- 4587
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 145 سوره انعام
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره انعام- آیه 145
قُل لَا أَجِدُ فِى مَا أُوحِىَ إِلَىَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنْ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
ترجمه
بگو: در آنچه به من وحى شده، بر کسى که چیزى مى خورد هیچ حرامى نمى یابم مگر آن که مردار یا خون ریخته شده یا گوشت خوک باشد که قطعاً پلید است، یا حیوانى که از روى فسق و نافرمانى به نام غیر خدا ذبح شده باشد. پس هر کس که (به خوردن آنها) ناچار و مضطرّ شد، به شرط آنکه از روى سرکشى و بیش از حدّ ضرورت نباشد، (مانعى ندارد). همانا خداوند تو آمرزنده و مهربان است.
«میتة»، تنها حیوانى نیست که خود به خود مرده باشد، بلکه اگر طبق دستور اسلام، ذبح نشود در حکم مردار و حرام است.
حرمت مردار و خون، چهار مرتبه در قرآن مطرح شده است، دوبار در سوره هاى مکّى و دو بار در سوره هاى مدنى .
«اُهِلّ» از «اِهلال» به معناى بلند کردن صدا هنگام دیدن هلال اوّل ماه است. سپس به هر صداى بلندى گفته شده است. مشرکان در هنگام ذبح حیوانات، با صداى بلند نام بت ها را مى بردند، از این رو «اُهِلَّ» گفته شده است.
جمله «لا أجد... الاّ أن یکون میتة» در برابر تحریم هاى جاهلانه مشرکان است وگرنه گوشت بعضى پرندگان و درّندگان دیگر نیز حرام است که در این آیه نیامده است و به اصطلاح این حصر، حصر اضافى است نه حقیقى.
از نظر اسلام مضطر به کسى مى گویند که خود را از راه ستمگرى و گردنکشى و گناه مضطر نکرده باشد، «غیر باغٍ» وتنها به مقدار رفع اضطرار، مجاز است نه بیشتر. «و لاعاد»
پیام ها
1- یگانه منبع علم پیامبرصلى الله علیه وآله براى بیان احکام، وحى است. «لا اجد فى ما اوحى الىّ»
2- اصل و قانون اوّلیه، حلال بودن حیوانات است. «لا أجد»
3- تنها محرّمات ابلاغ شده در آیات و روایات تکلیفآور است، پس اگر با جستجو و تتبّع، دلیلى بر حرمت چیزى نیافتیم، براى ما حلال است. «لا أجد»
4- وقتى در مسأله خوردن و نخوردن شخص پیامبر هم باید از «وحى» دستور بگیرد، دیگران چگونه از پیش خود چیزى را حرام مى کنند؟ «فى ما اوحى الىّ»
5 - دلیل تحریم گوشت خوک، آلودگى و پلیدى آن است. «فانّه رِجس»
6- احکام تغذیه، براى مرد و زن یکسان است. «طاعم یطعمه» در مقابل آن عقیده خرافى در آیه 139 که براى مردان گوشت همهى حیوانات را حلال و براى زنان برخى موارد را حرام مىدانستند. «خالصة لذکورنا ومحرّم على أزواجنا»
7- در قانون، باید اهمّ و مهمّ رعایت شود. حفظ جان، مهمتر از حرام بودن مصرف مردار است. «فمَن اضطرّ»
8 - در اسلام بنبست نیست، وقتى اضطرار پیش آید مصرف حرامها مجاز مىشود. «فمَن اضطرّ»
9- سوء استفاده از قانون در موارد استثنا، ممنوع است و باید به همان مقدار اضطرار، بسنده شود. «غیر باغ ولا عاد»
10- خون باقیمانده در گوشت پس از ذبح شرعى حرام نیست. خون ریخته شده حرام است. «دماً مسفوحاً»
11- در جایى که اضطرار به طور قهرى پیش آید، مىتوان از گوشت حرام استفاده کرد، ولى اگر با دست خودمان کارى کردیم که مضطر شدیم استفاده مجاز نمى شود. «اُضطر» (به صورت مجهول آمده است)
12- وجود قوانین تخفیفى و اضطرارى، جلوه اى از مغفرت و رحمت الهى است. «فمن اضطرّ... فانّ ربّک غفور رحیم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قُل لَا أَجِدُ فِى مَا أُوحِىَ إِلَىَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنْ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
ترجمه
بگو: در آنچه به من وحى شده، بر کسى که چیزى مى خورد هیچ حرامى نمى یابم مگر آن که مردار یا خون ریخته شده یا گوشت خوک باشد که قطعاً پلید است، یا حیوانى که از روى فسق و نافرمانى به نام غیر خدا ذبح شده باشد. پس هر کس که (به خوردن آنها) ناچار و مضطرّ شد، به شرط آنکه از روى سرکشى و بیش از حدّ ضرورت نباشد، (مانعى ندارد). همانا خداوند تو آمرزنده و مهربان است.
«میتة»، تنها حیوانى نیست که خود به خود مرده باشد، بلکه اگر طبق دستور اسلام، ذبح نشود در حکم مردار و حرام است.
حرمت مردار و خون، چهار مرتبه در قرآن مطرح شده است، دوبار در سوره هاى مکّى و دو بار در سوره هاى مدنى .
«اُهِلّ» از «اِهلال» به معناى بلند کردن صدا هنگام دیدن هلال اوّل ماه است. سپس به هر صداى بلندى گفته شده است. مشرکان در هنگام ذبح حیوانات، با صداى بلند نام بت ها را مى بردند، از این رو «اُهِلَّ» گفته شده است.
جمله «لا أجد... الاّ أن یکون میتة» در برابر تحریم هاى جاهلانه مشرکان است وگرنه گوشت بعضى پرندگان و درّندگان دیگر نیز حرام است که در این آیه نیامده است و به اصطلاح این حصر، حصر اضافى است نه حقیقى.
از نظر اسلام مضطر به کسى مى گویند که خود را از راه ستمگرى و گردنکشى و گناه مضطر نکرده باشد، «غیر باغٍ» وتنها به مقدار رفع اضطرار، مجاز است نه بیشتر. «و لاعاد»
پیام ها
1- یگانه منبع علم پیامبرصلى الله علیه وآله براى بیان احکام، وحى است. «لا اجد فى ما اوحى الىّ»
2- اصل و قانون اوّلیه، حلال بودن حیوانات است. «لا أجد»
3- تنها محرّمات ابلاغ شده در آیات و روایات تکلیفآور است، پس اگر با جستجو و تتبّع، دلیلى بر حرمت چیزى نیافتیم، براى ما حلال است. «لا أجد»
4- وقتى در مسأله خوردن و نخوردن شخص پیامبر هم باید از «وحى» دستور بگیرد، دیگران چگونه از پیش خود چیزى را حرام مى کنند؟ «فى ما اوحى الىّ»
5 - دلیل تحریم گوشت خوک، آلودگى و پلیدى آن است. «فانّه رِجس»
6- احکام تغذیه، براى مرد و زن یکسان است. «طاعم یطعمه» در مقابل آن عقیده خرافى در آیه 139 که براى مردان گوشت همهى حیوانات را حلال و براى زنان برخى موارد را حرام مىدانستند. «خالصة لذکورنا ومحرّم على أزواجنا»
7- در قانون، باید اهمّ و مهمّ رعایت شود. حفظ جان، مهمتر از حرام بودن مصرف مردار است. «فمَن اضطرّ»
8 - در اسلام بنبست نیست، وقتى اضطرار پیش آید مصرف حرامها مجاز مىشود. «فمَن اضطرّ»
9- سوء استفاده از قانون در موارد استثنا، ممنوع است و باید به همان مقدار اضطرار، بسنده شود. «غیر باغ ولا عاد»
10- خون باقیمانده در گوشت پس از ذبح شرعى حرام نیست. خون ریخته شده حرام است. «دماً مسفوحاً»
11- در جایى که اضطرار به طور قهرى پیش آید، مىتوان از گوشت حرام استفاده کرد، ولى اگر با دست خودمان کارى کردیم که مضطر شدیم استفاده مجاز نمى شود. «اُضطر» (به صورت مجهول آمده است)
12- وجود قوانین تخفیفى و اضطرارى، جلوه اى از مغفرت و رحمت الهى است. «فمن اضطرّ... فانّ ربّک غفور رحیم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است