- 2946
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 77 -82 سوره شعراء
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره شعراء -آیه77 - 82
بعد از حضرت موسى که نامش بیش از 130 مرتبه در قرآن آمده، نام حضرت ابراهیم، بیش از دیگر پیامبران در قرآن آمده است.
بر اساس روایات مراد از کلمهى «أَب» در این آیه، آذر عموى ابراهیم است. زیرا امکان ندارد که پدرِ پیامبرى همچون ابراهیم کافر باشد. از نظر لغت نیز به مربّى و جدّ و پدر زن نیز «أَب» گفته مى شود. در آیه 133 سوره بقره مى خوانیم که فرزندان یعقوب به پدرشان گفتند: «نَعبُد الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق» با اینکه یعقوب فرزند اسحاق است، در این آیه هم به جدّ (ابراهیم) و هم به عمو (اسماعیل)، أَب گفته است.
تقلید از اهل علم و دانشمندان، گاهى وسیله تکامل و رشد و ترقّى است؛ «فسئلوا اهل الذکر» و «فبِهُداهم اقتده...» ولى از عوام وسیله تحجّر و جمود است. «انّا وَجَدنا آباءنا» زیرا پایبندى بى چون و چرا به سنّتها و آداب ملّى و قومى، سبب تخدیر جامعه و سدّ راه فکر و نوآورى و مانع شناخت حقیقت است.
چون حضرت ابراهیم مورد ستایش همهى گروههاى یهودى و مسیحى است، بیان تاریخ او براى اهل کتاب زمان پیامبر و همچنین مسلمانان، درس آموز خواهد بود.
کلمهى «رأیتم» از ریشهى «رأى» و «رؤیت» است. بنابراین «رأیتم» هم شامل دیدن با چشم مى شود و هم نگریستن با عقل.
پیام ها
1- پیامبر اسلام مأمور حفظ تاریخ انبیاى قبل از خود است. «واتلُ علیهم»
2- سرگذشت حضرت ابراهیم (ع) مهم و مفید است. («نبأ»، به خبر مهم گویند)
3- سنّتها و قوانین حاکم برتاریخ، ثابت است. بنابراین تاریخ دیروز مى تواند براى امروز درس باشد. «واتلُ علیهم نبأ ابراهیم»
4- در نهى از منکر، از خودى ها شروع کنیم. «لابیه»
5 - در نهى از منکر، سن شرط نیست. «قال لابیه»
6- در نهى از منکر، قدرت شرط نیست. «قال لابیه و قومه» (با توجّه به اینکه آن زمان حضرت ابراهیم در شرایطى بود که عمویش او را طرد کرد.)
7- در نهى از منکر، از تنهایى نترسید. «قال لابیه و قومه»
8 - در دفاع از حقّ، مراعات فامیل را نکنید. «قال لابیه»
9- خداوند با بیان این که نزدیکترین بستگان ابراهیم بت پرست بودند و از او اطاعت نکردند، پیامبر اکرم دلدارى مىدهد. «لابیه و قومه - نعبد اصناما»
10- در شیوه تبلیغ، وجدانها را با سؤال بیدار کنید. «ما تعبدون» (با آنکه ابراهیم (ع) مى دید که آنها چه چیزهایى را مىپرستند، ولى براى اینکه آنان را به تفکّر وادار کند و وجدانشان را بیدار نماید، از آنان پرسش نمود.)
11- انسان، موجودى است پرستشگر، اگر حقّ را پرستش نکند به باطل رو خواهد کرد. «ما تَعبدون - نَعبُد اصناما»
12- قرآن کریم در نقل تاریخ، نقاط حساس و سازنده را مطرح مى کند. «ما تعبدون» (قرآن در مطالبى که از تاریخ نقل مى کند، به تعداد و نام و زمان و مکان اشاره ندارد، بلکه پیام و محتواى عبرت انگیز را بیان مى کند.)
13- در نهى از منکر، از منکرات مهم شروع کنید. «ما تعبدون» (آرى مهمترین منکر، شرک به خداوند است.)
14- هر عبادتى ارزش ندارد، نوع معبود و مقدار شعور مهم است. «نعبد اصناماً»
15- پرستش، یک خواست لحظه اى نیست، بلکه در عمق جان انسان ریشه دارد. «عاکفین»
16- بدتر از انحراف، افتخار به انحراف است. «فنظلّ لها عاکفین» («نظلّ» یعنى همیشه بت مى پرستیم و «عاکفین» یعنى بر پرستش آن ملازم هستیم.)
17- استدلال و منطق، اوّلین گام تبلیغ است. «هل یَسمعونکم - او یَنفعونکم»
18- انگیزهى پرستش، یا خیررسانى است، یا دفع شرّ و بتها هیچ یک را ندارند. «ینفعونکم او یضرّون»
19- با افراد عادّى، استدلال روشن و قابل فهم داشته باشید. «هل یَسمعونکم اذ تدعون او یَنفعونکم او یَضرّون»
20- در عقاید، تقلید ممنوع است. «وَجَدنا آبائنا»
21- گاهى آداب و رسوم نیاکان، مانعى بر راه عقل ومنطق است. «وَجدنا آبائنا»
22- سابقه، دلیل حقّانیّت نیست. «وَجدنا آبائنا»
23- بتپرستان نیز بى اثر بودن بتها را باور دارند، فقط گرفتار نیاکان خود هستند. «بل وَجَدنا آبائنا»
24- تعصّب و قوم گرایى ممنوع است. «وَجدنا آبائنا»
25- جهل و سادهاندیشى، بستر و زمینه انحراف است. «أفرأیتم ماکنتم تعبدون» (شرک مبناى علمى و برهانى ندارد)
26- تدبّر و تعقّل براى انسان، یک ضرورت است. «أفرأیتم ما کنتم تعبدون»
27- مناظره، بحث و احتجاج، میان افکار گوناگون لازم است. «أفرأیتم ماکنتم...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
بعد از حضرت موسى که نامش بیش از 130 مرتبه در قرآن آمده، نام حضرت ابراهیم، بیش از دیگر پیامبران در قرآن آمده است.
بر اساس روایات مراد از کلمهى «أَب» در این آیه، آذر عموى ابراهیم است. زیرا امکان ندارد که پدرِ پیامبرى همچون ابراهیم کافر باشد. از نظر لغت نیز به مربّى و جدّ و پدر زن نیز «أَب» گفته مى شود. در آیه 133 سوره بقره مى خوانیم که فرزندان یعقوب به پدرشان گفتند: «نَعبُد الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق» با اینکه یعقوب فرزند اسحاق است، در این آیه هم به جدّ (ابراهیم) و هم به عمو (اسماعیل)، أَب گفته است.
تقلید از اهل علم و دانشمندان، گاهى وسیله تکامل و رشد و ترقّى است؛ «فسئلوا اهل الذکر» و «فبِهُداهم اقتده...» ولى از عوام وسیله تحجّر و جمود است. «انّا وَجَدنا آباءنا» زیرا پایبندى بى چون و چرا به سنّتها و آداب ملّى و قومى، سبب تخدیر جامعه و سدّ راه فکر و نوآورى و مانع شناخت حقیقت است.
چون حضرت ابراهیم مورد ستایش همهى گروههاى یهودى و مسیحى است، بیان تاریخ او براى اهل کتاب زمان پیامبر و همچنین مسلمانان، درس آموز خواهد بود.
کلمهى «رأیتم» از ریشهى «رأى» و «رؤیت» است. بنابراین «رأیتم» هم شامل دیدن با چشم مى شود و هم نگریستن با عقل.
پیام ها
1- پیامبر اسلام مأمور حفظ تاریخ انبیاى قبل از خود است. «واتلُ علیهم»
2- سرگذشت حضرت ابراهیم (ع) مهم و مفید است. («نبأ»، به خبر مهم گویند)
3- سنّتها و قوانین حاکم برتاریخ، ثابت است. بنابراین تاریخ دیروز مى تواند براى امروز درس باشد. «واتلُ علیهم نبأ ابراهیم»
4- در نهى از منکر، از خودى ها شروع کنیم. «لابیه»
5 - در نهى از منکر، سن شرط نیست. «قال لابیه»
6- در نهى از منکر، قدرت شرط نیست. «قال لابیه و قومه» (با توجّه به اینکه آن زمان حضرت ابراهیم در شرایطى بود که عمویش او را طرد کرد.)
7- در نهى از منکر، از تنهایى نترسید. «قال لابیه و قومه»
8 - در دفاع از حقّ، مراعات فامیل را نکنید. «قال لابیه»
9- خداوند با بیان این که نزدیکترین بستگان ابراهیم بت پرست بودند و از او اطاعت نکردند، پیامبر اکرم دلدارى مىدهد. «لابیه و قومه - نعبد اصناما»
10- در شیوه تبلیغ، وجدانها را با سؤال بیدار کنید. «ما تعبدون» (با آنکه ابراهیم (ع) مى دید که آنها چه چیزهایى را مىپرستند، ولى براى اینکه آنان را به تفکّر وادار کند و وجدانشان را بیدار نماید، از آنان پرسش نمود.)
11- انسان، موجودى است پرستشگر، اگر حقّ را پرستش نکند به باطل رو خواهد کرد. «ما تَعبدون - نَعبُد اصناما»
12- قرآن کریم در نقل تاریخ، نقاط حساس و سازنده را مطرح مى کند. «ما تعبدون» (قرآن در مطالبى که از تاریخ نقل مى کند، به تعداد و نام و زمان و مکان اشاره ندارد، بلکه پیام و محتواى عبرت انگیز را بیان مى کند.)
13- در نهى از منکر، از منکرات مهم شروع کنید. «ما تعبدون» (آرى مهمترین منکر، شرک به خداوند است.)
14- هر عبادتى ارزش ندارد، نوع معبود و مقدار شعور مهم است. «نعبد اصناماً»
15- پرستش، یک خواست لحظه اى نیست، بلکه در عمق جان انسان ریشه دارد. «عاکفین»
16- بدتر از انحراف، افتخار به انحراف است. «فنظلّ لها عاکفین» («نظلّ» یعنى همیشه بت مى پرستیم و «عاکفین» یعنى بر پرستش آن ملازم هستیم.)
17- استدلال و منطق، اوّلین گام تبلیغ است. «هل یَسمعونکم - او یَنفعونکم»
18- انگیزهى پرستش، یا خیررسانى است، یا دفع شرّ و بتها هیچ یک را ندارند. «ینفعونکم او یضرّون»
19- با افراد عادّى، استدلال روشن و قابل فهم داشته باشید. «هل یَسمعونکم اذ تدعون او یَنفعونکم او یَضرّون»
20- در عقاید، تقلید ممنوع است. «وَجَدنا آبائنا»
21- گاهى آداب و رسوم نیاکان، مانعى بر راه عقل ومنطق است. «وَجدنا آبائنا»
22- سابقه، دلیل حقّانیّت نیست. «وَجدنا آبائنا»
23- بتپرستان نیز بى اثر بودن بتها را باور دارند، فقط گرفتار نیاکان خود هستند. «بل وَجَدنا آبائنا»
24- تعصّب و قوم گرایى ممنوع است. «وَجدنا آبائنا»
25- جهل و سادهاندیشى، بستر و زمینه انحراف است. «أفرأیتم ماکنتم تعبدون» (شرک مبناى علمى و برهانى ندارد)
26- تدبّر و تعقّل براى انسان، یک ضرورت است. «أفرأیتم ما کنتم تعبدون»
27- مناظره، بحث و احتجاج، میان افکار گوناگون لازم است. «أفرأیتم ماکنتم...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است