سخنرانی حجت الاسلام مهدی حسن آبادی با موضوع «هیچ گریزی از مسافرت مرگ»، سال 1403
انسان هیچ گریزی از مسافرت مرگ ندارد. مرگ با این که از پیچیدگیهای عجیبوغریبی برخوردار است، انسان برای درک این حقیقت انکارناپذیر مسیر ساده اما دشوار را طی میکند.
عموم ما از مردن و مردگان میترسیم، یادآور شد: موقعی که مرگ حادث شود و روح از بدن انسان خارج شود، هیچکس به انسان و تمام امورات منتسب به او که تا پیشازاین بدان توجه میشد، توجهی نخواهد داشت، لباسی که در زمان حیات زیبایی آن در تن انسان جلوه میکرد، با مرگ فرد ارزش خود را از دست میدهد.
در دوره آخرالزمان مرگهای ناگهانی و جوانان گسترش مییابد. پیامبر اعظم صلیالله علیه و اله در روایتی دررابطهبا مرگ میفرمایند؛ انسان در برداشتن قدمهایش نباید هیچ اطمینانی از عدم درک مرگ داشته باشد. ملکالموت بهاندازه یک پلکزدن به کسی مهلت نمیدهد.
انسان ضعیف خلق شده است و با تمام قدرت و غرورش در مقابل کوچکترین مخلوقات هستی نمیتواند دفاعی از خود داشته باشد. انسانی که اولش نطفه، آخرش مردار و در میان زندگی حملکننده نجاسات است، نباید در مقابل خدا و نظام خلقت غرور برش دارد.
دنیا هیچ وفایی برای انسان ندارد، ابراز داشت: نگهداشتن دین در دنیا همچون نگهداشتن آتش در کف دست است؛ اگر انسان درست زندگی نکند، در این دنیا ایمانش عاریهای شکل خواهد گرفت و با کوچکترین تلنگری تضعیف میشود.
اگر انسان بهاندازه یکصدم توجهش به جسم به معنویات و نیازهای روحیاش توجه مینمود، عبور از دنیا برایش بسیار آسوده و حتی شیرین میبود. مسیر عبور از دنیا طولانی و برای انسان ناآشناست؛ لذا کسی که با باک خالی عمل وارد جاده آخرت میشود، از مرگ میترسد.
انسان هیچ گریزی از مسافرت مرگ ندارد. مرگ با این که از پیچیدگیهای عجیبوغریبی برخوردار است، انسان برای درک این حقیقت انکارناپذیر مسیر ساده اما دشوار را طی میکند.
عموم ما از مردن و مردگان میترسیم، یادآور شد: موقعی که مرگ حادث شود و روح از بدن انسان خارج شود، هیچکس به انسان و تمام امورات منتسب به او که تا پیشازاین بدان توجه میشد، توجهی نخواهد داشت، لباسی که در زمان حیات زیبایی آن در تن انسان جلوه میکرد، با مرگ فرد ارزش خود را از دست میدهد.
در دوره آخرالزمان مرگهای ناگهانی و جوانان گسترش مییابد. پیامبر اعظم صلیالله علیه و اله در روایتی دررابطهبا مرگ میفرمایند؛ انسان در برداشتن قدمهایش نباید هیچ اطمینانی از عدم درک مرگ داشته باشد. ملکالموت بهاندازه یک پلکزدن به کسی مهلت نمیدهد.
انسان ضعیف خلق شده است و با تمام قدرت و غرورش در مقابل کوچکترین مخلوقات هستی نمیتواند دفاعی از خود داشته باشد. انسانی که اولش نطفه، آخرش مردار و در میان زندگی حملکننده نجاسات است، نباید در مقابل خدا و نظام خلقت غرور برش دارد.
دنیا هیچ وفایی برای انسان ندارد، ابراز داشت: نگهداشتن دین در دنیا همچون نگهداشتن آتش در کف دست است؛ اگر انسان درست زندگی نکند، در این دنیا ایمانش عاریهای شکل خواهد گرفت و با کوچکترین تلنگری تضعیف میشود.
اگر انسان بهاندازه یکصدم توجهش به جسم به معنویات و نیازهای روحیاش توجه مینمود، عبور از دنیا برایش بسیار آسوده و حتی شیرین میبود. مسیر عبور از دنیا طولانی و برای انسان ناآشناست؛ لذا کسی که با باک خالی عمل وارد جاده آخرت میشود، از مرگ میترسد.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان