- 1632
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 39 سوره قصص
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قصص - آیه 39
وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِى الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّواْ أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ
ترجمه
او (فرعون) و سپاهیانش به ناحقّ در زمین تکبّر ورزیدند و پنداشتند که آنان به سوى ما بازگردانده نمىشوند.
استکبار و مستکبر
* در طول تاریخ، افراد مغرور و متکبّرى بودهاند که خودشان را محور و مرکز همه چیز مى پنداشتند. در این سوره فرعون مى گوید: «ما علمتم لکم من اله غیرى» من جز خودم براى شما معبودى سراغ ندارم و هنگامى که ساحران به موسى ایمان آوردند گفت: «آمنتم به قبل أن آذن لکم» آیا بدون اجازهى من به موسى ایمان آورده اید.
فرعون توقّع دارد که هیچ کس بدون اجازهى او، هیچ عقیده اى نداشته باشد. امروز نیز فرعونها، ابرقدرتهایى هستند که مى خواهند خود را محور فرهنگ، سیاست، اقتصاد و صاحب اختیار جهان بدانند.
* مستکبران گاهى براى قدرتنمایى، فرد یا گروه یا کشورى را نابود مىکنند یا مورد لطف قرار مى دهند. نظیر نمرود که به حضرت ابراهیم گفت: «اَنا اُحیى و اُمیت» حیات و مرگ این مردم به دست من است، هر که را بخواهم مى کشم و هر که را بخواهم از زندان آزاد مى کنم.
* مستکبران، گاهى زرق و برق و جلوه هاى مادّى را به رخ مردم مى کشند، همانگونه که فرعون مىگفت: «ألیس لى مُلک مصر و هذه الانهار تجرى من تحتى» آیا حکومت مصر از آنِ من نیست؟ آیا نمىبینید که این نهرها از زیر کاخ من جارى است؟
* مستکبران، گاهى با ارعاب، مردم را به تسلیم وادار مى کنند. فرعون به ساحرانى که به موسى ایمان آوردند گفت: «لاُقطّعنّ أیدیکم و أرجُلکم من خلاف» من دست و پاى شما را بر خلاف یکدیگر قطع مى کنم.
* مستکبران، گاهى با مانور وخودنمایى، مردم سادهلوح را فریفتهى خود مى کنند. قارون به گونه اى در کوچه وبازار راه مىرفت که مردم دنیاپرست، آه از دل کشیده و مىگفتند: اى کاش براى ما نیز آنچه براى قارون است وجود داشت.
* مستکبران، گاهى با تطمیع مى خواهند مغزها و فکرها را بخرند. چنانکه فرعون به ساحران گفت: اگر آبروى موسى را بریزید، من به شما پاداش بزرگى مى دهم وشما را از مقرّبان دربارم قرار مى دهم.
* مستکبران، گاهى با سفرهاى خود دلها را متزلزل مىکنند. قرآن مىفرماید: گردش کفّار در شهرها تورا مغرور نکند.
* مستکبران گاهى با تحقیر دیگران جنگ روانى به راه مى اندازند و به طرفداران انبیا نسبتهاى ناروا مى دهند و آنان را اراذل و اوباش مىخوانند.
* مستکبران، گاهى با ایجاد ساختمانهاى بلند و رفیع، دلربایى مىکنند. فرعون به وزیرش هامان گفت: برجى براى من بساز تا از آن بالا روم و خداى موسى را ببینم
واقعاً قرآن چقدر زنده است که خلق و خوى و رفتار و کردار زشت مستکبران را به گونه اى ترسیم کرده که با زمان ما نیز قابل تطبیق است.
پیام ها
1- مردم از دین حاکمان پیروى مىکنند. «استکبر هو و جنوده»
2- معیار ستایش ها و انتقادهاى قرآن، حقّ است. «بغیر الحقّ»
3- غفلت از گذرا بودن دنیا و گمان به جاودانگى، زمینه ساز خوى استکبارى است. «وظنّوا أنّهم الینا لا یرجعون»
4- عدم اعتقاد و توجّه به معاد و حساب، زمینهى شکلگیرى استکبار است. «لایرجعون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِى الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّواْ أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ
ترجمه
او (فرعون) و سپاهیانش به ناحقّ در زمین تکبّر ورزیدند و پنداشتند که آنان به سوى ما بازگردانده نمىشوند.
استکبار و مستکبر
* در طول تاریخ، افراد مغرور و متکبّرى بودهاند که خودشان را محور و مرکز همه چیز مى پنداشتند. در این سوره فرعون مى گوید: «ما علمتم لکم من اله غیرى» من جز خودم براى شما معبودى سراغ ندارم و هنگامى که ساحران به موسى ایمان آوردند گفت: «آمنتم به قبل أن آذن لکم» آیا بدون اجازهى من به موسى ایمان آورده اید.
فرعون توقّع دارد که هیچ کس بدون اجازهى او، هیچ عقیده اى نداشته باشد. امروز نیز فرعونها، ابرقدرتهایى هستند که مى خواهند خود را محور فرهنگ، سیاست، اقتصاد و صاحب اختیار جهان بدانند.
* مستکبران گاهى براى قدرتنمایى، فرد یا گروه یا کشورى را نابود مىکنند یا مورد لطف قرار مى دهند. نظیر نمرود که به حضرت ابراهیم گفت: «اَنا اُحیى و اُمیت» حیات و مرگ این مردم به دست من است، هر که را بخواهم مى کشم و هر که را بخواهم از زندان آزاد مى کنم.
* مستکبران، گاهى زرق و برق و جلوه هاى مادّى را به رخ مردم مى کشند، همانگونه که فرعون مىگفت: «ألیس لى مُلک مصر و هذه الانهار تجرى من تحتى» آیا حکومت مصر از آنِ من نیست؟ آیا نمىبینید که این نهرها از زیر کاخ من جارى است؟
* مستکبران، گاهى با ارعاب، مردم را به تسلیم وادار مى کنند. فرعون به ساحرانى که به موسى ایمان آوردند گفت: «لاُقطّعنّ أیدیکم و أرجُلکم من خلاف» من دست و پاى شما را بر خلاف یکدیگر قطع مى کنم.
* مستکبران، گاهى با مانور وخودنمایى، مردم سادهلوح را فریفتهى خود مى کنند. قارون به گونه اى در کوچه وبازار راه مىرفت که مردم دنیاپرست، آه از دل کشیده و مىگفتند: اى کاش براى ما نیز آنچه براى قارون است وجود داشت.
* مستکبران، گاهى با تطمیع مى خواهند مغزها و فکرها را بخرند. چنانکه فرعون به ساحران گفت: اگر آبروى موسى را بریزید، من به شما پاداش بزرگى مى دهم وشما را از مقرّبان دربارم قرار مى دهم.
* مستکبران، گاهى با سفرهاى خود دلها را متزلزل مىکنند. قرآن مىفرماید: گردش کفّار در شهرها تورا مغرور نکند.
* مستکبران گاهى با تحقیر دیگران جنگ روانى به راه مى اندازند و به طرفداران انبیا نسبتهاى ناروا مى دهند و آنان را اراذل و اوباش مىخوانند.
* مستکبران، گاهى با ایجاد ساختمانهاى بلند و رفیع، دلربایى مىکنند. فرعون به وزیرش هامان گفت: برجى براى من بساز تا از آن بالا روم و خداى موسى را ببینم
واقعاً قرآن چقدر زنده است که خلق و خوى و رفتار و کردار زشت مستکبران را به گونه اى ترسیم کرده که با زمان ما نیز قابل تطبیق است.
پیام ها
1- مردم از دین حاکمان پیروى مىکنند. «استکبر هو و جنوده»
2- معیار ستایش ها و انتقادهاى قرآن، حقّ است. «بغیر الحقّ»
3- غفلت از گذرا بودن دنیا و گمان به جاودانگى، زمینه ساز خوى استکبارى است. «وظنّوا أنّهم الینا لا یرجعون»
4- عدم اعتقاد و توجّه به معاد و حساب، زمینهى شکلگیرى استکبار است. «لایرجعون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است