- 2470
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 77 سوره کهف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره کهف - آیه 77
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَآ أَتَیَآ أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَآ أَهْلَهَا فَأَبَوْاْ أَن یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَاراً یُرِیدُ أَن یَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً
ترجمه
پس آن دو به راه خود ادامه دادند تا به اهل یک آبادى رسیدند، از اهل آنجا غذا خواستند، آنان از مهمان کردن آن دو سرباز زدند. پس آن دو در آنجا دیوارى را یافتند که در حال ریزش بود. خضر، دیوار را برپا کرد. (موسى با تعجّب) گفت: اگر مىخواستى براى این کار مزد مى گرفتى!
ا
مردم از دادن غذا به موسى و خضر امتناع کردند، ولى خضر به تنهایى دیوارِ خراب را مجّانى تعمیر کرد.
پیام ها
1- هر دورهى آموزشى، نیاز به حرکت دارد و تنوّع در مکان براى آموزشهاى جدید، یک ارزش است. «فانطلقا»
2- ملّتى که سقوط اخلاقى کند، از دادن نان به پیامبر اولواالعزم هم خوددارى مىکند. «اَبَوا أن یُضیّفوهما» (البتّه این در صورتى است که آنان را مىشناختند.)
3- آنان که از مهمانانى غریب پذیرایى نکنند، قابل نکوهش اند. «فابَوا ...»
4- بىاعتنایى و بى مهرى مردم، در کار ما تأثیر منفى نگذارد. «فابَوا أن یضیّفوهما»
5 - انبیا گاهى در شدّت نیاز به سر مىبردند. «اِستطعما»
6- گرچه نیازمندان به حداقل قناعت کنند، ولى کرامت انسانى مى گوید که در حدّ ضیافت پذیرایى کنید. «اِستطعما... یُضیّفوهما»
7- لازم نیست مهمان همیشه آشنا باشد، از مهمان غریب و ابنالسبیل هم باید پذیرایى کرد. «فابَوا أن یضیّفوهما»
8 - باید نواقص را اصلاح و تعمیر کرد، نه آنکه هر چیز عیب دار را بىارزش پنداشت و از آن دست کشید. «فوجدا فیها جداراً ... فاقامه»
9- اولیاى الهى اهل کینه و انتقام نیستند. گرچه آنان را مهمان نکردند، ولى خضر به آنان خدمت کرد. «ابَوا أن یضیّفوهما - فاقامه»
10- پیامبران بر مال و جان مردم ولایت دارند که هرگونه تصرّف کنند و نیاز به کسب اجازه از مالک ندارند. «فاقامه»
11- همه جا منطقِ «اوّل معاش سپس کار» و«اوّل تأمین سپس تمکین»، درست نیست. پیامبرِ گرسنه، مجّانى کارگرى مىکند. «اَبَوا... فاقامه» وقتى نیاز را دیدیم، دست به کار شویم و منتظر دعوت و بودجه و همکار و آییننامه نباشیم. «جداراً، فاقامه»
12- کار کردن براى خدا بدون گرفتن مزد، عیب نیست. «فاقامه»
13- وقتى کارى را مفید و لازم تشخیص دادیم، به انتقاد این و آن کارى نداشته باشیم. «لتّخذتَ علیه اجراً»
14- کار کردن و مزد گرفتن و اجیر شدن ننگ نیست. «لتّخذتَ علیه اجراً»
15- اولیاى خدا براى پول کار نمىکنند. «لو شئتَ لتّخذتَ علیه اجراً»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَآ أَتَیَآ أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَآ أَهْلَهَا فَأَبَوْاْ أَن یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَاراً یُرِیدُ أَن یَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً
ترجمه
پس آن دو به راه خود ادامه دادند تا به اهل یک آبادى رسیدند، از اهل آنجا غذا خواستند، آنان از مهمان کردن آن دو سرباز زدند. پس آن دو در آنجا دیوارى را یافتند که در حال ریزش بود. خضر، دیوار را برپا کرد. (موسى با تعجّب) گفت: اگر مىخواستى براى این کار مزد مى گرفتى!
ا
مردم از دادن غذا به موسى و خضر امتناع کردند، ولى خضر به تنهایى دیوارِ خراب را مجّانى تعمیر کرد.
پیام ها
1- هر دورهى آموزشى، نیاز به حرکت دارد و تنوّع در مکان براى آموزشهاى جدید، یک ارزش است. «فانطلقا»
2- ملّتى که سقوط اخلاقى کند، از دادن نان به پیامبر اولواالعزم هم خوددارى مىکند. «اَبَوا أن یُضیّفوهما» (البتّه این در صورتى است که آنان را مىشناختند.)
3- آنان که از مهمانانى غریب پذیرایى نکنند، قابل نکوهش اند. «فابَوا ...»
4- بىاعتنایى و بى مهرى مردم، در کار ما تأثیر منفى نگذارد. «فابَوا أن یضیّفوهما»
5 - انبیا گاهى در شدّت نیاز به سر مىبردند. «اِستطعما»
6- گرچه نیازمندان به حداقل قناعت کنند، ولى کرامت انسانى مى گوید که در حدّ ضیافت پذیرایى کنید. «اِستطعما... یُضیّفوهما»
7- لازم نیست مهمان همیشه آشنا باشد، از مهمان غریب و ابنالسبیل هم باید پذیرایى کرد. «فابَوا أن یضیّفوهما»
8 - باید نواقص را اصلاح و تعمیر کرد، نه آنکه هر چیز عیب دار را بىارزش پنداشت و از آن دست کشید. «فوجدا فیها جداراً ... فاقامه»
9- اولیاى الهى اهل کینه و انتقام نیستند. گرچه آنان را مهمان نکردند، ولى خضر به آنان خدمت کرد. «ابَوا أن یضیّفوهما - فاقامه»
10- پیامبران بر مال و جان مردم ولایت دارند که هرگونه تصرّف کنند و نیاز به کسب اجازه از مالک ندارند. «فاقامه»
11- همه جا منطقِ «اوّل معاش سپس کار» و«اوّل تأمین سپس تمکین»، درست نیست. پیامبرِ گرسنه، مجّانى کارگرى مىکند. «اَبَوا... فاقامه» وقتى نیاز را دیدیم، دست به کار شویم و منتظر دعوت و بودجه و همکار و آییننامه نباشیم. «جداراً، فاقامه»
12- کار کردن براى خدا بدون گرفتن مزد، عیب نیست. «فاقامه»
13- وقتى کارى را مفید و لازم تشخیص دادیم، به انتقاد این و آن کارى نداشته باشیم. «لتّخذتَ علیه اجراً»
14- کار کردن و مزد گرفتن و اجیر شدن ننگ نیست. «لتّخذتَ علیه اجراً»
15- اولیاى خدا براى پول کار نمىکنند. «لو شئتَ لتّخذتَ علیه اجراً»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است