- 647
- 1000
- 1000
- 1000
شخصیت و سیره حضرت علی اکبر علیهالسلام
سخنرانی حجت الاسلام سیدجواد بهشتی با موضوع «شخصیت و سیره حضرت علی اکبر علیهالسلام»، سال 1400
در یازدهم شعبان سال 33 هجری در مدینه به دنیا آمد. امام حسین علیه السلام نامش را علی گذاشت. این را امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: از اولین حقهایی که فرزند به گردن پدر و مادر دارد، نام نیک است. امام حسین علیه السلام در جایی فرمود: اگر خدا هزار پسر به من بدهد همه را علی نام میگذارم. نام، یک نشانه جهت فکری ما هست. بُعد سیاسی و اجتماعی دارد، وقتی نام محمد چند سال قبل در پاریس فراوان شد، هراس کردند. در آمریکا و اروپا هم احساس کردند فقط این یک نام نیست، یک کلمه نیست و پشت آن یک فکری هست. در روزگاری که متأسفانه در منبرها دشنام به امیرالمؤمنین میدادند، این دوره جوانی حضرت علی اکبر علیه السلام است. امام حسین علیه السلام اصرار داشت فرزندانش را علی نام بگذارد تا این نام در تاریخ جاویدان بماند.
ما در چهار دهه که از انقلاب میگذرد، میتوانیم در مورد نامهایی که ایرانیها روی بچهها میگذارند تحلیل کنیم. مادرش لیلا دختر ابی مرّه، ابی مرّه پسر عروة بن مسعود است. یعنی حضرت علی اکبر علیه السلام یک جد پدری دارد که پیامبر است و یک جد مادری دارد به نام عروة بن مسعود، نقل شده پیامبر عزیز ما وقتی به سفر معراج رفتند در آسمانها عیسی بن مریم را دیدند و به زمین که آمدند، فرمودند: عیسی بن مریم را در قیافه عروة بن مسعود دیدم. به قول دکتر سنگری که کتاب «آئینه داران آفتاب» شرح شهدای کربلا را نوشتند، میفرمایند: حضرت علی اکبر به دو پیغمبر شباهت داشتند. هم پیامبر و هم عیسی بن مریم. عروة بن مسعود وقتی مسلمان شد اهل طائف بود، به مدینه که آمد اسلام آورد و از پیامبر یک خواهشی کرد. گفت: یا رسول الله، به من اجازه بده به طائف بروم و اسلام را تبلیغ کنم. پیغمبر فرمود: تو را میکشند. گفت: به من اعتماد دارند. به طائف آمد و اسلام را بیان کرد، شاید صبح روز بعد بود داشت اذان میگفت و در حال اذان گفتن او را تیرباران کردند. یعنی حضرت علی اکبر که اذان گوی ظهر عاشوراست، چون وقتی امام حسین از مکه به سمت عراق حرکت کردند به افراد مسئولیتهایی دادند. به یک نفر به نام حجاج بن مسروق مسئولیت اذان گویی دادند. تو مؤذن هستی، وقتها را مواظب باش، نمازهای جماعت، ولی قسمت نشد حجاج بن مسروق که اذان گوی ظهر عاشورا هم شود و قبل از ظهر به شهادت رسید.
این سهم حضرت علی اکبر شد که نماز ظهر عاشورا را اذان بگوید، اما رازهایی در تاریخ نهفته است. جدش عروة بن مسعود در حال اذان گویی به شهادت رسیده است. در تاریخ دیدم که اذان گفت و شهادتین گفت و بعد او را کشتند. رمقی داشت، از او پرسیدند: شهادت را چگونه یافتی؟ گفت: این کرامتی بود از جانب خدا و خبری بود که پیامبر به من داده بود. خواهش میکنم جسد مرا ببرید در کنار قبور شهدایی که در رکاب پیامبر کشته شدند دفن کنید. بعد از شهادتش، فرزندانش که یکی همین پدر لیلا هست، آمدند مدینه و قصه را برای پیغمبر تعریف کردند. پیغمبر دستور داد جسد او را به مدینه آوردند و کنار شهدا در مدینه به خاک سپردند.
در کشورهای اروپایی مثل اسپانیا، اجازه نمیدادند بعد از پانصد سال صدای اذان علنی شنیده شود، به صورت جمعی و انفرادی این روزها صدای اذان پخش میشود. در شهرها و روستاهای ما اگر نماز جماعت مقدور نیست، صدای اذان باید با افتخار بلند پخش شود. از جوانی حضرت علی اکبر چیزی که در تاریخ به آن رسیدیم، از پانزده سالگی مهمانسرایی به پا کردند، چون ما میگوییم حضرت علی اکبر شبیه پیغمبر است. پیغمبر چه صفاتی داشت، چه خلقیاتی داشت، یکی بخشندگی است. یکی صداقت، یکی امانت، یکی مظلوم دوستی، ظلم ستیزی، صفات پیامبر است، مهمان نوازی، شجاعت، همه امامان ما در این صفت با پیغمبر شباهت دارند. وقتی ائمه ما به سیرهشان مراجعه میکنیم یک فصلی دارند به نام بخشندگی. به ضعفا و به یتیمان و فقرا، حضرت علی اکبر از پانزده سالگی، مهمانسرایی داشت که مسافران خسته وقتی وارد مدینه میشدند به آن مهمانسرا میآمدند. شبیه جدش امیرالمؤمنین که مهمانسرایی داشت و قصههایی از آن مهمانسرا هست و امام مجتبی مسئول سفرهها بود. الآن در روزگار ما که انصافاً آدم به مردم خود افتخار میکند، مردم ایران در غالب شهرها از سلامتی خود گذشتند و ارزاق پخش میکنند و مواد ضد عفونی کننده پخش میکنند و این روحیه حضرت علی اکبر است. جوانهایی که در دانشگاهها، شب از روز نمیشناسند، دنبال پژوهش هستند. اینها مایه افتخار است که جوانها امروز در میدان هستند.
در یازدهم شعبان سال 33 هجری در مدینه به دنیا آمد. امام حسین علیه السلام نامش را علی گذاشت. این را امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: از اولین حقهایی که فرزند به گردن پدر و مادر دارد، نام نیک است. امام حسین علیه السلام در جایی فرمود: اگر خدا هزار پسر به من بدهد همه را علی نام میگذارم. نام، یک نشانه جهت فکری ما هست. بُعد سیاسی و اجتماعی دارد، وقتی نام محمد چند سال قبل در پاریس فراوان شد، هراس کردند. در آمریکا و اروپا هم احساس کردند فقط این یک نام نیست، یک کلمه نیست و پشت آن یک فکری هست. در روزگاری که متأسفانه در منبرها دشنام به امیرالمؤمنین میدادند، این دوره جوانی حضرت علی اکبر علیه السلام است. امام حسین علیه السلام اصرار داشت فرزندانش را علی نام بگذارد تا این نام در تاریخ جاویدان بماند.
ما در چهار دهه که از انقلاب میگذرد، میتوانیم در مورد نامهایی که ایرانیها روی بچهها میگذارند تحلیل کنیم. مادرش لیلا دختر ابی مرّه، ابی مرّه پسر عروة بن مسعود است. یعنی حضرت علی اکبر علیه السلام یک جد پدری دارد که پیامبر است و یک جد مادری دارد به نام عروة بن مسعود، نقل شده پیامبر عزیز ما وقتی به سفر معراج رفتند در آسمانها عیسی بن مریم را دیدند و به زمین که آمدند، فرمودند: عیسی بن مریم را در قیافه عروة بن مسعود دیدم. به قول دکتر سنگری که کتاب «آئینه داران آفتاب» شرح شهدای کربلا را نوشتند، میفرمایند: حضرت علی اکبر به دو پیغمبر شباهت داشتند. هم پیامبر و هم عیسی بن مریم. عروة بن مسعود وقتی مسلمان شد اهل طائف بود، به مدینه که آمد اسلام آورد و از پیامبر یک خواهشی کرد. گفت: یا رسول الله، به من اجازه بده به طائف بروم و اسلام را تبلیغ کنم. پیغمبر فرمود: تو را میکشند. گفت: به من اعتماد دارند. به طائف آمد و اسلام را بیان کرد، شاید صبح روز بعد بود داشت اذان میگفت و در حال اذان گفتن او را تیرباران کردند. یعنی حضرت علی اکبر که اذان گوی ظهر عاشوراست، چون وقتی امام حسین از مکه به سمت عراق حرکت کردند به افراد مسئولیتهایی دادند. به یک نفر به نام حجاج بن مسروق مسئولیت اذان گویی دادند. تو مؤذن هستی، وقتها را مواظب باش، نمازهای جماعت، ولی قسمت نشد حجاج بن مسروق که اذان گوی ظهر عاشورا هم شود و قبل از ظهر به شهادت رسید.
این سهم حضرت علی اکبر شد که نماز ظهر عاشورا را اذان بگوید، اما رازهایی در تاریخ نهفته است. جدش عروة بن مسعود در حال اذان گویی به شهادت رسیده است. در تاریخ دیدم که اذان گفت و شهادتین گفت و بعد او را کشتند. رمقی داشت، از او پرسیدند: شهادت را چگونه یافتی؟ گفت: این کرامتی بود از جانب خدا و خبری بود که پیامبر به من داده بود. خواهش میکنم جسد مرا ببرید در کنار قبور شهدایی که در رکاب پیامبر کشته شدند دفن کنید. بعد از شهادتش، فرزندانش که یکی همین پدر لیلا هست، آمدند مدینه و قصه را برای پیغمبر تعریف کردند. پیغمبر دستور داد جسد او را به مدینه آوردند و کنار شهدا در مدینه به خاک سپردند.
در کشورهای اروپایی مثل اسپانیا، اجازه نمیدادند بعد از پانصد سال صدای اذان علنی شنیده شود، به صورت جمعی و انفرادی این روزها صدای اذان پخش میشود. در شهرها و روستاهای ما اگر نماز جماعت مقدور نیست، صدای اذان باید با افتخار بلند پخش شود. از جوانی حضرت علی اکبر چیزی که در تاریخ به آن رسیدیم، از پانزده سالگی مهمانسرایی به پا کردند، چون ما میگوییم حضرت علی اکبر شبیه پیغمبر است. پیغمبر چه صفاتی داشت، چه خلقیاتی داشت، یکی بخشندگی است. یکی صداقت، یکی امانت، یکی مظلوم دوستی، ظلم ستیزی، صفات پیامبر است، مهمان نوازی، شجاعت، همه امامان ما در این صفت با پیغمبر شباهت دارند. وقتی ائمه ما به سیرهشان مراجعه میکنیم یک فصلی دارند به نام بخشندگی. به ضعفا و به یتیمان و فقرا، حضرت علی اکبر از پانزده سالگی، مهمانسرایی داشت که مسافران خسته وقتی وارد مدینه میشدند به آن مهمانسرا میآمدند. شبیه جدش امیرالمؤمنین که مهمانسرایی داشت و قصههایی از آن مهمانسرا هست و امام مجتبی مسئول سفرهها بود. الآن در روزگار ما که انصافاً آدم به مردم خود افتخار میکند، مردم ایران در غالب شهرها از سلامتی خود گذشتند و ارزاق پخش میکنند و مواد ضد عفونی کننده پخش میکنند و این روحیه حضرت علی اکبر است. جوانهایی که در دانشگاهها، شب از روز نمیشناسند، دنبال پژوهش هستند. اینها مایه افتخار است که جوانها امروز در میدان هستند.
تاکنون نظری ثبت نشده است