سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "مواجهه با دشمن اصلی و راهبردهایی برای امروز"، سال 1403
ما در شرایط فعلی با اصل دشمن مواجه شدیم. ما با یهود عنود که یک دشمنی تاریخی با اسلام و مسلمانان، مسیحیت و مسیحیان و بشریت دارد، مواجه شدیم. اگر رونق دین اسلام و مسیحیت کماً و کیفاً بیشتر از این نیست که امروز شاهدیم، بخش عمدهاش تقصیر یهود است؛ و اگر ظلمی در جهان بهویژه در صدۀ اخیر دارد صورت میگیرد، پایگاه اصلیاش یهود است.
ما در دوران انقلاب اسلامی تاکنون با جریانهای نیابتی مبارزه داشتیم. اگر با شاه مبارزه کردیم، یکی از دلایل مهمّش رخنۀ یهود در پادشاهی ایران بود. جریان بابیّت و بهایّت را دستکم نگیرید. یهود سازمانی در کشور اسلامی ایجاد کرده بود و بدون اینکه بخواهد از یهود دم بزند یا علیه تشیّع کاری بکند با فرقهسازی، دنبال اِعمال دشمنیهای خودش و به بردگیکشیدن دیگران بود که در دین تحریفشدۀ خودشان تعبیه کردهاند. در دوران دفاع مقدس هم صدام به نیابت از جریان صهیونیستی با ما میجنگید. در جریان دفاع از حرم که دواعش و تکفیریها با ما میجنگیدند، سربازان نیابتی صهیونیسم بودند. در جریان تحریمهای اقتصادی هم کشورهای غربی به نیابت از صهیونیستها با ما نبرد داشته و دارند.
خدا از چند جهت کار را برای ما سهل کرد. یکی از این جهت که شیشۀ عمر صهیونیستها را در دست ما قرار داد. این خیلی مهم است. تصور بکنید اگر پایگاه صهیونیستها که دشمنی اساسی با مسیحیت، اسلام و با بشر دارند، نه در منطقۀ عمومی ما، بلکه در اروپا، آفریقا یا جای دیگری بود کار سختتر میشد. شیشۀ عمر آنها را خدا در قلب کشورهای اسلامی و نزدیک ما قرار داد. درست است ظلمش برای ما بیشتر و دردناکتر است، ولی شما به حُسن آن نگاه کنید. این خیلی مهم است.
انقلاب اسلامی با هوشیاری تمام توانست پایگاهی در کنار شیشۀ عمر استکبار جهانی یعنی صهیونیست بینالملل قرار بدهد و آن جریان حزبالله لبنان بود. حزبالله اولین بخشی است که در خارج از سرزمین ایران شکل گرفت و قوام و دوام پیدا کرد که از الطاف جلیّۀ الهی بود. این هوشیاری دربارۀ لبنان را انقلابیون از قبل از انقلاب داشتند. ای کاش به جای بخش ایران زندگی شهید چمران، بخش لبنانی زندگی چمران در اولویت ساخت فیلم قرار میگرفت تا ما با این تاریخ بسیار ارزشمند ارتباط ملموس برقرار میکردیم.
باید فعالیتهای امام موسی صدر و شهید چمران که هر دو از ایران به آنجا مهاجرت کرده بودند را بهدقت مطالعه کنیم. چرا لبنان از اول پابهپای ایران مهم بوده است؟ داستانهایش را باید بخوانیم. لبنان از کجا به اینجا رسیده؟ مظلومیت تشیّع در همۀ سرزمینهای اسلامی زیاد بوده، ولی بیشترین مظلومیت در لبنان بوده است. در این دوران، آن مظلومیتها به ثمر نشست.
الآن جنگهای نیابتی به پایان رسیده و ما بهصورت مستقیم با خودِ صهیونیستها مواجه شدیم و به شیشۀ عمر آنها ضربه میزنیم. این انتقام نه یک تاریخ هزار و چهارصد ساله بلکه یک تاریخ دو هزار ساله دارد. صهیونیستها در حقّ حضرت مسیح(ع)، آخرین پیامبر اولوالعزم قبل از رسول ما هم جنایت کردند. مقام معظم رهبری چنین اشارهای داشتند که اگر مسیحیها در اروپا بدانند ریشۀ مصائبشان همین صهیونیستها هستند، ورق برخواهد گشت. آنها برای اینکه این ریشه معرفی نشود و خودشان را پیش اروپاییها مظلوم و وجیه جلوه بدهند، کارهای زیادی کردند. هولوکاست یک نمونه آن است.
نه فقط ما بلکه جهان دارد از یهود عنود -به یهودیان عوام کاری نداریم- نجات پیدا میکند. ولی این رسالت را چه کسی میتواند انجام بدهد؟ یاران علیبنابیطالب(ع)؛ کما اینکه علیبنابیطالب(ع) هم در صدر اسلام ریشۀ اینها را زد. داستان را باید عمیق و تاریخی دید. ضمن اینکه این موضوع به آیندۀ ما –ظهور- هم کاملاً وابسته است
ایرانیها یا قبل از ظهور یهود عنود را از بین میبرند، یا بعد از ظهور. بالاخره ایرانیها و پیروان علیبنابیطالب(ع) پای ثابت این قصه هستند. اینها باید بهعنوان امور بدیهی، جذاب و حماسی در فرهنگ، زبان و فکر مردم ما جاری باشد. متأسفانه دستهایی در کار است که ما این تاریخ بلند را ندانیم و نشناسیم تا با یهود عنود، دشمنی نورزیم و فراموششان کنیم. این نکات خیلی مهم است. ما در عاشورا و فاطمیه یا وقتی به زیارتگاه بقیع میرسیم، یهود را لعن نمیکنیم درحالیکه آنها در تمام این موارد نقش داشتند. الان به اصل ماجرا رسیدهایم. یک توفیق بزرگ الهی این بود که پایگاهی در نزدیکی آنها همپای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تأسیس شد و از این امر مهم غفلت نشد. ما الآن در نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء هستیم، با بخش عنود قوم بنیاسرائیل مواجهیم که ابتدا کمر حضرت موسی(ع) را شکستند و اول گوسالهپرست شدند و بعداً بهخاطر دنیاطلبی، حاضر به جهاد نشدند و دچار سرگردانی در بیابانها شدند. بیشترین داستانهای قرآن دربارۀ قوم بنیاسرائیل است.
حرکت گسترده برای کمکرسانی به لبنان، نهتنها ثوابش به ما میرسد، نهتنها حماسهای است که جان ما را جلا خواهد داد، نهفقط آثاری روی مردم لبنان دارد و وظیفۀ ما است که به آنها خدمت کنیم؛ بلکه ما را از دلمردگی در میآورد و موجب صفای باطن میشود. من شنیدم برخی از خانمها بخشی از طلای خودشان را برای کمک به لبنان اختصاص دادهاند. میدانید موج این کار در کشور چه حیاتی به ما میدهد؟ در قرآن کریم هم غالباً جهاد با اموال است و بعد با جان. ما لبنان را فراموش نخواهیم کرد.
ما نباید از قرآن جدا شویم تا این قوم را بهتر بشناسیم. ما الآن به اصل ماجرا رسیدهایم. آیههای قرآن امروز زنده میشوند. ببینید خدا با چه غضبی از اینها در قرآن یاد میکند. این نکته خیلی مهم است. ما در زمان خاصی زندگی میکنیم. غیر از فعالیت حزبالله لبنان که ما را مستقیماً با صهیونیستها درگیر کرده، لطف دیگر خدا در این ماجرا، حماقت صهیونیستها در جنایتی است که علیه لبنان عزیز با به شهادت رساندن دبیر کل حزب الله لبنان انجام دادند. با شهادت سیدحسن نصرالله، در جهان اسلام صداهایی ساکت شده که علیه ما بود و فریادهایی بلند شده که به نفع خطّ انقلاب است. اگر آمار این تغییر وضعیت را بدانید، خواهید دید خون این شهید به اندازۀ عظمت داغ و مصیبتش برکات خواهد داشت.
شما مطمئن باشید از بس تشیّع در لبنان خوب و درست معنا شده هیچ خللی پدید نخواهد آمد، کما اینکه بعد از رحلت حضرت امام(ره) نیز هیچ خللی در ایران پدید نیامد، در حالیکه رادیوهای خارجی میگفتند در ایران حمام خون راه خواهد افتاد. نهتنها انقلاب متوقف نشد، بلکه تکامل پیدا کرد. بعضی از دشمنان هم میگفتند سید حسن را نزنید، چون اوضاع فرقی نخواهد کرد. آنجا که دشمنان هم چنین پیشبینیای نمیکردند، ببینید دل دوستان چقدر باید آرام و استوار باشد.
در موضوع جهاد و شهادت، فقط به ثواب جهاد نگاه نکنید. به ضرورت آنکه دچار دوران تیه نشویم هم نگاه بکنیم. بگذارید هیجان جهاد ما را زنده بدارد. ما متأسفانه کمی از جهاد و شهادت فاصله گرفتهایم.
الآن انتخابات گذشته است و در یک رسالت تاریخی دو هزار ساله در مواجهه با شیشۀ عمر استکبار جهانی و یهود عنود هستیم. ما الآن باید جهان مسیحیت را باخبر کنیم که داریم با چه کسی میجنگیم؟ جهان اسلام به یُمن سید حسن نصرالله تا حدّ زیادی آگاه شده است. جامعۀ خودمان را باید بیشتر آگاه کنیم. الآن خط صهیونیستها در لبنان این است که در شهادت سیدحسن نصرالله، ایران را زیر سؤال ببرند و خطّ صهیونیستها در ایران این است که بین نیروهای معتقد به نظام، اختلاف بیاندازند. حزباللهیهایی که میخواهند از صهیونیستها تأثیر نپذیرند این خط را رها کنند که عملکرد و موضعگیری فلان گروه، مقدمهساز شهادت ایشان شد. از انتخابات گذشته عبور کنیم. هنوز برخی دربارۀ مواضع انتخاباتی از من سؤال میکنند، یا به دولت و هر کسی که به آنها رأی نداده حمله میکنند. نیروهای انقلابی باید نه در حقّ هم جفا بکنند و نه در حقّ این دولت. نباید میدان و دیپلماسی در مقابل هم قرار بگیرند یا با هم فاصله داشته باشند، بلکه باید یگانه باشند. الحمدلله اخبار رسیده هم حاکی از این است که اصلاً در این دولت جدایی بین میدان و دیپلماسی وجود ندارد.با توجه به اینکه در مواجهه با دشمن اصلی دیگر راه عقبنشینی نداریم، ما باید در قدم اول، این درگیری را روشن و واضح، تبیین کنیم. باید نقش یهود عنود را برای همگان بگوییم. باید بگوییم یهود عنود در طول تاریخ چقدر به جریان اصیل حضرت مسیح(ع) صدمه زده و در نابودی آن کوشیدند. باید برای مردم اروپا توضیح بدهیم که ما داریم شرّ یهود عنود را از سر شما کم میکنیم. باید توضیح بدهیم که همانطور که سید حسن نصرالله بر گردن کلّ عرب حق دارد، بر گردن همۀ اروپاییها هم حق دارد.
باید مردم خودمان، مردم منطقه و مردم جهان را بیشتر آگاه کنیم. ما رسالت بزرگی بر عهده داریم. دورههای آموزشی در مورد یهود عنود و فرصت موجود برای نجات دنیا برگزار کنیم. آیات مربوط به بنیاسرائیل را بخوانیم که بعضاً مربوط به ظهور هم هست. مذموم بودن سازشکاری را توضیح بدهیم.یک، وحدت میدان و دیپلماسی. تا الان هم مطّلعین میگویند الحمدلله عدم وحدت دیده نشده است. اینقدر این وحدت را فریاد میزنیم که مبادا یک جدایی حاصل بشود، چون جدایی ضربه میزند. دوم اینکه یکوقت در مواجهۀ با دشمن، مسئولین دچار تردید نشوند که آیا مردم ما طاقت دارند یا ندارند؟ این نبرد، نبرد مرگ و زندگی است. این را بدانیم که اگر نزنیم، نابودمان خواهند کرد. مسئلۀ امنیت ملی در میان است. این مسئله که ما باید اسرائیل را نابود کنیم و باید ضربۀ ما ضربۀ نهایی و فلجکننده باشد، یک مسئلۀ امنیتی است. کار دیگر این است که باید به بسیج برگردیم و بسیج را احیا کنیم. سایر کانونهای فعالیتهای فرهنگی، دینی، انقلابی و سیاسی هم در ذیل بسیج تعریف شوند. همان بسیج را گسترش بدهیم که بسیج، شجرۀ طیبه است. یکی از محسّنات بسیج که فراموش شده این است که گفتگو در مسجد و پایگاه بسیج، رودررو است و رشد حاصل میشود. مقام معظم رهبری به تشکیل هیئت اندیشهورزی توصیه فرمودند. هیئت اندیشهورزی و اتاق فکر یعنی از اساس در همۀ موضوعات فکر کنیم؛ نه اینکه فقط دستور اجرا کنیم. بنابر نظر رهبری باید در همۀ لایههای بسیج هیئت اندیشهورزی شکل بگیرد. لبنان الآن به کمک ما احتیاج دارد.
ما در شرایط فعلی با اصل دشمن مواجه شدیم. ما با یهود عنود که یک دشمنی تاریخی با اسلام و مسلمانان، مسیحیت و مسیحیان و بشریت دارد، مواجه شدیم. اگر رونق دین اسلام و مسیحیت کماً و کیفاً بیشتر از این نیست که امروز شاهدیم، بخش عمدهاش تقصیر یهود است؛ و اگر ظلمی در جهان بهویژه در صدۀ اخیر دارد صورت میگیرد، پایگاه اصلیاش یهود است.
ما در دوران انقلاب اسلامی تاکنون با جریانهای نیابتی مبارزه داشتیم. اگر با شاه مبارزه کردیم، یکی از دلایل مهمّش رخنۀ یهود در پادشاهی ایران بود. جریان بابیّت و بهایّت را دستکم نگیرید. یهود سازمانی در کشور اسلامی ایجاد کرده بود و بدون اینکه بخواهد از یهود دم بزند یا علیه تشیّع کاری بکند با فرقهسازی، دنبال اِعمال دشمنیهای خودش و به بردگیکشیدن دیگران بود که در دین تحریفشدۀ خودشان تعبیه کردهاند. در دوران دفاع مقدس هم صدام به نیابت از جریان صهیونیستی با ما میجنگید. در جریان دفاع از حرم که دواعش و تکفیریها با ما میجنگیدند، سربازان نیابتی صهیونیسم بودند. در جریان تحریمهای اقتصادی هم کشورهای غربی به نیابت از صهیونیستها با ما نبرد داشته و دارند.
خدا از چند جهت کار را برای ما سهل کرد. یکی از این جهت که شیشۀ عمر صهیونیستها را در دست ما قرار داد. این خیلی مهم است. تصور بکنید اگر پایگاه صهیونیستها که دشمنی اساسی با مسیحیت، اسلام و با بشر دارند، نه در منطقۀ عمومی ما، بلکه در اروپا، آفریقا یا جای دیگری بود کار سختتر میشد. شیشۀ عمر آنها را خدا در قلب کشورهای اسلامی و نزدیک ما قرار داد. درست است ظلمش برای ما بیشتر و دردناکتر است، ولی شما به حُسن آن نگاه کنید. این خیلی مهم است.
انقلاب اسلامی با هوشیاری تمام توانست پایگاهی در کنار شیشۀ عمر استکبار جهانی یعنی صهیونیست بینالملل قرار بدهد و آن جریان حزبالله لبنان بود. حزبالله اولین بخشی است که در خارج از سرزمین ایران شکل گرفت و قوام و دوام پیدا کرد که از الطاف جلیّۀ الهی بود. این هوشیاری دربارۀ لبنان را انقلابیون از قبل از انقلاب داشتند. ای کاش به جای بخش ایران زندگی شهید چمران، بخش لبنانی زندگی چمران در اولویت ساخت فیلم قرار میگرفت تا ما با این تاریخ بسیار ارزشمند ارتباط ملموس برقرار میکردیم.
باید فعالیتهای امام موسی صدر و شهید چمران که هر دو از ایران به آنجا مهاجرت کرده بودند را بهدقت مطالعه کنیم. چرا لبنان از اول پابهپای ایران مهم بوده است؟ داستانهایش را باید بخوانیم. لبنان از کجا به اینجا رسیده؟ مظلومیت تشیّع در همۀ سرزمینهای اسلامی زیاد بوده، ولی بیشترین مظلومیت در لبنان بوده است. در این دوران، آن مظلومیتها به ثمر نشست.
الآن جنگهای نیابتی به پایان رسیده و ما بهصورت مستقیم با خودِ صهیونیستها مواجه شدیم و به شیشۀ عمر آنها ضربه میزنیم. این انتقام نه یک تاریخ هزار و چهارصد ساله بلکه یک تاریخ دو هزار ساله دارد. صهیونیستها در حقّ حضرت مسیح(ع)، آخرین پیامبر اولوالعزم قبل از رسول ما هم جنایت کردند. مقام معظم رهبری چنین اشارهای داشتند که اگر مسیحیها در اروپا بدانند ریشۀ مصائبشان همین صهیونیستها هستند، ورق برخواهد گشت. آنها برای اینکه این ریشه معرفی نشود و خودشان را پیش اروپاییها مظلوم و وجیه جلوه بدهند، کارهای زیادی کردند. هولوکاست یک نمونه آن است.
نه فقط ما بلکه جهان دارد از یهود عنود -به یهودیان عوام کاری نداریم- نجات پیدا میکند. ولی این رسالت را چه کسی میتواند انجام بدهد؟ یاران علیبنابیطالب(ع)؛ کما اینکه علیبنابیطالب(ع) هم در صدر اسلام ریشۀ اینها را زد. داستان را باید عمیق و تاریخی دید. ضمن اینکه این موضوع به آیندۀ ما –ظهور- هم کاملاً وابسته است
ایرانیها یا قبل از ظهور یهود عنود را از بین میبرند، یا بعد از ظهور. بالاخره ایرانیها و پیروان علیبنابیطالب(ع) پای ثابت این قصه هستند. اینها باید بهعنوان امور بدیهی، جذاب و حماسی در فرهنگ، زبان و فکر مردم ما جاری باشد. متأسفانه دستهایی در کار است که ما این تاریخ بلند را ندانیم و نشناسیم تا با یهود عنود، دشمنی نورزیم و فراموششان کنیم. این نکات خیلی مهم است. ما در عاشورا و فاطمیه یا وقتی به زیارتگاه بقیع میرسیم، یهود را لعن نمیکنیم درحالیکه آنها در تمام این موارد نقش داشتند. الان به اصل ماجرا رسیدهایم. یک توفیق بزرگ الهی این بود که پایگاهی در نزدیکی آنها همپای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تأسیس شد و از این امر مهم غفلت نشد. ما الآن در نبرد تاریخی دوهزار ساله با دشمنان انبیاء هستیم، با بخش عنود قوم بنیاسرائیل مواجهیم که ابتدا کمر حضرت موسی(ع) را شکستند و اول گوسالهپرست شدند و بعداً بهخاطر دنیاطلبی، حاضر به جهاد نشدند و دچار سرگردانی در بیابانها شدند. بیشترین داستانهای قرآن دربارۀ قوم بنیاسرائیل است.
حرکت گسترده برای کمکرسانی به لبنان، نهتنها ثوابش به ما میرسد، نهتنها حماسهای است که جان ما را جلا خواهد داد، نهفقط آثاری روی مردم لبنان دارد و وظیفۀ ما است که به آنها خدمت کنیم؛ بلکه ما را از دلمردگی در میآورد و موجب صفای باطن میشود. من شنیدم برخی از خانمها بخشی از طلای خودشان را برای کمک به لبنان اختصاص دادهاند. میدانید موج این کار در کشور چه حیاتی به ما میدهد؟ در قرآن کریم هم غالباً جهاد با اموال است و بعد با جان. ما لبنان را فراموش نخواهیم کرد.
ما نباید از قرآن جدا شویم تا این قوم را بهتر بشناسیم. ما الآن به اصل ماجرا رسیدهایم. آیههای قرآن امروز زنده میشوند. ببینید خدا با چه غضبی از اینها در قرآن یاد میکند. این نکته خیلی مهم است. ما در زمان خاصی زندگی میکنیم. غیر از فعالیت حزبالله لبنان که ما را مستقیماً با صهیونیستها درگیر کرده، لطف دیگر خدا در این ماجرا، حماقت صهیونیستها در جنایتی است که علیه لبنان عزیز با به شهادت رساندن دبیر کل حزب الله لبنان انجام دادند. با شهادت سیدحسن نصرالله، در جهان اسلام صداهایی ساکت شده که علیه ما بود و فریادهایی بلند شده که به نفع خطّ انقلاب است. اگر آمار این تغییر وضعیت را بدانید، خواهید دید خون این شهید به اندازۀ عظمت داغ و مصیبتش برکات خواهد داشت.
شما مطمئن باشید از بس تشیّع در لبنان خوب و درست معنا شده هیچ خللی پدید نخواهد آمد، کما اینکه بعد از رحلت حضرت امام(ره) نیز هیچ خللی در ایران پدید نیامد، در حالیکه رادیوهای خارجی میگفتند در ایران حمام خون راه خواهد افتاد. نهتنها انقلاب متوقف نشد، بلکه تکامل پیدا کرد. بعضی از دشمنان هم میگفتند سید حسن را نزنید، چون اوضاع فرقی نخواهد کرد. آنجا که دشمنان هم چنین پیشبینیای نمیکردند، ببینید دل دوستان چقدر باید آرام و استوار باشد.
در موضوع جهاد و شهادت، فقط به ثواب جهاد نگاه نکنید. به ضرورت آنکه دچار دوران تیه نشویم هم نگاه بکنیم. بگذارید هیجان جهاد ما را زنده بدارد. ما متأسفانه کمی از جهاد و شهادت فاصله گرفتهایم.
الآن انتخابات گذشته است و در یک رسالت تاریخی دو هزار ساله در مواجهه با شیشۀ عمر استکبار جهانی و یهود عنود هستیم. ما الآن باید جهان مسیحیت را باخبر کنیم که داریم با چه کسی میجنگیم؟ جهان اسلام به یُمن سید حسن نصرالله تا حدّ زیادی آگاه شده است. جامعۀ خودمان را باید بیشتر آگاه کنیم. الآن خط صهیونیستها در لبنان این است که در شهادت سیدحسن نصرالله، ایران را زیر سؤال ببرند و خطّ صهیونیستها در ایران این است که بین نیروهای معتقد به نظام، اختلاف بیاندازند. حزباللهیهایی که میخواهند از صهیونیستها تأثیر نپذیرند این خط را رها کنند که عملکرد و موضعگیری فلان گروه، مقدمهساز شهادت ایشان شد. از انتخابات گذشته عبور کنیم. هنوز برخی دربارۀ مواضع انتخاباتی از من سؤال میکنند، یا به دولت و هر کسی که به آنها رأی نداده حمله میکنند. نیروهای انقلابی باید نه در حقّ هم جفا بکنند و نه در حقّ این دولت. نباید میدان و دیپلماسی در مقابل هم قرار بگیرند یا با هم فاصله داشته باشند، بلکه باید یگانه باشند. الحمدلله اخبار رسیده هم حاکی از این است که اصلاً در این دولت جدایی بین میدان و دیپلماسی وجود ندارد.با توجه به اینکه در مواجهه با دشمن اصلی دیگر راه عقبنشینی نداریم، ما باید در قدم اول، این درگیری را روشن و واضح، تبیین کنیم. باید نقش یهود عنود را برای همگان بگوییم. باید بگوییم یهود عنود در طول تاریخ چقدر به جریان اصیل حضرت مسیح(ع) صدمه زده و در نابودی آن کوشیدند. باید برای مردم اروپا توضیح بدهیم که ما داریم شرّ یهود عنود را از سر شما کم میکنیم. باید توضیح بدهیم که همانطور که سید حسن نصرالله بر گردن کلّ عرب حق دارد، بر گردن همۀ اروپاییها هم حق دارد.
باید مردم خودمان، مردم منطقه و مردم جهان را بیشتر آگاه کنیم. ما رسالت بزرگی بر عهده داریم. دورههای آموزشی در مورد یهود عنود و فرصت موجود برای نجات دنیا برگزار کنیم. آیات مربوط به بنیاسرائیل را بخوانیم که بعضاً مربوط به ظهور هم هست. مذموم بودن سازشکاری را توضیح بدهیم.یک، وحدت میدان و دیپلماسی. تا الان هم مطّلعین میگویند الحمدلله عدم وحدت دیده نشده است. اینقدر این وحدت را فریاد میزنیم که مبادا یک جدایی حاصل بشود، چون جدایی ضربه میزند. دوم اینکه یکوقت در مواجهۀ با دشمن، مسئولین دچار تردید نشوند که آیا مردم ما طاقت دارند یا ندارند؟ این نبرد، نبرد مرگ و زندگی است. این را بدانیم که اگر نزنیم، نابودمان خواهند کرد. مسئلۀ امنیت ملی در میان است. این مسئله که ما باید اسرائیل را نابود کنیم و باید ضربۀ ما ضربۀ نهایی و فلجکننده باشد، یک مسئلۀ امنیتی است. کار دیگر این است که باید به بسیج برگردیم و بسیج را احیا کنیم. سایر کانونهای فعالیتهای فرهنگی، دینی، انقلابی و سیاسی هم در ذیل بسیج تعریف شوند. همان بسیج را گسترش بدهیم که بسیج، شجرۀ طیبه است. یکی از محسّنات بسیج که فراموش شده این است که گفتگو در مسجد و پایگاه بسیج، رودررو است و رشد حاصل میشود. مقام معظم رهبری به تشکیل هیئت اندیشهورزی توصیه فرمودند. هیئت اندیشهورزی و اتاق فکر یعنی از اساس در همۀ موضوعات فکر کنیم؛ نه اینکه فقط دستور اجرا کنیم. بنابر نظر رهبری باید در همۀ لایههای بسیج هیئت اندیشهورزی شکل بگیرد. لبنان الآن به کمک ما احتیاج دارد.
تاکنون نظری ثبت نشده است