- 132
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 35 تا 38 سوره انفال_ بخش اول
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 35 تا 38 سوره انفال_ بخش اول":
اگر منظور از مسجد، مسجد الحرام باشد باید با قید ذکر بشود
کلمه بیت در قرآن کریم عند الاطلاق همان بیت الله است.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ ٭ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ ٭ لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمیعًا فَیَجْعَلَهُ فی جَهَنَّمَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ ٭ قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ اْلأَوَّلینَ﴾
کلمه مسجد برای غیر مسجد الحرام هم به کار میرود به طور عادی لذا اگر منظور از مسجد، مسجد الحرام باشد باید که با قید ذکر بشود چه اینکه با قید ذکر شده ﴿عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ ولی کلمه بیت در قرآن کریم عند الاطلاق همان بیت الله است لذا به بیت حرام یا بیت الله و مانند آن تقیید نشده ﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ﴾ معهود همان آن بیت حرام و کعبه معظمه است در قرآن فرمود که اشرف حالات آنها لهو و لعب است چه رسد به حالتهای دیگر عبادتهای آنها لهو و لعب است چه رسد به کارهای دیگر اگر ﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً﴾ بهترین حالتهای آنها لهو و لعب است چگونه امید استغفار میرود ما گفتیم اگر اینها استغفار کردند از عذاب الهی نجات پیدا میکنند ولی اینها اهل استغفار نیستند برای اینکه بهترین حالتهایشان لهو و لعب است آنها پیشنهادشان این بود که ﴿أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ ما هم میگوییم ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ﴾ این ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ﴾ میتواند پاسخ برای ﴿أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ حتی اگر چنانچه آن دو تا آیه طبق مبنای حضرت استاد مرحوم علامه طباطبایی جداگانه نازل شده باشد ولی وقتی که در این اثنا مندرج شد میتواند یک اصل جامعی را افاده کند گرچه روی مبنای ایشان این دو آیه جدای از سابق و لاحق است ولی اجازه تدوین و دستور وضع این دو تا آیه در اثنای این بخش از آیات سوره انفال مفید آن معنای جامع خواهد بود آنها گفتند ﴿أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ خدا هم میفرماید ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ﴾ هیچ راهی برای نجات آنها از عذاب در پیش نیست چون عمداً طی نکردند خدا فرمود اگر استغفار کنید از عذاب میرهید اینها نه تنها استغفار نکردند بلکه ﴿یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ بودند و داعیه تولیت داشتند و نماز آنها که بهترین و شریفترین حالات است عند البیت همان مکاء و تصدیه بود.
مطلب دیگر آن است که برخی مکاء را به آن معنای قبیح حمل کردهاند صوت قبیح ولی ادب قرآن منزه از آن است که این کلمات را به کار ببرد در ﴿فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ﴾ آنجا هم برخیها به یک معنای قبیحی خواستند کفار را تقبیح کنند و تحقیر کنند آیه را بر او تطبیق کردند که سیدنا الاستاد آنجا هم همین گرچه اینجا هم این فرمایش را مرحوم علامه ندارند آنجا دارند که قرآن ادبش بالاتر از آن است که بخواهد کسی را تحقیر کند ولو به لفظ قبیح هرگز این الفاظ قبیح را قرآن به کار نمیبرد آنجا عصف مأکول را به یک معنای قبیحی معنا کردهاند ایشان میفرمایند نه عصف مأکول معنایش همان کار خرده است نه یک کار فلان شده که معنای قبیحی را به همراه دارند اینجا هم مکاء را خواستند در المنار هم آمده متأسفانه یک معنای قبیحی برایش ذکر بکنند ادب قرآن منزه از این گونه از تعبیرات است بر فرض آنها هم یک چنین کاری را بکنند قرآن تعبیر نمیکند که آنها نمازشان این صدا و این صوت است خب ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ﴾ چون قرآن کتاب تبشیر و انذار با هم است رحمت خدا با نقمت او آمیخته است اگر سخن از تعذیب است راه برای رهایی از عذاب را ذکر میکند هم قبلاً ذکر فرمود فرمود اگر چنانچه آنها استغفار کنند و برگردند از عذاب الهی میرهند هم الآن راه حل نشان میدهند ولی میفرمایند به اینکه اینها درصدد طی آن راه حل نیستند ما روش آنها را ذکر میکنیم باز راه حل را هم بازگو میکنیم در آیات قبل فرمود که یعنی آیه 31 فرمود: ﴿وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا﴾ اینکه چیزی نیست این اسطوره است ما حالا فرصت نداریم مثل این حرف بزنیم اگر فرصت میکردیم وقتمان اجازه میداد مثل این اساطیر ـ معاذ الله ـ میآوردیم آنگاه ذات اقدس اله فرمود در قبال این تندروی اینها ما راه حل به آنها نشان میدهیم که اینها اگر استغفار کنند از آن عذاب الهی میرهند باز دوباره برگشت فرمود که تلاش و کوشش آنها این است که نور خدا را خاموش کنند به مقصد نمیرسند ولی باز ما راه حل به ایشان نشان میدهیم اول تندروی آنها را ذکر میکنند بعد راه حل نشان میدهند که شما اگر برگردید همه اعمال شما مشمول عفو الهی است یک عفو عمومی است به لحاظ اشخاص که خدا همه را عفو میکند اگر همه این افراد مسلمان بشوند یکی عفو عمومی است به لحاظ عقاید و اخلاق و اعمال یعنی تمام آن عقیدههای باطلی که داشتید الآن ذات اقدس اله از اینها صرفنظر کرد اخلاق باطلی که داشتید صرفنظر کرده اعمال باطلی که داشتید صرفنظر کرده است عبادتهایی که ترک کردید از شما قضا نمیخواهد این یک اصل عمومی است به لحاظ عقاید و اخلاق و اعمال و حقوق آن یک عفو عمومی است که به لحاظ افراد جامعه است که نظیر «اذهبوا انتم الطلقاء» که هر دو اصل حالا ذکر میشود غرض آن است که ذات اقدس اله در آن بخش قبلی فرمود اینها تندروی کردند خود را محکوم عذاب کرد ولی راه حل این است اگر استغفار بکنند عذاب الهی از آنها گرفته میشود الآن هم اینجا میفرماید که اینها تندروی میکنند گرفتار عذاب خواهند شد ولی اگر برگردند مهر ما و لطف ما شامل آنها خواهد شد که این چهار مطلب دو به دو هماهنگاند اول بیان سیرت باطنی آنها و بیان وعید الهی و غضب الهی بعد راه حل نشان دادن این دو مطلب بود که سابقاً گذشت الآن هم مشابه آن دو مطلب اینجاست که روش بد و زشت آنها را ذکر میکند میفرماید درصدد خاموش کردن نور الهیاند و خود را مستحق عذاب الهی میکنند بعد هم راه حل نشان میدهد که اگر توبه بکنند مهر ما و لطف ما دوباره برمیگردد فرمود: ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ کفار تلاش و کوششان این است که از راه کمکهای مالی و دسیسههای نظامی و مانند آن این نور را خاموش کنند در سوره توبه و صف با دو تعبیر مختلف فرمود کفار درصدد خاموش کردن نور الهیاند اراده میکنند که نور خدا را خاموش کنند ﴿یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا﴾ یک، ﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا﴾ دو، آنجا که دارد ﴿یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا﴾ این اراده آنها مستقیماً به آن هدف خورده که دیگر لام در کار نیست ... نور خدا را خاموش کنند اسلام را از بین ببرند اینجا که دارد ﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا﴾ یعنی تلاش و کوششان این است زحمت میکشند مقدماتی را فراهم میکنند هدفشان این است که نور خدا را خاموش بکنند که با لام ذکر شده اما حالا آن برنامهها چیست آن کارهایی که میخواهند با آن کار نور خدا را خاموش بکنند چیست به طور متفرق در بخشهای قرآن کریم آن ابزار و وسایل و علل ذکر شده یکی از آن موارد همین است ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ یعنی تلاش و کوشش مالی دارند تلاش و کوشش بدنی دارند هم عُده دارند هم عِده دارند و مقدمات فراهم میکنند تا نور خدا را خاموش بکنند ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ میگویند بعد از اینکه ابا سفیان از آن معرکه جان سالم به در برد و مال التجاره را به سلامت از راه کناره دریا به مکه رساند عده زیادی را از این احاویش و ... حبشه و مانند آن استخدام کرد گذشته از آن نیروهای رزمی خود حجاز از آن مهاجرین هم کمک گرفت از حبشیها هم کمک گرفت تا جنگ بدر را راه اندازی کند جنگ احد را راه اندازی کند و مانند آن اموال فراوانی را صرف کرد ﴿لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ این صد عن سبیل الله غیر از آن صد عن المسجد الحرام است صد عن المسجد الحرام در مکه بود چون آنها داعیه تولیت داشتند و مسجد الحرام هم در اسارت آنها بود به آسانی راه را میبستند اما این صد عن سبیل الله وسیعتر از صد عن المسجد الحرام است میخواهند اصلاً راه خدا را ولو در مدینه هم که شد ببندند و این چراغ را خاموش کنند ذات اقدس اله فرمود اینها تلاش و کوششان این است کمکهای مالی هم میکنند نیرو بسیج میکنند برای خاموش کردن چراغ الهی و بستن راه خدا ﴿فَسَیُنْفِقُونَها﴾ این کار را میکنند اما ﴿ثُمَّ تَکُونُ﴾ همین اموال ﴿عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُون﴾ مرحله اول شکست مالی و اقتصادی آنها است که این انفاق اموال بی اثر است بی اثر است نه به این معناست که بدون پیروزی برمیگردند بلکه شکست خورده برمیگردند ﴿ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ پس بخش اول این است که از این انفاق اعمال طرفی نمیبندند به سود اینها نخواهد بود بلکه حسرت است بخش دوم این است که نه تنها سودی نمیبرند بلکه شکست خورده برمیگردند عدهای هم کشته میشوند بخش سوم آن است که این دیگر ناظر به مسائل کلامی است نه تنها مالهایی که انفاق کردند به سود اینها نبود نه تنها شکست نظامی بر اینها تحمیل میشود بلکه در قیامت هم به جهنم میروند ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ منتهی این یک قانون کلی است که شامل صنادید قریش و دیگران هم میشود و شامل کسانی که این بحث کلامی است شامل کسانی که در جنگ شرکت کردند یا در جنگ شرکت نکردند میشوند چون محورش کفر است آنها که دسیسه نظامی داشتند علیه نظام اسلام سه امر دارند یعنی ﴿ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ بعد در جمع کفار هم به جهنم میروند آنها که در دسیسههای نظامی علیه اسلام کاری نکردند فقط کفر پیشه بودند جزء این مجموعه کفروا هستند که ﴿إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ لذا نفرمود ثم الی جهنم یحشرون بلکه این اسم ظاهر را آورد چون اختصاصی به همان صنادید قریش و مانند آن ندارد این ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ﴾ ناظر به کسانی است که دسیسه سیاسی و نظامی دارند علیه اسلام لذا اینها سه حکم دارند که دو حکمش در دنیاست یک حکمش هم در آخرت دو حکمی که در دنیاست این است که ﴿ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً﴾ این یک، ﴿ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ این دو، حکم سوم که حکم کلامی است این است که به جهنم میروند محشور میشوند اما سایر کفاری که در این مسایل و دسیسههای سیاسی نظامی علیه اسلام تلاش و کوشش نکردند آن دو تا حکم اول را ندارند که اینها مالی را صرف نکردند تا بشود حسرت به جنگ نیامدند تا شکست بخورند ولی چون کافرند گرفتار جهنم خواهند بود به این مناسبت دیگر به ضمیر اکتفا نکرده است نفرموده ثم الی جهنم یحشرون بلکه اسم ظاهر را ذکر فرمود فرمود: ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا﴾ چه این گروهی که ﴿یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ﴾ باشد چه دیگران چه آنها که در جنگ شرکت کردند در جنگ علیه اسلام شرکت کردند چه آنها که در جنگ علیه اسلام شرکت نکردند بالأخره اصل کلی این است که ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ خواه این گروه خواه گروههای دیگر خب آن بر اساس این است که در جنگ بالأخره به هر نحوه دخالت کردند ولی اینها اصلاً در جنگ نبودند قبلاً از جنگ بودند یا بعد از جنگ آمدند اصلاً در جریان جنگ حضور نداشتند جزء کفار بودند فرمود: ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ خب اینکه فرمود: ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ سه خسارت گرفتار این شد این سه خسارت باعث میشود که در جمله بعد که به صورت حصر آمده آیه 37 ﴿أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾ وضع روشنی پیدا کند این کارها را ذات اقدس اله انجام میدهد که ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ کفر خبث است اسلام طیب است کافر خبیث است و اسلام و مسلمان طیب است و مانند آن در مقام علمی که ذات اقدس اله بکل شیء علیم است ﴿لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ﴾ به هر فردی فرمود که همین که وارد هر کاری میخواهید بشوید ما شاهدیم نه تنها عالمیم ﴿إِلاّ کُنّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفیضُونَ فیهِ﴾ همین که میخواهید وارد قرآن بشوید قرآن بخوانید ما آنجا حاضریم این در سورهٴ مبارکهٴ یونس هست که فرمود هر کاری بخواهید بکنید ما آنجا حاضریم این علم الهی اما تمیز خارجی و جدا کردن این یک صحنه خاص میطلبد ﴿لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ در عین نه در علم در علم خدا که ذات اقدس اله به کل شیء علیم است این یک امتیاز خارجی است امتیاز عینی است در مقام فعل خداست نه در مقام ذات ﴿لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ مثل اینکه در قیامت هم میفرماید ﴿وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾ الآن با هماند الآن با هماند مومن و کافر با هماند منافق و مخلص با هماند طیب و خبیث با هماند کسی اینها را نمیشناسد که ولی یک صحنهای میرسد که ﴿وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾ میرسد و این خبیثها را یکجا جمع میکنند این طیبها را هم یکجا میبرند و این خبیثها را روی هم میچینند و طعمه جهنم میکنند ﴿لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ بعد فرمود: ﴿وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ﴾ اینها را انباشته میکنند ﴿فَیَرْکُمَهُ جَمیعًا﴾ اینها را متراکم میکنند مثل دو پشته هیزم بعد اینها را هم تحویل جهنم میدهند ﴿فَیَرْکُمَهُ جَمیعًا فَیَجْعَلَهُ فی جَهَنَّمَ﴾ یعنی این جمیع را در جهنم قرار میدهند با هم آنجا که رسیدند دیگر ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ آنگاه معلوم میشود از اینکه ضمیر فصل آورده و با الف و لام خبر را ذکر کرده نشانه خسارت کامل است ﴿أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾ برای اینکه تلاش و کوشش کردهاند مال کسب کردند برای اطفاء نور خدا موفق نشدند نه تنها پیروز نشدند بلکه شکست خوردند نه تنها شکست خوردند و مالشان به هدر رفته به جهنم رفتند نه تنها به جهنم رفتند بلکه همهشان با اربابها یکجا مثل یک پشته هیزم تحویل جهنم داده شدند خب در نوبتهای قبل در سالهای قبل گویا اشاره شد اینکه گفته شد «الدنیا مزرعة الآخره» این هم یک بیان تشبیهی است در مزرعه مگر یک کشاورز چه میکند اول بعد از شیار و بذرافشانی و آبیاری تلاش و کوشش میکند تا اینها سبز بشوند اینها اگر سبز شدند بالأخره پوست و مغز با هماند اینطور نیست که حالا پوست و مغز از هم جدا باشند که برای اینکه پوست و مغز از هم جدا بشود اینها را درو میکنند وقتی درو کردند اینها را میبرند در انبار تا کم کم فرصت مناسبی پیش بیاید اینها را ببرند خرمن و بکوبند و پوسته را از مغز جدا کنند بعد از اینکه اینها را انبار کردند و آماده شد اینها را از انبار میآورند در خرمن میکوبند و پوستها از مغز جدا میشود مغزها از پوست جدا میشود مغز را مصرف انسان بکنند به بازار عرضه میکنند آن پوسته را هم میسوزانند این کاری است که یک کشاورز میکرد در جریان دنیا نسبت به آخرت هم میگویند که همین چهار پنج امر هست الآن ساقهها سبزند ﴿وَ اللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ اْلأَرْضِ نَباتًا﴾ وقتی الآن انسان میبیند در یک کشوری چند میلیون مردم زندگی میکنند مثل چند خوشه گندم هست چند خوشه جو و برنج اینها پوستهایش از مغزهایش مشخص نیست مرگ که فرا میرسد ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ موقع درو این خوشههاست اینها را درو میکند وقتی که اینها را درو کردند یعنی اینها مردند اینها را میبرند در انبار که قبرستان انبار مردهها است بعد هم موقع قیامت که فرا میرسد اینها را از قبرستان درمیآورند در ساحره قیامت خرمنکوبی شروع میشود ﴿وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾ ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ بدها یک طرف خوبها یک طرف بدها را به طرف جهنم و خوبها را هم به طرف بهشت این میشود دنیا مزرعه آخرت اینطور نیست که آن همانطوری که پوست و مغز با هم است آنجا هم با هم باشند بالأخره میکوبند جدا میکنند و انبار میکنند اینها که الآن در قبرستاناند در حقیقت در انبارند وقتی صحنه قیامت فرا میرسد اینها از اجزاء به صورت انبار به این خرمنکوبگاه جای کوبیدن خرمن میآیند آن وقت مشخص میشود چه کسی مومن بود و چه کسی غیر مومن اینها که در تمام این بخشها خسارت دیدند خاسر کامل همینها هستند ﴿أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون﴾ خب در نوبتهای قبل ملاحظه فرمودید ذات اقدس اله بعد از اینکه روش تلخ کفار را ذکر فرمود: ﴿وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا﴾ و استحقاق اینها را برای یک کیفر تلخ ذکر فرمود راه حل نشان داد فرمود اگر اینها استغفار بکنند از عذاب ما برمیگردد ﴿وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ الآن هم راه حل نشان داد فرمود تا دیر نشده برگردند ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا﴾ همین کفاری که سه چهار خسارت پشت سر هم تعقیبشان میکرد ﴿إِنْ یَنْتَهُوا﴾ الآن هم اگر برگردند ما از همه گذشتههای اینها صرف نظر میکنیم ﴿إِنْ یَنْتَهُوا﴾ یعنی ینتهوا عن الکفر چون این تعلیق به حکم نشانه آن است که برای چه برگردند یک وقتی میگویند که به زید بگو اگر صرف نظر کنی خب جای سؤال است که خب از چه صرف نظر کند ولی یک وقت است که به این سارق بگو اگر صرف نظر کنی اگر برگردی یعنی دست از سرقت برداری به این معتادها بگویید اگر برگردید یعنی اگر از اعتیاد برگردید چون اسامی که نیامده عنوان آمده عنوان که آمده دیگر لازم نیست که متعلق ذکر بشود که این ینتهوا از چه معلوم است وقتی به کفار میگویند اگر برگردی یعنی از کفر برگردی ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواإِنْ یَنْتَهُوا﴾ در بخشهای دیگر که یک چنین قیدی نیامده نظیر سورهٴ مبارکهٴ بقره فرمود که ﴿فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ﴾ درباره ربا و امثال ربا ان ینتهوا یعنی ان ینتهوا عن الکفر دیگر ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا﴾ به کفار بگو اگر دست بردارند یعنی از کفر دست بردارند خب این درباره دنیاست اما آنها کسانیاند که خیلی از آنها بودند که کفار بودند و برگشتند غالب مسلمین صدر اسلام که دوران جوانیشان را به شرک گذراندند همانها بودند که توبه کردند و برگشتند همانها بودند که کم کم ﴿یَدْخُلُونَ فی دینِ اللّهِ أَفْواجًا﴾ یک گروه خاصی هم هستند که عناد در آنها رسوخ کرده اینها کسانیاند ﴿سَواءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ﴾ وگرنه خیلیها بودند که ﴿یَدْخُلُونَ فی دینِ اللّهِ أَفْواجًا﴾ و همه مسلمانهای صدر اسلام سابقه شرک داشتند دیگر مگر کسانی که نظیر وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) که «کرم الله وجهک» یعنی «کرم الله وجهه ان یسجد غیر الله» خب اینها کم بودند وگرنه دیگران همان مشرکین بودند که توبه کردند و به اسلام روآوردند دیگر ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواإِنْ یَنْتَهُوا﴾ یعنی ان ینتهوا عن الکفر ﴿یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ﴾ این ﴿یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ﴾ که اطلاق دارد همه عقاید و اخلاق و مسایل فقهی و حقوقی که مربوط به حوزه اسلام و کفر است این برمیگردد آن قاعده معروف «الاسلام یجب ما قبله» هم همین چهار محور را میگیرد یعنی بخش عقیده بخش اخلاق بخش حقوق بخش فقه آن حوزههای چهارگانهای که مربوط به اسلام و کفر است این عفو عمومی شده اما بخشهایی که مربوط به اسلام نیست اسلام او را امضاء کرده خودش نیاورده جزء احکام تأسیسی اسلام نیست اینها که بخشوده نمیشود بیان ذلک این است که این قاعده جبر که «الاسلام یجب ما قبله» و هم چنین اینگونه از آیات هر چند اطلاق داشته باشد در مدار خاص خود اطلاق دارد یعنی اگر کسی از نظر عقیده کافر بود و از نظر اخلاق فاسد بود و از نظر حقوق و فقه احکام عبادی و حقوقی اسلام را رعایت نمیکرد یعنی اهل نماز و روزه و حج نبود اهل زکات و خمس و سهم امام و کفارات و وجوه شرعی نبود همه این حقوقها بخشوده شد همه آن اعمالی که قضا دارد بخشوده شد همه آن سیئات اخلاقی بخشوده شد همه آن عقاید الحادی بخشوده شد در این چهار بخش اما اگر یک حق مردمی به عهده او بود یعنی همین شخص کافر قبلاً رفته از کسی زمین خریده نسیه خانه خریده نسیه اقساطی بدهکار است این دیگر «الاسلام یجب ما قبله» نیست تا مال مردم را ندهد این چون اسلام نیاورده بود اسلام آمده این تأسیسات عقلا را امضاء کرده آن حقوق اسلامی بخشوده میشود نه حقوق مردمی حالا اگر کسی مسلمان شده بگوید «الاسلام یجب ما قبله» یعنی همانطور که من خمس و زکات ندادم بخشیده شدم کفارات ندادم بخشوده شدم و وجوه دیگر به عهده من بود بخشوده شدم مال مردم هم که در ذمه من است هم بخشوده بشود آن مال مردم که جزء حقوق اسلامی نبود آن را اسلام امضاء کرده است پس نه قانون جبر چنین اطلاقی دارد نه اطلاق این آیه فراتر از این چهار بخش است غیر از عقاید غیر از اخلاق غیر از حقوق غیر از فقه اسلامی مشمول این مغفرت نیست و آن قسمتها هر چه باشد مشمول مغفرت است ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواقُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواإِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ یَعُودُوا﴾ یعنی یعودوا الی القتال نه یعنی یعودوا الی الکفر چون دیگر اینها از کفر صرف نظر نکردند سخن از ارتداد نیست که اینها از کفر برگشته باشند و مسلمان شده باشند دوباره مرتد شده باشند این یعودو یعنی ان یعودو به همان ﴿یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ به همان وضع پیشین برگردند سنت الهی هم همان است سخن از ارتداد نیست اینها که برنگشتند به اسلام تا یعودوا یعنی دوباره به کفر برگردند اینها اگر چنانچه موقتاً از آن توطئه دست بردارند دوباره دست به آن توطئه بزنند باز همین سنت الهی است سنت اولی همین است سنت اولی مال همین مرتدها نیست سنت اولی درباره کسانی است که مهاجم به اسلاماند مشرک صرف مشرک که عذاب دنیایی نمیبیند که شکست نمیخورد مگر اینکه کسی بیاید جنگ بکند دیگر مشرک فقط معذب است اما اینکه ﴿ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ این مال مهاجمین است عقاید بخشوده میشود کفر بخشوده شد مال عذاب قیامت است دیگر کفر دیگر عذاب دنیایی ندارد عقیده که عذاب دنیایی ندارد که خب همه اینها مربوط به کسی است که قبلاً مبتلا بود و برگشت و مسلمان شد و الآن این چهار قسم در بخشهای اسلامی است ﴿وَ إِنْ یَعُودُوا﴾ یعنی یعودوا الی القتال به همان توطئه مشئومشان برگردند آن وقت اینجا به عنوان فعل ماضی از یک حقیقت الهی که تخلفناپذیر است به فعل ماضی یاد کرده است چون این ... محقق الوقوع در حکم ماضی است ﴿فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ اْلأَوَّلین﴾ یعنی .. آن روشی که درباره گذشتهها بود ما آن روش را احیا میکنیم ما در سورهٴ مبارکهٴ شعراء که بسیاری از عذابها را ذکر میکند میفرماید امت فلان قوم بدرفتاری کردند ما چنین عذابی را فرستادیم امت فلان پیغمبر بدرفتاری کردند ما چنین عذابی را فرستادیم این درباره همانهاست ﴿فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ اْلأَوَّلینَ﴾.
«و الحمد لله رب العالمین»
اگر منظور از مسجد، مسجد الحرام باشد باید با قید ذکر بشود
کلمه بیت در قرآن کریم عند الاطلاق همان بیت الله است.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ ٭ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ ٭ لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمیعًا فَیَجْعَلَهُ فی جَهَنَّمَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ ٭ قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ اْلأَوَّلینَ﴾
کلمه مسجد برای غیر مسجد الحرام هم به کار میرود به طور عادی لذا اگر منظور از مسجد، مسجد الحرام باشد باید که با قید ذکر بشود چه اینکه با قید ذکر شده ﴿عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ ولی کلمه بیت در قرآن کریم عند الاطلاق همان بیت الله است لذا به بیت حرام یا بیت الله و مانند آن تقیید نشده ﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ﴾ معهود همان آن بیت حرام و کعبه معظمه است در قرآن فرمود که اشرف حالات آنها لهو و لعب است چه رسد به حالتهای دیگر عبادتهای آنها لهو و لعب است چه رسد به کارهای دیگر اگر ﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً﴾ بهترین حالتهای آنها لهو و لعب است چگونه امید استغفار میرود ما گفتیم اگر اینها استغفار کردند از عذاب الهی نجات پیدا میکنند ولی اینها اهل استغفار نیستند برای اینکه بهترین حالتهایشان لهو و لعب است آنها پیشنهادشان این بود که ﴿أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ ما هم میگوییم ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ﴾ این ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ﴾ میتواند پاسخ برای ﴿أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ حتی اگر چنانچه آن دو تا آیه طبق مبنای حضرت استاد مرحوم علامه طباطبایی جداگانه نازل شده باشد ولی وقتی که در این اثنا مندرج شد میتواند یک اصل جامعی را افاده کند گرچه روی مبنای ایشان این دو آیه جدای از سابق و لاحق است ولی اجازه تدوین و دستور وضع این دو تا آیه در اثنای این بخش از آیات سوره انفال مفید آن معنای جامع خواهد بود آنها گفتند ﴿أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ خدا هم میفرماید ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ﴾ هیچ راهی برای نجات آنها از عذاب در پیش نیست چون عمداً طی نکردند خدا فرمود اگر استغفار کنید از عذاب میرهید اینها نه تنها استغفار نکردند بلکه ﴿یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ بودند و داعیه تولیت داشتند و نماز آنها که بهترین و شریفترین حالات است عند البیت همان مکاء و تصدیه بود.
مطلب دیگر آن است که برخی مکاء را به آن معنای قبیح حمل کردهاند صوت قبیح ولی ادب قرآن منزه از آن است که این کلمات را به کار ببرد در ﴿فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ﴾ آنجا هم برخیها به یک معنای قبیحی خواستند کفار را تقبیح کنند و تحقیر کنند آیه را بر او تطبیق کردند که سیدنا الاستاد آنجا هم همین گرچه اینجا هم این فرمایش را مرحوم علامه ندارند آنجا دارند که قرآن ادبش بالاتر از آن است که بخواهد کسی را تحقیر کند ولو به لفظ قبیح هرگز این الفاظ قبیح را قرآن به کار نمیبرد آنجا عصف مأکول را به یک معنای قبیحی معنا کردهاند ایشان میفرمایند نه عصف مأکول معنایش همان کار خرده است نه یک کار فلان شده که معنای قبیحی را به همراه دارند اینجا هم مکاء را خواستند در المنار هم آمده متأسفانه یک معنای قبیحی برایش ذکر بکنند ادب قرآن منزه از این گونه از تعبیرات است بر فرض آنها هم یک چنین کاری را بکنند قرآن تعبیر نمیکند که آنها نمازشان این صدا و این صوت است خب ﴿فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ﴾ چون قرآن کتاب تبشیر و انذار با هم است رحمت خدا با نقمت او آمیخته است اگر سخن از تعذیب است راه برای رهایی از عذاب را ذکر میکند هم قبلاً ذکر فرمود فرمود اگر چنانچه آنها استغفار کنند و برگردند از عذاب الهی میرهند هم الآن راه حل نشان میدهند ولی میفرمایند به اینکه اینها درصدد طی آن راه حل نیستند ما روش آنها را ذکر میکنیم باز راه حل را هم بازگو میکنیم در آیات قبل فرمود که یعنی آیه 31 فرمود: ﴿وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا﴾ اینکه چیزی نیست این اسطوره است ما حالا فرصت نداریم مثل این حرف بزنیم اگر فرصت میکردیم وقتمان اجازه میداد مثل این اساطیر ـ معاذ الله ـ میآوردیم آنگاه ذات اقدس اله فرمود در قبال این تندروی اینها ما راه حل به آنها نشان میدهیم که اینها اگر استغفار کنند از آن عذاب الهی میرهند باز دوباره برگشت فرمود که تلاش و کوشش آنها این است که نور خدا را خاموش کنند به مقصد نمیرسند ولی باز ما راه حل به ایشان نشان میدهیم اول تندروی آنها را ذکر میکنند بعد راه حل نشان میدهند که شما اگر برگردید همه اعمال شما مشمول عفو الهی است یک عفو عمومی است به لحاظ اشخاص که خدا همه را عفو میکند اگر همه این افراد مسلمان بشوند یکی عفو عمومی است به لحاظ عقاید و اخلاق و اعمال یعنی تمام آن عقیدههای باطلی که داشتید الآن ذات اقدس اله از اینها صرفنظر کرد اخلاق باطلی که داشتید صرفنظر کرده اعمال باطلی که داشتید صرفنظر کرده است عبادتهایی که ترک کردید از شما قضا نمیخواهد این یک اصل عمومی است به لحاظ عقاید و اخلاق و اعمال و حقوق آن یک عفو عمومی است که به لحاظ افراد جامعه است که نظیر «اذهبوا انتم الطلقاء» که هر دو اصل حالا ذکر میشود غرض آن است که ذات اقدس اله در آن بخش قبلی فرمود اینها تندروی کردند خود را محکوم عذاب کرد ولی راه حل این است اگر استغفار بکنند عذاب الهی از آنها گرفته میشود الآن هم اینجا میفرماید که اینها تندروی میکنند گرفتار عذاب خواهند شد ولی اگر برگردند مهر ما و لطف ما شامل آنها خواهد شد که این چهار مطلب دو به دو هماهنگاند اول بیان سیرت باطنی آنها و بیان وعید الهی و غضب الهی بعد راه حل نشان دادن این دو مطلب بود که سابقاً گذشت الآن هم مشابه آن دو مطلب اینجاست که روش بد و زشت آنها را ذکر میکند میفرماید درصدد خاموش کردن نور الهیاند و خود را مستحق عذاب الهی میکنند بعد هم راه حل نشان میدهد که اگر توبه بکنند مهر ما و لطف ما دوباره برمیگردد فرمود: ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ کفار تلاش و کوششان این است که از راه کمکهای مالی و دسیسههای نظامی و مانند آن این نور را خاموش کنند در سوره توبه و صف با دو تعبیر مختلف فرمود کفار درصدد خاموش کردن نور الهیاند اراده میکنند که نور خدا را خاموش کنند ﴿یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا﴾ یک، ﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا﴾ دو، آنجا که دارد ﴿یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا﴾ این اراده آنها مستقیماً به آن هدف خورده که دیگر لام در کار نیست ... نور خدا را خاموش کنند اسلام را از بین ببرند اینجا که دارد ﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا﴾ یعنی تلاش و کوششان این است زحمت میکشند مقدماتی را فراهم میکنند هدفشان این است که نور خدا را خاموش بکنند که با لام ذکر شده اما حالا آن برنامهها چیست آن کارهایی که میخواهند با آن کار نور خدا را خاموش بکنند چیست به طور متفرق در بخشهای قرآن کریم آن ابزار و وسایل و علل ذکر شده یکی از آن موارد همین است ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ یعنی تلاش و کوشش مالی دارند تلاش و کوشش بدنی دارند هم عُده دارند هم عِده دارند و مقدمات فراهم میکنند تا نور خدا را خاموش بکنند ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ میگویند بعد از اینکه ابا سفیان از آن معرکه جان سالم به در برد و مال التجاره را به سلامت از راه کناره دریا به مکه رساند عده زیادی را از این احاویش و ... حبشه و مانند آن استخدام کرد گذشته از آن نیروهای رزمی خود حجاز از آن مهاجرین هم کمک گرفت از حبشیها هم کمک گرفت تا جنگ بدر را راه اندازی کند جنگ احد را راه اندازی کند و مانند آن اموال فراوانی را صرف کرد ﴿لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ این صد عن سبیل الله غیر از آن صد عن المسجد الحرام است صد عن المسجد الحرام در مکه بود چون آنها داعیه تولیت داشتند و مسجد الحرام هم در اسارت آنها بود به آسانی راه را میبستند اما این صد عن سبیل الله وسیعتر از صد عن المسجد الحرام است میخواهند اصلاً راه خدا را ولو در مدینه هم که شد ببندند و این چراغ را خاموش کنند ذات اقدس اله فرمود اینها تلاش و کوششان این است کمکهای مالی هم میکنند نیرو بسیج میکنند برای خاموش کردن چراغ الهی و بستن راه خدا ﴿فَسَیُنْفِقُونَها﴾ این کار را میکنند اما ﴿ثُمَّ تَکُونُ﴾ همین اموال ﴿عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُون﴾ مرحله اول شکست مالی و اقتصادی آنها است که این انفاق اموال بی اثر است بی اثر است نه به این معناست که بدون پیروزی برمیگردند بلکه شکست خورده برمیگردند ﴿ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ پس بخش اول این است که از این انفاق اعمال طرفی نمیبندند به سود اینها نخواهد بود بلکه حسرت است بخش دوم این است که نه تنها سودی نمیبرند بلکه شکست خورده برمیگردند عدهای هم کشته میشوند بخش سوم آن است که این دیگر ناظر به مسائل کلامی است نه تنها مالهایی که انفاق کردند به سود اینها نبود نه تنها شکست نظامی بر اینها تحمیل میشود بلکه در قیامت هم به جهنم میروند ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ منتهی این یک قانون کلی است که شامل صنادید قریش و دیگران هم میشود و شامل کسانی که این بحث کلامی است شامل کسانی که در جنگ شرکت کردند یا در جنگ شرکت نکردند میشوند چون محورش کفر است آنها که دسیسه نظامی داشتند علیه نظام اسلام سه امر دارند یعنی ﴿ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ بعد در جمع کفار هم به جهنم میروند آنها که در دسیسههای نظامی علیه اسلام کاری نکردند فقط کفر پیشه بودند جزء این مجموعه کفروا هستند که ﴿إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ لذا نفرمود ثم الی جهنم یحشرون بلکه این اسم ظاهر را آورد چون اختصاصی به همان صنادید قریش و مانند آن ندارد این ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ﴾ ناظر به کسانی است که دسیسه سیاسی و نظامی دارند علیه اسلام لذا اینها سه حکم دارند که دو حکمش در دنیاست یک حکمش هم در آخرت دو حکمی که در دنیاست این است که ﴿ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً﴾ این یک، ﴿ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ این دو، حکم سوم که حکم کلامی است این است که به جهنم میروند محشور میشوند اما سایر کفاری که در این مسایل و دسیسههای سیاسی نظامی علیه اسلام تلاش و کوشش نکردند آن دو تا حکم اول را ندارند که اینها مالی را صرف نکردند تا بشود حسرت به جنگ نیامدند تا شکست بخورند ولی چون کافرند گرفتار جهنم خواهند بود به این مناسبت دیگر به ضمیر اکتفا نکرده است نفرموده ثم الی جهنم یحشرون بلکه اسم ظاهر را ذکر فرمود فرمود: ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا﴾ چه این گروهی که ﴿یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ﴾ باشد چه دیگران چه آنها که در جنگ شرکت کردند در جنگ علیه اسلام شرکت کردند چه آنها که در جنگ علیه اسلام شرکت نکردند بالأخره اصل کلی این است که ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ خواه این گروه خواه گروههای دیگر خب آن بر اساس این است که در جنگ بالأخره به هر نحوه دخالت کردند ولی اینها اصلاً در جنگ نبودند قبلاً از جنگ بودند یا بعد از جنگ آمدند اصلاً در جریان جنگ حضور نداشتند جزء کفار بودند فرمود: ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ خب اینکه فرمود: ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ﴾ سه خسارت گرفتار این شد این سه خسارت باعث میشود که در جمله بعد که به صورت حصر آمده آیه 37 ﴿أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾ وضع روشنی پیدا کند این کارها را ذات اقدس اله انجام میدهد که ﴿وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ کفر خبث است اسلام طیب است کافر خبیث است و اسلام و مسلمان طیب است و مانند آن در مقام علمی که ذات اقدس اله بکل شیء علیم است ﴿لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ﴾ به هر فردی فرمود که همین که وارد هر کاری میخواهید بشوید ما شاهدیم نه تنها عالمیم ﴿إِلاّ کُنّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفیضُونَ فیهِ﴾ همین که میخواهید وارد قرآن بشوید قرآن بخوانید ما آنجا حاضریم این در سورهٴ مبارکهٴ یونس هست که فرمود هر کاری بخواهید بکنید ما آنجا حاضریم این علم الهی اما تمیز خارجی و جدا کردن این یک صحنه خاص میطلبد ﴿لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ در عین نه در علم در علم خدا که ذات اقدس اله به کل شیء علیم است این یک امتیاز خارجی است امتیاز عینی است در مقام فعل خداست نه در مقام ذات ﴿لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ مثل اینکه در قیامت هم میفرماید ﴿وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾ الآن با هماند الآن با هماند مومن و کافر با هماند منافق و مخلص با هماند طیب و خبیث با هماند کسی اینها را نمیشناسد که ولی یک صحنهای میرسد که ﴿وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾ میرسد و این خبیثها را یکجا جمع میکنند این طیبها را هم یکجا میبرند و این خبیثها را روی هم میچینند و طعمه جهنم میکنند ﴿لِیَمیزَ اللّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ﴾ بعد فرمود: ﴿وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ﴾ اینها را انباشته میکنند ﴿فَیَرْکُمَهُ جَمیعًا﴾ اینها را متراکم میکنند مثل دو پشته هیزم بعد اینها را هم تحویل جهنم میدهند ﴿فَیَرْکُمَهُ جَمیعًا فَیَجْعَلَهُ فی جَهَنَّمَ﴾ یعنی این جمیع را در جهنم قرار میدهند با هم آنجا که رسیدند دیگر ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ آنگاه معلوم میشود از اینکه ضمیر فصل آورده و با الف و لام خبر را ذکر کرده نشانه خسارت کامل است ﴿أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾ برای اینکه تلاش و کوشش کردهاند مال کسب کردند برای اطفاء نور خدا موفق نشدند نه تنها پیروز نشدند بلکه شکست خوردند نه تنها شکست خوردند و مالشان به هدر رفته به جهنم رفتند نه تنها به جهنم رفتند بلکه همهشان با اربابها یکجا مثل یک پشته هیزم تحویل جهنم داده شدند خب در نوبتهای قبل در سالهای قبل گویا اشاره شد اینکه گفته شد «الدنیا مزرعة الآخره» این هم یک بیان تشبیهی است در مزرعه مگر یک کشاورز چه میکند اول بعد از شیار و بذرافشانی و آبیاری تلاش و کوشش میکند تا اینها سبز بشوند اینها اگر سبز شدند بالأخره پوست و مغز با هماند اینطور نیست که حالا پوست و مغز از هم جدا باشند که برای اینکه پوست و مغز از هم جدا بشود اینها را درو میکنند وقتی درو کردند اینها را میبرند در انبار تا کم کم فرصت مناسبی پیش بیاید اینها را ببرند خرمن و بکوبند و پوسته را از مغز جدا کنند بعد از اینکه اینها را انبار کردند و آماده شد اینها را از انبار میآورند در خرمن میکوبند و پوستها از مغز جدا میشود مغزها از پوست جدا میشود مغز را مصرف انسان بکنند به بازار عرضه میکنند آن پوسته را هم میسوزانند این کاری است که یک کشاورز میکرد در جریان دنیا نسبت به آخرت هم میگویند که همین چهار پنج امر هست الآن ساقهها سبزند ﴿وَ اللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ اْلأَرْضِ نَباتًا﴾ وقتی الآن انسان میبیند در یک کشوری چند میلیون مردم زندگی میکنند مثل چند خوشه گندم هست چند خوشه جو و برنج اینها پوستهایش از مغزهایش مشخص نیست مرگ که فرا میرسد ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ موقع درو این خوشههاست اینها را درو میکند وقتی که اینها را درو کردند یعنی اینها مردند اینها را میبرند در انبار که قبرستان انبار مردهها است بعد هم موقع قیامت که فرا میرسد اینها را از قبرستان درمیآورند در ساحره قیامت خرمنکوبی شروع میشود ﴿وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ﴾ ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ بدها یک طرف خوبها یک طرف بدها را به طرف جهنم و خوبها را هم به طرف بهشت این میشود دنیا مزرعه آخرت اینطور نیست که آن همانطوری که پوست و مغز با هم است آنجا هم با هم باشند بالأخره میکوبند جدا میکنند و انبار میکنند اینها که الآن در قبرستاناند در حقیقت در انبارند وقتی صحنه قیامت فرا میرسد اینها از اجزاء به صورت انبار به این خرمنکوبگاه جای کوبیدن خرمن میآیند آن وقت مشخص میشود چه کسی مومن بود و چه کسی غیر مومن اینها که در تمام این بخشها خسارت دیدند خاسر کامل همینها هستند ﴿أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون﴾ خب در نوبتهای قبل ملاحظه فرمودید ذات اقدس اله بعد از اینکه روش تلخ کفار را ذکر فرمود: ﴿وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا﴾ و استحقاق اینها را برای یک کیفر تلخ ذکر فرمود راه حل نشان داد فرمود اگر اینها استغفار بکنند از عذاب ما برمیگردد ﴿وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ الآن هم راه حل نشان داد فرمود تا دیر نشده برگردند ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا﴾ همین کفاری که سه چهار خسارت پشت سر هم تعقیبشان میکرد ﴿إِنْ یَنْتَهُوا﴾ الآن هم اگر برگردند ما از همه گذشتههای اینها صرف نظر میکنیم ﴿إِنْ یَنْتَهُوا﴾ یعنی ینتهوا عن الکفر چون این تعلیق به حکم نشانه آن است که برای چه برگردند یک وقتی میگویند که به زید بگو اگر صرف نظر کنی خب جای سؤال است که خب از چه صرف نظر کند ولی یک وقت است که به این سارق بگو اگر صرف نظر کنی اگر برگردی یعنی دست از سرقت برداری به این معتادها بگویید اگر برگردید یعنی اگر از اعتیاد برگردید چون اسامی که نیامده عنوان آمده عنوان که آمده دیگر لازم نیست که متعلق ذکر بشود که این ینتهوا از چه معلوم است وقتی به کفار میگویند اگر برگردی یعنی از کفر برگردی ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواإِنْ یَنْتَهُوا﴾ در بخشهای دیگر که یک چنین قیدی نیامده نظیر سورهٴ مبارکهٴ بقره فرمود که ﴿فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ﴾ درباره ربا و امثال ربا ان ینتهوا یعنی ان ینتهوا عن الکفر دیگر ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا﴾ به کفار بگو اگر دست بردارند یعنی از کفر دست بردارند خب این درباره دنیاست اما آنها کسانیاند که خیلی از آنها بودند که کفار بودند و برگشتند غالب مسلمین صدر اسلام که دوران جوانیشان را به شرک گذراندند همانها بودند که توبه کردند و برگشتند همانها بودند که کم کم ﴿یَدْخُلُونَ فی دینِ اللّهِ أَفْواجًا﴾ یک گروه خاصی هم هستند که عناد در آنها رسوخ کرده اینها کسانیاند ﴿سَواءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ﴾ وگرنه خیلیها بودند که ﴿یَدْخُلُونَ فی دینِ اللّهِ أَفْواجًا﴾ و همه مسلمانهای صدر اسلام سابقه شرک داشتند دیگر مگر کسانی که نظیر وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) که «کرم الله وجهک» یعنی «کرم الله وجهه ان یسجد غیر الله» خب اینها کم بودند وگرنه دیگران همان مشرکین بودند که توبه کردند و به اسلام روآوردند دیگر ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواإِنْ یَنْتَهُوا﴾ یعنی ان ینتهوا عن الکفر ﴿یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ﴾ این ﴿یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ﴾ که اطلاق دارد همه عقاید و اخلاق و مسایل فقهی و حقوقی که مربوط به حوزه اسلام و کفر است این برمیگردد آن قاعده معروف «الاسلام یجب ما قبله» هم همین چهار محور را میگیرد یعنی بخش عقیده بخش اخلاق بخش حقوق بخش فقه آن حوزههای چهارگانهای که مربوط به اسلام و کفر است این عفو عمومی شده اما بخشهایی که مربوط به اسلام نیست اسلام او را امضاء کرده خودش نیاورده جزء احکام تأسیسی اسلام نیست اینها که بخشوده نمیشود بیان ذلک این است که این قاعده جبر که «الاسلام یجب ما قبله» و هم چنین اینگونه از آیات هر چند اطلاق داشته باشد در مدار خاص خود اطلاق دارد یعنی اگر کسی از نظر عقیده کافر بود و از نظر اخلاق فاسد بود و از نظر حقوق و فقه احکام عبادی و حقوقی اسلام را رعایت نمیکرد یعنی اهل نماز و روزه و حج نبود اهل زکات و خمس و سهم امام و کفارات و وجوه شرعی نبود همه این حقوقها بخشوده شد همه آن اعمالی که قضا دارد بخشوده شد همه آن سیئات اخلاقی بخشوده شد همه آن عقاید الحادی بخشوده شد در این چهار بخش اما اگر یک حق مردمی به عهده او بود یعنی همین شخص کافر قبلاً رفته از کسی زمین خریده نسیه خانه خریده نسیه اقساطی بدهکار است این دیگر «الاسلام یجب ما قبله» نیست تا مال مردم را ندهد این چون اسلام نیاورده بود اسلام آمده این تأسیسات عقلا را امضاء کرده آن حقوق اسلامی بخشوده میشود نه حقوق مردمی حالا اگر کسی مسلمان شده بگوید «الاسلام یجب ما قبله» یعنی همانطور که من خمس و زکات ندادم بخشیده شدم کفارات ندادم بخشوده شدم و وجوه دیگر به عهده من بود بخشوده شدم مال مردم هم که در ذمه من است هم بخشوده بشود آن مال مردم که جزء حقوق اسلامی نبود آن را اسلام امضاء کرده است پس نه قانون جبر چنین اطلاقی دارد نه اطلاق این آیه فراتر از این چهار بخش است غیر از عقاید غیر از اخلاق غیر از حقوق غیر از فقه اسلامی مشمول این مغفرت نیست و آن قسمتها هر چه باشد مشمول مغفرت است ﴿قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواقُلْ لِلَّذینَ کَفَرُواإِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ یَعُودُوا﴾ یعنی یعودوا الی القتال نه یعنی یعودوا الی الکفر چون دیگر اینها از کفر صرف نظر نکردند سخن از ارتداد نیست که اینها از کفر برگشته باشند و مسلمان شده باشند دوباره مرتد شده باشند این یعودو یعنی ان یعودو به همان ﴿یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ﴾ به همان وضع پیشین برگردند سنت الهی هم همان است سخن از ارتداد نیست اینها که برنگشتند به اسلام تا یعودوا یعنی دوباره به کفر برگردند اینها اگر چنانچه موقتاً از آن توطئه دست بردارند دوباره دست به آن توطئه بزنند باز همین سنت الهی است سنت اولی همین است سنت اولی مال همین مرتدها نیست سنت اولی درباره کسانی است که مهاجم به اسلاماند مشرک صرف مشرک که عذاب دنیایی نمیبیند که شکست نمیخورد مگر اینکه کسی بیاید جنگ بکند دیگر مشرک فقط معذب است اما اینکه ﴿ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ﴾ این مال مهاجمین است عقاید بخشوده میشود کفر بخشوده شد مال عذاب قیامت است دیگر کفر دیگر عذاب دنیایی ندارد عقیده که عذاب دنیایی ندارد که خب همه اینها مربوط به کسی است که قبلاً مبتلا بود و برگشت و مسلمان شد و الآن این چهار قسم در بخشهای اسلامی است ﴿وَ إِنْ یَعُودُوا﴾ یعنی یعودوا الی القتال به همان توطئه مشئومشان برگردند آن وقت اینجا به عنوان فعل ماضی از یک حقیقت الهی که تخلفناپذیر است به فعل ماضی یاد کرده است چون این ... محقق الوقوع در حکم ماضی است ﴿فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ اْلأَوَّلین﴾ یعنی .. آن روشی که درباره گذشتهها بود ما آن روش را احیا میکنیم ما در سورهٴ مبارکهٴ شعراء که بسیاری از عذابها را ذکر میکند میفرماید امت فلان قوم بدرفتاری کردند ما چنین عذابی را فرستادیم امت فلان پیغمبر بدرفتاری کردند ما چنین عذابی را فرستادیم این درباره همانهاست ﴿فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ اْلأَوَّلینَ﴾.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است