- 9394
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 22 سوره مجادله
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره مجادله- آیه 22
لَا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ کَانُواْ آبَآءَهُمْ أَوْ أَبْنَآءَهُمْ أَوْ إِخْوَ انَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه
هیچ قومى را نمى یابى که به خدا و قیامت مؤمن باشند و (در همان حال) با کسى که در برابر خدا و رسولش موضع گرفته است، مهرورزى کنند، حتّى اگر پدران یا پسران یا برادران یا خویشانشان باشند. آنها کسانى هستند که خداوند، ایمان را در دلهایشان ثابت فرموده و با روحى از جانب خویش آنان را تأیید نموده است و آنان را در باغهایى که نهرها از پاى (درختان) آنها جارى است، وارد مىکند در حالى که در آنجا جاودانه هستند، خداوند از آنان راضى است و آنان نیز از او راضى هستند. آنان حزب خدا هستند، آگاه باشید که تنها حزب خدا پیروز و رستگارند.
مقام رضا، بالاتر از مقام تسلیم است، یعنى بنده نه فقط تسلیم مقدّرات الهى و امر و نهى اوست، بلکه در دل نیز به آن راضى است و از سر رضایت آن را مى پذیرد.
ایمان با کفر سازگار نیست. به نوح درباره فرزندش گفته مىشود: «انه لیس من اهلک» هنگامى که براى ابراهیم ثابت شد عموى او منحرف است، از او برائت جست. «فلما تبیّن له انه عدوّ للّه تبرّأ منه» حتّى پیامبر اسلام از استغفار براى مشرکان منع مىشود. «ما کان للنبى والّذین آمنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولى قربى من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم»
تولّى و تبرّى
در سوره مجادله بارها سخن از تولّى و تبرّى مطرح شده است که بیانگر اهمیّت دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خداست:
«تولّوا قوماً غضب اللّه علیهم»، «لاتجد... یوادون من حادّ اللّه»
امام رضا (ع) فرمود: «کمال الدین ولایتنا والبرائة من عدّونا» کمال دین، در پذیرش ولایت ما و دورى از دشمنان ماست.
به امام صادق (ع) گفتند: فلانى به شما محبت مىورزد ولى نسبت به برائت از دشمنان شما ضعیف عمل مى کند. حضرت فرمودند: دروغ مى گوید کسى که ادّعاى محبت ما را دارد و از دشمن ما دورى نجسته است.
امام صادق (ع) فرمود: «اوحى اللّه الى نبىّ من انبیائه قل للمؤمنین لاتلبسوا لباس اعدایى و لاتطعموا مطاعم اعدایى و لاتسلکوا مسالک اعدایى فتکونوا اعدایى کما هم اعدایى» خداوند متعال به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود که به مؤمنان بگو: مانند دشمنان من لباس نپوشند و مانند دشمنان من غذا نخورند و در چگونگى زندگى و رفتار، مانند دشمنان من نباشند، چرا که در این صورت دشمنان من محسوب مى شوند. هم چنانکه آنان دشمنان من هستند.
در حدیث آمده است: «هل الدین الاّ الحبّ والبغض» آیا دین، جز حبّ و بغض است؟
انواع تأییدهاى الهى در قرآن:
تأیید با فرشته خود جبرئیل. «أیّدتک بروح القدس»
تأیید ویژه الهى. «و أیّدهم بروح منه»
تأیید با یارى مؤمنان. «ایّدک بنصره و بالمؤمنین»
تأیید با لشکریان ناپیداى الهى. «أیّده بجنود لم تروها»
قرآن در چند مورد عبارت «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه» را به کار برده است:
1. در مورد راستگویان راستکردار: «یوم ینفع الصّادقین صدقهم... رضى اللّه...»
2. در مورد پیشگامان و پیشتازان: «والسّابقون الاولون... رضى اللّه...»
3. در مورد مؤمنان واقعى: «کتب فى قلوبهم الایمان... رضى اللّه...»
موضعگیرى در برابر خدا و رسول آن قدر زشت و ناپسند است که چهار بار در قرآن مطرح شده و هر بار با تهدید و غضب الهى همراه بوده است. از جمله در همین سوره آیات 5 ، 20 و 22 که به صورتهاى مختلفى تهدید در پى داشته است مانند:
سرنگون شدن. «کبتوا»
خوار شدن. «فى الاذلین»
مورد بى مهرى قرار گرفتن. «لاتجد قوماً... یوادّون من حاد اللّه و رسوله...»
و دخول در آتش و جاودانگى در جهنّم. «من یحادد اللّه... له نار... خالداً...»
پیام ها
1- یک دل، دو دوستى بر نمىدارد. دوستى خداوند با دوستى دشمنان دین خدا قابل جمع نیست. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه» (در آیه اى دیگر داریم: «ما جعل اللّه لرجل من قلبین فى جوفه» خداوند در سینه انسان دو دل قرار نداده است.)
2- عیبها را از ریشه برطرف کنید. مودت دشمنان خدا انسان را به گرایشهاى فکرى، عملى و اخلاقى به سوى آنان وادار مىکند، لذا باید ریشهى آن را خشکاند. «لاتجد... یوادّون من حادّ اللّه»
3- در اسلام، روابط و علاقهها باید در شعاع رضاى خداوند باشد. «لاتجد قوماً یؤمنون»
4- روابط خانوادگى و خویشاوندى نیز خط قرمز و مرز دارند. «و لو کانوا آبائهم...»
5 - خداوند به خاطر قطع رابطه با چهار گروه از خویشان اگر معاند باشند، (پدر، پسر، برادر و فامیل)، چهار نمونه از لطف خود را بیان کرده است: ایمان، امداد، بهشت و رضوان. «الایمان، ایّدهم، جنّات، رضى اللّه»
6- ارزش ایمان به ثبات آن است وگرنه ایمانهاى مقطعى، موسمى و عاریهاى بسیار است. «کتب فى قلوبهم الایمان»
7- اول ایمان پایدار، بعد امداد و دریافت. «کتب فى قلوبهم الایمان... ایّدهم...»
8 - دین تنها یک رابطه قلبى و فردى میان انسان و خدا نیست، بلکه تعیین کننده روابط اجتماعى است. «لو کانوا آبائهم...»
9- پاداشها منحصر به آخرت نیست، بلکه تثبیت ایمان و امداد الهى، از پاداشهاى الهى در همین دنیاست. «کتب فى قلوبهم... ایّدهم»
10- حزب اللّه، با دشمن خدا دوست نمىشود. «لاتجد قوماً... یوادّون من حادّ اللّه... أولئک حزب اللّه»
11- حزب اللّه، نژاد و زبان و منطقه خاص ندارد، بلکه هر مؤمن مقاوم و استوار، جزو حزب اللّه است. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه... اولئک حزب اللّه»
12- پیروزى و غلبه اى ارزش دارد که همراه با رستگارى و رسیدن به هدف باشد. در جاى دیگر مى فرماید: «ألا انّ حزب اللّه هم الغالبون» و در اینجا مى فرماید: «ألا انّ حزب اللّه هم المفلحون»
13- تداوم نعمت، خود یکى از نعمتهاى بهشتى است. «خالدین فیها»
14- این که ما از خدا راضى باشیم یک طرف قضیه است، مهم رضایت خدا از ماست. «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه»
15- در قیامت نعمتها دو گونه است: مادّى «جنات...» و معنوى. «رضى اللّه عنهم...» (چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «و رضوان من اللّه اکبر»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
لَا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ کَانُواْ آبَآءَهُمْ أَوْ أَبْنَآءَهُمْ أَوْ إِخْوَ انَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه
هیچ قومى را نمى یابى که به خدا و قیامت مؤمن باشند و (در همان حال) با کسى که در برابر خدا و رسولش موضع گرفته است، مهرورزى کنند، حتّى اگر پدران یا پسران یا برادران یا خویشانشان باشند. آنها کسانى هستند که خداوند، ایمان را در دلهایشان ثابت فرموده و با روحى از جانب خویش آنان را تأیید نموده است و آنان را در باغهایى که نهرها از پاى (درختان) آنها جارى است، وارد مىکند در حالى که در آنجا جاودانه هستند، خداوند از آنان راضى است و آنان نیز از او راضى هستند. آنان حزب خدا هستند، آگاه باشید که تنها حزب خدا پیروز و رستگارند.
مقام رضا، بالاتر از مقام تسلیم است، یعنى بنده نه فقط تسلیم مقدّرات الهى و امر و نهى اوست، بلکه در دل نیز به آن راضى است و از سر رضایت آن را مى پذیرد.
ایمان با کفر سازگار نیست. به نوح درباره فرزندش گفته مىشود: «انه لیس من اهلک» هنگامى که براى ابراهیم ثابت شد عموى او منحرف است، از او برائت جست. «فلما تبیّن له انه عدوّ للّه تبرّأ منه» حتّى پیامبر اسلام از استغفار براى مشرکان منع مىشود. «ما کان للنبى والّذین آمنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولى قربى من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم»
تولّى و تبرّى
در سوره مجادله بارها سخن از تولّى و تبرّى مطرح شده است که بیانگر اهمیّت دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خداست:
«تولّوا قوماً غضب اللّه علیهم»، «لاتجد... یوادون من حادّ اللّه»
امام رضا (ع) فرمود: «کمال الدین ولایتنا والبرائة من عدّونا» کمال دین، در پذیرش ولایت ما و دورى از دشمنان ماست.
به امام صادق (ع) گفتند: فلانى به شما محبت مىورزد ولى نسبت به برائت از دشمنان شما ضعیف عمل مى کند. حضرت فرمودند: دروغ مى گوید کسى که ادّعاى محبت ما را دارد و از دشمن ما دورى نجسته است.
امام صادق (ع) فرمود: «اوحى اللّه الى نبىّ من انبیائه قل للمؤمنین لاتلبسوا لباس اعدایى و لاتطعموا مطاعم اعدایى و لاتسلکوا مسالک اعدایى فتکونوا اعدایى کما هم اعدایى» خداوند متعال به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود که به مؤمنان بگو: مانند دشمنان من لباس نپوشند و مانند دشمنان من غذا نخورند و در چگونگى زندگى و رفتار، مانند دشمنان من نباشند، چرا که در این صورت دشمنان من محسوب مى شوند. هم چنانکه آنان دشمنان من هستند.
در حدیث آمده است: «هل الدین الاّ الحبّ والبغض» آیا دین، جز حبّ و بغض است؟
انواع تأییدهاى الهى در قرآن:
تأیید با فرشته خود جبرئیل. «أیّدتک بروح القدس»
تأیید ویژه الهى. «و أیّدهم بروح منه»
تأیید با یارى مؤمنان. «ایّدک بنصره و بالمؤمنین»
تأیید با لشکریان ناپیداى الهى. «أیّده بجنود لم تروها»
قرآن در چند مورد عبارت «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه» را به کار برده است:
1. در مورد راستگویان راستکردار: «یوم ینفع الصّادقین صدقهم... رضى اللّه...»
2. در مورد پیشگامان و پیشتازان: «والسّابقون الاولون... رضى اللّه...»
3. در مورد مؤمنان واقعى: «کتب فى قلوبهم الایمان... رضى اللّه...»
موضعگیرى در برابر خدا و رسول آن قدر زشت و ناپسند است که چهار بار در قرآن مطرح شده و هر بار با تهدید و غضب الهى همراه بوده است. از جمله در همین سوره آیات 5 ، 20 و 22 که به صورتهاى مختلفى تهدید در پى داشته است مانند:
سرنگون شدن. «کبتوا»
خوار شدن. «فى الاذلین»
مورد بى مهرى قرار گرفتن. «لاتجد قوماً... یوادّون من حاد اللّه و رسوله...»
و دخول در آتش و جاودانگى در جهنّم. «من یحادد اللّه... له نار... خالداً...»
پیام ها
1- یک دل، دو دوستى بر نمىدارد. دوستى خداوند با دوستى دشمنان دین خدا قابل جمع نیست. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه» (در آیه اى دیگر داریم: «ما جعل اللّه لرجل من قلبین فى جوفه» خداوند در سینه انسان دو دل قرار نداده است.)
2- عیبها را از ریشه برطرف کنید. مودت دشمنان خدا انسان را به گرایشهاى فکرى، عملى و اخلاقى به سوى آنان وادار مىکند، لذا باید ریشهى آن را خشکاند. «لاتجد... یوادّون من حادّ اللّه»
3- در اسلام، روابط و علاقهها باید در شعاع رضاى خداوند باشد. «لاتجد قوماً یؤمنون»
4- روابط خانوادگى و خویشاوندى نیز خط قرمز و مرز دارند. «و لو کانوا آبائهم...»
5 - خداوند به خاطر قطع رابطه با چهار گروه از خویشان اگر معاند باشند، (پدر، پسر، برادر و فامیل)، چهار نمونه از لطف خود را بیان کرده است: ایمان، امداد، بهشت و رضوان. «الایمان، ایّدهم، جنّات، رضى اللّه»
6- ارزش ایمان به ثبات آن است وگرنه ایمانهاى مقطعى، موسمى و عاریهاى بسیار است. «کتب فى قلوبهم الایمان»
7- اول ایمان پایدار، بعد امداد و دریافت. «کتب فى قلوبهم الایمان... ایّدهم...»
8 - دین تنها یک رابطه قلبى و فردى میان انسان و خدا نیست، بلکه تعیین کننده روابط اجتماعى است. «لو کانوا آبائهم...»
9- پاداشها منحصر به آخرت نیست، بلکه تثبیت ایمان و امداد الهى، از پاداشهاى الهى در همین دنیاست. «کتب فى قلوبهم... ایّدهم»
10- حزب اللّه، با دشمن خدا دوست نمىشود. «لاتجد قوماً... یوادّون من حادّ اللّه... أولئک حزب اللّه»
11- حزب اللّه، نژاد و زبان و منطقه خاص ندارد، بلکه هر مؤمن مقاوم و استوار، جزو حزب اللّه است. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه... اولئک حزب اللّه»
12- پیروزى و غلبه اى ارزش دارد که همراه با رستگارى و رسیدن به هدف باشد. در جاى دیگر مى فرماید: «ألا انّ حزب اللّه هم الغالبون» و در اینجا مى فرماید: «ألا انّ حزب اللّه هم المفلحون»
13- تداوم نعمت، خود یکى از نعمتهاى بهشتى است. «خالدین فیها»
14- این که ما از خدا راضى باشیم یک طرف قضیه است، مهم رضایت خدا از ماست. «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه»
15- در قیامت نعمتها دو گونه است: مادّى «جنات...» و معنوى. «رضى اللّه عنهم...» (چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «و رضوان من اللّه اکبر»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان