- 484
- 1000
- 1000
- 1000
ماجرای یک جنایت قانونی، جلسه چهارم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «ماجرای یک جنایت قانونی»، جلسه چهارم: ریشهی واقعهی کربلا، سال 1403
ما با یک پدیدهای طرف هستیم که از این جهت در جهان اسلام بینظیر است که شخصی در این سطح کشته میشود ولی آن قتل «ترور» نیست. ترور اینطور است که کسی به گردن نمیگیرد و ناگهانی و غافلگیرانه است، اما نمیشود شخصی را مدّتی محاصره کرد و بعد او را وسط روز کشت. هزار مرتبه خاک بر فرق من و تمثیل من، و صدهزار مرتبه نستجیربالله، در قتلهایی که قبلاً رخ داده است، قتل عثمان با یک درجه پایینتر اینطور است.
برای اینکه شما ببینید جامعه چه نگاهی به سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دارد. ضمن اینکه در قضیهی عثمان حکمی صادر نشده است. اگر قتل عثمان را تحلیل بفرمایید، حدود چهل روز وسط شهر مدینه محاصره بود و هیچ کسی به یاری او نیامد، تازه آنجا حکمی صادر نشده بود. یعنی از نگاه مردم مدینه یک جرثومهی فساد را محاصره کردند. همه او را رها کرده بودند و او را غیر قابل دفاع میدانستند، یعنی کسی که ارزش دفاع کردن ندارد. اگر ارزش دفاع کردن داشت که باید حتماً دفاع میکردند.
از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم نقل است که فرمود من نه خوشحال هستم و نه ناراحت. یعنی اصلاً انگار نه انگار! این جمله یعنی اینکه قتلِ عثمان برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ارزشِ خبری ندارد.
دیدنِ وقایع تاریخی به تحلیل کمک میکند. اینجا قصد قیاس کردن ندارم و میخواهیم با یکدیگر آن پدیده را ببینیم.
اینکه باید چقدر به مردم دروغ گفته باشند و آن مردمی که آمدهاند باید چقدر کینه داشته باشند که بتوانند مدّتی پسر پیغمبر را در روز محاصره کنند و آب را ببندند. اگر همان سی هزار نفری که در واقعهی کربلا بودند، میل نداشتند، هیچ کسی نمیتوانست این کار را کند. اینطور نیست که بگوییم هزار نفر این کار را کردند و بقیه تماشا کردند.
ما با یک پدیدهای طرف هستیم که از این جهت در جهان اسلام بینظیر است که شخصی در این سطح کشته میشود ولی آن قتل «ترور» نیست. ترور اینطور است که کسی به گردن نمیگیرد و ناگهانی و غافلگیرانه است، اما نمیشود شخصی را مدّتی محاصره کرد و بعد او را وسط روز کشت. هزار مرتبه خاک بر فرق من و تمثیل من، و صدهزار مرتبه نستجیربالله، در قتلهایی که قبلاً رخ داده است، قتل عثمان با یک درجه پایینتر اینطور است.
برای اینکه شما ببینید جامعه چه نگاهی به سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دارد. ضمن اینکه در قضیهی عثمان حکمی صادر نشده است. اگر قتل عثمان را تحلیل بفرمایید، حدود چهل روز وسط شهر مدینه محاصره بود و هیچ کسی به یاری او نیامد، تازه آنجا حکمی صادر نشده بود. یعنی از نگاه مردم مدینه یک جرثومهی فساد را محاصره کردند. همه او را رها کرده بودند و او را غیر قابل دفاع میدانستند، یعنی کسی که ارزش دفاع کردن ندارد. اگر ارزش دفاع کردن داشت که باید حتماً دفاع میکردند.
از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم نقل است که فرمود من نه خوشحال هستم و نه ناراحت. یعنی اصلاً انگار نه انگار! این جمله یعنی اینکه قتلِ عثمان برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ارزشِ خبری ندارد.
دیدنِ وقایع تاریخی به تحلیل کمک میکند. اینجا قصد قیاس کردن ندارم و میخواهیم با یکدیگر آن پدیده را ببینیم.
اینکه باید چقدر به مردم دروغ گفته باشند و آن مردمی که آمدهاند باید چقدر کینه داشته باشند که بتوانند مدّتی پسر پیغمبر را در روز محاصره کنند و آب را ببندند. اگر همان سی هزار نفری که در واقعهی کربلا بودند، میل نداشتند، هیچ کسی نمیتوانست این کار را کند. اینطور نیست که بگوییم هزار نفر این کار را کردند و بقیه تماشا کردند.
تاکنون نظری ثبت نشده است