- 90
- 1000
- 1000
- 1000
نبرد در مرزهای نامرئی، 3
سخنرانی استاد دکتر محمدحسین قربانی زواره با موضوع «نبرد در مرزهای نامرئی»، جلسه سوم: فن آوری و دیپلماسی نظامی، سال 1404
رژیم صهیونیستی، این وجود جعلی که قدمتش به بلندای آثار باستانی ما نیست، حیات هشتاد سالهی خود را بر سیاست تهاجم پایه بنا نهاده است. این رژیم در درگیریهای متعدد با اعراب، لبنان، و رخدادهای اخیر غزه، همواره بر استراتژیهای تهاجمی تکیه کرده و ثابت نموده که پایبند به اصول و قواعد نیست. همچنین در صحنهی جهانی، در مقابل شخصیتهای رئالیسم تهاجمی همچون نتانیاهو و ترامپ، عقبنشینی یا انعطافپذیری بیش از حد در حوزه دیپلماسی، تنها باعث تداوم رویکردهای تهاجمی آنان خواهد شد.
ما ناگزیر، در قرن بیست و یکم، قدم به محیط وارفیر گذاشتهایم و نبرد در نسلهای دوم و سوم جنگها دیگر کفایت نمیکند. جنگها امروز، نه الزماً تحت عنوان "جنگ"، بلکه به مثابه درگیریهای کوتاهمدت یا بلندمدت با شدتهای متفاوت دنبال میشوند و بازیگران در یک محیط ترکیبی (هایبرید) کنشگری میکنند.
برای غلبه در این عرصه، مسیر باید بر پایه اصول زیر استوار گردد:
1. بازدارندگی نسل چهارم و دیپلماسی تهاجمی: سپر بازدارندگی ما باید از حد نظامی فراتر رفته و به سطح نسل چهارم ارتقا یابد. در این نسل، تمام ابعاد یک حاکمیت شامل فضاهای فرهنگی، اجتماعی، نظامی، و اطلاعاتی درگیر بازدارندگی میشوند. در مقابل تهاجم، ما باید با دیپلماسی تهاجمی وارد عمل شویم. این دیپلماسی باید از پشتوانهی قوی حاکمیتی سرچشمه گیرد و توسط ابزارهای نظامی قدرتمند و همچنین تابآوری فردی، گروهی و حاکمیتی تقویت شود. همانگونه که ویتنام با تکیه بر تفکر و تابآوری، در مقابل جنایات امریکا ایستاد و در مذاکرات دست بالا را حفظ کرد.
2. همگامی با فناوریهای نوین و انعطاف ساختاری: باید از تفکرات سال 57 فراتر رفت تا بتوان در جنگهای سال 2024 کنشگری مؤثر داشت. راهبرد ما باید در سطوح مختلف چند لایهای باشد، زیرا امروزه با جنگهای حاکمیتی روبرو هستیم؛ به نحوی که نباید صرفاً سیستم دیپلماسی فعال و سیستم اقتصاد مختل باشد. ساختارها باید انعطافپذیر شوند تا بتوانند با فناوریهای عصر پسامدرن همگام گردند.
رژیم صهیونیستی، این وجود جعلی که قدمتش به بلندای آثار باستانی ما نیست، حیات هشتاد سالهی خود را بر سیاست تهاجم پایه بنا نهاده است. این رژیم در درگیریهای متعدد با اعراب، لبنان، و رخدادهای اخیر غزه، همواره بر استراتژیهای تهاجمی تکیه کرده و ثابت نموده که پایبند به اصول و قواعد نیست. همچنین در صحنهی جهانی، در مقابل شخصیتهای رئالیسم تهاجمی همچون نتانیاهو و ترامپ، عقبنشینی یا انعطافپذیری بیش از حد در حوزه دیپلماسی، تنها باعث تداوم رویکردهای تهاجمی آنان خواهد شد.
ما ناگزیر، در قرن بیست و یکم، قدم به محیط وارفیر گذاشتهایم و نبرد در نسلهای دوم و سوم جنگها دیگر کفایت نمیکند. جنگها امروز، نه الزماً تحت عنوان "جنگ"، بلکه به مثابه درگیریهای کوتاهمدت یا بلندمدت با شدتهای متفاوت دنبال میشوند و بازیگران در یک محیط ترکیبی (هایبرید) کنشگری میکنند.
برای غلبه در این عرصه، مسیر باید بر پایه اصول زیر استوار گردد:
1. بازدارندگی نسل چهارم و دیپلماسی تهاجمی: سپر بازدارندگی ما باید از حد نظامی فراتر رفته و به سطح نسل چهارم ارتقا یابد. در این نسل، تمام ابعاد یک حاکمیت شامل فضاهای فرهنگی، اجتماعی، نظامی، و اطلاعاتی درگیر بازدارندگی میشوند. در مقابل تهاجم، ما باید با دیپلماسی تهاجمی وارد عمل شویم. این دیپلماسی باید از پشتوانهی قوی حاکمیتی سرچشمه گیرد و توسط ابزارهای نظامی قدرتمند و همچنین تابآوری فردی، گروهی و حاکمیتی تقویت شود. همانگونه که ویتنام با تکیه بر تفکر و تابآوری، در مقابل جنایات امریکا ایستاد و در مذاکرات دست بالا را حفظ کرد.
2. همگامی با فناوریهای نوین و انعطاف ساختاری: باید از تفکرات سال 57 فراتر رفت تا بتوان در جنگهای سال 2024 کنشگری مؤثر داشت. راهبرد ما باید در سطوح مختلف چند لایهای باشد، زیرا امروزه با جنگهای حاکمیتی روبرو هستیم؛ به نحوی که نباید صرفاً سیستم دیپلماسی فعال و سیستم اقتصاد مختل باشد. ساختارها باید انعطافپذیر شوند تا بتوانند با فناوریهای عصر پسامدرن همگام گردند.


تاکنون نظری ثبت نشده است