روایتگری شهید صیاد شیرازی با موضوع "نقش معنویت در جنگ"
شهید صیاد شیرازی روایت می کند:
«فرماندهان ارتش و سپاه شب هنگام در سوسنگرد جلسه ای برگزار کردند. موضوع بحث چگونگی تامین نیرو برای تنگه چذابه بود که سه چهار ساعت طول کشید و آخر به نتیجه ای نرسیدیم. یکی از برداران طلبه که بعدا شهید شد با سخن خود جلسه را قطع کرد و گفت: آقایان! شما بحث ها را کردید و کسی حرف جدیدی ندارد! چرا به دعای توسل تمسک نکنیم؟»
شهید صیاد شیرازی از حال و هوای دعای توسل منقلب شده بود و احساس حقارت می کرد؛ مخصوصا از دیدن پیرمردی 58 ساله که چنان گریه می کرد و دل شکسته بود که او را تحت تاثیر قرار داده بود؛ او دلش از جوان های انقلاب بیشتر شکسته بود و ارتباطش با ائمه (ع) برقرار شده بود. او فرمانده 92 زرهی آن زمان شهید سر تیپ نیاک بود.
امام خمینی (ره) با شنیدن این خاطره توصیه فرمودند: « این رجعت انسان به فطرتش هست. این ها حقیقت را دیده اند و قلبشان نورانی شده است. شما بروید و بیشتر از این فضا استفاده کنید».
شهید صیاد شیرازی روایت می کند:
«فرماندهان ارتش و سپاه شب هنگام در سوسنگرد جلسه ای برگزار کردند. موضوع بحث چگونگی تامین نیرو برای تنگه چذابه بود که سه چهار ساعت طول کشید و آخر به نتیجه ای نرسیدیم. یکی از برداران طلبه که بعدا شهید شد با سخن خود جلسه را قطع کرد و گفت: آقایان! شما بحث ها را کردید و کسی حرف جدیدی ندارد! چرا به دعای توسل تمسک نکنیم؟»
شهید صیاد شیرازی از حال و هوای دعای توسل منقلب شده بود و احساس حقارت می کرد؛ مخصوصا از دیدن پیرمردی 58 ساله که چنان گریه می کرد و دل شکسته بود که او را تحت تاثیر قرار داده بود؛ او دلش از جوان های انقلاب بیشتر شکسته بود و ارتباطش با ائمه (ع) برقرار شده بود. او فرمانده 92 زرهی آن زمان شهید سر تیپ نیاک بود.
امام خمینی (ره) با شنیدن این خاطره توصیه فرمودند: « این رجعت انسان به فطرتش هست. این ها حقیقت را دیده اند و قلبشان نورانی شده است. شما بروید و بیشتر از این فضا استفاده کنید».
کاربر مهمان