- 209
- 1000
- 1000
- 1000
درس های عید قربان
سخنرانی حجت الاسلام محمدعلی فیض آبادی با موضوع «درس های عید قربان»، سال 1402
ذَٰلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ ۗ وَأُحِلَّتْ لَکُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا یُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ ۖ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ
این است (احکام حج) و هر کس اموری را که خدا حرمت نهاده بزرگ و محترم شمارد البته این برایش نزد خدا بهتر خواهد بود. و چهارپایان غیر آنچه تلاوت خواهد شد. همه برای شما حلال گردید، پس از پلید حقیقی یعنی بتها اجتناب کنید و نیز از قول باطل (مانند دروغ و شهادت ناحق و سخنان لهو و غنا) دوری گزینید.
خدا حرمت دارد. اگر کسی حرمت خدا را نگه ندارد و اهل گناه و آلودگی باشد هیچ کسی اینها را آدم حساب نمی کند و شخصیتی برای آنها قائل نیست. این سنت خداست. اگر کسی از خدا نترسد از بقیه می ترسد. کارمندی که از خدا نترسد از رئیسش می ترسد. اما اگر کسی حرمت خدا را نگه دارد و فقط از خدا بترسد تمام دنیا در برابر او کرنش خواهد کرد. ما در قرآن کریم ششصد قصه داریم که اگر به انها نگاه کنید خواهید دید که غالب قصه ها می خواهد از سطح این علم و دانش دنیایی چند قدم ببرد بالاتر. باید برویم ملکوتی و خدایی زندگی کنیم. ببینید وقتی بنده بنده باشد چه می شود. وقتی حرمت خدا را نگاه دارد ببینید که به کجاها نمی رسد. زمانی که حضرت یوسف علیه السلام را برادرانش داخل چاه انداختند رفتند به دنبال کار خودشان. آن چاه چاه آب شیرین نبود و شاید آب آن فقط برای کشاورزی و دامداری مناسب بود. مسیر چاه هم مسیر کاروان های تجاری نبود. خداوند تبارک و تعالی کاروانی را که تشنه بودند و در حال حرکت بر سر این چاه هدایت کرد. یوسف را از چاه بالا آوردند و به بازار بره فروشان مصر بردند تا به عنوان برده او را بفروشند. ارزان ارزان یوسف را فروختند. عزیز مصر از میان تمام خریداران یوسف او را خریداری کرد. قرآن می فرماید که اینگونه ما به یوسف مکنت دادیم.
ذَٰلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ ۗ وَأُحِلَّتْ لَکُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا یُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ ۖ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ
این است (احکام حج) و هر کس اموری را که خدا حرمت نهاده بزرگ و محترم شمارد البته این برایش نزد خدا بهتر خواهد بود. و چهارپایان غیر آنچه تلاوت خواهد شد. همه برای شما حلال گردید، پس از پلید حقیقی یعنی بتها اجتناب کنید و نیز از قول باطل (مانند دروغ و شهادت ناحق و سخنان لهو و غنا) دوری گزینید.
خدا حرمت دارد. اگر کسی حرمت خدا را نگه ندارد و اهل گناه و آلودگی باشد هیچ کسی اینها را آدم حساب نمی کند و شخصیتی برای آنها قائل نیست. این سنت خداست. اگر کسی از خدا نترسد از بقیه می ترسد. کارمندی که از خدا نترسد از رئیسش می ترسد. اما اگر کسی حرمت خدا را نگه دارد و فقط از خدا بترسد تمام دنیا در برابر او کرنش خواهد کرد. ما در قرآن کریم ششصد قصه داریم که اگر به انها نگاه کنید خواهید دید که غالب قصه ها می خواهد از سطح این علم و دانش دنیایی چند قدم ببرد بالاتر. باید برویم ملکوتی و خدایی زندگی کنیم. ببینید وقتی بنده بنده باشد چه می شود. وقتی حرمت خدا را نگاه دارد ببینید که به کجاها نمی رسد. زمانی که حضرت یوسف علیه السلام را برادرانش داخل چاه انداختند رفتند به دنبال کار خودشان. آن چاه چاه آب شیرین نبود و شاید آب آن فقط برای کشاورزی و دامداری مناسب بود. مسیر چاه هم مسیر کاروان های تجاری نبود. خداوند تبارک و تعالی کاروانی را که تشنه بودند و در حال حرکت بر سر این چاه هدایت کرد. یوسف را از چاه بالا آوردند و به بازار بره فروشان مصر بردند تا به عنوان برده او را بفروشند. ارزان ارزان یوسف را فروختند. عزیز مصر از میان تمام خریداران یوسف او را خریداری کرد. قرآن می فرماید که اینگونه ما به یوسف مکنت دادیم.
تاکنون نظری ثبت نشده است