- 3403
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 179 سوره آل عمران
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره آل عمران - آیه 179
مَا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَآ أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِى مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَآءُ فَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ
ترجمه
خداوند بر آن نیست که (شما) مؤمنان را بر آن حالى که اکنون هستید رها کند، مگر اینکه (با پیش آوردن آزمایشهاى پى در پى،) ناپاک را از پاک جدا کند. و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد، ولى از پیامبرانش، هر که را بخواهد (براى آگاهى از غیب) بر مىگزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید و (بدانید) اگر ایمان آورده و تقوا پیشه کنید، پس براى شما پاداش بزرگى خواهد بود.
این آیه، آخرین آیه درباره جنگ اُحد است که مى فرماید: جهان یک آزمایشگاه بزرگ است و چنین نیست که هر کس ادّعاى ایمان کند رها شود و در جامعه به طور عادّى زندگى کند، بلکه شکست ها و پیروزى ها، براى شناخته شدن نهان انسان هاست. بعضى مؤمنان خواستار آگاهى از غیب و نهان انسان ها بودند و مى خواستند از طریق غیب منافقان را بشناسند، نه از طریق آزمایش که این آیه مى فرماید: راه شناخت، آزمایش است نه غیب، و شناسایى خوب و بد، از طریق آزمایشهاى تدریجى صورت مى گیرد. چون اگر به علم غیب، افراد بد و خوب شناخته شوند، شعله امید خاموش و پیوندهاى اجتماعى گسسته و زندگى دچار هرج و مرج مى شود.
پیام ها
1- خداوند، کفّار را به حال خود رها مى کند؛ «نملى لهم لیزدادوا اثماً» ولى مؤمنان را رها نمى کند. «ما کان اللّه لیذر المؤمنین»
2- جداسازى پاک از پلید، از سنّتهاى الهى است. «حتى یمیز الخبیث من الطیّب»
3- ایمان و کفر افراد، از امور درونى و غیبى است که باید از طریق آزمایش ظاهر شود، نه علم غیب. «حتّى یمیز الخبیث من الطیّب و ما کان اللَّه لیطلعکم على الغیب»
4- زندگى با مردم باید بر اساس ظاهر آنان باشد، آگاهى بر اسرار مردم، زندگى را فلج مىکند. «و ما کان اللّه لیطلعکم على الغیب»
5 - علم غیب، مخصوص خداست و فقط به بعضى از پیامبران برگزیده اش، آن هم در حدّ اطلاع بر غیب نه تمام ابعاد آن، بهره اى داده است. «لیطلعکم»
6- هر چند زندگى باید به نحو عادّى سپرى شود، ولى خدا به افرادى علم غیب را عطا مى کند. «ولکن اللّه یجتبى من رسله»
7- درجات انبیا یکسان نیست. «یجتبى من رسله من یشاء»
8 - خداوند علم غیب را به کسانى مى دهد که از جانب او صاحب رسالتى باشند. «ولکن اللّه یجتبى من رسله»
9- ایمان قلبى باید همراه با تقواى عملى باشد. «تؤمنوا و تتقوا»
10- طیب وپاکى اصالت داشته و پایدار است، ولى خبث عارضى و رفتنى است. «یمیزالخبیث منالطیّب» جداکردن ناپاک از پاک، نشانه عارضى بودن ناپاک است.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
مَا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَآ أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِى مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَآءُ فَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ
ترجمه
خداوند بر آن نیست که (شما) مؤمنان را بر آن حالى که اکنون هستید رها کند، مگر اینکه (با پیش آوردن آزمایشهاى پى در پى،) ناپاک را از پاک جدا کند. و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد، ولى از پیامبرانش، هر که را بخواهد (براى آگاهى از غیب) بر مىگزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید و (بدانید) اگر ایمان آورده و تقوا پیشه کنید، پس براى شما پاداش بزرگى خواهد بود.
این آیه، آخرین آیه درباره جنگ اُحد است که مى فرماید: جهان یک آزمایشگاه بزرگ است و چنین نیست که هر کس ادّعاى ایمان کند رها شود و در جامعه به طور عادّى زندگى کند، بلکه شکست ها و پیروزى ها، براى شناخته شدن نهان انسان هاست. بعضى مؤمنان خواستار آگاهى از غیب و نهان انسان ها بودند و مى خواستند از طریق غیب منافقان را بشناسند، نه از طریق آزمایش که این آیه مى فرماید: راه شناخت، آزمایش است نه غیب، و شناسایى خوب و بد، از طریق آزمایشهاى تدریجى صورت مى گیرد. چون اگر به علم غیب، افراد بد و خوب شناخته شوند، شعله امید خاموش و پیوندهاى اجتماعى گسسته و زندگى دچار هرج و مرج مى شود.
پیام ها
1- خداوند، کفّار را به حال خود رها مى کند؛ «نملى لهم لیزدادوا اثماً» ولى مؤمنان را رها نمى کند. «ما کان اللّه لیذر المؤمنین»
2- جداسازى پاک از پلید، از سنّتهاى الهى است. «حتى یمیز الخبیث من الطیّب»
3- ایمان و کفر افراد، از امور درونى و غیبى است که باید از طریق آزمایش ظاهر شود، نه علم غیب. «حتّى یمیز الخبیث من الطیّب و ما کان اللَّه لیطلعکم على الغیب»
4- زندگى با مردم باید بر اساس ظاهر آنان باشد، آگاهى بر اسرار مردم، زندگى را فلج مىکند. «و ما کان اللّه لیطلعکم على الغیب»
5 - علم غیب، مخصوص خداست و فقط به بعضى از پیامبران برگزیده اش، آن هم در حدّ اطلاع بر غیب نه تمام ابعاد آن، بهره اى داده است. «لیطلعکم»
6- هر چند زندگى باید به نحو عادّى سپرى شود، ولى خدا به افرادى علم غیب را عطا مى کند. «ولکن اللّه یجتبى من رسله»
7- درجات انبیا یکسان نیست. «یجتبى من رسله من یشاء»
8 - خداوند علم غیب را به کسانى مى دهد که از جانب او صاحب رسالتى باشند. «ولکن اللّه یجتبى من رسله»
9- ایمان قلبى باید همراه با تقواى عملى باشد. «تؤمنوا و تتقوا»
10- طیب وپاکى اصالت داشته و پایدار است، ولى خبث عارضى و رفتنى است. «یمیزالخبیث منالطیّب» جداکردن ناپاک از پاک، نشانه عارضى بودن ناپاک است.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان