- 2805
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 1 سوره منافقون
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره منافقون- آیه 1
إِذَا جَآءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ
ترجمه
هنگامى که منافقان نزد تو آیند، گویند: «گواهى مىدهیم که تو پیامبر خدا هستى» و خدا مىداند که تو پیامبرش هستى وخدا شهادت مىدهد که منافقان دروغگویند.
«نفاق» از «نَفَق»، به معناى تونلهاى زیرزمینى است که براى استتار یا فرار از آن استفاده مى شود. بعضى از حیوانات مثل موش صحرایى و سوسمار، لانههایى براى خود درست مى کنند که دو سوراخ دارد. منافق نیز، راه پنهان و مخفى براى خود قرار مىدهد تا به هنگام خطر از طریق آن فرار کند.
مردم چهار دسته هستند:
الف) گروهى قلباً ایمان دارند و به وظیفه خود عمل مى کنند که اینان مؤمن واقعى هستند.
ب) گروهى قلباً ایمان دارند، ولى اهل عمل نیستند که این دسته فاسقاند.
ج) گروهى قلباً ایمان ندارند، ولى در ظاهر، رفتار مؤمنان را انجام مىدهند که منافقاند.
د) گروهى نه قلباً ایمان دارند و نه به وظیفه عمل مى کنند که این دسته کافرند.
حضرت على (ع) مى فرماید: نفاق انسان، برخاسته از احساس حقارتى است که از درون دارد. «نفاق المرء ذلّ یجده فى نفسه»
ویژگىهاى منافق در قرآن
1. دروغ گویى: «انّ المنافقین لکاذبون»
2. بى هدف و سرگردان: «لا الى هؤلاء و لا الى هؤلاء» نه با این گروه و نه با آن گروهند.
3. عدم درک عمیق: «لکن المنافقین لا یفقهون»
4. جمود و عدمانعطاف: «کانّهم خُشب مسنّدة»
5. نماز بىنشاط: «قاموا کُسالى» با کسالت به نماز مىایستند.
6. تندگویى وتندخویى: «سلقوکم بالسنةٍ حداد» زبانهاى تند وخشن را به شما مى گشایند.
7. سوگند دروغ: «اتّخذوا أیمانهم جُنّة» سوگندهایشان را سپر توطئههایشان قرار دادند.
8. انتقاد از رهبر معصوم: «یلمزک فى الصدقات» در تقسیم زکات، نیش مىزنند و تو را در تقسیم آن عادل نمى دانند.
9. تضعیف رزمندگان: «لاتنفروا فى الحَرّ»(مىگویند: هوا گرم است، به جبهه نروید.
10. ایجاد مرکز توطئه به نام مسجد: «و الّذین اتّخذوا مسجداً ضرارا» (در برابر مسجد پیامبر) مسجدى مى سازند تا (با توطئههاى شوم خود) به مسلمانان ضرر بزنند.
11. پیمان شکنى: «و منهم من عاهد اللّه لئن اتانا من فضله لنصدّقنّ و لنکوننّ من الصّالحین فلمّا اتاهم من فضله بخلوا» بعضى از آنان با خداوند پیمان بستند که اگر از فضلش به ما داد حتماً صدقه مىدهیم و از افراد صالح خواهیم بود، پس چون خداوند از فضلش به آنان عطا کرد، بخل ورزیدند و زکات مال خود را ندادند.
12. تحقیر مسلمانان: «أ نؤمن کما آمن السفهاء» آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟
13. محاصره اقتصادى مسلمانان: «لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتى ینفضّوا» به اطرافیان پیامبر چیزى ندهید تا از دور او پراکنده شوند.
14. فریبکارى و نیرنگبازى: «یخادعون اللّه و الّذین آمنوا و ما یخدعون الاّ انفسهم» مىخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند، در حالى که جز خودشان را فریب نمى دهند.
15. بخل در انفاق: «لاینفقون الاّ و هم کارهون» جز با کراهت انفاق نمىکنند.
16. امر به زشتىها و نهى از خوبىها: «یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف»
17. فراراز جهاد: «فرح المخلّفون بمقعدهم خلاف رسول اللّه و کرهوا ان یجاهدوا» بازماندگان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحالند و از اینکه به جهاد بروند، ناراحت.
18. شایعه پراکنى: «و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به» هرگاه خبرى از آرامش یا ترس را دریافت کنند، (قبل از تحقیق یا مصلحتسنجى) آن را پخش مى کنند.
چون خطر منافقان زیاد است، ویژگىهاى آنان در سوره هاى متعدّد قرآن مطرح شده است و کمتر سورهاى در مدینه نازل شده که با صراحت یا کنایه به منافقان اشاره نشده باشد.
نفاق یک دروغ عملى است، کتمان کفر و اظهار ایمان است؛ البتّه هر کتمانى بد نیست، مانند کتمان فقر یا کتمان عبادت.
منافقان دو گروه بودند: گروهى که پس از به قدرت رسیدن اسلام، اظهار ایمان کردند ولى در درون ایمان نداشتند و گروه دیگر کسانى که از ابتدا ایمان آوردند ولى کمکم گرفتار دنیا شدند و ایمان خود را از دست دادند، ولى تظاهر به ایمان مىکردند. امّت اسلامى همواره از هر دو گروه ضربههاى جبران ناپذیرى خورده است.
در زمان پیامبر اکرم، سخن از منافقان زیاد بود، ولى بعد از رحلت آن حضرت، مسئله مسکوت ماند. در اینجا چند سؤال است:
1. آیا زنده بودن حضرت سبب نفاق گروهى بود و بعد از رحلت، همه مؤمن واقعى شدند؟!
2. آیا منافقان در همان اقلیتى بودند که دور حضرت على جمع شده بودند؟!! نظیر سلمان، ابوذر، مقداد و...، در حالى که هیچ کس این افراد را منافق ندانسته است، یا منافقان، اهداف خود را در نظر اکثریت یافته و ساکت شدند؟
منافقان، هم در دنیا دروغگویند: «انّ المنافقین لکاذبون»، هم در آخرت سوگندهایى مىخورند که خداوند آنان را دروغگو مى نامد: «یوم یبعثهم اللّه جمیعاً فیحلفون له کما یحلفون لکم و یحسبون انّهم على شىء ألا انّهم هم الکاذبون»
پیامبر فرمود: من از مؤمن و کافر نمى ترسم، ولى از منافق مىترسم. از سوى دیگر فرمود: من از فقر امت نمىترسم از بىتدبیرى آنان مى ترسم. آرى اگر منافقانِ رِند با جاهلان بىتدبیر گره بخورند، جنگ صفین و واقعه کربلا پیش مى آید.
پیام ها
1- در صدر اسلام، عناصر منافقى بودند که تا مرکز تصمیم گیرى جامعه نفوذ کرده حتى پیامبر در معرض توطئه هاى آنان بود. «اذا جاءک المنافقون»
2- منافق، از کلمه حق، استفاده باطل مىکند. «قالوا نشهد انّک لرسول اللّه»
3- شعارها و کلمات حق را از دست نااهلان بگیرید و خود بکار برید. «قالوا نشهد انّک لرسول اللّه و اللّه یعلم انّک لرسوله»
4- چرب زبانى و چاپلوسى، شیوه منافقان است. «نشهد انّک لرسول اللّه»
5 - منافقان با تأکید و سوگند حرف مىزنند تا شنونده، سخن آنها را باور کند. «نشهد انّک لرسول اللّه»
6- تأکید را با تأکید پاسخ دهید. «نشهد انّک لرسول... واللّه یشهد انّ المنافقین لکاذبون»
7- به هر اظهار ارادت وادّعاى حمایت دل خوش نکنید. «نشهد انک لرسول... لکاذبون»
8 - منافقان را رسوا کنید. «واللّه یشهد ان المنافقین لکاذبون»
9- بر خلاف اعتقاد، سخن گفتن دروغ است، گرچه آن سخن راست باشد. (خداوند، سخن منافقان را که به پیامبر اسلام مى گفتند: تو پیامبر خدا هستى، دروغ مى داند، چون آنان بر خلاف اعتقاد خود مى گفتند، گرچه در واقع پیامبر رسول خدا بود). «قالوا نشهد... و اللّه یشهد انّ المنافقین لکاذبون»
10- ایمان واقعى، اعتقاد قلبى است نه اقرار زبانى. «قالوا... انّ المنافقین لکاذبون»
توضیحات
سیماى سوره منافقون
این سوره همانند سوره جمعه، یازده آیه دارد و در مدینه نازل شده است.
بیان ویژگىهاى منافقان، اختصاص به این سوره ندارد و در بسیارى از سورههاى قرآن، به ویژه سوره هاى مدنى، به ویژگى هاى روحى و رفتارى آنان اشاره شده است. جامع ترین سوره در باره منافقان، سوره توبه است که در حدود یکصد آیه به بیان ویژگىهاى آنان پرداخته است.
تلاوت آن در نماز جمعه سفارش شده است. شاید دلیل این تأکید، آن باشد که امت اسلامى همواره مراقب توطئه هاى منافقان باشند. در کتب فقهى مانند جواهر الکلام آمده است: اگر امام جمعه بعد از سوره حمد، سوره دیگرى را شروع کرد، تا زمانى که به نیمه آن نرسیده، مى تواند عدول کند و سوره منافقون را بخواند مگر آن که سوره اى که شروع کرده، جمعه یا توحید باشد.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
إِذَا جَآءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ
ترجمه
هنگامى که منافقان نزد تو آیند، گویند: «گواهى مىدهیم که تو پیامبر خدا هستى» و خدا مىداند که تو پیامبرش هستى وخدا شهادت مىدهد که منافقان دروغگویند.
«نفاق» از «نَفَق»، به معناى تونلهاى زیرزمینى است که براى استتار یا فرار از آن استفاده مى شود. بعضى از حیوانات مثل موش صحرایى و سوسمار، لانههایى براى خود درست مى کنند که دو سوراخ دارد. منافق نیز، راه پنهان و مخفى براى خود قرار مىدهد تا به هنگام خطر از طریق آن فرار کند.
مردم چهار دسته هستند:
الف) گروهى قلباً ایمان دارند و به وظیفه خود عمل مى کنند که اینان مؤمن واقعى هستند.
ب) گروهى قلباً ایمان دارند، ولى اهل عمل نیستند که این دسته فاسقاند.
ج) گروهى قلباً ایمان ندارند، ولى در ظاهر، رفتار مؤمنان را انجام مىدهند که منافقاند.
د) گروهى نه قلباً ایمان دارند و نه به وظیفه عمل مى کنند که این دسته کافرند.
حضرت على (ع) مى فرماید: نفاق انسان، برخاسته از احساس حقارتى است که از درون دارد. «نفاق المرء ذلّ یجده فى نفسه»
ویژگىهاى منافق در قرآن
1. دروغ گویى: «انّ المنافقین لکاذبون»
2. بى هدف و سرگردان: «لا الى هؤلاء و لا الى هؤلاء» نه با این گروه و نه با آن گروهند.
3. عدم درک عمیق: «لکن المنافقین لا یفقهون»
4. جمود و عدمانعطاف: «کانّهم خُشب مسنّدة»
5. نماز بىنشاط: «قاموا کُسالى» با کسالت به نماز مىایستند.
6. تندگویى وتندخویى: «سلقوکم بالسنةٍ حداد» زبانهاى تند وخشن را به شما مى گشایند.
7. سوگند دروغ: «اتّخذوا أیمانهم جُنّة» سوگندهایشان را سپر توطئههایشان قرار دادند.
8. انتقاد از رهبر معصوم: «یلمزک فى الصدقات» در تقسیم زکات، نیش مىزنند و تو را در تقسیم آن عادل نمى دانند.
9. تضعیف رزمندگان: «لاتنفروا فى الحَرّ»(مىگویند: هوا گرم است، به جبهه نروید.
10. ایجاد مرکز توطئه به نام مسجد: «و الّذین اتّخذوا مسجداً ضرارا» (در برابر مسجد پیامبر) مسجدى مى سازند تا (با توطئههاى شوم خود) به مسلمانان ضرر بزنند.
11. پیمان شکنى: «و منهم من عاهد اللّه لئن اتانا من فضله لنصدّقنّ و لنکوننّ من الصّالحین فلمّا اتاهم من فضله بخلوا» بعضى از آنان با خداوند پیمان بستند که اگر از فضلش به ما داد حتماً صدقه مىدهیم و از افراد صالح خواهیم بود، پس چون خداوند از فضلش به آنان عطا کرد، بخل ورزیدند و زکات مال خود را ندادند.
12. تحقیر مسلمانان: «أ نؤمن کما آمن السفهاء» آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟
13. محاصره اقتصادى مسلمانان: «لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتى ینفضّوا» به اطرافیان پیامبر چیزى ندهید تا از دور او پراکنده شوند.
14. فریبکارى و نیرنگبازى: «یخادعون اللّه و الّذین آمنوا و ما یخدعون الاّ انفسهم» مىخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند، در حالى که جز خودشان را فریب نمى دهند.
15. بخل در انفاق: «لاینفقون الاّ و هم کارهون» جز با کراهت انفاق نمىکنند.
16. امر به زشتىها و نهى از خوبىها: «یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف»
17. فراراز جهاد: «فرح المخلّفون بمقعدهم خلاف رسول اللّه و کرهوا ان یجاهدوا» بازماندگان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحالند و از اینکه به جهاد بروند، ناراحت.
18. شایعه پراکنى: «و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به» هرگاه خبرى از آرامش یا ترس را دریافت کنند، (قبل از تحقیق یا مصلحتسنجى) آن را پخش مى کنند.
چون خطر منافقان زیاد است، ویژگىهاى آنان در سوره هاى متعدّد قرآن مطرح شده است و کمتر سورهاى در مدینه نازل شده که با صراحت یا کنایه به منافقان اشاره نشده باشد.
نفاق یک دروغ عملى است، کتمان کفر و اظهار ایمان است؛ البتّه هر کتمانى بد نیست، مانند کتمان فقر یا کتمان عبادت.
منافقان دو گروه بودند: گروهى که پس از به قدرت رسیدن اسلام، اظهار ایمان کردند ولى در درون ایمان نداشتند و گروه دیگر کسانى که از ابتدا ایمان آوردند ولى کمکم گرفتار دنیا شدند و ایمان خود را از دست دادند، ولى تظاهر به ایمان مىکردند. امّت اسلامى همواره از هر دو گروه ضربههاى جبران ناپذیرى خورده است.
در زمان پیامبر اکرم، سخن از منافقان زیاد بود، ولى بعد از رحلت آن حضرت، مسئله مسکوت ماند. در اینجا چند سؤال است:
1. آیا زنده بودن حضرت سبب نفاق گروهى بود و بعد از رحلت، همه مؤمن واقعى شدند؟!
2. آیا منافقان در همان اقلیتى بودند که دور حضرت على جمع شده بودند؟!! نظیر سلمان، ابوذر، مقداد و...، در حالى که هیچ کس این افراد را منافق ندانسته است، یا منافقان، اهداف خود را در نظر اکثریت یافته و ساکت شدند؟
منافقان، هم در دنیا دروغگویند: «انّ المنافقین لکاذبون»، هم در آخرت سوگندهایى مىخورند که خداوند آنان را دروغگو مى نامد: «یوم یبعثهم اللّه جمیعاً فیحلفون له کما یحلفون لکم و یحسبون انّهم على شىء ألا انّهم هم الکاذبون»
پیامبر فرمود: من از مؤمن و کافر نمى ترسم، ولى از منافق مىترسم. از سوى دیگر فرمود: من از فقر امت نمىترسم از بىتدبیرى آنان مى ترسم. آرى اگر منافقانِ رِند با جاهلان بىتدبیر گره بخورند، جنگ صفین و واقعه کربلا پیش مى آید.
پیام ها
1- در صدر اسلام، عناصر منافقى بودند که تا مرکز تصمیم گیرى جامعه نفوذ کرده حتى پیامبر در معرض توطئه هاى آنان بود. «اذا جاءک المنافقون»
2- منافق، از کلمه حق، استفاده باطل مىکند. «قالوا نشهد انّک لرسول اللّه»
3- شعارها و کلمات حق را از دست نااهلان بگیرید و خود بکار برید. «قالوا نشهد انّک لرسول اللّه و اللّه یعلم انّک لرسوله»
4- چرب زبانى و چاپلوسى، شیوه منافقان است. «نشهد انّک لرسول اللّه»
5 - منافقان با تأکید و سوگند حرف مىزنند تا شنونده، سخن آنها را باور کند. «نشهد انّک لرسول اللّه»
6- تأکید را با تأکید پاسخ دهید. «نشهد انّک لرسول... واللّه یشهد انّ المنافقین لکاذبون»
7- به هر اظهار ارادت وادّعاى حمایت دل خوش نکنید. «نشهد انک لرسول... لکاذبون»
8 - منافقان را رسوا کنید. «واللّه یشهد ان المنافقین لکاذبون»
9- بر خلاف اعتقاد، سخن گفتن دروغ است، گرچه آن سخن راست باشد. (خداوند، سخن منافقان را که به پیامبر اسلام مى گفتند: تو پیامبر خدا هستى، دروغ مى داند، چون آنان بر خلاف اعتقاد خود مى گفتند، گرچه در واقع پیامبر رسول خدا بود). «قالوا نشهد... و اللّه یشهد انّ المنافقین لکاذبون»
10- ایمان واقعى، اعتقاد قلبى است نه اقرار زبانى. «قالوا... انّ المنافقین لکاذبون»
توضیحات
سیماى سوره منافقون
این سوره همانند سوره جمعه، یازده آیه دارد و در مدینه نازل شده است.
بیان ویژگىهاى منافقان، اختصاص به این سوره ندارد و در بسیارى از سورههاى قرآن، به ویژه سوره هاى مدنى، به ویژگى هاى روحى و رفتارى آنان اشاره شده است. جامع ترین سوره در باره منافقان، سوره توبه است که در حدود یکصد آیه به بیان ویژگىهاى آنان پرداخته است.
تلاوت آن در نماز جمعه سفارش شده است. شاید دلیل این تأکید، آن باشد که امت اسلامى همواره مراقب توطئه هاى منافقان باشند. در کتب فقهى مانند جواهر الکلام آمده است: اگر امام جمعه بعد از سوره حمد، سوره دیگرى را شروع کرد، تا زمانى که به نیمه آن نرسیده، مى تواند عدول کند و سوره منافقون را بخواند مگر آن که سوره اى که شروع کرده، جمعه یا توحید باشد.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان