- 367
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه هفتاد و دوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه هفتاد و دوم، سال 1403
یکی از آن خطراتی که وقتی خدا میخواهد بیچارگیهای مردم شبهجزیرهی عربستان را قبل از تشریف آوردن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جمعبندی کند، همه را در یک کلمه فرموده است، فرموده است که اینها «غافل» بودند و «تذکّر و ذکر» برای آنها فایدهای نداشت. صفحهی اول سوره مبارکه یس را ببینید، همهی مشکل دورهی جاهلیت همین دو نکته است.
ذاکر در مقابل غافل است. زمانی انسان در خیابان تصادف میکند، این کار سهوی است، بیمهی او را میگیرند ولی او را مجازات نمیکنند، چون سهو است. اما غفلت از مقولهی سهو نیست، عمد است. مثال این موضوع این است، کسی ساعت خود را کوک میکند و به موقع میخوابد، اما خدای نکرده نماز صبح قضاء میشود، ان شاء الله خدای متعال استغفار او را میپذیرد، اما کسی تا نزدیکی اذان صبح بیهوده بیدار است و میداند اگر با این خستگی ادامه دهد، دیگر این نماز «نماز» نمیشود، ساعت خود را هم کوک نمیکند، به کسی هم نمیسپارد که مرا بیدار کن، بعد نماز او قضاء میشود. این شخص با شخص قبلی تفاوت دارد. بیدار نشدن این شخص عمدی تلقّی میشود، چون خودش مرتکب مقدّمات این امر شده است. غفلت از این جنس است.
پیغمبری با آن عظمت، که زهرای مرضیه سلام الله علیها خواست در خطبهی فدکیه فقط یک آیه در مورد پیامبر را به این مردم بی چشم و روی مدینه یادآوری کند، فرمود: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ»، خدا پیغمبری از بین خود شما برای شما فرستاد.
عبارات این آیه خیلی عجیب است، این موضوع امشب برای ما خیلی بشارت است، «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ»، نمیتواند درد و فقر شما را تحمّل کند. امشب اگر ان شاء الله خدای متعال توفیق بدهد تا من هم مانند شما بتوانم با پشیمانی یک «الهی العَفو» بگویم، پیغمبر نمیتواند گریهی ما را تحمّل کند، «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ». بعد عبارتی فرموده است که عجیب است، خدا برای خودش میگوید «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ»، خدا برای مردم رئوف رحیم است.
من هم میدانم که بعضی از بخشهای این دو کلمه تخصصاً خارج است، آنها را کنار بگذارید، اما خدا دیگر قیدی نزده است، «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ».
یکی از آن خطراتی که وقتی خدا میخواهد بیچارگیهای مردم شبهجزیرهی عربستان را قبل از تشریف آوردن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جمعبندی کند، همه را در یک کلمه فرموده است، فرموده است که اینها «غافل» بودند و «تذکّر و ذکر» برای آنها فایدهای نداشت. صفحهی اول سوره مبارکه یس را ببینید، همهی مشکل دورهی جاهلیت همین دو نکته است.
ذاکر در مقابل غافل است. زمانی انسان در خیابان تصادف میکند، این کار سهوی است، بیمهی او را میگیرند ولی او را مجازات نمیکنند، چون سهو است. اما غفلت از مقولهی سهو نیست، عمد است. مثال این موضوع این است، کسی ساعت خود را کوک میکند و به موقع میخوابد، اما خدای نکرده نماز صبح قضاء میشود، ان شاء الله خدای متعال استغفار او را میپذیرد، اما کسی تا نزدیکی اذان صبح بیهوده بیدار است و میداند اگر با این خستگی ادامه دهد، دیگر این نماز «نماز» نمیشود، ساعت خود را هم کوک نمیکند، به کسی هم نمیسپارد که مرا بیدار کن، بعد نماز او قضاء میشود. این شخص با شخص قبلی تفاوت دارد. بیدار نشدن این شخص عمدی تلقّی میشود، چون خودش مرتکب مقدّمات این امر شده است. غفلت از این جنس است.
پیغمبری با آن عظمت، که زهرای مرضیه سلام الله علیها خواست در خطبهی فدکیه فقط یک آیه در مورد پیامبر را به این مردم بی چشم و روی مدینه یادآوری کند، فرمود: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ»، خدا پیغمبری از بین خود شما برای شما فرستاد.
عبارات این آیه خیلی عجیب است، این موضوع امشب برای ما خیلی بشارت است، «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ»، نمیتواند درد و فقر شما را تحمّل کند. امشب اگر ان شاء الله خدای متعال توفیق بدهد تا من هم مانند شما بتوانم با پشیمانی یک «الهی العَفو» بگویم، پیغمبر نمیتواند گریهی ما را تحمّل کند، «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ». بعد عبارتی فرموده است که عجیب است، خدا برای خودش میگوید «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ»، خدا برای مردم رئوف رحیم است.
من هم میدانم که بعضی از بخشهای این دو کلمه تخصصاً خارج است، آنها را کنار بگذارید، اما خدا دیگر قیدی نزده است، «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ».
تاکنون نظری ثبت نشده است