- 5946
- 1000
- 1000
- 1000
حکایت شیخ حسین و تشرف به خدمت امام زمان (عج)
سخنرانی حجت الاسلام سید حسین هاشمی نژاد با موضوع حکایت شیخ حسین و تشرف به خدمت امام زمان (عج)
محدث نوری در نجم الثاقب می نویسد که فردی به نام شیخ حسین هم فقیر بوده هم مریض و هم عاشق. او شنیده بود که اگر کسی چهل شب جمعه به مسجد سهله برود در نهایت می تواند امام زمان (عج) را ملاقات کند. او این کار را انجام می دهد و در چهلمین مرتبه بر سکویی در کنار مسجد می نشیند. مقداری قهوه نیز با خود می برد تا مانع خوابیدن او شود و موفق به دیدار شود. بعد از مدتی جوانی با لباس اعراب بادیه نشین می آید و کنار او می نشیند. آنها با هم شروع به حرف زدن می کنند و در نهایت قهوه ای می خورند و جوان از او می پرسد که چه مشکلی داری؟ مرد سه خواسته اش را بیان می کند. جوان فنجان قهوه اش را به او می دهد و می گوید که بخور تا بیماری ات خوب شود. در ادامه به او می گوید که به عشقت خواهی رسید اما صلاح تو بر این است که فقر همیشه با تو باشد. آنها با هم به داخل مسجد رفته و به عبادت می نشینند و مرد می گوید که وقتی متوجه عبادت خالص او شدم فهمیدم که او امام زمان (عج) است. در همین لحظه او در هاله ای از نور قرار گرفت و تا صبح با هم درد دل کردیم و در نهایت چون نوری پرکشید و رفت.
محدث نوری در نجم الثاقب می نویسد که فردی به نام شیخ حسین هم فقیر بوده هم مریض و هم عاشق. او شنیده بود که اگر کسی چهل شب جمعه به مسجد سهله برود در نهایت می تواند امام زمان (عج) را ملاقات کند. او این کار را انجام می دهد و در چهلمین مرتبه بر سکویی در کنار مسجد می نشیند. مقداری قهوه نیز با خود می برد تا مانع خوابیدن او شود و موفق به دیدار شود. بعد از مدتی جوانی با لباس اعراب بادیه نشین می آید و کنار او می نشیند. آنها با هم شروع به حرف زدن می کنند و در نهایت قهوه ای می خورند و جوان از او می پرسد که چه مشکلی داری؟ مرد سه خواسته اش را بیان می کند. جوان فنجان قهوه اش را به او می دهد و می گوید که بخور تا بیماری ات خوب شود. در ادامه به او می گوید که به عشقت خواهی رسید اما صلاح تو بر این است که فقر همیشه با تو باشد. آنها با هم به داخل مسجد رفته و به عبادت می نشینند و مرد می گوید که وقتی متوجه عبادت خالص او شدم فهمیدم که او امام زمان (عج) است. در همین لحظه او در هاله ای از نور قرار گرفت و تا صبح با هم درد دل کردیم و در نهایت چون نوری پرکشید و رفت.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان