- 1456
- 1000
- 1000
- 1000
غدیر؛ تنها استراتژی و راه ممکن برای هدایت امت
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «غدیر؛ تنها استراتژی و راه ممکن برای هدایت امت»، سال 1400
در روز غدیر استراتژی رسول خدا این است که این دین دین خاتم باشد. خداوند جهان را بدون ولی و بدون حجت رها نکرده است. یک وقتی است ما از منظر حق و باطل به غدیر نگاه می کنیم. امام خمینی می فرمایند غدیر یک مسئله ای است که اگر کسی زیر بار آن نرود، نماز و عبادات و تمام آداب شیعی رو انجام بدهد باطل است. غدیر دارای ظرفیتی است که برای همه مسلمانان بلکه برای همه بشریت است.
«النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا ۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا»
«پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها (یعنی مؤمنان باید حکم و اراده او را مقدم بر اراده خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش مضایقه نکنند) و زنان او (در اطاعت و عطوفت و حرمت نکاح، به حکم) مادران مؤمنان هستند و خویشاوندان نسبی شخص (در حکم ارث) بعضی بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدمند از انصار و مهاجرین (که با هم عهد برادری بستهاند) مگر آنکه به نیکی و احسان بر دوستان خود (از مهاجر و انصار) وصیتی کنید که این (تقدم وصیت بر ارث خویشان) هم در کتاب حق مسطور گردیده است.»
بعد از رسول خدا دو ایده برای اداره جامعه اسلامی وجود داشت. حالا کدام حق بود و کدام باطل جای بحث خود را دارد و فعلا درباره آن بحث نیست.
یک ایده می گفت که بعد از رسول خدا تکلیف امت را باید به خود امت واگذار کرد و شورای مسلمین یک نفر را انتخاب کند. حالا این یعنی چه؟ یعنی بیاییم انتخابات برگزار کنیم؟ گفتند فقط مدینه که به عنوان پایتخت اسلام است این ایده انجام شود ولی هیچ وقت این ایده به صورت دقیق و درست انجام نشد. حالا فرض می کنیم که این ایده درست بود و درست تصمیم گیری کردند. دو سال که گذشت، نگذاشتند این ایده برای نفر بعد انجام شود و نفر اول، راسا کسی را برای مسلمین انتخاب کرد. ایده دچار خدشه شد.
منتخبین هر انتخابی باید دارای حداقل صلاحیت های فردی باشند. مثلا دارای عدالت، علم به میزان کافی، شجاعت، راستگویی. فرض می گیریم رویه اول یعنی انتخاب توسط شورای مسلمین و رویه دوم یعنی انتصاب توسط منتخب اول درست و صحیح باشد. دوباره بعد از ده سال دیدند اگر به شورای مسلمین واگذار کنند، امیر مومنان رای می آورد، اگر خودش بخواهد انتخاب و انتصاب کند، جامعه قبول نمی کند. پس راه سومی را انتخاب کرد. شش نفر را معرفی کرد که از میان آنها یکی خلیفه شود.
در روز غدیر استراتژی رسول خدا این است که این دین دین خاتم باشد. خداوند جهان را بدون ولی و بدون حجت رها نکرده است. یک وقتی است ما از منظر حق و باطل به غدیر نگاه می کنیم. امام خمینی می فرمایند غدیر یک مسئله ای است که اگر کسی زیر بار آن نرود، نماز و عبادات و تمام آداب شیعی رو انجام بدهد باطل است. غدیر دارای ظرفیتی است که برای همه مسلمانان بلکه برای همه بشریت است.
«النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا ۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا»
«پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها (یعنی مؤمنان باید حکم و اراده او را مقدم بر اراده خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش مضایقه نکنند) و زنان او (در اطاعت و عطوفت و حرمت نکاح، به حکم) مادران مؤمنان هستند و خویشاوندان نسبی شخص (در حکم ارث) بعضی بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدمند از انصار و مهاجرین (که با هم عهد برادری بستهاند) مگر آنکه به نیکی و احسان بر دوستان خود (از مهاجر و انصار) وصیتی کنید که این (تقدم وصیت بر ارث خویشان) هم در کتاب حق مسطور گردیده است.»
بعد از رسول خدا دو ایده برای اداره جامعه اسلامی وجود داشت. حالا کدام حق بود و کدام باطل جای بحث خود را دارد و فعلا درباره آن بحث نیست.
یک ایده می گفت که بعد از رسول خدا تکلیف امت را باید به خود امت واگذار کرد و شورای مسلمین یک نفر را انتخاب کند. حالا این یعنی چه؟ یعنی بیاییم انتخابات برگزار کنیم؟ گفتند فقط مدینه که به عنوان پایتخت اسلام است این ایده انجام شود ولی هیچ وقت این ایده به صورت دقیق و درست انجام نشد. حالا فرض می کنیم که این ایده درست بود و درست تصمیم گیری کردند. دو سال که گذشت، نگذاشتند این ایده برای نفر بعد انجام شود و نفر اول، راسا کسی را برای مسلمین انتخاب کرد. ایده دچار خدشه شد.
منتخبین هر انتخابی باید دارای حداقل صلاحیت های فردی باشند. مثلا دارای عدالت، علم به میزان کافی، شجاعت، راستگویی. فرض می گیریم رویه اول یعنی انتخاب توسط شورای مسلمین و رویه دوم یعنی انتصاب توسط منتخب اول درست و صحیح باشد. دوباره بعد از ده سال دیدند اگر به شورای مسلمین واگذار کنند، امیر مومنان رای می آورد، اگر خودش بخواهد انتخاب و انتصاب کند، جامعه قبول نمی کند. پس راه سومی را انتخاب کرد. شش نفر را معرفی کرد که از میان آنها یکی خلیفه شود.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان