سخنرانی حجت الاسلام مسعود عالی با موضوع موت اختیاری
آقای احمدی میانجی می گفت که دوست پزشکی داشتیم که بیمار روحانی داشت. او به خاطر بیماری ساده ای در بیمارستان بود اما روزی به دکتر می گوید که مرا حلال کن و بعد از خواندن یک بیت شعر از دنیا می رود.
شخص روحانی دیگری می گوید که زمانی در روستایی منبری داشتم. بعد از اتمام سخنرانی فردی که در آبدارخانه مشغول کار بود بیرون آمد و به کسی که داخل بود گفت سه تا چای برایم بیاور تا بخورم و بمیرم. بعد رو به کسانی که آنجا بودند کرد و گفت اگر سفارشی برای مردگان خود دارید بگویید. دو نفر سفارش هایی کردند و مرد بعد از خوردن چای سوم بلافاصله مُرد.
بعد از دو شب آن دو در خواب مردگان خود را دیدند و مشکلشان حل شد. این همان موت اختیاری است که تنها نصیب بندگان خاص می شود.
آقای احمدی میانجی می گفت که دوست پزشکی داشتیم که بیمار روحانی داشت. او به خاطر بیماری ساده ای در بیمارستان بود اما روزی به دکتر می گوید که مرا حلال کن و بعد از خواندن یک بیت شعر از دنیا می رود.
شخص روحانی دیگری می گوید که زمانی در روستایی منبری داشتم. بعد از اتمام سخنرانی فردی که در آبدارخانه مشغول کار بود بیرون آمد و به کسی که داخل بود گفت سه تا چای برایم بیاور تا بخورم و بمیرم. بعد رو به کسانی که آنجا بودند کرد و گفت اگر سفارشی برای مردگان خود دارید بگویید. دو نفر سفارش هایی کردند و مرد بعد از خوردن چای سوم بلافاصله مُرد.
بعد از دو شب آن دو در خواب مردگان خود را دیدند و مشکلشان حل شد. این همان موت اختیاری است که تنها نصیب بندگان خاص می شود.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان