سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «مزیّت طلبگی»، سال 1403
یکی از اختلالات ما این است که ما برای امور مختلف زندگی خود، معمولاً الگوی مشخص نداریم. جامعه هم همینکه اسم الگو میآید از شهدا میگوید، که البته ای کاش حداقل این کار را هم خوب انجام میداد.
شهدا الگوی عمومی زندگی ما هستند، ولی هر کسی در کار تخصصی خودش به الگو نیاز دارد. شهید همّت نمیتواند بصورت همزمان الگوی اختصاصی یک خلبان و یک مکانیک و یک طلبه باشد، گرچه بصورت عمومی الگو هست و سلام خدا بر شهیدان.
مثلاً برای کسی که در مباحث امامت و ولایت کار میکند باید کسانی مانند شیخ مفید و علامه طباطبایی و مرحوم میرحامد حسین و علامه امینی رضوان الله تعالی علیهم هم الگو باشد که این الگوی تفصیلیتری است و آن شخص هم میتواند راه پیش روی خود را ببیند. باید با چند عالم رابطهی دلی داشته باشد که با زندگی آنها انرژی بگیرد.
در کارهای شما هم همینطور است، آن کسی که وقتی نام او میآید دل شما قنج میرود و روحیه میگیرید و تلاش و کوشش و تتبّع و قوّت و دقّت و اتقان و انضباط و اخلاص او به شما نشاط میدهد. ما بشکلِ جدّی در طلبگی به الگوهای میانی نیاز داریم، وگرنه فضای نمره و واحد و… ما را نسبت به اینکه باید در چه مسیری حرکت کنیم، دچار فراموشی خواهد کرد.
خیلی اوقات اگر برویم و از خیلیها بپرسیم که دوست دارید شبیه چه کسی باشید، آنها نمیدانند. همین موضوع خیلی انسان را کند و سرد میکند. البته این موضوع فقط برای طلبهها نیست، برای بقیه هم هست.
بنده که متأسفانه طلبهی خوبی نشدم و به جایی هم نرسیدم، ولی اگر طلبه شدم به عشق علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه بود؛ من برای اینکه مانند این بزرگواران شوم طلبه شدم، حال بیچاره و ضعیف بودم و استعداد نداشتم و آن چیزی که دوست داشتم نشدم.
یکی از جهاتی که امروز ما نگران این موضوع هستیم که چرا مردم کمتر به سمت طلبگی میروند این است که آنها تصویری ندارند، یعنی میگویند برود و طلبه شود که چه اتفاقی رخ بدهد؟ میگوید اگر من ده سال در دانشگاه درس بخوانم مدرک دکتری اخذ میکنم اما اینجا بعد از ده سال در نهایت با مشکلات زیادی روبرو هستم.
یکی از اختلالات ما این است که ما برای امور مختلف زندگی خود، معمولاً الگوی مشخص نداریم. جامعه هم همینکه اسم الگو میآید از شهدا میگوید، که البته ای کاش حداقل این کار را هم خوب انجام میداد.
شهدا الگوی عمومی زندگی ما هستند، ولی هر کسی در کار تخصصی خودش به الگو نیاز دارد. شهید همّت نمیتواند بصورت همزمان الگوی اختصاصی یک خلبان و یک مکانیک و یک طلبه باشد، گرچه بصورت عمومی الگو هست و سلام خدا بر شهیدان.
مثلاً برای کسی که در مباحث امامت و ولایت کار میکند باید کسانی مانند شیخ مفید و علامه طباطبایی و مرحوم میرحامد حسین و علامه امینی رضوان الله تعالی علیهم هم الگو باشد که این الگوی تفصیلیتری است و آن شخص هم میتواند راه پیش روی خود را ببیند. باید با چند عالم رابطهی دلی داشته باشد که با زندگی آنها انرژی بگیرد.
در کارهای شما هم همینطور است، آن کسی که وقتی نام او میآید دل شما قنج میرود و روحیه میگیرید و تلاش و کوشش و تتبّع و قوّت و دقّت و اتقان و انضباط و اخلاص او به شما نشاط میدهد. ما بشکلِ جدّی در طلبگی به الگوهای میانی نیاز داریم، وگرنه فضای نمره و واحد و… ما را نسبت به اینکه باید در چه مسیری حرکت کنیم، دچار فراموشی خواهد کرد.
خیلی اوقات اگر برویم و از خیلیها بپرسیم که دوست دارید شبیه چه کسی باشید، آنها نمیدانند. همین موضوع خیلی انسان را کند و سرد میکند. البته این موضوع فقط برای طلبهها نیست، برای بقیه هم هست.
بنده که متأسفانه طلبهی خوبی نشدم و به جایی هم نرسیدم، ولی اگر طلبه شدم به عشق علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مرحوم میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه بود؛ من برای اینکه مانند این بزرگواران شوم طلبه شدم، حال بیچاره و ضعیف بودم و استعداد نداشتم و آن چیزی که دوست داشتم نشدم.
یکی از جهاتی که امروز ما نگران این موضوع هستیم که چرا مردم کمتر به سمت طلبگی میروند این است که آنها تصویری ندارند، یعنی میگویند برود و طلبه شود که چه اتفاقی رخ بدهد؟ میگوید اگر من ده سال در دانشگاه درس بخوانم مدرک دکتری اخذ میکنم اما اینجا بعد از ده سال در نهایت با مشکلات زیادی روبرو هستم.
تاکنون نظری ثبت نشده است