- 1289
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات (شرح مناجات خمس عشر)، جلسه دوم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه دوم، سال 1386
چرا با این که برای مؤمن این فرصت مغتنمی است که با خدا گفتگوی خصوصی داشته باشد، بسیاری از ما در بیشتر اوقات چنین میلی نداریم؟ و چه چیز باعث میشود انسان بتواند این حال را برای خودش ایجاد کند و توفیقش را پیدا کند؟ اجمالاً از روایات استفاده کردیم که آنچه باعث محرومیّت انسان از لذت مناجات و رازگویی با خدا میشود تعلّقات دنیاست و متقابلاً کسانی که میخواهند به این لذّت والای انسانی و به این شرف و افتخار نائل بشوند باید از تعلّقات دنیایشان کم کنند.
بندگانی هستند که خدا با آنها مناجات میکند، بندگانی گمنام که در جمعهایی هستند و لیاقتهایی دارند، گاهی حوالههایی دارند که از زبان یک نادانی یا از زبان کسی که خودش عمل نمیکند، آن حوالهها به ایشان میرسد!؛ «ربّ حامل فقهٍ الی من هو افقه منه».؛ میدانیم که انبیاء عظام از کسانی هستند که خدا با ایشان سخن میگوید. طبعاً وقتی به آنها وحی میشود ممکن است بعضی از وحیها جنبهی مناجات داشته باشد. در مورد انبیاء این تعجبی ندارد که خدا با آنان رازگویی کند و مطالبی خصوصی برای آنها بیان کند.
اما در غیر انبیاء چطور؟ مطلب عامّی هست که یک مقدار جنبهی استعاری و تشبیهی دارد و آن این است که خدای متعال به زبان عقل انسان با او سخن میگوید. قوه و نور عقل را خدا به ما داده است. وقتی عقل ما حقیقتی را درک میکند و خوب و بدی را تشخیص میدهد یا به زبان خودمان امر و نهیی میکند، در واقع این سخنی است که خدا با زبان عقل به ما میگوید. این اختصاص به بندگان خاصّی ندارد؛ خدا از راه عقل با همهی عقلا اینگونه سخن میگوید. آن چیزی که در روایات وارد شده است که خدا با بعضی از بندگانش مناجات میکند اینگونه سخن گفتن نیست، یک چیزی فراتر از این است. اختصاص به بعضی از عقلا دارد.
چرا با این که برای مؤمن این فرصت مغتنمی است که با خدا گفتگوی خصوصی داشته باشد، بسیاری از ما در بیشتر اوقات چنین میلی نداریم؟ و چه چیز باعث میشود انسان بتواند این حال را برای خودش ایجاد کند و توفیقش را پیدا کند؟ اجمالاً از روایات استفاده کردیم که آنچه باعث محرومیّت انسان از لذت مناجات و رازگویی با خدا میشود تعلّقات دنیاست و متقابلاً کسانی که میخواهند به این لذّت والای انسانی و به این شرف و افتخار نائل بشوند باید از تعلّقات دنیایشان کم کنند.
بندگانی هستند که خدا با آنها مناجات میکند، بندگانی گمنام که در جمعهایی هستند و لیاقتهایی دارند، گاهی حوالههایی دارند که از زبان یک نادانی یا از زبان کسی که خودش عمل نمیکند، آن حوالهها به ایشان میرسد!؛ «ربّ حامل فقهٍ الی من هو افقه منه».؛ میدانیم که انبیاء عظام از کسانی هستند که خدا با ایشان سخن میگوید. طبعاً وقتی به آنها وحی میشود ممکن است بعضی از وحیها جنبهی مناجات داشته باشد. در مورد انبیاء این تعجبی ندارد که خدا با آنان رازگویی کند و مطالبی خصوصی برای آنها بیان کند.
اما در غیر انبیاء چطور؟ مطلب عامّی هست که یک مقدار جنبهی استعاری و تشبیهی دارد و آن این است که خدای متعال به زبان عقل انسان با او سخن میگوید. قوه و نور عقل را خدا به ما داده است. وقتی عقل ما حقیقتی را درک میکند و خوب و بدی را تشخیص میدهد یا به زبان خودمان امر و نهیی میکند، در واقع این سخنی است که خدا با زبان عقل به ما میگوید. این اختصاص به بندگان خاصّی ندارد؛ خدا از راه عقل با همهی عقلا اینگونه سخن میگوید. آن چیزی که در روایات وارد شده است که خدا با بعضی از بندگانش مناجات میکند اینگونه سخن گفتن نیست، یک چیزی فراتر از این است. اختصاص به بعضی از عقلا دارد.
تاکنون نظری ثبت نشده است