display result search
منو
عشق حقیقی - بخش دهم

عشق حقیقی - بخش دهم

  • ۱ تعداد قطعات
  • ۱۶ دقیقه مدت قطعه
  • ۲۳۷ دریافت شده
سخنرانی آیت الله حسین انصاریان با موضوع عشق حقیقی - بخش دهم - محرم ۱۳۹۷

در کتاب ارزشمند عوالم از سعیدبن مصیب (ایشان تربیت شده ی مکتب امام زین العابدین (ع) بوده اند.) آمده است که :
با امام در حال انجام مراسم حج بودیم. در وقت طواف مرد سیاه چهره ی فلجی را دیدم که پرده ی خانه ی کعبه را گرفته و تقاضای آمرزش دارد. او با خدای خود سخن می گفت و ادامه می داد که یقین دارد که خدا او را نمی بخشد، چرا که جرم سنگینی دارد. همه ی حاجی ها دور مرد را گرفتند واز او دلجویی کردند و او را به عفو پروردگار امیدوار کردند. اما او ادامه داد که گناه من بسیار سنگین است چرا که در راه کربلا حسین (ع) را دیدم، نگاهی به قد و قامتش کردم و کمربندی را که بر کمرش بسته بود دیدم. بعد از شهادت او به طمع آن کمربند به قتلگاه رفتم و بدن بی سر حسین را در آنجا دیدم. دست بردم تا کمربند را باز کن... م اما او دستش را به دستم زد. پا روی سینه اش گذاشتم اما او کمربند را با دستش گرفته بود. انگشتان او را قطع کردم و در همین لحظه متوجه شدم که چند نفر از از سوی فرات به سوی قتلگاه می آیند و از آنها بوی خوشی به مشام می رسد. خودم را بین بدن های کشتگان انداختم و به آنها نگاه کردم. یکی از آنها چهره ای آفتاب زده داشت و بسیار غمگین بود. او پیامبر (ص) بود و همراه او علی (ع) جلو آمد. نفر سوم حمزه بود و بعد از او جعفر طیار و بعدی حسن (ع) بود. در میان آنان بانویی جلو آمد و من دانستم که او فاطمه (س) است. او برای فرزندش می گریست و با خود می گفت که حالا برای بدنت گریه کنم یا برای سر بریده ات و یا برای فرزندان اسیرت؟
رسول خدا (ص) فرمود : سر محبوب من کو و در همین لحظه دیدم که سر حسین در دستان پیامبر است. ایشان فرمودند که چرا تو را تشنه شهید کردند در حالی که در اینجا دو رودخانه قرار دارد و تو تشنه جان دادی. در همین لحظه رسول الله (ص) رو به من کرده و فرمودند چرا انگشتان فرزند مرا قطع کردی ....
   نمایش بیشتر

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • ۱۶:۰۵

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن