- 2758
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 58 سوره توبه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره توبه - آیه 58
وَمِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِى الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ
ترجمه
و بعضى از منافقان در صدقات (تقسیم زکات)، به تو عیب مى گیرند. پس اگر چیزى از آن (اموال) به آنان داده شود، راضى مى شوند (و تو را عادل مى شمارند)، ولى اگر چیزى به آنان داده نشود، به ناگاه آنان خشمگین مى شوند (و تو را به بىعدالتى متّهم مى کنند).
«لَمز»، عیبجویى رو به روست و اگر پشت سر عیبجویى کنند، «هَمز» است.
شخصى که بعدها رهبر خوارج و مارقین شد، در تقسیم غنایم جنگ حُنین به پیامبر اعتراض کرد و گفت: به عدالت رفتار کن!!
حضرت فرمود: چه کسى از من عادل تر است؟ عمر خواست به خاطر این جسارت او را بکشد، پیامبر فرمود: رهایش کنید، او پیروانى خواهد داشت که چنان عبادت کنند که شما عبادت هاى خویش را نسبت به آنها ناچیز خواهید شمرد (اشاره به عبادت هاى خشک و بى ولایت آنان). با آن همه عبادت از دین خارج مى شوند، همچون خروج تیر از کمان. سرانجام آن شخص در جنگ نهروان به دست على (ع) به هلاکت رسید.
پیام ها
1- منافق، حتّى نسبت به پیامبر نیش مى زند و جسارت مى کند. «یلمزک»
2- لبه تیز حملات منافقان و تبلیغات سوء آنان، رهبرى است. «یلمزک»
3- همه اصحاب پیامبر عادل نبوده اند. «و منهم من یلمزک»
4- مسئولان نظام اسلامى نباید تحت تأثیر عیب جویى هاى منافقان قرار گیرند.«و منهم من یلمزک»
5 - تقسیم اموال عمومى، چنان دقیق و حسّاس است که گاهى پیامبر را هم متّهم مى کنند. «یلمزک فى الصدقات»
6- آغاز برخى انحراف ها، بى ادبى و جسارت به رهبر است که از خودخواهى سرچشمه مى گیرد. (با توجّه به شأن نزول)
7- انگیزه انتقادها، گاهى منافع شخصى است، نه دلسوزى. «فان اعطوا»
8 - سیاست گذارى امور مالى و اقتصادى جامعه اسلامى، از شئون پیامبر و از اختیارات رهبر است. «فان اعطوا... و ان لم یعطوا»
9- منافق به حقّ خود قانع نیست، خودخواه و بى منطق است. «فان اعطوا منها رضوا و ان لم یعطوا... یسخطون»
10- کینه و دشمنى و طعن و قضاوت به ناحقِ بعضى مردم، به خاطر از دست دادن منافع مادّى و شخصى است. «و ان لم یعطوا...یسخطون» (آرى، ریشه بعضى تحلیل هاى نادرست، انگیزه هاى درونى است)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَمِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِى الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ
ترجمه
و بعضى از منافقان در صدقات (تقسیم زکات)، به تو عیب مى گیرند. پس اگر چیزى از آن (اموال) به آنان داده شود، راضى مى شوند (و تو را عادل مى شمارند)، ولى اگر چیزى به آنان داده نشود، به ناگاه آنان خشمگین مى شوند (و تو را به بىعدالتى متّهم مى کنند).
«لَمز»، عیبجویى رو به روست و اگر پشت سر عیبجویى کنند، «هَمز» است.
شخصى که بعدها رهبر خوارج و مارقین شد، در تقسیم غنایم جنگ حُنین به پیامبر اعتراض کرد و گفت: به عدالت رفتار کن!!
حضرت فرمود: چه کسى از من عادل تر است؟ عمر خواست به خاطر این جسارت او را بکشد، پیامبر فرمود: رهایش کنید، او پیروانى خواهد داشت که چنان عبادت کنند که شما عبادت هاى خویش را نسبت به آنها ناچیز خواهید شمرد (اشاره به عبادت هاى خشک و بى ولایت آنان). با آن همه عبادت از دین خارج مى شوند، همچون خروج تیر از کمان. سرانجام آن شخص در جنگ نهروان به دست على (ع) به هلاکت رسید.
پیام ها
1- منافق، حتّى نسبت به پیامبر نیش مى زند و جسارت مى کند. «یلمزک»
2- لبه تیز حملات منافقان و تبلیغات سوء آنان، رهبرى است. «یلمزک»
3- همه اصحاب پیامبر عادل نبوده اند. «و منهم من یلمزک»
4- مسئولان نظام اسلامى نباید تحت تأثیر عیب جویى هاى منافقان قرار گیرند.«و منهم من یلمزک»
5 - تقسیم اموال عمومى، چنان دقیق و حسّاس است که گاهى پیامبر را هم متّهم مى کنند. «یلمزک فى الصدقات»
6- آغاز برخى انحراف ها، بى ادبى و جسارت به رهبر است که از خودخواهى سرچشمه مى گیرد. (با توجّه به شأن نزول)
7- انگیزه انتقادها، گاهى منافع شخصى است، نه دلسوزى. «فان اعطوا»
8 - سیاست گذارى امور مالى و اقتصادى جامعه اسلامى، از شئون پیامبر و از اختیارات رهبر است. «فان اعطوا... و ان لم یعطوا»
9- منافق به حقّ خود قانع نیست، خودخواه و بى منطق است. «فان اعطوا منها رضوا و ان لم یعطوا... یسخطون»
10- کینه و دشمنى و طعن و قضاوت به ناحقِ بعضى مردم، به خاطر از دست دادن منافع مادّى و شخصى است. «و ان لم یعطوا...یسخطون» (آرى، ریشه بعضى تحلیل هاى نادرست، انگیزه هاى درونى است)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است