- 5183
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 10 - 13 سوره الرحمن
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره و الرحمن- آیه 10 -13
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ
فِیهَا فَاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ
فَبِأَىِّ آلَا ءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
ترجمه
و زمین را براى زمینیان قرار داد که در آن هر گونه میوه و خرماى غلافدار و دانه پوست دار و گیاه خوش بو است.
پس (اى جنّ و انس)، کدام نعمت پروردگارتان را انکار مى کنید؟
«أنام» به معناى آفریده ها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمین است. «فاکهة» به هر نوع میوه و «ریحان» به هر گیاه خوشبو گفته مى شود.
«اکمام» جمع «کِمّ» به معناى پوششى است که میوه را در برمى گیرد، همان گونه که «کُمّ» به معناى آستین است که دست را مىپوشاند و «کُمّه» بر وزن قُبّه به کلاهى گفته مى شود که سر را مى پوشاند. شاید مراد از «اکمام» در آیه، الیافى باشد که همچون الیاف روى نارگیل، دور درخت خرما را فرا مى گیرد.
«حَبّ» به معناى دانه و «عَصف» به معناى برگها و اجزایى است که از گیاه جدا مى شود و لذا به کاه نیز «عصف» گفته مى شود.
«آلاء» جمع «اِلَى» به معناى نعمت است.
تکرار سؤالهاى پى در پى همراه با انتقاد، دلیل آن است که هر نعمتى براى خود تصدیق و تکذیبى دارد.
در حدیث مى خوانیم: کسىکه سوره مبارکه الرّحمن را مىخواند، هر بار که به آیه «فباىّ آلاءِ ربّکما تکذّبان» مىرسد، بگوید: «لابشىءٍ من آلائک ربّ اُکذّب» یعنى اى پروردگار من! هیچ یک از نعمتهاى تو را تکذیب نمى کنم.
بحث تکرار
در اینجا به مناسبت اولین مورد از موارد تکرار آیه «فباىّ آلاءِ ربّکما تکذّبان» در این سوره، بحثى پیرامون تکرار ارائه مىگردد.
تکرار مثبت:
براى ایجاد یک فرهنگ، تکرار مسایل، مهم و ضرورى است.
رسول خدا بارها فرمود: «انّى تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در میان مردم محکم سازد.پس از نزول آیه «و امر اهلک بالصّلاة» تا چند ماه رسول خداصلى الله علیه وآله هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا مى آمد و مى فرمود: «الصّلاة الصّلاة» تا به مردم اعلام کند اهل بیت من همان کسانى هستند که در خانه على و فاطمه هستند.
در حدیث مى خوانیم: دلیل چهار مرتبه تکرار «اللّه اکبر» در آغاز اذان، آن است که مردم از غفلت درآیند ولى هنگامى که متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقلیل مى یابد.
گاهى حضرت على (ع) به خاطر ایجاد حساسیّت در مردم، الفاظى را تکرار مىکردند. چنانکه به فرزندانش وصیّت مىکند: «اللّه اللّه فى الایتام...»، «اللّه اللّه فى جیرانکم»، «اللّه اللّه فى الصلاة»، «اللّه اللّه فى القرآن...» که لفظ جلاله «اللّه» تکرار شده است.
تکرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است که هر روز گامى به خداوند نزدیک شویم. کسى که از پله هاى نردبان بالا مى رود، در ظاهر، پاى او کارى تکرارى انجام مى دهد ولى در واقع در هر حرکت گامى به جلو و رو به بالا مى گذارد. کسى که براى حفر چاه کلنگ مى زند، در ظاهر کارى تکرارى مىکند، ولى در واقع با هر حرکت، عمق چاه بیشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذکر و تلاوت آیه اى گامى به خدا نزدیک مى شود تا آنجا که درباره پیامبر اکرم مى خوانیم: «دنى فتدلّى فکان قاب قوسین او ادنى» چنان به خدا نزدیک شد که به قدر دو کمان یا نزدیکتر شد.
تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بیانگر نقش تکرار در تربیت دینى مردم است.
اصولا بقاى زندگى با تنفس مکرر است و کمالات، در صورت تکرار حاصل مى شود. با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمى شود، همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار مى شوند.
دلایل تکرار در قرآن
تکرار، گاهى براى تذکّر و یادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظیر تکرار آیه «فباىّ آلاء ربّکما تکذبان»
گاهى براى هشدار و تهدید خلافکاران است. نظیر تکرار آیه «ویل یومئذٍ للمکذّبین»
گاهى براى فرهنگسازى است. نظیر تکرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز هر سوره.
گاهى براى اتمام حجّت است. نظیر تکرار آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر»
گاهى براى انس بیشتر و نهادینه شدن است. نظیر تکرار آیه «اذکروا اللّه ذکرا کثیراً»
گاهى براى بیان دستورات جدید است. نظیر تکرار «یا ایها الّذین آمنوا..»
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب یا سخنى است. چنانکه در سوره شعراء پس از پایان گزارش کار هر پیامبرى، مىفرماید: «انّ ربّک لهو العزیز الرحیم»
گاهى تکرار، نشان دهنده وحدت هدف و شیوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فاتقوا اللّه و اطیعون» از زبان پیامبران متعدد تکرار شده که بیانگر آن است که شعار و هدف همه آنان یکى بوده است.
پیام ها
1- تمام هستى یک مدبّر دارد، نه آن گونه که بعضى مشرکان براى هر یک از آسمان و زمین یک مدبّر خاص مىپنداشتند. «السّماء رفعها... و الارض وضعها»
2- زمین براى کامیابى و بهره بردارى همه موجودات زمینى و از جمله انسان است. «وضعها للانام»
3- قرآن، ابتدا نعمتهاى معنوى و سپس نعمتهاى مادّى را شمارش مىکند. «علّم القرآن... علّمه البیان... فیها فاکهة و النّخل»
4- میوه، نقش مهمى در تغذیه انسان دارد. بعد از آفرینش زمین، نام میوه آمده است. «والارض... فیها فاکهة»
5 - در میان میوه ها، ارزش خرما از بقیه جداست. «فیها فاکهة... والنّخل»
6- پوسته و حتّى غلاف دور نباتات، نعمت است. «والحبّ ذو العصف»
7- بوى خوشِ گیاهان، یکى از نعمتهاى الهى است. «و الریحان»
8 - تکذیب آیات الهى، سرزنش را به دنبال دارد. «فباىّ آلاء ربّکما تکذبان»
9- جن نیز مثل انسان، مسئول، مکلّف و بهرهمند از نعمت هاى زمین است. «فباىّ آلاء ربّکما تکذّبان»
10- خداوند نعمتها را براى رشد و تربیت همه جانبه انسان و جن آفریده است. «آلاءِ ربّکما»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ
فِیهَا فَاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ
فَبِأَىِّ آلَا ءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
ترجمه
و زمین را براى زمینیان قرار داد که در آن هر گونه میوه و خرماى غلافدار و دانه پوست دار و گیاه خوش بو است.
پس (اى جنّ و انس)، کدام نعمت پروردگارتان را انکار مى کنید؟
«أنام» به معناى آفریده ها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمین است. «فاکهة» به هر نوع میوه و «ریحان» به هر گیاه خوشبو گفته مى شود.
«اکمام» جمع «کِمّ» به معناى پوششى است که میوه را در برمى گیرد، همان گونه که «کُمّ» به معناى آستین است که دست را مىپوشاند و «کُمّه» بر وزن قُبّه به کلاهى گفته مى شود که سر را مى پوشاند. شاید مراد از «اکمام» در آیه، الیافى باشد که همچون الیاف روى نارگیل، دور درخت خرما را فرا مى گیرد.
«حَبّ» به معناى دانه و «عَصف» به معناى برگها و اجزایى است که از گیاه جدا مى شود و لذا به کاه نیز «عصف» گفته مى شود.
«آلاء» جمع «اِلَى» به معناى نعمت است.
تکرار سؤالهاى پى در پى همراه با انتقاد، دلیل آن است که هر نعمتى براى خود تصدیق و تکذیبى دارد.
در حدیث مى خوانیم: کسىکه سوره مبارکه الرّحمن را مىخواند، هر بار که به آیه «فباىّ آلاءِ ربّکما تکذّبان» مىرسد، بگوید: «لابشىءٍ من آلائک ربّ اُکذّب» یعنى اى پروردگار من! هیچ یک از نعمتهاى تو را تکذیب نمى کنم.
بحث تکرار
در اینجا به مناسبت اولین مورد از موارد تکرار آیه «فباىّ آلاءِ ربّکما تکذّبان» در این سوره، بحثى پیرامون تکرار ارائه مىگردد.
تکرار مثبت:
براى ایجاد یک فرهنگ، تکرار مسایل، مهم و ضرورى است.
رسول خدا بارها فرمود: «انّى تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در میان مردم محکم سازد.پس از نزول آیه «و امر اهلک بالصّلاة» تا چند ماه رسول خداصلى الله علیه وآله هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا مى آمد و مى فرمود: «الصّلاة الصّلاة» تا به مردم اعلام کند اهل بیت من همان کسانى هستند که در خانه على و فاطمه هستند.
در حدیث مى خوانیم: دلیل چهار مرتبه تکرار «اللّه اکبر» در آغاز اذان، آن است که مردم از غفلت درآیند ولى هنگامى که متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقلیل مى یابد.
گاهى حضرت على (ع) به خاطر ایجاد حساسیّت در مردم، الفاظى را تکرار مىکردند. چنانکه به فرزندانش وصیّت مىکند: «اللّه اللّه فى الایتام...»، «اللّه اللّه فى جیرانکم»، «اللّه اللّه فى الصلاة»، «اللّه اللّه فى القرآن...» که لفظ جلاله «اللّه» تکرار شده است.
تکرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است که هر روز گامى به خداوند نزدیک شویم. کسى که از پله هاى نردبان بالا مى رود، در ظاهر، پاى او کارى تکرارى انجام مى دهد ولى در واقع در هر حرکت گامى به جلو و رو به بالا مى گذارد. کسى که براى حفر چاه کلنگ مى زند، در ظاهر کارى تکرارى مىکند، ولى در واقع با هر حرکت، عمق چاه بیشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذکر و تلاوت آیه اى گامى به خدا نزدیک مى شود تا آنجا که درباره پیامبر اکرم مى خوانیم: «دنى فتدلّى فکان قاب قوسین او ادنى» چنان به خدا نزدیک شد که به قدر دو کمان یا نزدیکتر شد.
تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بیانگر نقش تکرار در تربیت دینى مردم است.
اصولا بقاى زندگى با تنفس مکرر است و کمالات، در صورت تکرار حاصل مى شود. با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمى شود، همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار مى شوند.
دلایل تکرار در قرآن
تکرار، گاهى براى تذکّر و یادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظیر تکرار آیه «فباىّ آلاء ربّکما تکذبان»
گاهى براى هشدار و تهدید خلافکاران است. نظیر تکرار آیه «ویل یومئذٍ للمکذّبین»
گاهى براى فرهنگسازى است. نظیر تکرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز هر سوره.
گاهى براى اتمام حجّت است. نظیر تکرار آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر»
گاهى براى انس بیشتر و نهادینه شدن است. نظیر تکرار آیه «اذکروا اللّه ذکرا کثیراً»
گاهى براى بیان دستورات جدید است. نظیر تکرار «یا ایها الّذین آمنوا..»
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب یا سخنى است. چنانکه در سوره شعراء پس از پایان گزارش کار هر پیامبرى، مىفرماید: «انّ ربّک لهو العزیز الرحیم»
گاهى تکرار، نشان دهنده وحدت هدف و شیوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فاتقوا اللّه و اطیعون» از زبان پیامبران متعدد تکرار شده که بیانگر آن است که شعار و هدف همه آنان یکى بوده است.
پیام ها
1- تمام هستى یک مدبّر دارد، نه آن گونه که بعضى مشرکان براى هر یک از آسمان و زمین یک مدبّر خاص مىپنداشتند. «السّماء رفعها... و الارض وضعها»
2- زمین براى کامیابى و بهره بردارى همه موجودات زمینى و از جمله انسان است. «وضعها للانام»
3- قرآن، ابتدا نعمتهاى معنوى و سپس نعمتهاى مادّى را شمارش مىکند. «علّم القرآن... علّمه البیان... فیها فاکهة و النّخل»
4- میوه، نقش مهمى در تغذیه انسان دارد. بعد از آفرینش زمین، نام میوه آمده است. «والارض... فیها فاکهة»
5 - در میان میوه ها، ارزش خرما از بقیه جداست. «فیها فاکهة... والنّخل»
6- پوسته و حتّى غلاف دور نباتات، نعمت است. «والحبّ ذو العصف»
7- بوى خوشِ گیاهان، یکى از نعمتهاى الهى است. «و الریحان»
8 - تکذیب آیات الهى، سرزنش را به دنبال دارد. «فباىّ آلاء ربّکما تکذبان»
9- جن نیز مثل انسان، مسئول، مکلّف و بهرهمند از نعمت هاى زمین است. «فباىّ آلاء ربّکما تکذّبان»
10- خداوند نعمتها را براى رشد و تربیت همه جانبه انسان و جن آفریده است. «آلاءِ ربّکما»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است