- 3482
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 16 و 17سوره انبیاء
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره انبیاء - آیه 17 و 16
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ
لَوْ أَرَدْنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهْواً لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّآ إِن کُنَّا فَاعِلِینَ
ترجمه
و ما، آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست براى بازى نیافریدیم.
(و) اگر چنانچه (بر فرض محال) مى خواستیم سرگرمى انتخاب کنیم و بازیگر بودیم، هر آینه آن را از پیش خود (و متناسب با خود)انتخاب مى کردیم.
کلمه «لو» در لغت عرب در مورد کارهاى محال آورده مىشود و چون در اینجا لهو براى خداوند محال است، آن کلمه به کار رفته است.
در این آیات، ابتدا خداوند مى فرماید: ما «لاعب» نیستیم و سپس در ادامه به جاى آنکه می فرماید: «لو اردنا أن نتّخذ لعباً» فرمود: «أن نتّخذ لهواً»، بنابراین معلوم مىشود که جوهره لهو و لعب یکى است، لذا در تفسیر المیزان مى خوانیم: کار منظم و شکل یافته اى که با اهداف خیالى همچون افعال کودکان صورت مىپذیرد، «لَعِب» نام دارد، ولى همین که این کارهاى خیالى به جدّى رسید که انسان را از امور اصلى باز داشت و به صورت سرگرمى در آمد، به آن «لَهو» مى گویند و این هر دو در مورد خداوند، بىمعنا و باطل است.
در قرآن مجید بارها بر این مسئله تأکید شده است که جهان هستى بازیچه نیست و هدفدار آفریده شده است. از جمله، آیه 12 سورهى طلاق، هدف را ایمان انسانها دانسته و مى فرماید: «اللّه الّذى خلق سبع سموات و من الارض مثلهنّ ... لتعلموا انّ اللّه على کل شىء قدیر وانّ اللّه قداحاط بکل شىء عِلما» خداوند آسمان هاى هفتگانه و مثل آنها زمین را خلق کرد ... تا شما بدانید که او بر هر کارى قادر است و علم او بر هر چیزى احاطه دارد. البتّه تحقّق این هدف با تفکّر در هستى و درس گرفتن و اقرار بر آنست.
در معناى این جمله که «اگر بنا داشتیم سرگرمى براى خود بگیریم، قطعا از پیش خود این کار را مى کردیم» دو معنا گفته شده است:
الف: آفریدن هستى، بر فرض براى سرگرمى باشد، کار اوست نه بتها.
ب: بر فرض بناى سرگرمى داشتیم از فرشتگان و مقرّبان درگاه خود سرگرمى درست مى کردیم و کارى به جهان مادّیات و طبیعت نداشتیم.
امام صادق (ع) با استناد به آیه، انسان را از انجام کارهاى لهو، نهى فرمودند.
پیام ها
1- هستى هدفدار است. «و ما خلقنا ... لاعبین» (اگر آفرینش، بیهوده نیست، پس مرگ هم، نیستى وپایان کار محسوب نمىشود.)
2- کسى که هدفش بازیگرى است، وسایل بازى مى سازد، نه جهان بى نهایتى که تنها، سلّول و اتم آن عصرها و نسلها را به مطالعه پیرامون آن واداشته است. «و ما بینهما لاعبین»
3- اگر بر فرض محال بناى خداوند بر بازى و کار لغو بود، باید آن را متناسب با ذات خود مى آفرید، (نه مادّیات و اجسام). «لا تّخذناه من لدنّا»
4- اگر بر فرض محال، خداوند هدف بازیگرى داشت، دیگر کارى به خلقت انسان نداشت، این همه انبیا را بزحمت نمى انداخت، امر و نهى نمى کرد و ثواب و عقابى مقرّر نمى داشت. «لو اردنا أن نتّخذ لهواً لاتّخذناه من لدنّا»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ
لَوْ أَرَدْنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهْواً لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّآ إِن کُنَّا فَاعِلِینَ
ترجمه
و ما، آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست براى بازى نیافریدیم.
(و) اگر چنانچه (بر فرض محال) مى خواستیم سرگرمى انتخاب کنیم و بازیگر بودیم، هر آینه آن را از پیش خود (و متناسب با خود)انتخاب مى کردیم.
کلمه «لو» در لغت عرب در مورد کارهاى محال آورده مىشود و چون در اینجا لهو براى خداوند محال است، آن کلمه به کار رفته است.
در این آیات، ابتدا خداوند مى فرماید: ما «لاعب» نیستیم و سپس در ادامه به جاى آنکه می فرماید: «لو اردنا أن نتّخذ لعباً» فرمود: «أن نتّخذ لهواً»، بنابراین معلوم مىشود که جوهره لهو و لعب یکى است، لذا در تفسیر المیزان مى خوانیم: کار منظم و شکل یافته اى که با اهداف خیالى همچون افعال کودکان صورت مىپذیرد، «لَعِب» نام دارد، ولى همین که این کارهاى خیالى به جدّى رسید که انسان را از امور اصلى باز داشت و به صورت سرگرمى در آمد، به آن «لَهو» مى گویند و این هر دو در مورد خداوند، بىمعنا و باطل است.
در قرآن مجید بارها بر این مسئله تأکید شده است که جهان هستى بازیچه نیست و هدفدار آفریده شده است. از جمله، آیه 12 سورهى طلاق، هدف را ایمان انسانها دانسته و مى فرماید: «اللّه الّذى خلق سبع سموات و من الارض مثلهنّ ... لتعلموا انّ اللّه على کل شىء قدیر وانّ اللّه قداحاط بکل شىء عِلما» خداوند آسمان هاى هفتگانه و مثل آنها زمین را خلق کرد ... تا شما بدانید که او بر هر کارى قادر است و علم او بر هر چیزى احاطه دارد. البتّه تحقّق این هدف با تفکّر در هستى و درس گرفتن و اقرار بر آنست.
در معناى این جمله که «اگر بنا داشتیم سرگرمى براى خود بگیریم، قطعا از پیش خود این کار را مى کردیم» دو معنا گفته شده است:
الف: آفریدن هستى، بر فرض براى سرگرمى باشد، کار اوست نه بتها.
ب: بر فرض بناى سرگرمى داشتیم از فرشتگان و مقرّبان درگاه خود سرگرمى درست مى کردیم و کارى به جهان مادّیات و طبیعت نداشتیم.
امام صادق (ع) با استناد به آیه، انسان را از انجام کارهاى لهو، نهى فرمودند.
پیام ها
1- هستى هدفدار است. «و ما خلقنا ... لاعبین» (اگر آفرینش، بیهوده نیست، پس مرگ هم، نیستى وپایان کار محسوب نمىشود.)
2- کسى که هدفش بازیگرى است، وسایل بازى مى سازد، نه جهان بى نهایتى که تنها، سلّول و اتم آن عصرها و نسلها را به مطالعه پیرامون آن واداشته است. «و ما بینهما لاعبین»
3- اگر بر فرض محال بناى خداوند بر بازى و کار لغو بود، باید آن را متناسب با ذات خود مى آفرید، (نه مادّیات و اجسام). «لا تّخذناه من لدنّا»
4- اگر بر فرض محال، خداوند هدف بازیگرى داشت، دیگر کارى به خلقت انسان نداشت، این همه انبیا را بزحمت نمى انداخت، امر و نهى نمى کرد و ثواب و عقابى مقرّر نمى داشت. «لو اردنا أن نتّخذ لهواً لاتّخذناه من لدنّا»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است