- 192
- 1000
- 1000
- 1000
پوشش و حجاب؛ بایدها و نبایدها، 3
سخنرانی دکتر ابوالفضل اقبالی با موضوع «پوشش و حجاب؛ بایدها و نبایدها»، جلسه سوم: رهاسازی مقوله حجاب و عفاف، سال 1404
پندار برخی بر آن است که رها ساختن مقولهی روابط اجتماعی و پوشش، سرانجام به سامانیابی و "عادیسازی" ره خواهد برد، آنچنان که گویی در ممالک غربی این مسئله کاملاً حل شده است. لیکن اسناد و آمارها حکایتی دیگر دارند؛ ادعای عادی شدن این روابط در بوتهی نقد است.
مؤسسهی معتبر بینالمللی ایپسوس، در پژوهشی که در سال 2022 در چهل کشور جهان صورت داد، آشکار ساخت که در جوامعی که فقدان حریمها و آزادی روابط در آنها جاری است (آنچه اصطلاحاً متمدن خوانده میشوند)، دو چالش اصلی بانوان همانا آزار جنسی و خشونت جنسی است. این دادهها خود گواهی میدهند که مسئلهی تعاملات میان زن و مرد، در غیاب حریمهای لازم، به سادگی عادیشدنی نیست.
خسارتِ رها ساختن حریمها، فردی نیست، بلکه اجتماعی است؛ یعنی این هزینهای نیست که تنها یک نفر آن را متحمل شود، بلکه بر کل پیکر جامعه سایه میافکند. برهنگی و فقدان حریمها دیگران را نیز درگیر میسازد و دارای اثر اجتماعی گستردهای است. محیطی که در آن پوششهای اروتیک و فاقد حریم، نوجوانان را که در اوج تأثیرپذیری از سائق جنسی قرار دارند، احاطه کند، به مثابه بمبی بالقوه عمل میکند. این وضعیت، نوجوان را به رفتارهای خارج از هنجار سوق داده و اثرات سوء آن در درازمدت بر زندگی او باقی میماند.
این فقدان حریمها، تزلزل را به کانون خانواده نیز میآورد؛ پژوهشها نشان دادهاند مردانی که نیازهای جنسی را در فضای اجتماعی پاسخ دادهاند، دیگر توانی یا انگیزهای برای حضور گرم و صمیمی و برقراری روابط عاطفی با همسر و فرزندان خود ندارند. پدیدهی "میتو" (Me Too) خود شاهدی است بر این مدعا که غریزهی انسانی، همچون گرسنگی، به آسانی عادی یا سیر نمیشود و حتی افراد ثروتمند و معتبر که باید چشم و دل سیر باشند، مرتکب تعرض شدهاند. تا زمانی که پاسخگویی به این غریزه در چارچوب خانواده کانالیزه نشود، زندگی اجتماعی مختل خواهد شد.
اما در این میان، ضعفهای داخلی نیز مشهود است. از سویی، ما در تسهیل دسترسی به پوشش عفیفانه که منطبق بر هنجارهای ایرانی اسلامی باشد، ضعیف عمل کردهایم؛ تهیه پوشش کامل برای بانوان با دشواری و هزینه بالا همراه است. از سوی دیگر، در فضاسازی فرهنگی و تصویرسازی، نتوانستهایم الگوهای نخبه و بانوان موفق جامعه را که حریمهای اجتماعی را رعایت میکنند، به نحو مؤثر به رسانه آورده و روایت کنیم. باید توجه داشت که حجاب باید با وقار و زیبایی همنشین باشد، اما رفتارهایی که در فضای بلاگری با خودنمایی، تجمل و لوندی همراه میشوند، اساساً با منطق حجاب سازگار نیستند.
امروز، نگرانی اصلی، نه در باب پوشش، بلکه در باب ترس جامعه از تعیین مرز و نشان دادن واکنش در برابر عدول از آن است. جامعه از رفتارهای غلطی چون سطل ماست و خشونت آسیب دیده است، اما از تذکر خیرخواهانه، محترمانه و دعوت به خیر، آسیبی ندیده است. اگر افراد معتبر، محبوب و مرجعیتدار در جامعه، همچون اساتید دانشگاه، به عنوان سنسورهای اجتماعی، به صورت جمعی در برابر اشتباهات آشکار واکنش نشان دهند و این صدا قوّت یابد، آنگاه میتوان بر هجمهها و مخالفتها فائق آمد و این سکوت هراسآلود را شکست.
پندار برخی بر آن است که رها ساختن مقولهی روابط اجتماعی و پوشش، سرانجام به سامانیابی و "عادیسازی" ره خواهد برد، آنچنان که گویی در ممالک غربی این مسئله کاملاً حل شده است. لیکن اسناد و آمارها حکایتی دیگر دارند؛ ادعای عادی شدن این روابط در بوتهی نقد است.
مؤسسهی معتبر بینالمللی ایپسوس، در پژوهشی که در سال 2022 در چهل کشور جهان صورت داد، آشکار ساخت که در جوامعی که فقدان حریمها و آزادی روابط در آنها جاری است (آنچه اصطلاحاً متمدن خوانده میشوند)، دو چالش اصلی بانوان همانا آزار جنسی و خشونت جنسی است. این دادهها خود گواهی میدهند که مسئلهی تعاملات میان زن و مرد، در غیاب حریمهای لازم، به سادگی عادیشدنی نیست.
خسارتِ رها ساختن حریمها، فردی نیست، بلکه اجتماعی است؛ یعنی این هزینهای نیست که تنها یک نفر آن را متحمل شود، بلکه بر کل پیکر جامعه سایه میافکند. برهنگی و فقدان حریمها دیگران را نیز درگیر میسازد و دارای اثر اجتماعی گستردهای است. محیطی که در آن پوششهای اروتیک و فاقد حریم، نوجوانان را که در اوج تأثیرپذیری از سائق جنسی قرار دارند، احاطه کند، به مثابه بمبی بالقوه عمل میکند. این وضعیت، نوجوان را به رفتارهای خارج از هنجار سوق داده و اثرات سوء آن در درازمدت بر زندگی او باقی میماند.
این فقدان حریمها، تزلزل را به کانون خانواده نیز میآورد؛ پژوهشها نشان دادهاند مردانی که نیازهای جنسی را در فضای اجتماعی پاسخ دادهاند، دیگر توانی یا انگیزهای برای حضور گرم و صمیمی و برقراری روابط عاطفی با همسر و فرزندان خود ندارند. پدیدهی "میتو" (Me Too) خود شاهدی است بر این مدعا که غریزهی انسانی، همچون گرسنگی، به آسانی عادی یا سیر نمیشود و حتی افراد ثروتمند و معتبر که باید چشم و دل سیر باشند، مرتکب تعرض شدهاند. تا زمانی که پاسخگویی به این غریزه در چارچوب خانواده کانالیزه نشود، زندگی اجتماعی مختل خواهد شد.
اما در این میان، ضعفهای داخلی نیز مشهود است. از سویی، ما در تسهیل دسترسی به پوشش عفیفانه که منطبق بر هنجارهای ایرانی اسلامی باشد، ضعیف عمل کردهایم؛ تهیه پوشش کامل برای بانوان با دشواری و هزینه بالا همراه است. از سوی دیگر، در فضاسازی فرهنگی و تصویرسازی، نتوانستهایم الگوهای نخبه و بانوان موفق جامعه را که حریمهای اجتماعی را رعایت میکنند، به نحو مؤثر به رسانه آورده و روایت کنیم. باید توجه داشت که حجاب باید با وقار و زیبایی همنشین باشد، اما رفتارهایی که در فضای بلاگری با خودنمایی، تجمل و لوندی همراه میشوند، اساساً با منطق حجاب سازگار نیستند.
امروز، نگرانی اصلی، نه در باب پوشش، بلکه در باب ترس جامعه از تعیین مرز و نشان دادن واکنش در برابر عدول از آن است. جامعه از رفتارهای غلطی چون سطل ماست و خشونت آسیب دیده است، اما از تذکر خیرخواهانه، محترمانه و دعوت به خیر، آسیبی ندیده است. اگر افراد معتبر، محبوب و مرجعیتدار در جامعه، همچون اساتید دانشگاه، به عنوان سنسورهای اجتماعی، به صورت جمعی در برابر اشتباهات آشکار واکنش نشان دهند و این صدا قوّت یابد، آنگاه میتوان بر هجمهها و مخالفتها فائق آمد و این سکوت هراسآلود را شکست.


تاکنون نظری ثبت نشده است