- 144
- 1000
- 1000
- 1000
فاطمه سلام الله علیها، از ملکوت تا معراج خانواده، 1
سخنرانی استاد محمد شجاعی با موضوع "فاطمه سلام الله علیها، از ملکوت تا معراج خانواده"، جلسه اول: راز بندگی در مکتب فاطمی، سال 1404
ما اینجا جمع شدیم تا برای مادرمان، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عزاداری کنیم. اما بدانید که فلسفه اصلی این عزاداری تنها اشک ریختن نیست. خود اهل بیت به ما سفارش کردند تا برایشان عزا بگیریم تا ما شیعیان و محبین، با فرهنگ، عقاید و دلیل شهادت آنها آشنا شویم. این شناخت، اصل و اساس کار است. بهترین مجلس عزا، مجلسی است که در آن به این فلسفه اهمیت داده شود. همانطور که سیدالشهدا فرمودند: هر کس به مجلس ما بیاید، چهار نعمت به او میرسد؛ عقایدش را میشناسد، با اخلاق آشنا میشود، به احکام شرعش پی میبرد و دوستان خوبی پیدا میکند. مجلس حضرت زهرا نیز چنین برکاتی دارد. حال باید ببینیم این بانوی بزرگ که هست و ما کیستیم؟ حقیقت انسان چیست؟ خداوند در قرآن میفرماید: و نفخت فیه من روحی. یعنی من از روح خودم در انسان دمیدم. پس جنس و حقیقت انسان، روح الله است. این روح، از هر محدودیتی بیزار است و عاشق کمال بینهایت است؛ عاشق علم بینهایت، قدرت بینهایت و عمر بینهایت. این معشوق بینهایت، فقط یکی است و آن الله است. پس فطرت هر انسانی، چه مومن و چه کافر، شهادت میدهد که لا اله الا الله. این یک گزاره دینی صرف نیست، بلکه یک حقیقت خارجی و فطری است. حال این سؤال پیش میآید که چرا خدا این عشق به بینهایت را در نهاد ما گذاشت؟ پاسخ در قرآن است: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه ما را عبادت کنند. اما عبادت فقط نماز و روزه نیست؛ حیوانات هم عبادت میکنند. مقام انسان بالاتر از اینهاست. انسان برای عبودیت و بندگی آفریده شده است. عبودیت یعنی اینکه انسان بگوید چشم، به هر چه خدا میگوید. اینجا اسم سوم خداوند ظهور میکند: رب. رب یعنی مربی و پرورشدهنده. خداوند مربی ماست. وقتی ما حرف مربی خود را گوش میدهیم، یواشیواش شبیه او میشویم. این همان مقام خلافت الهی است که هدف آفرینش انسان است. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: عبدی أطعنی حتی أجعَلک مثلی. یعنی بنده من، از من اطاعت کن تا تو را مانند خودم قرار دهم. این همان چیزی است که امیرالمومنین علیه السلام به آن افتخار میکرد و میفرمود: کفانی عزا أن أکون لک عبدا؛ همین که بنده تو باشم برایم عزت کافی است. اما برای رسیدن به این هدف، به یک مربی و راهنما نیاز داریم که خودش به مقام قرب الهی رسیده باشد. این مربی، امام یا خلیفه الله است. اگر کسی بدون شناخت امام زمان خود بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است. اینجاست که واقعه غدیر اهمیت خود را نشان میدهد. غدیر تنها یک موضوع تاریخی برای شیعیان نیست، بلکه حقیقتی است که همه انسانها را به هم پیوند میزند، زیرا همه ما از یک نور آفریده شدهایم؛ از نور محمد و آل محمد. حال برسیم به جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها. ایشان فقط یک دختر پیامبر که در مکه متولد شده و هجده سال عمر کرده نیست. حقیقت ایشان فراتر از اینهاست. حضرت زهرا، ام الائمه است. او مادر و مربی تمام امامان معصوم است. عظمت ایشان به قدری است که پس از رحلت پیامبر، به مدت هفتاد و پنج روز فرشته وحی، جبرئیل، بر ایشان نازل میشد و اخبار آینده را تا قیامت در "صحیفه فاطمیه" به ایشان میرساند و امیرالمومنین آن را مینوشت. تمام ائمه، حتی امیرالمومنین، برنامه عملیاتی خود را از حضرت زهرا دریافت میکردند. اطاعت از فاطمه بر همه واجب است. حتی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه در زمان ظهور، حضرت زهرا را الگوی کامل خود قرار میدهد. مقام ایشان، مقام عرشی است. پیامبر فرمود: خداوند هزاران سال قبل از خلقت آدم، نور فاطمه را در عرش خود آفرید. عرش، جایگاه فرمانروایی خداوند بر تمام عالم است و تمام دستورات از آنجا صادر میشود. حضرت زهرا در این جایگاه قرار دارد و مدیریت و تدبیر امور الهی را بر عهده دارد. اگر کسی حضرت فاطمه را به حقیقت بشناسد، شب قدر را درک کرده است، زیرا تمام تقدیرات در شب قدر به اذن خدا و به دست ایشان انجام میشود. وقتی برای حضرت زهرا عزاداری میکنیم، برای مادر حقیقی خودمان گریه میکنیم. او مادر تمام بشریت است. ما باید سبک زندگی خود را از او بیاموزیم: چگونه همسر باشیم، چگونه فرزند تربیت کنیم، چگونه جهاد کنیم و چگونه با مردم رفتار کنیم. اگر این شناخت را پیدا کنیم، آنگاه عزاداری ما معنا پیدا میکند و میتوانیم به فلسفه اصلی شهادت ایشان پی ببریم و در مسیر قرب به خداوند گام برداریم.
ما اینجا جمع شدیم تا برای مادرمان، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عزاداری کنیم. اما بدانید که فلسفه اصلی این عزاداری تنها اشک ریختن نیست. خود اهل بیت به ما سفارش کردند تا برایشان عزا بگیریم تا ما شیعیان و محبین، با فرهنگ، عقاید و دلیل شهادت آنها آشنا شویم. این شناخت، اصل و اساس کار است. بهترین مجلس عزا، مجلسی است که در آن به این فلسفه اهمیت داده شود. همانطور که سیدالشهدا فرمودند: هر کس به مجلس ما بیاید، چهار نعمت به او میرسد؛ عقایدش را میشناسد، با اخلاق آشنا میشود، به احکام شرعش پی میبرد و دوستان خوبی پیدا میکند. مجلس حضرت زهرا نیز چنین برکاتی دارد. حال باید ببینیم این بانوی بزرگ که هست و ما کیستیم؟ حقیقت انسان چیست؟ خداوند در قرآن میفرماید: و نفخت فیه من روحی. یعنی من از روح خودم در انسان دمیدم. پس جنس و حقیقت انسان، روح الله است. این روح، از هر محدودیتی بیزار است و عاشق کمال بینهایت است؛ عاشق علم بینهایت، قدرت بینهایت و عمر بینهایت. این معشوق بینهایت، فقط یکی است و آن الله است. پس فطرت هر انسانی، چه مومن و چه کافر، شهادت میدهد که لا اله الا الله. این یک گزاره دینی صرف نیست، بلکه یک حقیقت خارجی و فطری است. حال این سؤال پیش میآید که چرا خدا این عشق به بینهایت را در نهاد ما گذاشت؟ پاسخ در قرآن است: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه ما را عبادت کنند. اما عبادت فقط نماز و روزه نیست؛ حیوانات هم عبادت میکنند. مقام انسان بالاتر از اینهاست. انسان برای عبودیت و بندگی آفریده شده است. عبودیت یعنی اینکه انسان بگوید چشم، به هر چه خدا میگوید. اینجا اسم سوم خداوند ظهور میکند: رب. رب یعنی مربی و پرورشدهنده. خداوند مربی ماست. وقتی ما حرف مربی خود را گوش میدهیم، یواشیواش شبیه او میشویم. این همان مقام خلافت الهی است که هدف آفرینش انسان است. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: عبدی أطعنی حتی أجعَلک مثلی. یعنی بنده من، از من اطاعت کن تا تو را مانند خودم قرار دهم. این همان چیزی است که امیرالمومنین علیه السلام به آن افتخار میکرد و میفرمود: کفانی عزا أن أکون لک عبدا؛ همین که بنده تو باشم برایم عزت کافی است. اما برای رسیدن به این هدف، به یک مربی و راهنما نیاز داریم که خودش به مقام قرب الهی رسیده باشد. این مربی، امام یا خلیفه الله است. اگر کسی بدون شناخت امام زمان خود بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است. اینجاست که واقعه غدیر اهمیت خود را نشان میدهد. غدیر تنها یک موضوع تاریخی برای شیعیان نیست، بلکه حقیقتی است که همه انسانها را به هم پیوند میزند، زیرا همه ما از یک نور آفریده شدهایم؛ از نور محمد و آل محمد. حال برسیم به جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها. ایشان فقط یک دختر پیامبر که در مکه متولد شده و هجده سال عمر کرده نیست. حقیقت ایشان فراتر از اینهاست. حضرت زهرا، ام الائمه است. او مادر و مربی تمام امامان معصوم است. عظمت ایشان به قدری است که پس از رحلت پیامبر، به مدت هفتاد و پنج روز فرشته وحی، جبرئیل، بر ایشان نازل میشد و اخبار آینده را تا قیامت در "صحیفه فاطمیه" به ایشان میرساند و امیرالمومنین آن را مینوشت. تمام ائمه، حتی امیرالمومنین، برنامه عملیاتی خود را از حضرت زهرا دریافت میکردند. اطاعت از فاطمه بر همه واجب است. حتی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه در زمان ظهور، حضرت زهرا را الگوی کامل خود قرار میدهد. مقام ایشان، مقام عرشی است. پیامبر فرمود: خداوند هزاران سال قبل از خلقت آدم، نور فاطمه را در عرش خود آفرید. عرش، جایگاه فرمانروایی خداوند بر تمام عالم است و تمام دستورات از آنجا صادر میشود. حضرت زهرا در این جایگاه قرار دارد و مدیریت و تدبیر امور الهی را بر عهده دارد. اگر کسی حضرت فاطمه را به حقیقت بشناسد، شب قدر را درک کرده است، زیرا تمام تقدیرات در شب قدر به اذن خدا و به دست ایشان انجام میشود. وقتی برای حضرت زهرا عزاداری میکنیم، برای مادر حقیقی خودمان گریه میکنیم. او مادر تمام بشریت است. ما باید سبک زندگی خود را از او بیاموزیم: چگونه همسر باشیم، چگونه فرزند تربیت کنیم، چگونه جهاد کنیم و چگونه با مردم رفتار کنیم. اگر این شناخت را پیدا کنیم، آنگاه عزاداری ما معنا پیدا میکند و میتوانیم به فلسفه اصلی شهادت ایشان پی ببریم و در مسیر قرب به خداوند گام برداریم.


تاکنون نظری ثبت نشده است