- 3346
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 30 و 31 سوره نور _ بخش اول
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 30 و 31 سوره نور _ بخش اول"
- به مؤمنین بگو چشمهای خود را بپوشانند (چشمپوشی نه چشم بستن)؛
- محافظت از چشم، گوش و زبان مقدمات تزکیه هستند؛
- وظیفه زنها پوشاندن چشم و زینت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (30) وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (31)﴾
سورهٴ مبارکهٴ «نور» بخش مهمّ مسائل حجاب و عفاف را به همراه دارد لذا در حفظ زبان و در حفظ چشم, آیات فراوانی نازل کرده بخشی که مربوط به حفظ زبان بود گذشت بخشی که مربوط به ورود در منازل بود که اذن و استیذان لازم است آن هم گذشت این تعبیر جناب زمخشری در کشاف گرچه مضمونش مطابق با آیات است (یک) و روایات اهل بیت(علیهم السلام) هم همین مضمون را تأیید میکند (دو) لکن عین این عبارت در جوامع روایی ما پیدا نشده و اگر در جوامع روایی آنها باشد یک عبارت بسیار پسندیدهای است که «مَن سَبَقَت عینه استئذانه فقد دَمَر»[1] این گونه از جملهها به منزلهٴ کلمات قصار است و آموزنده است و تقیّه هم در کار نیست برای اینکه مطلبی است حق, مطابق قرآن روایات ما هم از ائمه(علیهم السلام) همین مضمون را فرمودند ولی این تعبیر و این لفظ جامع پیدا نشده خب. بر زمخشری هم که نقل کرده ولی خب این فاصله است با مفاتیح یعنی چند قرن قبل از مفاتیح است زمخشری در کشاف آن را دارد ولی در جوامع روایی آنها باشد.
اما راجع به حفظ چشم و آثار آن فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا﴾ به مؤمنین بگو که چشمهای خود را بپوشانند گرچه این حکم برای همه است ولی چون مؤمنین بهره میبرند و امتثال میکنند مؤمن و مؤمنه را ذکر فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ این ﴿قُل﴾ مفادش روشن نیست به مؤمنین بگو, چه چیزی بگو «غُضّوا» در تعبیر است «قل للمؤمنین غضّوا مِن أبصارکم» آنها هم ﴿یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ این ﴿یُغُضُّوا﴾ که مجزوم است و نونش افتاده چون جواب آن امری است که آن امر محذوف است «قل للمؤمنین غُضّوا من أبصارکم» آنها هم ﴿یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ که این مجزوم بودنش چون جواب آن امر است و همچنین «قل للمؤمنین احفظوا فروجکم» آنها هم ﴿یَحْفَظُوا﴾ که نون میافتد ﴿فُرُوجَهُمْ﴾; ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾.
مطلب بعدی آن است که از غضّ بصر و همچنین غمض بصر چشمپوشی منظور است نه اینکه چشمتان را بپوشید یعنی صرفنظر کنید یعنی نگاه نکنید اینکه میگویند چشمپوشی کرد یعنی صرفنظر کرد یعنی توجه نکرد, توجه نکنید به نامحرم و خودتان را هم حفظ کنید نه نگاه کنید نه بگذارید کسی نگاه کند و عملاً هم خودتان را حفظ بکنید ﴿وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ و این راهِ تزکیه نفوس است یعنی اگر خدای سبحان فرمود قرآن برای این آمده است که ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ﴾[2] راه تزکیه نفوس همین رعایت چشم و گوش و امثال اینهاست که اینها مقدّمات کار است وقتی این مبادی محفوظ ماند دلها هم محفوظ خواهد شد.
بعد فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ﴾ هر کاری که مؤمنین انجام میدهند ذات اقدس الهی آگاه است قصدشان چیست انجام میدهند نمیدهند نگاه میکنند نمیکنند چقدر نگاه میکنند همه را ذات اقدس الهی خبیر است. در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) هم هست که «اِتَّقُوا مَعَاصِیَ اللَّهِ فِی الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ»[3] این دربارهٴ مردها. دربارهٴ زنها که وظیفهٴ بیشتری دارند چون خدای سبحان آنها را سبکی آفریده که با جمال و شکوه همراهاند فرمود: ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ﴾ یعنی به آنها بگویید که «اُغضضن مِن أبصارکنّ» آنها هم ﴿یَغْضُضْنَ﴾ که این هم در حقیقت, جواب آن امر مجزوم است ﴿وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ﴾ حفظ بکنند خودشان را خب که عفاف در جامعه حاکم باشد بعد فرمود: ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ همان طوری که منظور از غَضّ و غَمض چشم چشمپوشی است این پوشیدنِ فیزیکی مراد نیست که انسان چشم را روی هم میگذارد مگر در مورد ضرورت, معیار چشمپوشی است یعنی عدم توجه به نامحرم است منظور از زینت هم مواضع زینت است گرچه برخی از فقها نظیر مرحوم فاضل مقداد (فاضل سیوری) میگوید خود زینت معیار است نه موضع زینت برای اینکه خود همین زینت, طلیعهٴ گناه خواهد بود[4] ولی ظاهراً منظور ابداء مواضع زینت است.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر, گاهی ظرافتِ کار مطرح است گاهی خبیر بودن مطرح است گاهی عملِ ظاهری نشان میدهد گاهی خیلی رقّت دارد مثلاً دربارهٴ قلب دارد که قلب مؤمن «بین إصْبَعَیْنِ مِن أصابِعِ الرحمن»[5] است کارهای ظریف را معمولاً با سرانگشت انجام میدهند [تعبیر درباره] قلب از آن جهت که ظریف است نظیر ورق زدن صفحهٴ کتاب است که انسان با سرانگشت انجام میدهد شما ببینید کارهایی نظیر بنّایی نظیر آهنگری این را با کلّ دست انجام میدهند اما کارهای ظریف را نظیر زرگری اینها با سرانگشت انجام میدهند نه با دست و ساعد و عَضد و اینها, قلب هم از آن جهت که خیلی ظریف است با انگشتهای خدا جابهجا میشود این گونه از امور هم که خیلی ظریف است با صنع و صنعت آمیخته است فرمود آنچه را که اینها به کار میبرند با ریزهکاریهایشان مشهود خدای سبحان است خب.
فرمود: ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ یعنی مواضع زینت را ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ که معروف همان وجه و کَفّین و امثال ذلک است منظور خود زینت نیست چون خود زینت اگر بیرون بدن باشد که یقیناً نگاه به آن حرام نیست به بدن متّصل باشد ممکن است که تحریک بکند لذا فاضل مقداد و امثال ایشان فتوا به حرمت دادند چون این نگاه, طلیعهٴ معاصی دیگر است; تعبیر زمخشری در کشّاف این است که «النظرَ بَرید الزنیٰ»[6] برید یعنی قاصد; نگاه به نامحرم قاصد و پیامآور معصیت است.
یک بحث در این است که زن سَتْرش چقدر واجب است آیا میتواند دستش را وجهش را بدون پوشش حرکت بدهد یک بحث در جواز نظر است اگر گفتند زن برای رفع حاجت میتواند با دستِ باز با روی باز حرکت کند معنایش این نیست که نامحرم هم میتواند به دست و صورت او نگاه کند این عدمِ وجوب سَتْر است نه جواز نظر برای مرد, خب اگر ببیند مرد نگاه میکند که خب باید بپوشاند ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ بعد فرمود: ﴿وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ﴾ در جاهلیّت این طور نبود اینها گریبان و گردن را باز میگذاشتند اسلام آمده فرمود روسری بگذارید (یک) این روسری باید به قدری وسیع و جامع باشد که هم سر را بپوشاند (یک) هم گردن را بپوشاند (دو) هم جَیْب و گریبان را بپوشاند (سه) جَیْب یعنی گریبان وقتی به وجود مبارک موسی فرمود: ﴿وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ﴾ یا ﴿اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ﴾ یعنی دستت را در گریبانت بگذار ﴿تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ﴾[7]. در مفردات راغب متأسفانه «جیْب» قبل از «جوب» آمده[8] با اینکه آن یایی است و مؤخّر از واو است.
به هر تقدیر فرمود: ﴿وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ﴾ خُمُر یعنی مقنعه ﴿عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ اینجا دو مسئله است و دو مطلب و سرّ تکرار ﴿لاَ یُبْدِینَ﴾ هم همین دو مطلب است. یکی ناظر به این است که چقدر را باز کند برای عموم این مربوط به زینت ظاهر است یعنی مواضع زینت که ظاهر است یکی اینکه مواضع زینت آن مقداری که حالا ظاهر نیست آن مقدار را برای چه کسی میتواند ظاهر کند؟ برای محارم, پس موضع ظاهر زینت را که وجه و کَفّان است میتواند ظاهر کند برای همه منتها نگاهِ همه جایز نیست اینچنین نیست که این آیه درصدد تجویز نظر باشد درصدد عدمِ وجوب سَتْر است درصدد جواز اِبداست اگر یک زن ببیند که نامحرمی دارد نگاه میکند آن وقت بر او لازم است که اِبدا نکند اما آن مواضع خفیّه مثل خود گریبان مثل دست مثل بدن اینها که دیگر ما ظَهَر نیست ما بَطَن و ما خفیّ است آنها را برای چه کسی میتواند ظاهر بکند فرمود: ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا﴾ سرّ تکرار ﴿لاَ یُبْدِینَ﴾ برای اینکه دو مطلب کاملاً از هم جداست نمیشد با یک بار دو استثنایی که ناهماهنگ است کنار هم قرار بگیرند ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ آن ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ در جاهلیت معیار نیست ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ در اسلام معیار است به شهادت اینکه در جاهلیّت گریبان باز بود ولی الآن فرمود: ﴿وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ﴾ اگر فقط میفرمود «و لا یُبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها» این منصرف میشد به فضای جاهلی, فضای جاهلی سر باز گردن باز گریبان باز, فرمود اینچنین نباشد آن قسمتهایی که باز بود آن سه قسمت کاملاً باید بسته باشد به استثنای این سه قسمت بقیه بدن که خب با لباس پوشیده است این سه قسمت باز بود یعنی موی سر معلوم بود گردن معلوم بود گریبان هم معلوم بود فرمود این سه قسمت را باید بپوشانید بقیه که دست تا مچ و صورت است این عیب ندارد یعنی اِبدای آنها عیب ندارد نه نظرِ نامحرم جایز است.
﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ یعنی آن مواضع باطن ﴿إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ﴾ برای همسران خودشان ﴿أَوْ آبَائِهِنَّ﴾ برای پدرانشان ﴿أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾ برای پدر شوهرشان ﴿أَوْ أَبْنَائِهِنَّ﴾ برای فرزندانشان ﴿أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾ برای فرزندان شوهرهایشان ﴿أَوْ إِخْوَانِهِنَّ﴾ برای برادرانشان ﴿أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ﴾ برای برادرزادههایشان ﴿أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ﴾ برای خواهرزادههایشان ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾. در بین محارم اعمام و اخوال مطرح نشدند نفرمود برای عموها و برای داییها با اینکه آنها هم محرماند گفتند برای اینکه درست است که عمو محرم است دایی محرم است ولی عموزاده نامحرم است داییزاده نامحرم است ممکن است عمو و دایی این خانم را ببینند و برای فرزندانشان معرفی کنند که نامحرم از وضع اینها باخبر بشود برخی از محارم را هم قرآن کریم ذکر نکرده است گرچه آنها نباید چنین کاری بکنند یا نمیکنند ولی ادبِ دینی اقتضا میکند که فضای جامعه فضای عفّت باشد آن وقت این میشود یک جامعه دینی و راحت.
اگر برادر برای برادرزاده بخواهد وصف کند محرمی برای محرم وصف میکند ﴿بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ﴾ هم همین طور است.
﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾ زن درست است که برای زن محرم است ولی زنِ مسلمان مجاز نیست که خود را برای زنی که غیر مسلمان است نشان بدهد زیرا ممکن است آن زنِ کافره این زن مؤمنه را ببیند و برای نامحرمها وصف کند لذا حضور زنِ مسلمان در مهمانیهایی که زنِ غیر مسلمان حضور دارد باید طوری باشد که آن زنِ غیر مسلمان از کیفیت بدنی این زن مسلمان آگاه نباشد زنِ مسلمان برای زن مسلمان محرم است ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾ این رعایت ادب و عفّت عمومی. ﴿أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ این ﴿مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ تکرار نیست زنهای مؤمن در برابر مردها همین صوَر استثنایی است که در آیات آمده و یا عمو و دایی است که در روایات هم آمده اما زن بخواهد خود را برای زنِ دیگر نشان بدهد و بیاراید اگر آن زن مسلمان باشد این زن میتواند اما اگر آن زن مسلمان نبود کافره بود در صورتی که مِلک یَمین این زن باشد میتواند پس ﴿مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ خصوص اِما و کنیز مراد است نه خصوص عبید (یک) نه اعمّ از عبید و اِما (دو) بلکه خصوص کنیز مراد است. دوم اینکه این تکرار نیست درست است کنیز, زن است و ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ هم زن لکن ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ زنهای مؤمناند اِما اعم از مؤمنه و کافره است پس اگر زن, کافره باشد در صورتی که کنیز این خانم باشد این خانم میتواند خودش را به او نشان بدهد و اگر کنیز او نباشد مشکل دارد که این زن خودش را نشان او بدهد.
پرسش:...
پاسخ: بله, اینکه ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ گفتند برای همین است دیگر, برای اینکه زن مؤمنه مواظب چشم و گوشش هست دیگر, اول دستور چشم و گوش را داد به مؤمنات بعد فرمود در چنین فضایی زن مؤمنه میتواند زن مؤمنه دیگر را ببیند بعد از اینکه زبان را دستور داد چشم را دستور داد گوش را دستور داد آنگاه فرمود در چنین فضایی ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾.
پرسش:...
پاسخ: خب حالا آن گسترهٴ کار را که با این تعبیری که در اول فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ شامل خواهد شد در فضایی که فرمود چشم باید امین باشد گوش باید امین باشد اعضای بدن باید امین باشد اینها را در این فضا فرمود محرم شما هستند میتوانید به آنها نشان بدهید و آنها هم میتوانند نگاه کنند خب.
پس ﴿أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ این اختصاص دارد به خصوص کنیزها, چه اینکه در آیه شش سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» هم همین طور بود; در آیه پنج و شش سورهٴ «مؤمنون» به این صورت بود ﴿وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ٭ إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ﴾ اگر کنیزِ مرد باشد این مستثناست اما اگر عبدِ یک زن باشد در عین حال که مِلک یمین است مستثنا نیست اینجا هم همین طور است ﴿أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ خصوص کنیزها را میگوید نه اعم یا خصوص عبد لذا در ردیف ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ آمده این زنهایی که کنیز زنهای مؤمنهاند میتوانند آنها را ببینند ولو کافره باشند اگر عبد بود در ردیف آن رجال استثنا میشد ولی چون اِماست در ردیف نساء استثنا شده است. ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ یا بعضیها هستند همراهانیاند که در اثر سفاهت در اثر ادراکِ کم, اینها اهل شهوت نیستند و تشخیص نمیدهند اینها نگاه اینها با عدم نگاه اینها یکسان است چون صِرف نگاه, حرمت ذاتی ندارد آن نگاهی که باعث تحریک میشود مشکل دارد اگر کسی در اثر سفاهت فقدان آن قوّه شهوی و ضعف درک, نگاه او مثل عدم نگاه است فرمود اینهایی که جزء همراهان خانوادگی شما هستند و فقط جزء خدمهاند کاری از آنها ساخته نیست فقط خدمتگزاری, اینها هم میتوانند ببینند چون دیدن اینها مثل عدم دیدن است.
﴿أو التَّابِعِینَ﴾ که ﴿غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ﴾ هستند اِرْبه یعنی حاجت, جمعش هم اِرَب است اینها حاجتی به جنس مخالف ندارند اصلاً ﴿غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ هستند مرد هستند ولی اوصاف مردانگی و شهوت در اینها نیست ﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ کودکانی که هنوز نمیفهمند زن و عورت زن و بدن زن و زیبایی زن یعنی چه چون اگر خود این کودک به حدّ تشخیص برسد در همین آیات بعدی این سورهٴ مبارکهٴ «نور» به پدر و مادرها دستور میدهد که به فرزندانتان بگویید که سه وقت از اوقات شبانهروز وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند مگر اینکه اذن قبلی باشد که آنها خودشان را جمع کنند جامه را در بر بکنند آنها بیایند[9] حتّی بچههای آدم اگر اهل تمیز و ادراک بودند به آنها باید آموزش داد که سه وقت از شبانهروز وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند لذا فرمود: ﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا﴾ یعنی اطلاع پیدا نکردند حالیشان نیست از این مسائل ﴿عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ خب حالا این برای نشان دادن.
نحوه مَشی و حرکت زنها در جامعه چگونه باشد؟ فرمود اینها که راه میروند همان طوری که مردانه باید حرف بزنند مردانه باید راه بروند; فرمود زنانه حرف نزنند; اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» فرمود: ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً﴾[10] یعنی حرفِ خوب بزنید (یک) خوب حرف بزنید (دو) مردانه حرف بزنید نه زنانه (سه) با رقّت و نازکگفتاری و نازکرفتاری این طوری حرف نزنید ولو «مِن وراء حجاب» باشد خدای سبحان آن جاذبهای که ایجاد کرده این ممکن است که در معرض فساد قرار بگیرد همان تعبیر زمخشری که «النظرَ برید الزنیٰ»[11] این پیامآور معصیت است فرمود حالا که میخواهند در جامعه راه بروند ﴿وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ﴾ در فضای جاهلی زینتها را گاهی به دست گاهی به پا گاهی به گوش و گاهی به چهره و اینها نصب میکردند فرمود این خلخالی که در پا برای زینت گذاشتند طرزی راه نروند که این خلخالها حرکت کند صدا کند و بیگانه را تحریک کند ﴿وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ﴾ پاها را محکم به زمین نزنند همان طوری که حرفهای اینها نباید رقیق باشد پاهای آنها نباید در رفتن محرّک باشد ﴿وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ﴾ تا معلوم بشود که اینها دارای چنین زینتیاند و تحریک بشود.
مسئله نگاه مرد به زن مشخص است اما زن به مرد که آیا میتواند نگاه کند یا نه, روایات فراوانی هست آن قصّه ابن اُمّ مکتوم که نابینا بود وارد محضر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) شد دو خانم آنجا بودند حضرت به هر دو فرمود: «احتجبا» رو بگیرید یعنی نگاه نکنید یا فاصله بگیرید عرض کردند او که نابیناست فرمود شما که بینایید.[12] از این روایت ابن امّ مکتوم نابینا معلوم میشود زن هم حق ندارد مرد را نگاه کند گرچه این روایت را گفتند سند معتبری ندارد یا آنچه از صدیقه کبرا(سلام الله علیها) رسیده است که بهترین زن آن است که کسی او را نبیند او هم کسی را نبیند[13] این هم گفتند مرسله است سند فقهی نخواهد بود لکن از مجموعه اینها به دست میآید همان طوری که مرد نمیتواند نگاه کند مگر به طور عادی, زن هم نمیتواند نگاه کند مگر به طوری عادی حالا اگر جوانی متأسفانه با دست لخت حرکت کرده آیا زن میتواند این بازوی لخت پسر جوان را ببیند یا نه؟ اگر به طور عادی باشد که ﴿غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ﴾ است محذوری ندارد اما اگر ببیند که ـ خدای ناکرده ـ همین بیان لطیف زمخشری که «النظرَ برید الزنیٰ»[14] بشود این هم نباید نگاه کند.
خب, ﴿وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾ اینجا مؤمنون در قبال مؤمنات نیست آنجا که وظایف خاصّه برای دو گروه بود وظیفه مؤمنین جدا وظیفه مؤمنات جدا اما اینجا که توبهٴ إلی الله است رجوع الی الله است ادراک محضر ذات اقدس الهی است ادراک به اینکه ﴿أَنَّ اللَّهَ یَرَی﴾[15] اینها دیگر مخصوص مرد یا زن نیست بنابراین این مؤمنون منظور اعم از مؤمنون و مؤمنات است بر خلاف آنچه در صدر آیه آمده ﴿وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . الکشاف, ج3, ص227; ر.ک: تخریج الأحادیث و الآثار (زیلعی), ج2, ص428.
[2] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آلعمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[3] . نهجالبلاغه, حکمت 324.
[4] . کنزالعرفان, ج2, ص222.
[5] . بحارالأنوار, ج67, ص39 و 40.
[6] . الکشاف, ج3, ص230.
[7] . سورهٴ نمل, آیهٴ 12; سورهٴ قصص, آیهٴ 32.
[8] . المفردات (راغب اصفهانی), ص210.
[9] . سورهٴ نور, آیهٴ 58.
[10] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 32.
[11] . الکشاف, ج3, ص230.
[12] . مکارم الأخلاق, ص233.
[13] . مکارم الأخلاق, ص233; کشف الغمّه, ج1, ص466.
[14] . الکشاف, ج3, ص230.
[15] . سورهٴ علق, آیهٴ 14.
- به مؤمنین بگو چشمهای خود را بپوشانند (چشمپوشی نه چشم بستن)؛
- محافظت از چشم، گوش و زبان مقدمات تزکیه هستند؛
- وظیفه زنها پوشاندن چشم و زینت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (30) وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (31)﴾
سورهٴ مبارکهٴ «نور» بخش مهمّ مسائل حجاب و عفاف را به همراه دارد لذا در حفظ زبان و در حفظ چشم, آیات فراوانی نازل کرده بخشی که مربوط به حفظ زبان بود گذشت بخشی که مربوط به ورود در منازل بود که اذن و استیذان لازم است آن هم گذشت این تعبیر جناب زمخشری در کشاف گرچه مضمونش مطابق با آیات است (یک) و روایات اهل بیت(علیهم السلام) هم همین مضمون را تأیید میکند (دو) لکن عین این عبارت در جوامع روایی ما پیدا نشده و اگر در جوامع روایی آنها باشد یک عبارت بسیار پسندیدهای است که «مَن سَبَقَت عینه استئذانه فقد دَمَر»[1] این گونه از جملهها به منزلهٴ کلمات قصار است و آموزنده است و تقیّه هم در کار نیست برای اینکه مطلبی است حق, مطابق قرآن روایات ما هم از ائمه(علیهم السلام) همین مضمون را فرمودند ولی این تعبیر و این لفظ جامع پیدا نشده خب. بر زمخشری هم که نقل کرده ولی خب این فاصله است با مفاتیح یعنی چند قرن قبل از مفاتیح است زمخشری در کشاف آن را دارد ولی در جوامع روایی آنها باشد.
اما راجع به حفظ چشم و آثار آن فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا﴾ به مؤمنین بگو که چشمهای خود را بپوشانند گرچه این حکم برای همه است ولی چون مؤمنین بهره میبرند و امتثال میکنند مؤمن و مؤمنه را ذکر فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ این ﴿قُل﴾ مفادش روشن نیست به مؤمنین بگو, چه چیزی بگو «غُضّوا» در تعبیر است «قل للمؤمنین غضّوا مِن أبصارکم» آنها هم ﴿یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ این ﴿یُغُضُّوا﴾ که مجزوم است و نونش افتاده چون جواب آن امری است که آن امر محذوف است «قل للمؤمنین غُضّوا من أبصارکم» آنها هم ﴿یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ که این مجزوم بودنش چون جواب آن امر است و همچنین «قل للمؤمنین احفظوا فروجکم» آنها هم ﴿یَحْفَظُوا﴾ که نون میافتد ﴿فُرُوجَهُمْ﴾; ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾.
مطلب بعدی آن است که از غضّ بصر و همچنین غمض بصر چشمپوشی منظور است نه اینکه چشمتان را بپوشید یعنی صرفنظر کنید یعنی نگاه نکنید اینکه میگویند چشمپوشی کرد یعنی صرفنظر کرد یعنی توجه نکرد, توجه نکنید به نامحرم و خودتان را هم حفظ کنید نه نگاه کنید نه بگذارید کسی نگاه کند و عملاً هم خودتان را حفظ بکنید ﴿وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ و این راهِ تزکیه نفوس است یعنی اگر خدای سبحان فرمود قرآن برای این آمده است که ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ﴾[2] راه تزکیه نفوس همین رعایت چشم و گوش و امثال اینهاست که اینها مقدّمات کار است وقتی این مبادی محفوظ ماند دلها هم محفوظ خواهد شد.
بعد فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ﴾ هر کاری که مؤمنین انجام میدهند ذات اقدس الهی آگاه است قصدشان چیست انجام میدهند نمیدهند نگاه میکنند نمیکنند چقدر نگاه میکنند همه را ذات اقدس الهی خبیر است. در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) هم هست که «اِتَّقُوا مَعَاصِیَ اللَّهِ فِی الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ»[3] این دربارهٴ مردها. دربارهٴ زنها که وظیفهٴ بیشتری دارند چون خدای سبحان آنها را سبکی آفریده که با جمال و شکوه همراهاند فرمود: ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ﴾ یعنی به آنها بگویید که «اُغضضن مِن أبصارکنّ» آنها هم ﴿یَغْضُضْنَ﴾ که این هم در حقیقت, جواب آن امر مجزوم است ﴿وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ﴾ حفظ بکنند خودشان را خب که عفاف در جامعه حاکم باشد بعد فرمود: ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ همان طوری که منظور از غَضّ و غَمض چشم چشمپوشی است این پوشیدنِ فیزیکی مراد نیست که انسان چشم را روی هم میگذارد مگر در مورد ضرورت, معیار چشمپوشی است یعنی عدم توجه به نامحرم است منظور از زینت هم مواضع زینت است گرچه برخی از فقها نظیر مرحوم فاضل مقداد (فاضل سیوری) میگوید خود زینت معیار است نه موضع زینت برای اینکه خود همین زینت, طلیعهٴ گناه خواهد بود[4] ولی ظاهراً منظور ابداء مواضع زینت است.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر, گاهی ظرافتِ کار مطرح است گاهی خبیر بودن مطرح است گاهی عملِ ظاهری نشان میدهد گاهی خیلی رقّت دارد مثلاً دربارهٴ قلب دارد که قلب مؤمن «بین إصْبَعَیْنِ مِن أصابِعِ الرحمن»[5] است کارهای ظریف را معمولاً با سرانگشت انجام میدهند [تعبیر درباره] قلب از آن جهت که ظریف است نظیر ورق زدن صفحهٴ کتاب است که انسان با سرانگشت انجام میدهد شما ببینید کارهایی نظیر بنّایی نظیر آهنگری این را با کلّ دست انجام میدهند اما کارهای ظریف را نظیر زرگری اینها با سرانگشت انجام میدهند نه با دست و ساعد و عَضد و اینها, قلب هم از آن جهت که خیلی ظریف است با انگشتهای خدا جابهجا میشود این گونه از امور هم که خیلی ظریف است با صنع و صنعت آمیخته است فرمود آنچه را که اینها به کار میبرند با ریزهکاریهایشان مشهود خدای سبحان است خب.
فرمود: ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ یعنی مواضع زینت را ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ که معروف همان وجه و کَفّین و امثال ذلک است منظور خود زینت نیست چون خود زینت اگر بیرون بدن باشد که یقیناً نگاه به آن حرام نیست به بدن متّصل باشد ممکن است که تحریک بکند لذا فاضل مقداد و امثال ایشان فتوا به حرمت دادند چون این نگاه, طلیعهٴ معاصی دیگر است; تعبیر زمخشری در کشّاف این است که «النظرَ بَرید الزنیٰ»[6] برید یعنی قاصد; نگاه به نامحرم قاصد و پیامآور معصیت است.
یک بحث در این است که زن سَتْرش چقدر واجب است آیا میتواند دستش را وجهش را بدون پوشش حرکت بدهد یک بحث در جواز نظر است اگر گفتند زن برای رفع حاجت میتواند با دستِ باز با روی باز حرکت کند معنایش این نیست که نامحرم هم میتواند به دست و صورت او نگاه کند این عدمِ وجوب سَتْر است نه جواز نظر برای مرد, خب اگر ببیند مرد نگاه میکند که خب باید بپوشاند ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ بعد فرمود: ﴿وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ﴾ در جاهلیّت این طور نبود اینها گریبان و گردن را باز میگذاشتند اسلام آمده فرمود روسری بگذارید (یک) این روسری باید به قدری وسیع و جامع باشد که هم سر را بپوشاند (یک) هم گردن را بپوشاند (دو) هم جَیْب و گریبان را بپوشاند (سه) جَیْب یعنی گریبان وقتی به وجود مبارک موسی فرمود: ﴿وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ﴾ یا ﴿اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ﴾ یعنی دستت را در گریبانت بگذار ﴿تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ﴾[7]. در مفردات راغب متأسفانه «جیْب» قبل از «جوب» آمده[8] با اینکه آن یایی است و مؤخّر از واو است.
به هر تقدیر فرمود: ﴿وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ﴾ خُمُر یعنی مقنعه ﴿عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ اینجا دو مسئله است و دو مطلب و سرّ تکرار ﴿لاَ یُبْدِینَ﴾ هم همین دو مطلب است. یکی ناظر به این است که چقدر را باز کند برای عموم این مربوط به زینت ظاهر است یعنی مواضع زینت که ظاهر است یکی اینکه مواضع زینت آن مقداری که حالا ظاهر نیست آن مقدار را برای چه کسی میتواند ظاهر کند؟ برای محارم, پس موضع ظاهر زینت را که وجه و کَفّان است میتواند ظاهر کند برای همه منتها نگاهِ همه جایز نیست اینچنین نیست که این آیه درصدد تجویز نظر باشد درصدد عدمِ وجوب سَتْر است درصدد جواز اِبداست اگر یک زن ببیند که نامحرمی دارد نگاه میکند آن وقت بر او لازم است که اِبدا نکند اما آن مواضع خفیّه مثل خود گریبان مثل دست مثل بدن اینها که دیگر ما ظَهَر نیست ما بَطَن و ما خفیّ است آنها را برای چه کسی میتواند ظاهر بکند فرمود: ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا﴾ سرّ تکرار ﴿لاَ یُبْدِینَ﴾ برای اینکه دو مطلب کاملاً از هم جداست نمیشد با یک بار دو استثنایی که ناهماهنگ است کنار هم قرار بگیرند ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ آن ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ در جاهلیت معیار نیست ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ در اسلام معیار است به شهادت اینکه در جاهلیّت گریبان باز بود ولی الآن فرمود: ﴿وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ﴾ اگر فقط میفرمود «و لا یُبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها» این منصرف میشد به فضای جاهلی, فضای جاهلی سر باز گردن باز گریبان باز, فرمود اینچنین نباشد آن قسمتهایی که باز بود آن سه قسمت کاملاً باید بسته باشد به استثنای این سه قسمت بقیه بدن که خب با لباس پوشیده است این سه قسمت باز بود یعنی موی سر معلوم بود گردن معلوم بود گریبان هم معلوم بود فرمود این سه قسمت را باید بپوشانید بقیه که دست تا مچ و صورت است این عیب ندارد یعنی اِبدای آنها عیب ندارد نه نظرِ نامحرم جایز است.
﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ یعنی آن مواضع باطن ﴿إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ﴾ برای همسران خودشان ﴿أَوْ آبَائِهِنَّ﴾ برای پدرانشان ﴿أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾ برای پدر شوهرشان ﴿أَوْ أَبْنَائِهِنَّ﴾ برای فرزندانشان ﴿أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾ برای فرزندان شوهرهایشان ﴿أَوْ إِخْوَانِهِنَّ﴾ برای برادرانشان ﴿أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ﴾ برای برادرزادههایشان ﴿أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ﴾ برای خواهرزادههایشان ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾. در بین محارم اعمام و اخوال مطرح نشدند نفرمود برای عموها و برای داییها با اینکه آنها هم محرماند گفتند برای اینکه درست است که عمو محرم است دایی محرم است ولی عموزاده نامحرم است داییزاده نامحرم است ممکن است عمو و دایی این خانم را ببینند و برای فرزندانشان معرفی کنند که نامحرم از وضع اینها باخبر بشود برخی از محارم را هم قرآن کریم ذکر نکرده است گرچه آنها نباید چنین کاری بکنند یا نمیکنند ولی ادبِ دینی اقتضا میکند که فضای جامعه فضای عفّت باشد آن وقت این میشود یک جامعه دینی و راحت.
اگر برادر برای برادرزاده بخواهد وصف کند محرمی برای محرم وصف میکند ﴿بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ﴾ هم همین طور است.
﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾ زن درست است که برای زن محرم است ولی زنِ مسلمان مجاز نیست که خود را برای زنی که غیر مسلمان است نشان بدهد زیرا ممکن است آن زنِ کافره این زن مؤمنه را ببیند و برای نامحرمها وصف کند لذا حضور زنِ مسلمان در مهمانیهایی که زنِ غیر مسلمان حضور دارد باید طوری باشد که آن زنِ غیر مسلمان از کیفیت بدنی این زن مسلمان آگاه نباشد زنِ مسلمان برای زن مسلمان محرم است ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾ این رعایت ادب و عفّت عمومی. ﴿أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ این ﴿مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ تکرار نیست زنهای مؤمن در برابر مردها همین صوَر استثنایی است که در آیات آمده و یا عمو و دایی است که در روایات هم آمده اما زن بخواهد خود را برای زنِ دیگر نشان بدهد و بیاراید اگر آن زن مسلمان باشد این زن میتواند اما اگر آن زن مسلمان نبود کافره بود در صورتی که مِلک یَمین این زن باشد میتواند پس ﴿مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ خصوص اِما و کنیز مراد است نه خصوص عبید (یک) نه اعمّ از عبید و اِما (دو) بلکه خصوص کنیز مراد است. دوم اینکه این تکرار نیست درست است کنیز, زن است و ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ هم زن لکن ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ زنهای مؤمناند اِما اعم از مؤمنه و کافره است پس اگر زن, کافره باشد در صورتی که کنیز این خانم باشد این خانم میتواند خودش را به او نشان بدهد و اگر کنیز او نباشد مشکل دارد که این زن خودش را نشان او بدهد.
پرسش:...
پاسخ: بله, اینکه ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ گفتند برای همین است دیگر, برای اینکه زن مؤمنه مواظب چشم و گوشش هست دیگر, اول دستور چشم و گوش را داد به مؤمنات بعد فرمود در چنین فضایی زن مؤمنه میتواند زن مؤمنه دیگر را ببیند بعد از اینکه زبان را دستور داد چشم را دستور داد گوش را دستور داد آنگاه فرمود در چنین فضایی ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ﴾.
پرسش:...
پاسخ: خب حالا آن گسترهٴ کار را که با این تعبیری که در اول فرمود: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ شامل خواهد شد در فضایی که فرمود چشم باید امین باشد گوش باید امین باشد اعضای بدن باید امین باشد اینها را در این فضا فرمود محرم شما هستند میتوانید به آنها نشان بدهید و آنها هم میتوانند نگاه کنند خب.
پس ﴿أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ این اختصاص دارد به خصوص کنیزها, چه اینکه در آیه شش سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» هم همین طور بود; در آیه پنج و شش سورهٴ «مؤمنون» به این صورت بود ﴿وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ٭ إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ﴾ اگر کنیزِ مرد باشد این مستثناست اما اگر عبدِ یک زن باشد در عین حال که مِلک یمین است مستثنا نیست اینجا هم همین طور است ﴿أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ﴾ خصوص کنیزها را میگوید نه اعم یا خصوص عبد لذا در ردیف ﴿نِسَائِهِنَّ﴾ آمده این زنهایی که کنیز زنهای مؤمنهاند میتوانند آنها را ببینند ولو کافره باشند اگر عبد بود در ردیف آن رجال استثنا میشد ولی چون اِماست در ردیف نساء استثنا شده است. ﴿أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ یا بعضیها هستند همراهانیاند که در اثر سفاهت در اثر ادراکِ کم, اینها اهل شهوت نیستند و تشخیص نمیدهند اینها نگاه اینها با عدم نگاه اینها یکسان است چون صِرف نگاه, حرمت ذاتی ندارد آن نگاهی که باعث تحریک میشود مشکل دارد اگر کسی در اثر سفاهت فقدان آن قوّه شهوی و ضعف درک, نگاه او مثل عدم نگاه است فرمود اینهایی که جزء همراهان خانوادگی شما هستند و فقط جزء خدمهاند کاری از آنها ساخته نیست فقط خدمتگزاری, اینها هم میتوانند ببینند چون دیدن اینها مثل عدم دیدن است.
﴿أو التَّابِعِینَ﴾ که ﴿غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ﴾ هستند اِرْبه یعنی حاجت, جمعش هم اِرَب است اینها حاجتی به جنس مخالف ندارند اصلاً ﴿غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ هستند مرد هستند ولی اوصاف مردانگی و شهوت در اینها نیست ﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ کودکانی که هنوز نمیفهمند زن و عورت زن و بدن زن و زیبایی زن یعنی چه چون اگر خود این کودک به حدّ تشخیص برسد در همین آیات بعدی این سورهٴ مبارکهٴ «نور» به پدر و مادرها دستور میدهد که به فرزندانتان بگویید که سه وقت از اوقات شبانهروز وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند مگر اینکه اذن قبلی باشد که آنها خودشان را جمع کنند جامه را در بر بکنند آنها بیایند[9] حتّی بچههای آدم اگر اهل تمیز و ادراک بودند به آنها باید آموزش داد که سه وقت از شبانهروز وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند لذا فرمود: ﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا﴾ یعنی اطلاع پیدا نکردند حالیشان نیست از این مسائل ﴿عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ خب حالا این برای نشان دادن.
نحوه مَشی و حرکت زنها در جامعه چگونه باشد؟ فرمود اینها که راه میروند همان طوری که مردانه باید حرف بزنند مردانه باید راه بروند; فرمود زنانه حرف نزنند; اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» فرمود: ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً﴾[10] یعنی حرفِ خوب بزنید (یک) خوب حرف بزنید (دو) مردانه حرف بزنید نه زنانه (سه) با رقّت و نازکگفتاری و نازکرفتاری این طوری حرف نزنید ولو «مِن وراء حجاب» باشد خدای سبحان آن جاذبهای که ایجاد کرده این ممکن است که در معرض فساد قرار بگیرد همان تعبیر زمخشری که «النظرَ برید الزنیٰ»[11] این پیامآور معصیت است فرمود حالا که میخواهند در جامعه راه بروند ﴿وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ﴾ در فضای جاهلی زینتها را گاهی به دست گاهی به پا گاهی به گوش و گاهی به چهره و اینها نصب میکردند فرمود این خلخالی که در پا برای زینت گذاشتند طرزی راه نروند که این خلخالها حرکت کند صدا کند و بیگانه را تحریک کند ﴿وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ﴾ پاها را محکم به زمین نزنند همان طوری که حرفهای اینها نباید رقیق باشد پاهای آنها نباید در رفتن محرّک باشد ﴿وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ﴾ تا معلوم بشود که اینها دارای چنین زینتیاند و تحریک بشود.
مسئله نگاه مرد به زن مشخص است اما زن به مرد که آیا میتواند نگاه کند یا نه, روایات فراوانی هست آن قصّه ابن اُمّ مکتوم که نابینا بود وارد محضر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) شد دو خانم آنجا بودند حضرت به هر دو فرمود: «احتجبا» رو بگیرید یعنی نگاه نکنید یا فاصله بگیرید عرض کردند او که نابیناست فرمود شما که بینایید.[12] از این روایت ابن امّ مکتوم نابینا معلوم میشود زن هم حق ندارد مرد را نگاه کند گرچه این روایت را گفتند سند معتبری ندارد یا آنچه از صدیقه کبرا(سلام الله علیها) رسیده است که بهترین زن آن است که کسی او را نبیند او هم کسی را نبیند[13] این هم گفتند مرسله است سند فقهی نخواهد بود لکن از مجموعه اینها به دست میآید همان طوری که مرد نمیتواند نگاه کند مگر به طور عادی, زن هم نمیتواند نگاه کند مگر به طوری عادی حالا اگر جوانی متأسفانه با دست لخت حرکت کرده آیا زن میتواند این بازوی لخت پسر جوان را ببیند یا نه؟ اگر به طور عادی باشد که ﴿غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ﴾ است محذوری ندارد اما اگر ببیند که ـ خدای ناکرده ـ همین بیان لطیف زمخشری که «النظرَ برید الزنیٰ»[14] بشود این هم نباید نگاه کند.
خب, ﴿وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾ اینجا مؤمنون در قبال مؤمنات نیست آنجا که وظایف خاصّه برای دو گروه بود وظیفه مؤمنین جدا وظیفه مؤمنات جدا اما اینجا که توبهٴ إلی الله است رجوع الی الله است ادراک محضر ذات اقدس الهی است ادراک به اینکه ﴿أَنَّ اللَّهَ یَرَی﴾[15] اینها دیگر مخصوص مرد یا زن نیست بنابراین این مؤمنون منظور اعم از مؤمنون و مؤمنات است بر خلاف آنچه در صدر آیه آمده ﴿وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . الکشاف, ج3, ص227; ر.ک: تخریج الأحادیث و الآثار (زیلعی), ج2, ص428.
[2] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آلعمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[3] . نهجالبلاغه, حکمت 324.
[4] . کنزالعرفان, ج2, ص222.
[5] . بحارالأنوار, ج67, ص39 و 40.
[6] . الکشاف, ج3, ص230.
[7] . سورهٴ نمل, آیهٴ 12; سورهٴ قصص, آیهٴ 32.
[8] . المفردات (راغب اصفهانی), ص210.
[9] . سورهٴ نور, آیهٴ 58.
[10] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 32.
[11] . الکشاف, ج3, ص230.
[12] . مکارم الأخلاق, ص233.
[13] . مکارم الأخلاق, ص233; کشف الغمّه, ج1, ص466.
[14] . الکشاف, ج3, ص230.
[15] . سورهٴ علق, آیهٴ 14.
تاکنون نظری ثبت نشده است