- 276
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه سی و هفتم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه سی و هفتم، سال 1386
در ادامه شرح مناجاتهای خمسه عشر میرسیم به مناجات محبین. طبعاً محور بیانات در این مناجات، مسئلهی محبت خداست. این مناجات با این دو عبارت شروع میشود:
«إلهی مَنْ ذَا الَّذی ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ، فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً، وَمَنْ ذَا الَّذی أنِسَ بِقُرْبِکَ، فَابْتَغی عَنْکَ حِوَلاً»؛ خدایا کیست که شیرینی محبت تو را چشیده باشد و در صددِ جانشینی برای تو باشد؟! و کیست که به قرب تو انس گرفته باشد و بخواهد از این حالت منصرف و به حالت دیگری منتقل شود؟! این سؤال به اصطلاح استفهام انکاری است. یعنی اگر کسی شیرینی محبت تو را چشیده باشد، به دنبالِ بدلی برای تو نخواهد رفت و غیر از تو را دوست نخواهد داشت و اگر کسی با تو انس بگیرد، حالتِ دیگری را غیر از انس با تو نمیپسندد.
حضرت سجاد علیه السلام میخواهد به ما بفهماند آن کسانی که بهرهای از محبت خدا نداشته و یا دل به غیر از خدا بستهاند، برای این است که شیرینی محبت خدا را نچشیدهاند. چرا که اگر چشیده بودند، سراغ چیز دیگری نمیرفتند. یعنی آنقدر انس با خدا لذیذ است که اگر کسی با او انس گرفت دیگر نمیخواهد از او جدا شود. نشانه این که ما دنبال محبت خدا نیستیم، و در صددِ انس با خدا نیستیم هم این است که خداوند امر فرموده که روزی چند دقیقه در پیشگاه او بایستیم و با او انس بگیریم، ولی این کار برایمان خیلی سنگین است؛ «وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعِینَ»؛ و نیز میدانیم کسانی هستند که اهل محبت خدا هستند و انس با خدا مانع میشود از اینکه با چیزهای دیگر انس بگیرند؛ سؤال؛ میشود چه کنیم ما هم شباهتی به آنها پیدا کنیم؟ اگر صد در صد هم نه، دست کم مزهاش را بچشیم و ببینیم چیست؟
وقتی به خودمان مراجعه میکنیم میبینیم زمینهی محبت و انس در ما وجود ندارد. مثلاً اگر در خانه نشسته باشیم و جلویمان تلویزیون باشد، خیلی دوست داریم فوراً تلویزیون را روشن کنیم و از این کانال به آن کانال تماشا کنیم؛ خسته هم نمیشویم! حتی بعضی بچهها و شاید بعضی از بزرگترها بعضی از این فیلمهای کارتونی را ده بار دیدهاند اما باز هم برای یازدهمین بار مینشینند و میبینند. انس دارند! اما اگر بخواهیم آماده بشویم و دو رکعت نماز با حضور قلب بخوانیم؛ نمیشود، یا یک صفحه قرآن با تدبر بخوانیم؛ حالش نیست. دنبال بهانهای میگردیم تا سراغ کار دیگری برویم. آن کشش و جاذبهای که ما را به سوی عبادت و انس و محبت واقعی با خدا ببرد، نیست. چه کنیم؟ سؤال سادهاش این است که چه کار کنیم تا خدا را دوست بداریم؟ اگر خدا را دوست داشتیم آن وقت دوست داریم که با او تماس و انس بگیریم و از عبادتش لذت ببریم.
در ادامه شرح مناجاتهای خمسه عشر میرسیم به مناجات محبین. طبعاً محور بیانات در این مناجات، مسئلهی محبت خداست. این مناجات با این دو عبارت شروع میشود:
«إلهی مَنْ ذَا الَّذی ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ، فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً، وَمَنْ ذَا الَّذی أنِسَ بِقُرْبِکَ، فَابْتَغی عَنْکَ حِوَلاً»؛ خدایا کیست که شیرینی محبت تو را چشیده باشد و در صددِ جانشینی برای تو باشد؟! و کیست که به قرب تو انس گرفته باشد و بخواهد از این حالت منصرف و به حالت دیگری منتقل شود؟! این سؤال به اصطلاح استفهام انکاری است. یعنی اگر کسی شیرینی محبت تو را چشیده باشد، به دنبالِ بدلی برای تو نخواهد رفت و غیر از تو را دوست نخواهد داشت و اگر کسی با تو انس بگیرد، حالتِ دیگری را غیر از انس با تو نمیپسندد.
حضرت سجاد علیه السلام میخواهد به ما بفهماند آن کسانی که بهرهای از محبت خدا نداشته و یا دل به غیر از خدا بستهاند، برای این است که شیرینی محبت خدا را نچشیدهاند. چرا که اگر چشیده بودند، سراغ چیز دیگری نمیرفتند. یعنی آنقدر انس با خدا لذیذ است که اگر کسی با او انس گرفت دیگر نمیخواهد از او جدا شود. نشانه این که ما دنبال محبت خدا نیستیم، و در صددِ انس با خدا نیستیم هم این است که خداوند امر فرموده که روزی چند دقیقه در پیشگاه او بایستیم و با او انس بگیریم، ولی این کار برایمان خیلی سنگین است؛ «وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعِینَ»؛ و نیز میدانیم کسانی هستند که اهل محبت خدا هستند و انس با خدا مانع میشود از اینکه با چیزهای دیگر انس بگیرند؛ سؤال؛ میشود چه کنیم ما هم شباهتی به آنها پیدا کنیم؟ اگر صد در صد هم نه، دست کم مزهاش را بچشیم و ببینیم چیست؟
وقتی به خودمان مراجعه میکنیم میبینیم زمینهی محبت و انس در ما وجود ندارد. مثلاً اگر در خانه نشسته باشیم و جلویمان تلویزیون باشد، خیلی دوست داریم فوراً تلویزیون را روشن کنیم و از این کانال به آن کانال تماشا کنیم؛ خسته هم نمیشویم! حتی بعضی بچهها و شاید بعضی از بزرگترها بعضی از این فیلمهای کارتونی را ده بار دیدهاند اما باز هم برای یازدهمین بار مینشینند و میبینند. انس دارند! اما اگر بخواهیم آماده بشویم و دو رکعت نماز با حضور قلب بخوانیم؛ نمیشود، یا یک صفحه قرآن با تدبر بخوانیم؛ حالش نیست. دنبال بهانهای میگردیم تا سراغ کار دیگری برویم. آن کشش و جاذبهای که ما را به سوی عبادت و انس و محبت واقعی با خدا ببرد، نیست. چه کنیم؟ سؤال سادهاش این است که چه کار کنیم تا خدا را دوست بداریم؟ اگر خدا را دوست داشتیم آن وقت دوست داریم که با او تماس و انس بگیریم و از عبادتش لذت ببریم.
تاکنون نظری ثبت نشده است