- 6224
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 195 سوره آل عمران
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره آل عمران - آیه 195
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّى لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَمِلٍ مِّنْکُم مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِنْ دِیَرِهِمْ وَ أُوذُواْ فِى سَبِیلىِ وَقَتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ ثَوَاباً مِّنْ عِنْدِ اللَّهِ و اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ
ترجمه
پس پروردگارشان دعاى آنان را مستجاب کرد (و فرمود:) که من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، خواه مرد یا زن، (گرچه) همه از یکدیگرید، تباه نمى کنم (و بى پاداش نمى گذارم). پس کسانى که هجرت کرده واز خانه هایشان رانده شده و در راه من آزار و اذیّت دیده، جنگیده و کشته شدند، قطعاً من لغزشهایشان را مى پوشانم و در باغهایى که نهرها از زیرشان جارى است، واردشان مى کنم. (این) پاداشى است از طرف خدا، و پاداش نیکو تنها نزد خداست.
1- دعاى قلبى، استجابت قطعى دارد. دعایى که همراه با یاد دائمى خدا؛ «یَذکرون» فکر؛ «یتفکّرون» و ستایش خدا باشد، «سبحانک» قطعاً مستجاب مى شود. «فاستجاب لهم ربّهم»
2- دعاى اهل فکر و ذکر، سریعاً مستجاب مى شود. «فاستجاب»
3- استجابت دعا، جلوه اى از ربوبیّت الهى است. «فاستجاب لهم ربّهم»
4- در جهان بینى الهى، هیچ عملى بدون پاداش نیست. «لا اُضیع عمل عاملٍ»
5 - دعائى مستجاب مىشود که همراه با عمل و تلاش دعا کننده باشد، گرچه خود دعا نیز نوعى عمل است. «فاستجاب لهم... لااضیع عمل عاملٍ»
6- عمل و عامل هر دو مورد توجّهند. حُسن فعلى و حُسن فاعلى هر دو مدّ نظر هستند. «لا اُضیع عمل عامل»
7- پاداش عمل تنها به مؤمنان داده مى شود، چرا که اعمال کفّار حبط مى گردد. «عمل عامل منکم»
8 - در بینش الهى، مرد و زن در رسیدن به مقام والاى انسانى برابر هستند. «من ذکرٍ او اُنثى»
9- جنس مرد برتر از زن نیست. «من ذکر او اُنثى بعضکم من بعض»
10- در جامعه اسلامى، همه مسلمانان از یکدیگرند. «بعضکم من بعض»
11- تا گناهان و عیوب محو نشود، کسى وارد بهشت نمى شود. «لاکفّرن... لادخلّنهم»
12- هجرت، جهاد، تبعید و متحمّل آزار شدن در راه خدا؛ وسایل عفو خداوند هستند. «هاجروا، اخرجوا من دیارهم و... لاکفّرن عنهم...»
13- علاقه به وطن، یک حقّ پذیرفته شده قرآنى است و گرفتن این حق، ظلم است. «اخرجوا من دیارهم»
14- در پیمودن راه خدا؛ هجرت، تبعید، شکنجه و جهاد و شهادت لازم است. «فى سبیلى»
15- گرچه شهادت بالاترین مرتبه است، ولى مقاومت در برابر آزار و اذیّت هاى دشمن، نیاز به صبر بیشترى دارد، لذا کلمه «فى سبیلى» در کنار «اوذوا» آمده است. آرى، جانبازان معلولین جبهه، بیش از شهدا باید صبر و تحمّل کنند.
16- به خاطر بعضى لغزش ها، افراد را طرد نکنیم. در این آیه، خردمندانى که حتّى از اولیاى خدا و اهل بهشتند، سابقه اى از لغزش دارند، ولى خداوند آنها را مى پوشاند. «لاُکفرنّ»
17- عنایت و توجّه مخصوص خداوند، براى خردمندان مؤمن است. «لااُضیع... لاُکفرنّ... لاُدخلنّ...» همه این فعلها به صیغه متکلم وحده آمده است. به علاوه کلمه «ربّهم» نشانه عنایت خاص خداوند به اولوا الالباب است.
18- در وعده هاى خداوند، ذرّهاى شک و تردید نکنید. تمام وعده ها با تأکید بیان شده است. «انّى... لاُکفّرنّ... لاُدخلنّ»
19- هر پاداشى ممکن است با تغییر مکان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداش هاى الهى مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن کاسته نمى شود. «جنات تجرى من ...»
20- نهرهاى بهشت، هم از پاى درختان آن جارى است؛ «جنات تجرى من تحتها» و هم از زیر جایگاه مسکونى بهشتیان. «من تحتهم»
21- مغفرت و بهشت، ثوابى عمومى است، ولى آن ثوابى که در شأن لطف خدا و مؤمنان است، ثواب دیگرى است که فقط نزد خداست و ما از آن خبر نداریم. «واللّه عنده حسن الثواب»
22- پاداش هاى الهى براى مردم به طور کامل قابل وصف نیست، همین اندازه بدانیم که از هر پاداشى بهتر است. «واللّه عنده حسن الثّواب»
23- پاداش هاى الهى، همراه با انواع کرامت هاست. «واللّه عنده حسن الثواب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّى لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَمِلٍ مِّنْکُم مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِنْ دِیَرِهِمْ وَ أُوذُواْ فِى سَبِیلىِ وَقَتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ ثَوَاباً مِّنْ عِنْدِ اللَّهِ و اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ
ترجمه
پس پروردگارشان دعاى آنان را مستجاب کرد (و فرمود:) که من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، خواه مرد یا زن، (گرچه) همه از یکدیگرید، تباه نمى کنم (و بى پاداش نمى گذارم). پس کسانى که هجرت کرده واز خانه هایشان رانده شده و در راه من آزار و اذیّت دیده، جنگیده و کشته شدند، قطعاً من لغزشهایشان را مى پوشانم و در باغهایى که نهرها از زیرشان جارى است، واردشان مى کنم. (این) پاداشى است از طرف خدا، و پاداش نیکو تنها نزد خداست.
1- دعاى قلبى، استجابت قطعى دارد. دعایى که همراه با یاد دائمى خدا؛ «یَذکرون» فکر؛ «یتفکّرون» و ستایش خدا باشد، «سبحانک» قطعاً مستجاب مى شود. «فاستجاب لهم ربّهم»
2- دعاى اهل فکر و ذکر، سریعاً مستجاب مى شود. «فاستجاب»
3- استجابت دعا، جلوه اى از ربوبیّت الهى است. «فاستجاب لهم ربّهم»
4- در جهان بینى الهى، هیچ عملى بدون پاداش نیست. «لا اُضیع عمل عاملٍ»
5 - دعائى مستجاب مىشود که همراه با عمل و تلاش دعا کننده باشد، گرچه خود دعا نیز نوعى عمل است. «فاستجاب لهم... لااضیع عمل عاملٍ»
6- عمل و عامل هر دو مورد توجّهند. حُسن فعلى و حُسن فاعلى هر دو مدّ نظر هستند. «لا اُضیع عمل عامل»
7- پاداش عمل تنها به مؤمنان داده مى شود، چرا که اعمال کفّار حبط مى گردد. «عمل عامل منکم»
8 - در بینش الهى، مرد و زن در رسیدن به مقام والاى انسانى برابر هستند. «من ذکرٍ او اُنثى»
9- جنس مرد برتر از زن نیست. «من ذکر او اُنثى بعضکم من بعض»
10- در جامعه اسلامى، همه مسلمانان از یکدیگرند. «بعضکم من بعض»
11- تا گناهان و عیوب محو نشود، کسى وارد بهشت نمى شود. «لاکفّرن... لادخلّنهم»
12- هجرت، جهاد، تبعید و متحمّل آزار شدن در راه خدا؛ وسایل عفو خداوند هستند. «هاجروا، اخرجوا من دیارهم و... لاکفّرن عنهم...»
13- علاقه به وطن، یک حقّ پذیرفته شده قرآنى است و گرفتن این حق، ظلم است. «اخرجوا من دیارهم»
14- در پیمودن راه خدا؛ هجرت، تبعید، شکنجه و جهاد و شهادت لازم است. «فى سبیلى»
15- گرچه شهادت بالاترین مرتبه است، ولى مقاومت در برابر آزار و اذیّت هاى دشمن، نیاز به صبر بیشترى دارد، لذا کلمه «فى سبیلى» در کنار «اوذوا» آمده است. آرى، جانبازان معلولین جبهه، بیش از شهدا باید صبر و تحمّل کنند.
16- به خاطر بعضى لغزش ها، افراد را طرد نکنیم. در این آیه، خردمندانى که حتّى از اولیاى خدا و اهل بهشتند، سابقه اى از لغزش دارند، ولى خداوند آنها را مى پوشاند. «لاُکفرنّ»
17- عنایت و توجّه مخصوص خداوند، براى خردمندان مؤمن است. «لااُضیع... لاُکفرنّ... لاُدخلنّ...» همه این فعلها به صیغه متکلم وحده آمده است. به علاوه کلمه «ربّهم» نشانه عنایت خاص خداوند به اولوا الالباب است.
18- در وعده هاى خداوند، ذرّهاى شک و تردید نکنید. تمام وعده ها با تأکید بیان شده است. «انّى... لاُکفّرنّ... لاُدخلنّ»
19- هر پاداشى ممکن است با تغییر مکان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداش هاى الهى مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن کاسته نمى شود. «جنات تجرى من ...»
20- نهرهاى بهشت، هم از پاى درختان آن جارى است؛ «جنات تجرى من تحتها» و هم از زیر جایگاه مسکونى بهشتیان. «من تحتهم»
21- مغفرت و بهشت، ثوابى عمومى است، ولى آن ثوابى که در شأن لطف خدا و مؤمنان است، ثواب دیگرى است که فقط نزد خداست و ما از آن خبر نداریم. «واللّه عنده حسن الثواب»
22- پاداش هاى الهى براى مردم به طور کامل قابل وصف نیست، همین اندازه بدانیم که از هر پاداشى بهتر است. «واللّه عنده حسن الثّواب»
23- پاداش هاى الهى، همراه با انواع کرامت هاست. «واللّه عنده حسن الثواب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است