- 629
- 1000
- 1000
- 1000
یک نکته از یک جزء، جلسه بیست و نهم
سخنرانی حجت الاسلام سیدمحمدحسین راجی با موضوع «یک نکته از یک جزء»، جلسه بیست و نهم، آیه 8 و 9 از سوره انسان، سال 1402
جزء بیست ونهم آیه 8 و 9 از سوره مبارک انسان:
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا
إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا
این آیه یکی از معروفترین آیات قرآن هست، داستانش را که قطعا همه ما آن داستان را کاملا مسلط هستیم و بارها بیان کرده ایم. داستانی که اهل بیت سه روز روزه می گیرند و یک روز یتیم و یک روز مسکین و یک روز اسیر می آیند و حضرت علی علیه السلام و حضرت زهراء سلام الله علیها به همراه امام مجتبی و امام حسین آن چیزی که برای افطار داشتند را انفاق می کنند. خداوند در اینجا می فرماید چرا آن ها انفاق کردند؟! به واسطه اینکه آنها گفتند ما این کار را ﴿لوجه الله﴾ انجام می دهیم برای خدا انجام می دهیم﴿لا نرید منکم جزاءاً و لا شکوراً﴾ ما نه جزا می خواهیم و نه پاداش می خواهیم و نه تشکر می خواهیم. بعد خداوند از اینجا شروع می کند به بیان کردنِ جایگاه عالی این بزرگواران را در بهشت که آنها چه جایگاه فوق العاده ای دارند و بعد به آیه 22ام می رسد. خداوند در آیه 22ام می فرماید ﴿ ان هذا کان لکم جزاءاً و کان سعیکم مشکورا﴾، آنها گفتند که ما نه جزا می خواهیم و نه تشکر خداوند فرمود این هم جزاء و هم تشکر.
کسی که برای خدا کار کند خدا پاداش او را صد ها برابر میدهد. اخلاص در عمل رمز ماندگاری یک عمل هست. کسانی که برای خدا کار کردند نه برای دیده شدن، خدا آن ها را جلوی چشم عالمیان آورد؛
درنیشابور یک مقبره ای هست، مقبره بانوی باکرامتی به نام بی بی شطیطه. ویژگی این بی بی شطیطه اخلاص بود، موقعیکه نیشابوری رفت به محضر امام کاظم علیه السلام، بی بی شطیطیه یک پول بسیار کمی به نیشابوری داد و گفت این پول خمس من می شود. نیشابوری گفت آخر بین این همه پولی که من دارم می برم آخر این چه هست که من بردارم ببرم! این را برداشت و برد و ماجراهایی اتفاق افتاد و وقتی صحبتاش با امام کاظم علیه السلام تمام شد امام یک جملهای با این مضمون فرمودند که نیشابوری تو خائن نبودی! آقا پناه بر خدا چه خیانتی؟! امانتِ بی بی شطیطیه را به ما ندادی؟! می گوید آقا من دیگر خجالت کشیدم این پول را بخواهم بدهم، حضرت فرمودند که نه! آن پول را به ما بده، بعد حضرت یک مقدار پارچه و یک مقداری پول به او دادند و فرمودند برو این را به بی بی شطیطه بده و بگو روزی که این به دست اش رسید، نوزده روز بعد از دنیا خواهد رفت و خودم می آیم بر او نماز میخوانم. نیشابوری می گوید برگشتم و این پول را دادم و این بخشی از پارچه را دادم که امام فرموده بود بگذارد داخل کفنش، به او گفتم و روز ها را شمرد و روز نوزدهم شد و خبر آمد بی بی شطیطه از دنیا رفته است، منتظر ماندیم و دیدیم که امام برای نماز امدند. کسی که اخلاص داشته باشد و کار را برای خدا انجام بدهد و نه برای دیده شدن، خداوند اینطور او را عزیز می کند.
شما نگاه بکنید شاگردان مکتب اهل بیت، شاگردان مکتب این خاندان این ها همه شان با اخلاص بودند. شهداء در قلّه اخلاص بودند. امام بزرگوار ما در نهایت اخلاص بود.
جزء بیست ونهم آیه 8 و 9 از سوره مبارک انسان:
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا
إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا
این آیه یکی از معروفترین آیات قرآن هست، داستانش را که قطعا همه ما آن داستان را کاملا مسلط هستیم و بارها بیان کرده ایم. داستانی که اهل بیت سه روز روزه می گیرند و یک روز یتیم و یک روز مسکین و یک روز اسیر می آیند و حضرت علی علیه السلام و حضرت زهراء سلام الله علیها به همراه امام مجتبی و امام حسین آن چیزی که برای افطار داشتند را انفاق می کنند. خداوند در اینجا می فرماید چرا آن ها انفاق کردند؟! به واسطه اینکه آنها گفتند ما این کار را ﴿لوجه الله﴾ انجام می دهیم برای خدا انجام می دهیم﴿لا نرید منکم جزاءاً و لا شکوراً﴾ ما نه جزا می خواهیم و نه پاداش می خواهیم و نه تشکر می خواهیم. بعد خداوند از اینجا شروع می کند به بیان کردنِ جایگاه عالی این بزرگواران را در بهشت که آنها چه جایگاه فوق العاده ای دارند و بعد به آیه 22ام می رسد. خداوند در آیه 22ام می فرماید ﴿ ان هذا کان لکم جزاءاً و کان سعیکم مشکورا﴾، آنها گفتند که ما نه جزا می خواهیم و نه تشکر خداوند فرمود این هم جزاء و هم تشکر.
کسی که برای خدا کار کند خدا پاداش او را صد ها برابر میدهد. اخلاص در عمل رمز ماندگاری یک عمل هست. کسانی که برای خدا کار کردند نه برای دیده شدن، خدا آن ها را جلوی چشم عالمیان آورد؛
درنیشابور یک مقبره ای هست، مقبره بانوی باکرامتی به نام بی بی شطیطه. ویژگی این بی بی شطیطه اخلاص بود، موقعیکه نیشابوری رفت به محضر امام کاظم علیه السلام، بی بی شطیطیه یک پول بسیار کمی به نیشابوری داد و گفت این پول خمس من می شود. نیشابوری گفت آخر بین این همه پولی که من دارم می برم آخر این چه هست که من بردارم ببرم! این را برداشت و برد و ماجراهایی اتفاق افتاد و وقتی صحبتاش با امام کاظم علیه السلام تمام شد امام یک جملهای با این مضمون فرمودند که نیشابوری تو خائن نبودی! آقا پناه بر خدا چه خیانتی؟! امانتِ بی بی شطیطیه را به ما ندادی؟! می گوید آقا من دیگر خجالت کشیدم این پول را بخواهم بدهم، حضرت فرمودند که نه! آن پول را به ما بده، بعد حضرت یک مقدار پارچه و یک مقداری پول به او دادند و فرمودند برو این را به بی بی شطیطه بده و بگو روزی که این به دست اش رسید، نوزده روز بعد از دنیا خواهد رفت و خودم می آیم بر او نماز میخوانم. نیشابوری می گوید برگشتم و این پول را دادم و این بخشی از پارچه را دادم که امام فرموده بود بگذارد داخل کفنش، به او گفتم و روز ها را شمرد و روز نوزدهم شد و خبر آمد بی بی شطیطه از دنیا رفته است، منتظر ماندیم و دیدیم که امام برای نماز امدند. کسی که اخلاص داشته باشد و کار را برای خدا انجام بدهد و نه برای دیده شدن، خداوند اینطور او را عزیز می کند.
شما نگاه بکنید شاگردان مکتب اهل بیت، شاگردان مکتب این خاندان این ها همه شان با اخلاص بودند. شهداء در قلّه اخلاص بودند. امام بزرگوار ما در نهایت اخلاص بود.
تاکنون نظری ثبت نشده است