- 934
- 1000
- 1000
- 1000
هنر خوب زیستن، جلسه سی و هشتم
سخنرانی حجت الاسلام احمد لقمانی با موضوع «هنر خوب زیستن»، جلسه سی و هشتم، سال 1397
اشتباه یکی از رخدادهایی که گاهی اجتناب ناپذیر در زندگی ما هست و ما مجبور هستیم با آن تکلیفمان را مشخص کنیم. اگر بخواهیم باری به هرجهت و سر به هوا باشیم، در طول شصت، هفتاد سال مرتب اشتباه میکنیم. ولی اگر یک تصمیم بگیریم، چه کنیم اشتباه نکنیم. اول این که: ریشه اشتباهات ما جهالت و نادانی است. با چراغ خاموش حرکت کردن در عرصه زندگی است که گاهی با ظلمت درگیر هستیم. ما باید حتماً یک مشعل و فانوس و چراغ فروزانی داشته باشیم. یا خودمان عالم باشیم یا با عقلا و خردمندان نشست و برخاست داشته باشیم که زندگی ما نورانی شود. هر مقدار دید ما روشنتر باشد، اشتباهات ما کمتر میشود. لذا روایت داریم گفتگو کردن با عالم در جایی که فرح بخش نیست. روح بخش نیست. در روایت داریم بهتر از گفتگویی که با جاهل بر فرش فاخر باشد. یعنی علم اینقدر ارزش دارد؟ بله. یا میفرماید: «الجاهل من خدعته المطالب» امیرالمؤمنین فرمود: جاهل کسی است که خرده ریزهای زندگی و چیزهای جزئی صبح تا شب فکر او را مشغول کرده است. چشم و هم چشمیها، برای مردم زندگی کردن، یا میفرماید: «العالم کبیرٌ و ان کان صغیرا» گاهی یک نوجوان دختر و پسر از من عالمتر و آگاهتر است. نگوییم: دوازده ساله است. بچه است. گرچه سن او کم باشد، کبیر است. داریم «الجاهل صغیر و إن کان شیخا» پیرمرد یا پیرزن باشد.
عامل دوم، سر به هوا بودن و بی دقتی، خدا نکند انسان زندگی را جدی نگیرد. باری به هر جهت باشد. امیرمؤمنان سخنی دارند، میفرمایند: بازیگوش ساده اندیش دچار خطا و اشتباه میشود ولی سختکوش جدی به هدف میرسد. حتی در مسائل زندگی، ما یک ملعون داریم، یک ملعونٌ ملعون داریم. بنده و شما روبروی آینه بایستیم و به خودمان بگوییم: لعنتی، مؤمن به مؤمن نباید ملعون بگوید. اما در روایت داریم ملعون کسی است که بار زندگیاش را روی دوش دیگران بیاندازد. ملعون ملعون کیست؟ کسی که زن و بچهاش محتاج دیگران باشند و این بی قید و بی خیال باشد. ما کسانی را سراغ داریم میگوید: شوهرم تن به کار نمیدهد. میخواستم جدا شوم گفتند: فرض کن به جای سه تا بچه، چهار تا بچه داری. صبح تا شب، جمعه و شنبه، تعطیل و غیر تعطیل میدوم برای پر کردن شکم اینها، شوهر خواهرم برای من و بچهها لباس میخرد. سختکوشی و جدیت خیلی تبعات بدی در زندگی دارد. مقابل سختکوشی و جدیت چیست؟ زیرکی و هوشیاری است. بحث ما زندگی بدون اشتباه و هوشمندانه است. چه کار کنیم زیرک و هوشمند باشیم؟
یک فضای بسیار نورانی در آموزههای دینی با واژه «کَیِّس» هست، کَیِّس، زیرک کیست؟ کَیِّس از کیسه میآید. کسی که همیشه کیسه به دنبال دارد، کیسه دانایی، بینایی، تجربه از زندگی دیگران، هوشمندی، مراقبت، احتیاط، بی گدار به آب نزدن، این زیرکی است. لذا گاهی مواقع 25 ساله است مثل آدم هشتاد ساله حرف میزند.
اشتباه یکی از رخدادهایی که گاهی اجتناب ناپذیر در زندگی ما هست و ما مجبور هستیم با آن تکلیفمان را مشخص کنیم. اگر بخواهیم باری به هرجهت و سر به هوا باشیم، در طول شصت، هفتاد سال مرتب اشتباه میکنیم. ولی اگر یک تصمیم بگیریم، چه کنیم اشتباه نکنیم. اول این که: ریشه اشتباهات ما جهالت و نادانی است. با چراغ خاموش حرکت کردن در عرصه زندگی است که گاهی با ظلمت درگیر هستیم. ما باید حتماً یک مشعل و فانوس و چراغ فروزانی داشته باشیم. یا خودمان عالم باشیم یا با عقلا و خردمندان نشست و برخاست داشته باشیم که زندگی ما نورانی شود. هر مقدار دید ما روشنتر باشد، اشتباهات ما کمتر میشود. لذا روایت داریم گفتگو کردن با عالم در جایی که فرح بخش نیست. روح بخش نیست. در روایت داریم بهتر از گفتگویی که با جاهل بر فرش فاخر باشد. یعنی علم اینقدر ارزش دارد؟ بله. یا میفرماید: «الجاهل من خدعته المطالب» امیرالمؤمنین فرمود: جاهل کسی است که خرده ریزهای زندگی و چیزهای جزئی صبح تا شب فکر او را مشغول کرده است. چشم و هم چشمیها، برای مردم زندگی کردن، یا میفرماید: «العالم کبیرٌ و ان کان صغیرا» گاهی یک نوجوان دختر و پسر از من عالمتر و آگاهتر است. نگوییم: دوازده ساله است. بچه است. گرچه سن او کم باشد، کبیر است. داریم «الجاهل صغیر و إن کان شیخا» پیرمرد یا پیرزن باشد.
عامل دوم، سر به هوا بودن و بی دقتی، خدا نکند انسان زندگی را جدی نگیرد. باری به هر جهت باشد. امیرمؤمنان سخنی دارند، میفرمایند: بازیگوش ساده اندیش دچار خطا و اشتباه میشود ولی سختکوش جدی به هدف میرسد. حتی در مسائل زندگی، ما یک ملعون داریم، یک ملعونٌ ملعون داریم. بنده و شما روبروی آینه بایستیم و به خودمان بگوییم: لعنتی، مؤمن به مؤمن نباید ملعون بگوید. اما در روایت داریم ملعون کسی است که بار زندگیاش را روی دوش دیگران بیاندازد. ملعون ملعون کیست؟ کسی که زن و بچهاش محتاج دیگران باشند و این بی قید و بی خیال باشد. ما کسانی را سراغ داریم میگوید: شوهرم تن به کار نمیدهد. میخواستم جدا شوم گفتند: فرض کن به جای سه تا بچه، چهار تا بچه داری. صبح تا شب، جمعه و شنبه، تعطیل و غیر تعطیل میدوم برای پر کردن شکم اینها، شوهر خواهرم برای من و بچهها لباس میخرد. سختکوشی و جدیت خیلی تبعات بدی در زندگی دارد. مقابل سختکوشی و جدیت چیست؟ زیرکی و هوشیاری است. بحث ما زندگی بدون اشتباه و هوشمندانه است. چه کار کنیم زیرک و هوشمند باشیم؟
یک فضای بسیار نورانی در آموزههای دینی با واژه «کَیِّس» هست، کَیِّس، زیرک کیست؟ کَیِّس از کیسه میآید. کسی که همیشه کیسه به دنبال دارد، کیسه دانایی، بینایی، تجربه از زندگی دیگران، هوشمندی، مراقبت، احتیاط، بی گدار به آب نزدن، این زیرکی است. لذا گاهی مواقع 25 ساله است مثل آدم هشتاد ساله حرف میزند.
تاکنون نظری ثبت نشده است