سخنرانی کوتاه از حجت الاسلام و المسلمین عالی با موضوع "معراج بندگان "
ملولان همه رفتند در خانه ببندید
درآن عقل ملولانه همه جمع بخندید
به معراج درآیید چو از آل رسولید
رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید
همان یار بیاید در دولت بگشاید
که آن یار کلید است و شما جمله کلندید
شاگردان علامه طباطبایی از قول ایشان نقل می کردند که ایشان می فرمودند: من سوره «ص» را در نماز وتیره (نافله ی نشسته ای که بعد از نماز عشاء میخوانند) میخواندم. ناگهان دیدم من را بالا بردند و چشمه «ص» را به من نشان دادند؛ «ص» نام نهری است در بهشت.
هم بهشت را به ایشان نشان دادند و هم بهشتی ها با ایشان صحبت می کردند؛ اما هنر آقای طباطبایی این بود که عبد بود. ایشان شدیدا نسبت به کلام و گوشش مراقبه داشت و همیشه مواظب زبانش بود که کوچکترین کلمه ای که حقی از کسی ضایع بشود در کلامش نبود.
یک بار یک دوچرخه سوار به علامه طباطبایی زده بود. تقصیر هم با دوچرخه سوار بود. علامه طباطبایی و دوچرخه سوار به زمین افتادند. علامه به او گفت: «صدمه ندیده ای؟» دوچرخه سوار گفت: « عمو چشمانت را باز کن و جلویت را ببین» علامه با اینکه خودش دردش آمده بود گفت: « چشم، چشم، چشم.»
این ها اگر به جایی رسیدند و معراجی نصیبشان شد، با قدم بندگی بود.
ملولان همه رفتند در خانه ببندید
درآن عقل ملولانه همه جمع بخندید
به معراج درآیید چو از آل رسولید
رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید
همان یار بیاید در دولت بگشاید
که آن یار کلید است و شما جمله کلندید
شاگردان علامه طباطبایی از قول ایشان نقل می کردند که ایشان می فرمودند: من سوره «ص» را در نماز وتیره (نافله ی نشسته ای که بعد از نماز عشاء میخوانند) میخواندم. ناگهان دیدم من را بالا بردند و چشمه «ص» را به من نشان دادند؛ «ص» نام نهری است در بهشت.
هم بهشت را به ایشان نشان دادند و هم بهشتی ها با ایشان صحبت می کردند؛ اما هنر آقای طباطبایی این بود که عبد بود. ایشان شدیدا نسبت به کلام و گوشش مراقبه داشت و همیشه مواظب زبانش بود که کوچکترین کلمه ای که حقی از کسی ضایع بشود در کلامش نبود.
یک بار یک دوچرخه سوار به علامه طباطبایی زده بود. تقصیر هم با دوچرخه سوار بود. علامه طباطبایی و دوچرخه سوار به زمین افتادند. علامه به او گفت: «صدمه ندیده ای؟» دوچرخه سوار گفت: « عمو چشمانت را باز کن و جلویت را ببین» علامه با اینکه خودش دردش آمده بود گفت: « چشم، چشم، چشم.»
این ها اگر به جایی رسیدند و معراجی نصیبشان شد، با قدم بندگی بود.
کاربر مهمان
کاربر مهمان