- 3758
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 44 سوره نمل
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره نمل - آیه 44
قِیلَ لَهَا ادْخُلِى الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَنَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ
ترجمه
به او (بلقیس) گفته شد: وارد قصر شو! پس چون آن را دید، پنداشت بِرکه آبى است، (براى عبور) جامه از ساق پایش برگرفت، (تا تر نشود. سلیمان به او) گفت: (این جا آبى نیست،) بلکه قصرى از شیشه و بلور صیقلى است. (ملکه سبا) گفت: پروردگارا! من به خودم ظلم کردم و (اکنون) همراه سلیمان، در برابر پروردگار جهانیان سر تسلیم فرود آوردهام.
کلمهى «صَرح»، به معناى فضا یا قصر بزرگ است. «لُجّة» یعنى متلاطم و متراکم، و «مُمَرّد» به معناى صاف است.
پیام ها
1- مقام رسالت، با جلال و شکوه و حکومت منافاتى ندارد. «قیل لها ادخلى الصّرح»
2- در ارشاد وتبلیغ، هر کس را باید به شیوهاى هدایت کرد. «قیللها ادخلى الصّرح» با مرفّهان، جورى برخورد نکنیم که خیال کنند ایمان به معناى فقر است.
3- امکانات مادّى باید در خدمت تبلیغ دین قرار گیرد. «قیللها ادخلى الصّرح»
با اهداف سلیمانگونه مىتوان از صنعت و امکانات مادّى، براى ارشاد و هدایت دیگران کمک گرفت.
4- از مهمانان کافر با حُسنخلق پذیرایى کنید. «قیل لها ادخلى الصّرح»
5 - شأن افراد را در پذیرایىها حفظ کنید. «قیل لها ادخلى الصّرح»
6- گاهى انسان مى بیند، امّا اشتباه تشخیص مىدهد. (خطاى چشم) «حسبته لجّة»
7- کاخ نشینان کافر را در برابر صنعت و ابتکار و هنر و زیبایىهاى نظام خود، به کرنش وادارید. «صرح ممرّد من قواریر»
8 - سابقهى آینهکارى و استفاده از شیشه در معمارى، به زمان حضرت سلیمان بر مىگردد. «صرح ممرّد من قواریر»
9- پذیرفتن حقّ، نشانهى حریّت است نه ضعف. «ربّ ظلمتُ نفسى»
10- وابستگى و دلبستگى به غیر خدا و پرستش غیر او - هر کس و هر چه باشد - ظلم است. «ظلمتُ نفسى»
11- توبهى واقعى آن است که گذشته ها را با اقرار جبران کنیم و راه آینده را با چراغ هدایت الهى طى کنیم. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ مع سلیمان»
12- داشتن نام و نان و عنوان و اطرافیان، شمارا در اقرار به حقّ و تغییر عقیده اسیر نکند. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ»
13- تکامل، مراحلى دارد:
مرحله نخست: خروج از ظلمت،
و مرحلهى بعد: ورود در نور است. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ مع سلیمان»
14- روح ایمان، همان تسلیم است. هم سلیمان در دعوت نامه خود به آن اشاره دارد: «وأتونى مسلمین» و هم ملکه سبا در پایان کار مى گوید: «أسلمتُ»
15- ایمان، تسلیم شدن در برابر خالق هستى است، نه در برابر خلق، گرچه سلیمان باشد. «أسلمتُ للّه»
16- زن در انتخاب عقیده و اظهار آن مستقل است. «أسلمتُ للّه»
17- ایمان به تنهایى کافى نیست، با اولیا و انبیا همراه بودن انسان را بیمه مى کند. «أسلمتُ مع سلیمان للّه»
18- در برابر پیوندهاى سیاسى، اقتصادى، نظامى و خانوادگى، پیوندهاى الهى و مقدّس نیز یافت مى شود. «مع سلیمان»
19- زر و زیور افراد وارسته را سیراب نمى کند، گمشدهى آنان دستیابى به سرچشمهى هستى است. «أسلمتُ... للّه ربّ العالمین»
20- هدف حکومت انبیا، دعوت به سوى خداوند است، نه کشورگشایى. ملکه سبا نیز این حقیقت را فهمید، لذا در پایان سخنش گفت: «أسلمتُ مع سلیمان للّه ربّ العالمین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قِیلَ لَهَا ادْخُلِى الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَنَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ
ترجمه
به او (بلقیس) گفته شد: وارد قصر شو! پس چون آن را دید، پنداشت بِرکه آبى است، (براى عبور) جامه از ساق پایش برگرفت، (تا تر نشود. سلیمان به او) گفت: (این جا آبى نیست،) بلکه قصرى از شیشه و بلور صیقلى است. (ملکه سبا) گفت: پروردگارا! من به خودم ظلم کردم و (اکنون) همراه سلیمان، در برابر پروردگار جهانیان سر تسلیم فرود آوردهام.
کلمهى «صَرح»، به معناى فضا یا قصر بزرگ است. «لُجّة» یعنى متلاطم و متراکم، و «مُمَرّد» به معناى صاف است.
پیام ها
1- مقام رسالت، با جلال و شکوه و حکومت منافاتى ندارد. «قیل لها ادخلى الصّرح»
2- در ارشاد وتبلیغ، هر کس را باید به شیوهاى هدایت کرد. «قیللها ادخلى الصّرح» با مرفّهان، جورى برخورد نکنیم که خیال کنند ایمان به معناى فقر است.
3- امکانات مادّى باید در خدمت تبلیغ دین قرار گیرد. «قیللها ادخلى الصّرح»
با اهداف سلیمانگونه مىتوان از صنعت و امکانات مادّى، براى ارشاد و هدایت دیگران کمک گرفت.
4- از مهمانان کافر با حُسنخلق پذیرایى کنید. «قیل لها ادخلى الصّرح»
5 - شأن افراد را در پذیرایىها حفظ کنید. «قیل لها ادخلى الصّرح»
6- گاهى انسان مى بیند، امّا اشتباه تشخیص مىدهد. (خطاى چشم) «حسبته لجّة»
7- کاخ نشینان کافر را در برابر صنعت و ابتکار و هنر و زیبایىهاى نظام خود، به کرنش وادارید. «صرح ممرّد من قواریر»
8 - سابقهى آینهکارى و استفاده از شیشه در معمارى، به زمان حضرت سلیمان بر مىگردد. «صرح ممرّد من قواریر»
9- پذیرفتن حقّ، نشانهى حریّت است نه ضعف. «ربّ ظلمتُ نفسى»
10- وابستگى و دلبستگى به غیر خدا و پرستش غیر او - هر کس و هر چه باشد - ظلم است. «ظلمتُ نفسى»
11- توبهى واقعى آن است که گذشته ها را با اقرار جبران کنیم و راه آینده را با چراغ هدایت الهى طى کنیم. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ مع سلیمان»
12- داشتن نام و نان و عنوان و اطرافیان، شمارا در اقرار به حقّ و تغییر عقیده اسیر نکند. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ»
13- تکامل، مراحلى دارد:
مرحله نخست: خروج از ظلمت،
و مرحلهى بعد: ورود در نور است. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ مع سلیمان»
14- روح ایمان، همان تسلیم است. هم سلیمان در دعوت نامه خود به آن اشاره دارد: «وأتونى مسلمین» و هم ملکه سبا در پایان کار مى گوید: «أسلمتُ»
15- ایمان، تسلیم شدن در برابر خالق هستى است، نه در برابر خلق، گرچه سلیمان باشد. «أسلمتُ للّه»
16- زن در انتخاب عقیده و اظهار آن مستقل است. «أسلمتُ للّه»
17- ایمان به تنهایى کافى نیست، با اولیا و انبیا همراه بودن انسان را بیمه مى کند. «أسلمتُ مع سلیمان للّه»
18- در برابر پیوندهاى سیاسى، اقتصادى، نظامى و خانوادگى، پیوندهاى الهى و مقدّس نیز یافت مى شود. «مع سلیمان»
19- زر و زیور افراد وارسته را سیراب نمى کند، گمشدهى آنان دستیابى به سرچشمهى هستى است. «أسلمتُ... للّه ربّ العالمین»
20- هدف حکومت انبیا، دعوت به سوى خداوند است، نه کشورگشایى. ملکه سبا نیز این حقیقت را فهمید، لذا در پایان سخنش گفت: «أسلمتُ مع سلیمان للّه ربّ العالمین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است