- 90
- 1000
- 1000
- 1000
نکاتی از نامه 31 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام، 28
سخنرانی حجت الاسلام محمدجواد نظافت با موضوع «نکاتی از نامه 31 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام»، جلسه بیست و هشتم: انجام تکلیف، سال 1403
نامه سی و یک نهج البلاغه را داریم بحث میکنیم. به اینجا رسیدیم که حضرت فرمودند: «أکثِرِ الإستِخارَة» زیاد استخاره کن. خب این بحث خیلی مهمی است. چرا؟ حضرت فرمود: زیاد طلب خیر داشته باش. چون ما انسانیم و مختاریم، چون مختار و آزاد هستیم، همیشه سر دوراهیها قرار میگیریم و همیشه انتخاب بکنیم و بهترین انتخاب هم، انتخاب خیر است. خیر یک عنوانی است که همه خوبیها را تحت پوشش خودش قرار میدهد و لذا همه باید دنبال این باشند که کشف کنند این خیر چه چیزی هست. صد درصد دو راهیها، این طرف خیر است یا آن خیر است. خیر همانی است که خدای متعال به آن رضایت دارد، خیر همانی است که خدای متعال از ما میخواهد. خیر همانی است که مصلحت دنیا و آخرت ما در آن است. خب گاهی ما بین دو تا خوب قرار میگیریم، بین دو تا خوب باز باید دنبال کشف خوبترین باشیم. گاهی بین خوب و بد قرار میگیریم، باید بفهمیم چطور خوب است، خوب را انتخاب کنیم. گاهی بین دو تا بد قرار میگیریم، عرض کردیم بین دو تا بد، آن بدی که خوب هست باید انتخاب کرد.
«لَیْسَ الْعاقِلُ مَن یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَلکِنَّ الْعاقِلَ مَن یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّینِ» عاقل کسی نیست که خوب را از بدی تشخیص بدهد، یعنی این کف عقلانیت است که انسان بتواند بفهمد کدام خوب هست، کدام شر است، خیر و شر را بفهمد. مهم ترش این هست که بین دو تا شر اگر گیر کرد، عقلش بگوید کدام شر را انتخاب کند. که عرض کردیم مراحلی دارد و گامهایی دارد تشخیص خیر، تفکر و تعقل میخواهد، مشورت و استفاده از فکر دیگران و عقل دیگران میخواهد. سومش نگاه به عواقب الامور است، یعنی هر موضوعی که پیش میآید، میگوییم اگر از این راه برویم، ته آن چه میشود؟ از آن راه برویم آخرش چه میشود؟ این روایت را داریم برای آن، که پیامبر اعظم فرمودند: «إذا عظمت الأمر فتدبر عاقبة» هر تصمیمی که میخواهی بگیری به عاقبتش نگاه کن، یعنی عاقبتنگر باش، معال اندیش باش، فقط این لحظه ها را نبین، بسیاری از آدمها گرفتار آن لحظه میشوند. لذتهای لحظهای آنها را غافل میکند از تبعات لذتهای بد و عاقل نتیجه گراست، یعنی مسیری را انتخاب میکند که علاوه بر اینکه شرعی است به نتیجه مطلوب هم برسد. نتیجه گرایی بسیار مهم تر است حالا در هر مسیری. سؤال این هست که نتیجه گرا باشیم یا تکلیف گرا؟ یک بحثی همیشه بین متدینین بوده است که ما نتیجه گرا باشیم یا تکلیف گرا باشیم؟ جواب این هست که تکلیف ما این است که نتیجه گرا باشیم. تکلیفمان این هست که نتیجه گرا باشیم، یعنی از راهی برویم که نتیجه را به دست بیاوریم. به عبارت دیگر تکلیف گرایی و نتیجه گرایی مقابل هم نیستند، متضاد نیستند، در طول هم هستند، چون تکلیف ما این است که مسیری را انتخاب کنیم که نتیجه بگیریم. حالا در هر زمینهای، یک اشکالی بعضیها میکنند، میگویند: حضرت امام رحمت الله علیه، یک جمله معروفی دارند که ما مامور به تکلیف هستیم، نه نتیجه. امام نخواستند بگویند که شما دنبال نتیجه نباشید، امام خواستند بگویند اگر شما تلاش کردید بفهمید از چه راهی به نتیجه میرسید، بفهمتان عمل کردید. حالا آمد و نرسیدید، «اَلعبدُ یُدَبِّرَ وَ اللهُ یُقَدِّرَ» خدا یک جور دیگر، تقدیر را رقم زد، غصه نخورید.
نامه سی و یک نهج البلاغه را داریم بحث میکنیم. به اینجا رسیدیم که حضرت فرمودند: «أکثِرِ الإستِخارَة» زیاد استخاره کن. خب این بحث خیلی مهمی است. چرا؟ حضرت فرمود: زیاد طلب خیر داشته باش. چون ما انسانیم و مختاریم، چون مختار و آزاد هستیم، همیشه سر دوراهیها قرار میگیریم و همیشه انتخاب بکنیم و بهترین انتخاب هم، انتخاب خیر است. خیر یک عنوانی است که همه خوبیها را تحت پوشش خودش قرار میدهد و لذا همه باید دنبال این باشند که کشف کنند این خیر چه چیزی هست. صد درصد دو راهیها، این طرف خیر است یا آن خیر است. خیر همانی است که خدای متعال به آن رضایت دارد، خیر همانی است که خدای متعال از ما میخواهد. خیر همانی است که مصلحت دنیا و آخرت ما در آن است. خب گاهی ما بین دو تا خوب قرار میگیریم، بین دو تا خوب باز باید دنبال کشف خوبترین باشیم. گاهی بین خوب و بد قرار میگیریم، باید بفهمیم چطور خوب است، خوب را انتخاب کنیم. گاهی بین دو تا بد قرار میگیریم، عرض کردیم بین دو تا بد، آن بدی که خوب هست باید انتخاب کرد.
«لَیْسَ الْعاقِلُ مَن یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَلکِنَّ الْعاقِلَ مَن یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّینِ» عاقل کسی نیست که خوب را از بدی تشخیص بدهد، یعنی این کف عقلانیت است که انسان بتواند بفهمد کدام خوب هست، کدام شر است، خیر و شر را بفهمد. مهم ترش این هست که بین دو تا شر اگر گیر کرد، عقلش بگوید کدام شر را انتخاب کند. که عرض کردیم مراحلی دارد و گامهایی دارد تشخیص خیر، تفکر و تعقل میخواهد، مشورت و استفاده از فکر دیگران و عقل دیگران میخواهد. سومش نگاه به عواقب الامور است، یعنی هر موضوعی که پیش میآید، میگوییم اگر از این راه برویم، ته آن چه میشود؟ از آن راه برویم آخرش چه میشود؟ این روایت را داریم برای آن، که پیامبر اعظم فرمودند: «إذا عظمت الأمر فتدبر عاقبة» هر تصمیمی که میخواهی بگیری به عاقبتش نگاه کن، یعنی عاقبتنگر باش، معال اندیش باش، فقط این لحظه ها را نبین، بسیاری از آدمها گرفتار آن لحظه میشوند. لذتهای لحظهای آنها را غافل میکند از تبعات لذتهای بد و عاقل نتیجه گراست، یعنی مسیری را انتخاب میکند که علاوه بر اینکه شرعی است به نتیجه مطلوب هم برسد. نتیجه گرایی بسیار مهم تر است حالا در هر مسیری. سؤال این هست که نتیجه گرا باشیم یا تکلیف گرا؟ یک بحثی همیشه بین متدینین بوده است که ما نتیجه گرا باشیم یا تکلیف گرا باشیم؟ جواب این هست که تکلیف ما این است که نتیجه گرا باشیم. تکلیفمان این هست که نتیجه گرا باشیم، یعنی از راهی برویم که نتیجه را به دست بیاوریم. به عبارت دیگر تکلیف گرایی و نتیجه گرایی مقابل هم نیستند، متضاد نیستند، در طول هم هستند، چون تکلیف ما این است که مسیری را انتخاب کنیم که نتیجه بگیریم. حالا در هر زمینهای، یک اشکالی بعضیها میکنند، میگویند: حضرت امام رحمت الله علیه، یک جمله معروفی دارند که ما مامور به تکلیف هستیم، نه نتیجه. امام نخواستند بگویند که شما دنبال نتیجه نباشید، امام خواستند بگویند اگر شما تلاش کردید بفهمید از چه راهی به نتیجه میرسید، بفهمتان عمل کردید. حالا آمد و نرسیدید، «اَلعبدُ یُدَبِّرَ وَ اللهُ یُقَدِّرَ» خدا یک جور دیگر، تقدیر را رقم زد، غصه نخورید.


تاکنون نظری ثبت نشده است