- 9688
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 24 و 25 سوره ص
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره ص - آیه 24 و 25
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیراً مِّنَ الْخُلَطَآءِ لَیَبْغِى بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ قَلِیلٌ مَّاهُمْ وَظَنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاکِعاً وَ أَنَابَ
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَ حُسْنَ مََابٍ
ترجمه
(داود) گفت: حقّا که او با درخواست افزودن میش تو به میش هاى خودش به تو ستم کرده است و البتّه بسیارى از شریکان، بعضى بر بعضى ستم مى کنند، مگر کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام مى دهند و آنان کم هستند و داود متوجّه شد که ما او را (با این صحنه و طرح نزاع) آزمایش کردیم، پس، (از قضاوت خود قبل از شنیدن سخن طرف مقابل پشیمان شد و) از پروردگارش آمرزش خواست و به رکوع در افتاد و توبه و انابه کرد.
پس ما آن (قضاوت عجولانه) را بر او بخشیدیم و البتّه براى او در نزد ما مقام قرب و عاقبت نیک است.
ماجراى قضاوت حضرت داود در تورات کنونى نیز آمده است، امّا متفاوت از آنچه در قرآن آمده است که با مقام انبیا نمى سازد و کذب و دروغى بیش نیست.
در فصل 12 تورات کتاب اشموئیل مى خوانیم: کسى نزد مشاور داود آمد و گفت: در شهرى دو نفر بودند که یکى غنىّ و دیگرى فقیر، غنىّ گوسفند و گاو بسیار داشت و فقیر تنها یک برّه کوچک داشت. مسافر غریبى نزد شخص غنىّ آمد، او بخل کرد و از مال خودش خرج نکرد، بلکه برّه مرد فقیر را ذبح کرد تا از مسافر غریب پذیرایى کند، اکنون فتواى داود چیست؟
داود عصبانى شد و گفت: کسى که این کار را کرده مستحقّ قتل است، او باید چهار گوسفند به جاى یک گوسفند بدهد. سؤال کننده گفت: اى داود! آن مرد تویى! داود فهمید که مرادش از طرح سؤال این بود که تو که همسر داشتى چرا همسر همسایه ات را با توطئه تصاحب کردى؟ لذا داود ناراحت شد و توبه کرد!!
پیام ها
1- قضاوت، نباید عجولانه و بر اساس شنیدن سخن یکى از طرفین باشد. (حضرت داود با شنیدن سخن یک نفر از طرفین دعوا قضاوت کرد و فرمود: «لقد ظلمک» و به همین دلیل از خداوند عذر خواست).
2- افزون طلبى ظلم است گرچه انسان موفق به افزودن نشود. «ظلمک بسؤال نعجتک الى نعاجه»
3- انسان مى تواند مالک اموال زیاد باشد. حضرت داود از داشتن 99 میش انتقاد نکرد، بلکه از افزون طلبى ظالمانه برادر انتقاد کرد). «لقد ظلمک...»
4- در انتخاب همکار و شریک باید محور کار، ایمان و عمل صالح باشد وگرنه خطر کلاهبردارى و تجاوز به حقوق شرکاء در پیش است. «کثیرا من الخلطاء لیبغى... الاّ الّذین آمنوا»
5 - ایمان و عمل صالح در کنار هم کارسازند. «آمنوا و عملوا الصالحات»
6- شرکت، بسترى براى لغزش و ضایع کردن حقّ شریک است. «کثیراً من الخلطاء لیبغى»
7- اقتصاد سالم در سایه ایمان و عمل صالح است. «لیبغى... الا الّذین آمنوا و عملوا الصالحات»
8 - کسانى که حقّ دیگران را مراعات کنند بسیار کمند. «قلیل ما هم»
9- آزمایش حتّى براى پیامبران الهى مطرح است. «انّما فتنّاه»
10- سفارش به ایمان و عمل صالح و مراعات حقوق مردم بهترین رهنمود است. (از حضرت داود رهنمود خواستند: «اهدنا الى سواء الصراط» حضرت فرمود: «کثیراً من الخلطاء لیبغى... الا الّذین آمنوا...»
11- انبیا به خاطر ساده ترین لغزش، بهترین نوع انابه و توبه را از خود نشان مىدادند. (ترک اولاى حضرت داود این بود که قبل از شنیدن سخن هر دو طرف قضاوت کرد). «فاستغفر ربه و خرّ راکعا و اناب»
12- توبه فورى ارزش زیادى دارد. «فاستغفر» (حرف فاء)
13- ربوبیّت الهى زمینه درخواست آمرزش است. «فاستغفر ربّه»
14- حقوق مردم به قدرى مهم است که عجله در داورى حتّى اگر از پیامبر معصوم سر زند باید همراه با استغفار باشد.«فاستغفر ربّه»
15- رکوع در نماز، قبل از اسلام نیز بوده است. «خرّ راکعاً»
16- توبه باید هم ظاهرى باشد و هم درونى و عمقى. «خرّ راکعاً و اناب»
17- توبه فورى، پذیرش فورى را به دنبال دارد. «فاستغفر... فغفرنا له»
18- توبه، غیر از جبران گذشته، آینده را نیز تأمین مىکند. «فغفرنا له ذلک و ان له عندنا لزلفى و حسن مأب»
19- مقام معنوى، آن گاه ارزش دارد که همراه با حسن عاقبت و تأمین آینده باشد. «زلفى و حسن مأب»
20- گاهى دنیا و آخرت براى یک نفر جمع مى شود. «شددنا ملکه - سخرنا الجبال معه - عندنا لزلفى و حسن مأب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیراً مِّنَ الْخُلَطَآءِ لَیَبْغِى بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ قَلِیلٌ مَّاهُمْ وَظَنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاکِعاً وَ أَنَابَ
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَ حُسْنَ مََابٍ
ترجمه
(داود) گفت: حقّا که او با درخواست افزودن میش تو به میش هاى خودش به تو ستم کرده است و البتّه بسیارى از شریکان، بعضى بر بعضى ستم مى کنند، مگر کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته انجام مى دهند و آنان کم هستند و داود متوجّه شد که ما او را (با این صحنه و طرح نزاع) آزمایش کردیم، پس، (از قضاوت خود قبل از شنیدن سخن طرف مقابل پشیمان شد و) از پروردگارش آمرزش خواست و به رکوع در افتاد و توبه و انابه کرد.
پس ما آن (قضاوت عجولانه) را بر او بخشیدیم و البتّه براى او در نزد ما مقام قرب و عاقبت نیک است.
ماجراى قضاوت حضرت داود در تورات کنونى نیز آمده است، امّا متفاوت از آنچه در قرآن آمده است که با مقام انبیا نمى سازد و کذب و دروغى بیش نیست.
در فصل 12 تورات کتاب اشموئیل مى خوانیم: کسى نزد مشاور داود آمد و گفت: در شهرى دو نفر بودند که یکى غنىّ و دیگرى فقیر، غنىّ گوسفند و گاو بسیار داشت و فقیر تنها یک برّه کوچک داشت. مسافر غریبى نزد شخص غنىّ آمد، او بخل کرد و از مال خودش خرج نکرد، بلکه برّه مرد فقیر را ذبح کرد تا از مسافر غریب پذیرایى کند، اکنون فتواى داود چیست؟
داود عصبانى شد و گفت: کسى که این کار را کرده مستحقّ قتل است، او باید چهار گوسفند به جاى یک گوسفند بدهد. سؤال کننده گفت: اى داود! آن مرد تویى! داود فهمید که مرادش از طرح سؤال این بود که تو که همسر داشتى چرا همسر همسایه ات را با توطئه تصاحب کردى؟ لذا داود ناراحت شد و توبه کرد!!
پیام ها
1- قضاوت، نباید عجولانه و بر اساس شنیدن سخن یکى از طرفین باشد. (حضرت داود با شنیدن سخن یک نفر از طرفین دعوا قضاوت کرد و فرمود: «لقد ظلمک» و به همین دلیل از خداوند عذر خواست).
2- افزون طلبى ظلم است گرچه انسان موفق به افزودن نشود. «ظلمک بسؤال نعجتک الى نعاجه»
3- انسان مى تواند مالک اموال زیاد باشد. حضرت داود از داشتن 99 میش انتقاد نکرد، بلکه از افزون طلبى ظالمانه برادر انتقاد کرد). «لقد ظلمک...»
4- در انتخاب همکار و شریک باید محور کار، ایمان و عمل صالح باشد وگرنه خطر کلاهبردارى و تجاوز به حقوق شرکاء در پیش است. «کثیرا من الخلطاء لیبغى... الاّ الّذین آمنوا»
5 - ایمان و عمل صالح در کنار هم کارسازند. «آمنوا و عملوا الصالحات»
6- شرکت، بسترى براى لغزش و ضایع کردن حقّ شریک است. «کثیراً من الخلطاء لیبغى»
7- اقتصاد سالم در سایه ایمان و عمل صالح است. «لیبغى... الا الّذین آمنوا و عملوا الصالحات»
8 - کسانى که حقّ دیگران را مراعات کنند بسیار کمند. «قلیل ما هم»
9- آزمایش حتّى براى پیامبران الهى مطرح است. «انّما فتنّاه»
10- سفارش به ایمان و عمل صالح و مراعات حقوق مردم بهترین رهنمود است. (از حضرت داود رهنمود خواستند: «اهدنا الى سواء الصراط» حضرت فرمود: «کثیراً من الخلطاء لیبغى... الا الّذین آمنوا...»
11- انبیا به خاطر ساده ترین لغزش، بهترین نوع انابه و توبه را از خود نشان مىدادند. (ترک اولاى حضرت داود این بود که قبل از شنیدن سخن هر دو طرف قضاوت کرد). «فاستغفر ربه و خرّ راکعا و اناب»
12- توبه فورى ارزش زیادى دارد. «فاستغفر» (حرف فاء)
13- ربوبیّت الهى زمینه درخواست آمرزش است. «فاستغفر ربّه»
14- حقوق مردم به قدرى مهم است که عجله در داورى حتّى اگر از پیامبر معصوم سر زند باید همراه با استغفار باشد.«فاستغفر ربّه»
15- رکوع در نماز، قبل از اسلام نیز بوده است. «خرّ راکعاً»
16- توبه باید هم ظاهرى باشد و هم درونى و عمقى. «خرّ راکعاً و اناب»
17- توبه فورى، پذیرش فورى را به دنبال دارد. «فاستغفر... فغفرنا له»
18- توبه، غیر از جبران گذشته، آینده را نیز تأمین مىکند. «فغفرنا له ذلک و ان له عندنا لزلفى و حسن مأب»
19- مقام معنوى، آن گاه ارزش دارد که همراه با حسن عاقبت و تأمین آینده باشد. «زلفى و حسن مأب»
20- گاهى دنیا و آخرت براى یک نفر جمع مى شود. «شددنا ملکه - سخرنا الجبال معه - عندنا لزلفى و حسن مأب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان