده می نویسد که من پدری داشتم از دنیا رفت این هم چون در آستانه روز مادر هستیم حواسمان به پدرها و مادرها بیشتر باشد می گوید پدری داشتم از دنیا رفت سه تا ارث برای من گذاشت یک بدهی های فراوان، دو ایالات فراوان که من باید اداره می کردم سه یک خانه این خانه هم در رهن طلبکارها بود ارث من از پدر این سه تا بود ولی من تصمیم گرفتم که هم بدهی های پدر را بدهم و هم خانه را از رهن آزاد کنم و هم ایالات پدر را اداره کنم خوب می دانید در روایات هم فراوان داریم در کافی شریف هست و گاهی انسان زمان پدر و مادر حواسش بوده به اونها خدمت کرده و بعد از مرگ عین روایت است لا یقضی بینهما پدر مادر اگر بدهی دارند اون بدهی را نمی پردازند بچه ها اون وقت بعد از مرگ عاق والدین می شوند کسانی که پدر و مادر از دست دادند یادشان باشد نگویند ما دیگه تکلیف نداریم حدیث امام باقر سلام الله علیه در کافی شریف است ایشان می گوید من بر اساس این دستور دینی تصمیم گرفتم بدهی پدر را بدهم و ایالاتش را اداره کنم و خانه را هم از رهن طلبکارها آزادش کنیم یک سفر حجی رفتم و یک هزینه ای که بهم دادند برای نیابتش گفتم این ایالات پدرم با همین زندگی را شروع کنم و ادامه بدهم تا من بروم حج می گوید با اینکه هیچ اهل منبر نبودم و خیلی آدم ملا و فاضلی است ولی می گوید اهل سخنرانی نبودم ولی تا این سفر حج نود سال پیش ایشان از دنیا رفتند شاید این قصه مال بیش از 110 الی 120 سال پیش باشد حج پرواز نبود سه ساعته برسند نه منزل و به منزل می رفتند چند ماه طول می کشید می گوید با اینکه من روحانی این کاروان نبودم ولی همسفرها به من می گفتند تو هر منزلی که می رسیدیم به من می گفتند آقا شیخ می شود یک حدیثی برای ما بخوانید می گفتند من اهل منبر نیستم می گفتم یک چیزی برای ما بخوان من شروع کردم منزل به منزل دهها منزلی که رفتیم و برگشتیم برای اینها حدیث می خواندم در مکه و مدینه می گوید. به قدری اینها خوششان آمد از این منبر ما و جلسات ما برگشتم گفتند آقا بیا ادامه بدهیم این جلسات را معطل نکنند امروز حرف برای گفتن زیاد داریم می گوید کار من به جایی رسید که همین منبری که در سفر حج رفتم و برگشتم عده ای علاقه پیدا کردند دیگه منبر هم مورد علاقه همه طبقات شد اعیان و سران کشور و علما و طبقات مختلف مردم نوبت یک ساله می دادند برای سخنرانی خودم تمام این برکات به برکت این که این خدمت را به پدر کرد و بدهی پدر را ادا کرد و می گوید به مرور زمان هم بدهی ها را دادم و هم خانه را از رهن طلبکارها آزادش کردم این داستان یادمان باشد آثار فراوانی دارد.
می خواهم یک کتابی را معرفی کنم و از این کتاب یک مطالبی بخوانم از نویسنده اش یک داستان بسیار بسیار جذابی دارد کتابی داریم به نام خصائص فاطمیه نویسنده اش مرحوم ملا محمد باقر کجوری مازندرانی است کجور مازندران خودمان معروف به واعظ تهرانی هست ایشان تقریبا نود سال پیش از دنیا رفت این کتاب یک کتاب واقعا استثنایی است عزیزان اگر مراجعه بفرمایند راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها مطالب بسیار بسیار زیبایی بیان کرده انصافا احاطه این مرد محدث بوده که حالا به زندگی اش اشاره می کنم و اما داستانی که بگویم قبل از اینکه کتاب را بیشتر بهش بپردازیم این است که این نویسنده می نویسد که من پدری داشتم از دنیا رفت این هم چون در آستانه روز مادر هستیم حواسمان به پدرها و مادرها بیشتر باشد می گوید پدری داشتم از دنیا رفت سه تا ارث برای من گذاشت یک بدهی های فراوان، دو ایالات فراوان که من باید اداره می کردم سه یک خانه این خانه هم در رهن طلبکارها بود ارث من از پدر این سه تا بود ولی من تصمیم گرفتم که هم بدهی های پدر را بدهم و هم خانه را از رهن آزاد کنم و هم ایالات پدر را اداره کنم خوب می دانید در روایات هم فراوان داریم در کافی شریف هست و گاهی انسان زمان پدر و مادر حواسش بوده به اونها خدمت کرده و بعد از مرگ عین روایت است لا یقضی بینهما پدر مادر اگر بدهی دارند اون بدهی را نمی پردازند بچه ها اون وقت بعد از مرگ عاق والدین می شوند کسانی که پدر و مادر از دست دادند یادشان باشد نگویند ما دیگه تکلیف نداریم حدیث امام باقر سلام الله علیه در کافی شریف است ایشان می گوید من بر اساس این دستور دینی تصمیم گرفتم بدهی پدر را بدهم و ایالاتش را اداره کنم و خانه را هم از رهن طلبکارها آزادش کنیم یک سفر حجی رفتم و یک هزینه ای که بهم دادند برای نیابتش گفتم این ایالات پدرم با همین زندگی را شروع کنم و ادامه بدهم تا من بروم حج می گوید با اینکه هیچ اهل منبر نبودم و خیلی آدم ملا و فاضلی است ولی می گوید اهل سخنرانی نبودم ولی تا این سفر حج نود سال پیش ایشان از دنیا رفتند شاید این قصه مال بیش از 110 الی 120 سال پیش باشد حج پرواز نبود سه ساعته برسند نه منزل و به منزل می رفتند چند ماه طول می کشید می گوید با اینکه من روحانی این کاروان نبودم ولی همسفرها به من می گفتند تو هر منزلی که می رسیدیم به من می گفتند آقا شیخ می شود یک حدیثی برای ما بخوانید می گفتند من اهل منبر نیستم می گفتم یک چیزی برای ما بخوان من شروع کردم منزل به منزل دهها منزلی که رفتیم و برگشتیم برای اینها حدیث می خواندم در مکه و مدینه می گوید. به قدری اینها خوششان آمد از این منبر ما و جلسات ما برگشتم گفتند آقا بیا ادامه بدهیم این جلسات را معطل نکنند امروز حرف برای گفتن زیاد داریم می گوید کار من به جایی رسید که همین منبری که در سفر حج رفتم و برگشتم عده ای علاقه پیدا کردند دیگه منبر هم مورد علاقه همه طبقات شد اعیان و سران کشور و علما و طبقات مختلف مردم نوبت یک ساله می دادند برای سخنرانی خودم تمام این برکات به برکت این که این خدمت را به پدر کرد و بدهی پدر را ادا کرد و می گوید به مرور زمان هم بدهی ها را دادم و هم خانه را از رهن طلبکارها آزادش کردم این داستان یادمان باشد آثار فراوانی دارد.
تاکنون نظری ثبت نشده است