- 3327
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 88 سوره قصص
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قصص - آیه 88
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَىْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
ترجمه
و (هرگز) معبود دیگرى را با «اللّه» مخوان که معبودى جز او نیست. همه چیز جز وجه او نابود است، حُکم (و حاکمیّت، تنها) از آن اوست، و همه به سوى او بازگردانده مى شوید.
فرقه «وهّابیّت» اظهار مى نمایند که هرکس، غیر خدا را بخواند، مشرک مى شود؛ زیرا خداوند فرموده است: «فلاتدع مع اللّه أحداً»، بنابراین کسانى که در توسّل، اولیاى خدا را صدا مىزنند، مشرکند! امّا این آیه توضیح مى دهد که مشرک، کسى است که غیر خدا را به عنوان خداى دیگر بخواند: «لاتدع مع اللّه الهاً آخر» و ناگفته پیداست که شیعیان هیچ مقامى را به عنوان خدا صدا نمى زنند، بلکه به عنوان کسى که نزد خداوند آبرو دارد صدا مى زنند، آن هم آبرویى که از طرف خداوند به او داده شده است، نظیر انبیا و اولیاى الهى، نه هر شفیع و آبرومند موهومى. زیرا بتپرستان نیز در دنیاى خیال خود، براى بتها آبرویى تصوّر مى کردند.
در این آیه، شرک زدایى با عبارات مختلفى بیان شده است؛
الف: خداى دیگرى را با «اللّه» مخوانید.
ب: معبودى جز اللّه نیست.
ج: همه چیز جز او نابود شدنى است.
د: حاکمیّت، تنها از آن اوست.
ه : تنها به سوى او باز مى گردید.
پادشاه کشور سعودى هر سال روز عید قربان علماى فرقه هاى اسلامى را میهمان مى کند. در یکى از سالها علاّمه سیّد شرف الدین جبل عاملى (از علماى برجسته لبنانى) به مهمانى دعوت مى شود. علاّمه همین که وارد جلسه شد، قرآنى را که جلد چرمى داشت به شاه هدیه کرد. شاه آن را گرفت و بوسید. علاّمه گفت: تو مشرک هستى! شاه ناراحت شد که چرا چنین تهمتى مىزنى؟ علاّمه گفت: چون شما چرمى را بوسیدى که پوست حیوان است و احترام به پوست حیوان شرک است!
شاه گفت: من هر پوستى را نمىبوسم، کفش من از چرم و پوست حیوان است؛ ولى هرگز آن را نمى بوسم، این قطعه چرم، جلد قرآن قرار گرفته است.
علاّمه فرمود: «ما نیز هر آهنى را نمى بوسیم، آهنى را مى بوسیم که صندوق یا ضریح و دژ و پنجرهى قبر پیامبر یا امامان معصوم باشد».
آرى، شرک آن است که ما کسى یا چیزى را در برابر خدا عَلم کنیم و براى او قدرتى مستقلّ قائل شویم، در حالى که شیعه قدرت اولیاى خدا را مستقل نمى داند، بلکه قدرتى وابسته به قدرت الهى مى داند و اگر گنبد و بارگاهى مى سازد به خاطر آن است که به مردم اعلام کند در این جا مرد توحید دفن شده است. کسى که در اینجا دفن شده در راه خدا شهید گشته و فدا و فناى توحید شده است. پس گنبد و بارگاه، یعنى مرکزى که زیر آن فریاد توحید بلند است، نه مرکزى در برابر مسجد.
امام رضا (ع) فرمودند: «وجه اللّه» پیامبر خدا و حجّتهاى او در زمین هستند که به وسیله آنان به خدا، دین و معرفت او توجّه مى شود. در دعاى ندبه درباره امام زمان (عج) مى خوانیم: «أین وجه اللّه الّذى یُؤتى» و نیز مىخوانیم: «أین وجه الّذى یتوجّه الاولیاء»
پیام ها
1- موحّد واقعى کسى است که از همهى معبودها، اَبَرقدرتها، ایسمها و طاغوتها آزاد باشد. «لاتدع مع اللّه الهاً آخر»
2- به آنچه رفتنى است، دل نبندیم و خود را اسیر آنها نسازیم. «کلّ شىءٍ هالک الاّ وجهه» چنانکه حضرت ابراهیم فرمود: «لا اُحبّ الآفلین»
3- حاکمیّت، مخصوص خداوند است. «له الحکم»
4- معبود واقعى چند شرط دارد:
الف: فناپذیر نباشد. «کلّ شىء هالک الا وجهه»
ب: بر هستى فرمانروا باشد. «له الحکم»
ج: فرجام همه به دست او باشد. «الیه ترجعون»
5 - مرگ، نابودى نیست، بازگشت به مبدأ است. «الیه ترجعون»
پروردگارا! مزهى تلاوت، تدبّر و پندگیرى از قرآن را به ما بچشان.
پروردگارا! چراغ دل ما را به نور قرآن روشن و وجود ما را روشنى بخش قرار ده.
پروردگارا! رفتار و گفتار ما را برخاسته از قرآن و سیرهوسنّت پیامبراکرم و اهل بیت قرار بده.
منبع: پایگاه درس هایی ازقرآن
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَىْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
ترجمه
و (هرگز) معبود دیگرى را با «اللّه» مخوان که معبودى جز او نیست. همه چیز جز وجه او نابود است، حُکم (و حاکمیّت، تنها) از آن اوست، و همه به سوى او بازگردانده مى شوید.
فرقه «وهّابیّت» اظهار مى نمایند که هرکس، غیر خدا را بخواند، مشرک مى شود؛ زیرا خداوند فرموده است: «فلاتدع مع اللّه أحداً»، بنابراین کسانى که در توسّل، اولیاى خدا را صدا مىزنند، مشرکند! امّا این آیه توضیح مى دهد که مشرک، کسى است که غیر خدا را به عنوان خداى دیگر بخواند: «لاتدع مع اللّه الهاً آخر» و ناگفته پیداست که شیعیان هیچ مقامى را به عنوان خدا صدا نمى زنند، بلکه به عنوان کسى که نزد خداوند آبرو دارد صدا مى زنند، آن هم آبرویى که از طرف خداوند به او داده شده است، نظیر انبیا و اولیاى الهى، نه هر شفیع و آبرومند موهومى. زیرا بتپرستان نیز در دنیاى خیال خود، براى بتها آبرویى تصوّر مى کردند.
در این آیه، شرک زدایى با عبارات مختلفى بیان شده است؛
الف: خداى دیگرى را با «اللّه» مخوانید.
ب: معبودى جز اللّه نیست.
ج: همه چیز جز او نابود شدنى است.
د: حاکمیّت، تنها از آن اوست.
ه : تنها به سوى او باز مى گردید.
پادشاه کشور سعودى هر سال روز عید قربان علماى فرقه هاى اسلامى را میهمان مى کند. در یکى از سالها علاّمه سیّد شرف الدین جبل عاملى (از علماى برجسته لبنانى) به مهمانى دعوت مى شود. علاّمه همین که وارد جلسه شد، قرآنى را که جلد چرمى داشت به شاه هدیه کرد. شاه آن را گرفت و بوسید. علاّمه گفت: تو مشرک هستى! شاه ناراحت شد که چرا چنین تهمتى مىزنى؟ علاّمه گفت: چون شما چرمى را بوسیدى که پوست حیوان است و احترام به پوست حیوان شرک است!
شاه گفت: من هر پوستى را نمىبوسم، کفش من از چرم و پوست حیوان است؛ ولى هرگز آن را نمى بوسم، این قطعه چرم، جلد قرآن قرار گرفته است.
علاّمه فرمود: «ما نیز هر آهنى را نمى بوسیم، آهنى را مى بوسیم که صندوق یا ضریح و دژ و پنجرهى قبر پیامبر یا امامان معصوم باشد».
آرى، شرک آن است که ما کسى یا چیزى را در برابر خدا عَلم کنیم و براى او قدرتى مستقلّ قائل شویم، در حالى که شیعه قدرت اولیاى خدا را مستقل نمى داند، بلکه قدرتى وابسته به قدرت الهى مى داند و اگر گنبد و بارگاهى مى سازد به خاطر آن است که به مردم اعلام کند در این جا مرد توحید دفن شده است. کسى که در اینجا دفن شده در راه خدا شهید گشته و فدا و فناى توحید شده است. پس گنبد و بارگاه، یعنى مرکزى که زیر آن فریاد توحید بلند است، نه مرکزى در برابر مسجد.
امام رضا (ع) فرمودند: «وجه اللّه» پیامبر خدا و حجّتهاى او در زمین هستند که به وسیله آنان به خدا، دین و معرفت او توجّه مى شود. در دعاى ندبه درباره امام زمان (عج) مى خوانیم: «أین وجه اللّه الّذى یُؤتى» و نیز مىخوانیم: «أین وجه الّذى یتوجّه الاولیاء»
پیام ها
1- موحّد واقعى کسى است که از همهى معبودها، اَبَرقدرتها، ایسمها و طاغوتها آزاد باشد. «لاتدع مع اللّه الهاً آخر»
2- به آنچه رفتنى است، دل نبندیم و خود را اسیر آنها نسازیم. «کلّ شىءٍ هالک الاّ وجهه» چنانکه حضرت ابراهیم فرمود: «لا اُحبّ الآفلین»
3- حاکمیّت، مخصوص خداوند است. «له الحکم»
4- معبود واقعى چند شرط دارد:
الف: فناپذیر نباشد. «کلّ شىء هالک الا وجهه»
ب: بر هستى فرمانروا باشد. «له الحکم»
ج: فرجام همه به دست او باشد. «الیه ترجعون»
5 - مرگ، نابودى نیست، بازگشت به مبدأ است. «الیه ترجعون»
پروردگارا! مزهى تلاوت، تدبّر و پندگیرى از قرآن را به ما بچشان.
پروردگارا! چراغ دل ما را به نور قرآن روشن و وجود ما را روشنى بخش قرار ده.
پروردگارا! رفتار و گفتار ما را برخاسته از قرآن و سیرهوسنّت پیامبراکرم و اهل بیت قرار بده.
منبع: پایگاه درس هایی ازقرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است