display result search
منو
پوشش و حجاب؛ بایدها و نبایدها، 2

پوشش و حجاب؛ بایدها و نبایدها، 2

  • 1 تعداد قطعات
  • 15 دقیقه مدت قطعه
  • 13 دریافت شده
سخنرانی دکتر ابوالفضل اقبالی با موضوع «پوشش و حجاب؛ بایدها و نبایدها»، جلسه دوم: چرایی دفاع از حجاب، سال 1404

در غوغای تبیین حجاب، گویی متولیان امر را سکوتی سهمگین فرا گرفته است، تا آنجا که اصل و ماهیت این فریضه و چرایی نیاز جامعه به آن، در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است. از سویی کوتاهی و قصور در معرفی صحیح آن رخ داده، و از سوی دیگر، جریانی با رویکرد اباحه‌گری در صدد است تا وضعیت کنونی را تثبیت کند و امر الهی و دستور شریعت را از صحنه اجتماع دور نگه دارد. لذا، اکنون ضرورت ایجاب می‌کند که این پرده سکوت دریده شود و مدام درباره چرایی دفاع از حجاب و نیاز جامعه به آن سخن رانده شود.
واقعیت آماری و توهم رسانه‌ای
ذهنیت غالب، که اغلب از گذر رسانه‌ها ساخته شده، تصویرگر جامعه‌ای است که به کلی از حجاب عبور کرده است؛ حال آنکه واقعیت جامعه‌شناختی ایران چنین گزاره‌ای را برنمی‌تابد. آمارهای پایش‌شده مستند نشان می‌دهند که حدود 35 درصد از جامعه به حجاب عاملند و 50 تا 55 درصد نیز پوشش عرفی و پوشیدگی را مراعات می‌کنند. این وضعیت، نشان‌دهنده‌ی باور اکثریت جامعه به حدی از لباس و پوشش است. در مقابل، تنها یک اقلیت پرآسیب، حدود 15 درصد، هستند که مرزهای حجاب را درنوردیده‌ و حتی از پوشش دارای ضابطه عقلانی نیز عبور می‌کنند.
مهجوریت و مسئولیت حضور
اما غلبه صدای این اقلیت، سبب مهجور ماندن و خانه‌نشینی بسیاری از خانواده‌هایی شده که به پوشیدگی و حجاب اعتقاد دارند. آنان در پندار خویش، خود را اقلیت می‌پندارند و گمان می‌کنند که دیگر کسی شبیه ایشان نیست. این در حالی است که آنان در جامعه کم نیستند، بلکه از فضای اجتماعی طرد شده‌اند یا خود را کنار کشیده‌اند.
مسئولیت سنگینی بر دوش همین باورمندان است که حصار خانه‌ها را بشکنند و با حضور آشکار در عرصه‌های اجتماعی مانند پارک‌ها، رستوران‌ها و مراکز خرید، این تصویر یک‌جانبه‌ای را که رسانه از جامعه ارائه می‌دهد، فرو ریزند. این حضور، هژمونی جریان مقابل را در هم خواهد شکست، چرا که واقعیت این نیست که جامعه از حجاب عبور کرده باشد، هرچند که رسانه‌ها این‌گونه بازنمایی می‌کنند. اکثریت مطلق جامعه ایران، حدود 80 تا 85 درصد، به پوشیدگی اعتقاد دارند و نگران وضعیت موجود هستند.
سیاسی شدن و نبرد نابرابر
این چالش، تنها یک کشمکش فرهنگی نیست؛ از دهه 90، بی‌حجابی جنبه‌ای سیاسی یافته و دشمنان خارجی، با آگاهی از این نکته که حجاب یکی از منافذ تضعیف جمهوری اسلامی است، آن را برنامه‌ریزی و طراحی کرده‌اند. رسانه‌های قدرتمند طرف مقابل، با بودجه و قوای نامحدود، پیوسته به دختر و زن ایرانی القا کرده‌اند که حجاب، محدودیت، اجبار و سیاهی است و آن را در نقطه مقابل آزادی تصویر کرده‌اند.
در مقابل این بضاعت نامحدود، سیستم فرهنگی داخلی، بضاعتی محدود و آشفته داشته، و حتی در بسیاری موارد، برنامه‌های ساخته‌شده در رسانه‌های داخلی نیز برآیند نهایی‌شان در تعارض با حجاب بوده است. نتیجه این نبرد نابرابر آن بوده که صدای کرامت زن و تضمین شخصیت او توسط حجاب، کمتر به گوش نسل‌های جوان رسیده و آنان حجاب را محدودیت پنداشته‌اند.
فلسفه‌ی کرامت و شیء‌انگاری
باید دانست که فلسفه اصلی حجاب، فراتر از احکام صرف است و ریشه در کرامت انسانی دارد. بر اساس نظریه شیء‌انگاری (Objectification Theory) که در پژوهش‌های معتبر غربی مورد بحث است، پوشش زن مانع از آن می‌شود که بدن او در مغز دیگری صرفاً به عنوان یک «شیء» پردازش شود. دین اسلام می‌خواهد مانع از این قضاوت باشد که شخصیت زن به بدن او تقلیل یابد. زن باید در جامعه با انسانیت، فضائل، کرامت و شخصیتش مورد قضاوت قرار گیرد، نه با جذابیت‌های ظاهری‌اش.
تبیین صحیح حجاب باید آن را به عنوان یک عمل عاملیت‌بخش معرفی کند. پوشیدگی این قدرت را به زن می‌دهد که «او تعیین کند چه کسی او را چقدر ببیند»، و این نقش تعیین‌کننده به زن اجازه می‌دهد تا با عاملیت خویش در جامعه حضور یابد و نقش‌آفرینی کند. اگر این حریم به‌درستی حل و تبیین شود، بسیاری از مسائل فرهنگی جامعه گشوده خواهد شد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 15:38

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن